سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به برادرت اعتماد مطلق نداشته باش ؛ زیرا به زمین خوردن بر اثر اعتماد [به همه گفته ها و کرده های دوست] قابل جبران نیست . [امام صادق علیه السلام]
https://keramatzade.com

بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند
 

‌همه‌ی ما انسان‌ها اخلاق‌‌‌های سمّی و ناپسندی داریم که تنها باعث پراکنده شدن انسان‌‌‌های دیگر از کنار ما‌ می‌شوند. چطور است که با خودمان رو راست باشیم و اگر اخلاق سمّی‌‌ای در خودمان‌‌‌ می‌بینیم آن را اصلاح کنیم؟ برای شروع بیایید این اخلاق‌‌‌های بد را شناسایی کنیم تا بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

 

در حوزه‌ی کاری من (مشاوره‌ی شغلی) در طول ماه پیش می‌آید که صدها نفر راجع به این قضیه با من صحبت کنند و هنگامی که پیش افراد حرفه‌ای‌‌‌ می‌نشینم متوجه‌‌‌ می‌شوم که این قضیه بصورت خیلی عمومی‌تر و بازتر از قبل مورد بحث قرار‌‌‌ می‌گیرد. در طی تجربیاتی که داشته‌ام، دیده‌ام که این رفتارهای ‌ سمّی چگونه باعث پس زدن یک شخص توسط سایرین‌‌‌ می‌شود (از جمله خودم) و دیده‌ام که این رفتارها چه ضربه‌هایی به روابط عاطفی و حرفه‌‌ای مردم وارد‌‌‌ می‌کند و زندگی‌هایشان را دستخوش آثار و تبعات منفی‌‌‌ می‌کند.

بیاید واقع‌گرا باشیم. بالاخره یک جاهایی رفتارهای سمّی و مخربی ‌از همه‌ی ما سر زده (هیچ کس از این قضیه مصون نیست)، اما رفتار بعضی‌ها را که‌‌‌ می‌بینی متوجه‌‌‌ می‌شوی که انگار تکامل‌یافته‌تر، متوازن‌تر و باوقارتر از بقیه هستند و رفتارهای مخرب به ندرت از آنها سر‌‌‌ می‌زند.

چه آدم کج‌خلقی باشید که هر روز از دنده‌ی چپ بلند‌‌‌ می‌شود و چه فرشته‌ی مهربانی باشید که هر صد سال یکبار از کوره در‌‌‌ می‌رود، به خاطر خوشی و سعادت خودتان هم که شده باید قادر باشید مواقعی را که رفتار بدی از شما سر‌‌‌ می‌زند شناسایی کنید تا دفعه‌ی بعد جلوی وقوعش را بگیرید.

 


مقاله مرتبط : متقاعد کردن افراد


6 رفتار سمّی‌‌ای که هر روز به چشمم‌‌‌ می‌خورد:

به خود گرفتن

 

دانلود رایگان ویدیو : چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟

take-it-personally-toxic

در کتاب کوچولو ولی قدرتمند “چهار توافق” (The Four Agreements)، میگوئل رویز راجع به اهمیت «به خود نگرفتنِ هیچ چیز» صحبت‌‌‌ می‌کند. من این کتاب را به همراه کتاب خودم «فروپاشی-فروبری» (Breakdown-Breakthrough) در کلاس‌هایم تدریس‌‌‌ می‌کنم. این کتاب پر است از منعِ تمایل به شخصی کردنِ مسائل.

اگر کسی باور کند که هر چیزی که در دور و برش اتفاق‌‌‌ می‌افتد توهین مستقیم به اوست یا به نحوی به او ربط دارد، آنگاه تبدیل به یک فرد سمّیمی‌شود. واقعیت این است که هر چیزی سایرین به شما‌‌‌ می‌گویند و هر کاری که با شما انجام‌‌‌ می‌دهند بیشتر به خاطر خودشان است، نه شما. واکنش‌‌‌های مردم به شما، ناشی از فیلترهای ذهنی، دیدگاه‌ها و ضربه‌هایی که خورده‌اند یا ناشی از تجربیات شخصی‌شان است. حتی اگر کسی پیش خودش فکر کند که شما آدم جالبی هستید یا آدم مزخرفی هستید، باز هم این چیزی است که بیشتر مربوط به آن شخص است نه شما. منظورم را اشتباه برداشت نکنید. نگفتم بیایید خودشیفته باشیم و هر گونه بازخوردی را که راجع به ما دادند نادیده بگیریم. دارم‌‌‌ می‌گویم، قسمت زیادی از بدبختی و ناامیدی و ناراحتی موجود در زندگی ما، ناشی از به خود گرفتن و شخصی کردنِ چیزهای جورواجور است، آن هم درحالی که‌‌‌ می‌توان نظرات خوب یا بد دیگران درباره‌ی خود را شنید، اما به خاطرِ داشتنِ یک زندگی سالم‌تر و مفیدتر،‌ بی‌خیالشان شد و اجازه داد قلب و مغز و درک خودمان از زندگی، ما را به جلو هدایت کند.

پس به این درخواست بله بگویید و بیایید از این به بعد هیچ چیزی را شخصی نکنیم.

بدبینی داشتن

 

 

pessimist-toxic

واقعا سخت است دور و بر آدمی باشی که نمی‌تواند دست از بدبینی و منفی‌بافی بردارد. این جور آدم‌ها عادت دارند بصورت مداوم راجع به چیزهای بد و وحشتناکی صحبت کنند که ممکن بوده به وقوع بپیوندد یا به وقوع پیوسته، یا تحقیرهایی که در زندگی متحمل شده‌اند و نامردی روزگار و این جور حرف‌ها. این آدم‌ها با کله‌شقیِ خاصی حاضر به دیدن و پذیرفتن قسمت‌‌‌های روشن و مثبت زندگی نیستند و نمی‌خواهند هیچ درس مثبت اندیشانه‌‌ای به ذهنشان رخنه کند. باید گفت بدبینی یک چیز است و گذراندنِ حبس ابد در زندانی با میله‌‌‌های ساخته شده از افکار منفی یک چیز دیگر است. اگر دیدت نسبت به زندگی این باشد که همه‌ی اتفاقات منفی فقط علیه تو رخ می‌افتند، باید گفت راه بداندیشانه‌‌ای برای فکر کردن و زندگی کردن یافته‌ای، اما‌‌‌ این مژده را هم بدهم که می‌توانی تغییرش بدهی.

خودمظلوم‌پنداری

 

 

victim-toxic

چیز دیگری که‌‌‌ می‌تواند شما را به یک آدم سمّی تبدیل کند این است که دائم بر سر چاه مظلوم‌نمایی بنشینید و با اشک و ناله آن را پر کنید. اگر به این باور برسید که مظلوم و قربانی هستید و هیچ قدرت و نفوذی ندارید که جهت زندگی خود را تغییر بدهید، یعنی گیر یک وضعیت سمّی‌ افتاده‌اید که نمی‌گذارد رشد کنید. اگر از من به عنوان یک درمانگر‌‌‌ بپرسید باید به شما بگویم، بارها و بارها آدم‌هایی را دیده‌ام که در زندگی‌شان ضربه‌‌‌های سختی خورده بودند اما شجاعت این را پیدا کردند تا ورق را به نفع خودشان برگردانند. تجربه به من ثابت کرده که ما قدرت، اختیار و نفوذی بسیار فراتر از آنچه در وهله‌ی اول می‌پنداریم در اختیار داریم. وقتی دست از ناله کردن بردارید و دیگر خودتان را مظلوم سرنوشت و شانس و تبعیض نبینید، آن موقع است که متوجه خواهید شد بسیار قوی‌تر از چیزی هستید که‌‌‌ می‌پنداشتید. تنها کاری که باید بکنید این است که واقعیت را بپذیرید.

ظلم – کمبود احساس یکدلی یا قرار ندادن خود به جای افراد دیگر

 

 

creul-toxic

یکی از بدترین سموم رفتاری ظلم است که از کمبود حس یکدلی، دلسوزی یا شفقت برای دیگران ناشی‌‌‌ می‌شود. هر روز در اینترنت و تلویزیون‌‌‌ می‌بینیم که انسان‌ها چقدر‌‌‌ می‌توانند رفتار ظالمانه‌‌ای در قبال سایرین داشته باشند، صرفاً به این دلیل که زورشان به آنها‌‌‌ می‌رسد. این جور افراد از نابود کردن دیگران اِ‌بایی ندارند و با بزدلی هر چه تمام چهره‌ی خود را‌‌‌ می‌پوشانند. ستمگری، خنجر از پشت زدن و تکه تکه کردنِ یک نفر مصداق بارز مسمومیت رفتاری است و هم به شمای ظالم آسیب‌‌‌ می‌رساند و هم به شخصی که هدف ظلمتان قرار گرفته است.

چند سال پیش تجربه‌ی خوبی در این زمینه کسب کردم. یک روز که حال خوبی نداشتم وارد خانه شدم و با لحنی پر از بدجنسی راجع به نحوه‌ی بچه‌داری افتضاح خانم همسایه چیزهایی برای همسرم تعریف کردم. کمتر از 24 ساعت نگذشته بود که خودم هم عین همان مشکل را با بچه‌ی خودم پیدا کردم. انگار که دنیا پیامی برای من‌‌‌ می‌فرستاد: «اگر‌‌‌ می‌خواهی نسبت به بقیه پرتوقع و ظالم باشی، همان موقعیتی را که خیلی منفی‌گرایانه قضاوتش‌‌‌ ‌کردی سر خودت هم پیاده‌‌‌ می‌کنیم تا کمی درس شفقت یاد بگیری»، که من هم گرفتم.

اگر متوجه شدید با رفتارهایتان دارید به کسی از پشت خنجر‌‌‌ می‌زنید یا نابودش‌‌‌ می‌کنید، از این کار دست بکشید. عمیق‌تر در قلبتان جستجو کنید و شفقت خود را پیدا کنید و بدانید که ‌همه‌ی ما یکسان هستیم.

 

داشتن حساسیت بیش از حد

 

ناتوانی در مدیریت احساسات‌‌‌ می‌تواند انسان را به یک مار زهرآلود برای اطرافیانش تبدیل کند. ‌همه‌ی ما اینجور افراد را‌‌‌ می‌شناسیم – زنان و مردانی که بر سر یک سکسکه‌ی‌ بی‌ارزش یا مسائلی از این قبیل دنیا را روی سرشان‌‌‌ می‌گذراند. یکی را‌‌‌ می‌بینی که به خاطر طولانی شدن مدت انتظار در بانک داد و قال سر کارمند بانک‌‌‌ راه می‌اندازد یا به خاطر ایراد کوچکی که در فایل پاورپوینت به وجود آمده کارمند بینوا را با آن روی سگ خود آشنا‌‌‌ می‌کند و یا بچه‌ی کوچک خود را به خاطر ریختن شیر کف زمین با صدای بلند مؤاخذه‌‌‌ می‌کند. اگر به این نتیجه رسیدید که دارید بیش از حد به چیزی واکنش نشان‌‌‌ می‌دهید، یا به خاطر هر مسئله‌‌ای داد و هوار راه‌‌‌ می‌اندازید، آنجاست که باید به سراغ یک کمک خارجی بروید تا بتوانید دوباره بر روی احساساتتان کنترل داشته باشید و متوجه بشوید که ریشه‌ی این همه حساسیت‌تان در چیست. این نوع رفتار از آن چیزهایی است که در زیر لایه‌ی ظاهری، لایه‌‌‌های دیگری هم در خود دارد. در چنین وضعیتی داشتنِ دیدگاهی به جز دیدگاه خودتان – و حمایتی جدید – حیاتی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

نیاز به تأیید مداوم

 

 

prove-toxic

نهایتا می‌رسیم به افرادی که بهانه‌شان برای به موفقیت رسیدن این است که همیشه مورد تأیید دیگران باشند و عزت نفسشان به خودشان و دیگران ثابت شود: مردان و زنانی که‌‌‌ می‌خواهند چپ و راست با ارزش بودن خودشان را با «بُردن» از همکاران و همتایان و همسن و سالانشان ثابت کنند. حضور در کنار این آدم‌‌‌های سمّی و نابودگرِ انرژی، بسیار ملالت‌آور و خسته‌کننده است.

این افراد در رفتارهایشان خیلی به دنبال این هستند که کارها و چیزها باید دقیقا به چه شکلی و چطور انجام شوند و به روش خشک و غیرقابل انعطافی خواستار این هستند تا حتما به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود برسند که این امر‌‌‌ می‌تواند افراد نزدیک به آنها را کاملا خسته و کلافه کند. اگر شما هم جزو این افراد هستید با بدانید که زندگی تصویر بزرگتری از آنچه شما‌‌‌ می‌بینید هم دارد. زندگی فراتر از پیروز شدن و شکست خوردن است. زندگی سفر، روند و مسیری است که در طی آن یاد‌‌‌ می‌گیرید و به کار‌‌‌ می‌بندید، به دیگران کمک‌‌‌ می‌کنید و رشد‌‌‌ می‌کنید.

حرص خوردن بر سر مسائلی مانند «من باید تا فلان تاریخ ارتقاء شغلی بگیرم!» یا «خانه‌ی من باید بزرگتر و مجلل‌تر از خانه‌ی همسایه‌ام باشد.» را بس کنید. نیاز رقت‌انگیزِ شما به ثابت کردن خود از طریق کسب موفقیت (که در واقع چیز غم‌انگیزی است) بر همه آشکار است به جز خودتان، و این باعث‌‌‌ می‌شود تا همان خوشی‌ای که به ظاهر در تعقیبش هستید از دست‌تان فراری باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/7/9:: 7:54 عصر     |     () نظر

بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند
 

‌همه‌ی ما انسان‌ها اخلاق‌‌‌های سمّی و ناپسندی داریم که تنها باعث پراکنده شدن انسان‌‌‌های دیگر از کنار ما‌ می‌شوند. چطور است که با خودمان رو راست باشیم و اگر اخلاق سمّی‌‌ای در خودمان‌‌‌ می‌بینیم آن را اصلاح کنیم؟ برای شروع بیایید این اخلاق‌‌‌های بد را شناسایی کنیم تا بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

 

در حوزه‌ی کاری من (مشاوره‌ی شغلی) در طول ماه پیش می‌آید که صدها نفر راجع به این قضیه با من صحبت کنند و هنگامی که پیش افراد حرفه‌ای‌‌‌ می‌نشینم متوجه‌‌‌ می‌شوم که این قضیه بصورت خیلی عمومی‌تر و بازتر از قبل مورد بحث قرار‌‌‌ می‌گیرد. در طی تجربیاتی که داشته‌ام، دیده‌ام که این رفتارهای ‌ سمّی چگونه باعث پس زدن یک شخص توسط سایرین‌‌‌ می‌شود (از جمله خودم) و دیده‌ام که این رفتارها چه ضربه‌هایی به روابط عاطفی و حرفه‌‌ای مردم وارد‌‌‌ می‌کند و زندگی‌هایشان را دستخوش آثار و تبعات منفی‌‌‌ می‌کند.

بیاید واقع‌گرا باشیم. بالاخره یک جاهایی رفتارهای سمّی و مخربی ‌از همه‌ی ما سر زده (هیچ کس از این قضیه مصون نیست)، اما رفتار بعضی‌ها را که‌‌‌ می‌بینی متوجه‌‌‌ می‌شوی که انگار تکامل‌یافته‌تر، متوازن‌تر و باوقارتر از بقیه هستند و رفتارهای مخرب به ندرت از آنها سر‌‌‌ می‌زند.

چه آدم کج‌خلقی باشید که هر روز از دنده‌ی چپ بلند‌‌‌ می‌شود و چه فرشته‌ی مهربانی باشید که هر صد سال یکبار از کوره در‌‌‌ می‌رود، به خاطر خوشی و سعادت خودتان هم که شده باید قادر باشید مواقعی را که رفتار بدی از شما سر‌‌‌ می‌زند شناسایی کنید تا دفعه‌ی بعد جلوی وقوعش را بگیرید.

 


مقاله مرتبط : متقاعد کردن افراد


6 رفتار سمّی‌‌ای که هر روز به چشمم‌‌‌ می‌خورد:

به خود گرفتن

 

دانلود رایگان ویدیو : چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟

take-it-personally-toxic

در کتاب کوچولو ولی قدرتمند “چهار توافق” (The Four Agreements)، میگوئل رویز راجع به اهمیت «به خود نگرفتنِ هیچ چیز» صحبت‌‌‌ می‌کند. من این کتاب را به همراه کتاب خودم «فروپاشی-فروبری» (Breakdown-Breakthrough) در کلاس‌هایم تدریس‌‌‌ می‌کنم. این کتاب پر است از منعِ تمایل به شخصی کردنِ مسائل.

اگر کسی باور کند که هر چیزی که در دور و برش اتفاق‌‌‌ می‌افتد توهین مستقیم به اوست یا به نحوی به او ربط دارد، آنگاه تبدیل به یک فرد سمّیمی‌شود. واقعیت این است که هر چیزی سایرین به شما‌‌‌ می‌گویند و هر کاری که با شما انجام‌‌‌ می‌دهند بیشتر به خاطر خودشان است، نه شما. واکنش‌‌‌های مردم به شما، ناشی از فیلترهای ذهنی، دیدگاه‌ها و ضربه‌هایی که خورده‌اند یا ناشی از تجربیات شخصی‌شان است. حتی اگر کسی پیش خودش فکر کند که شما آدم جالبی هستید یا آدم مزخرفی هستید، باز هم این چیزی است که بیشتر مربوط به آن شخص است نه شما. منظورم را اشتباه برداشت نکنید. نگفتم بیایید خودشیفته باشیم و هر گونه بازخوردی را که راجع به ما دادند نادیده بگیریم. دارم‌‌‌ می‌گویم، قسمت زیادی از بدبختی و ناامیدی و ناراحتی موجود در زندگی ما، ناشی از به خود گرفتن و شخصی کردنِ چیزهای جورواجور است، آن هم درحالی که‌‌‌ می‌توان نظرات خوب یا بد دیگران درباره‌ی خود را شنید، اما به خاطرِ داشتنِ یک زندگی سالم‌تر و مفیدتر،‌ بی‌خیالشان شد و اجازه داد قلب و مغز و درک خودمان از زندگی، ما را به جلو هدایت کند.

پس به این درخواست بله بگویید و بیایید از این به بعد هیچ چیزی را شخصی نکنیم.

بدبینی داشتن

 

 

pessimist-toxic

واقعا سخت است دور و بر آدمی باشی که نمی‌تواند دست از بدبینی و منفی‌بافی بردارد. این جور آدم‌ها عادت دارند بصورت مداوم راجع به چیزهای بد و وحشتناکی صحبت کنند که ممکن بوده به وقوع بپیوندد یا به وقوع پیوسته، یا تحقیرهایی که در زندگی متحمل شده‌اند و نامردی روزگار و این جور حرف‌ها. این آدم‌ها با کله‌شقیِ خاصی حاضر به دیدن و پذیرفتن قسمت‌‌‌های روشن و مثبت زندگی نیستند و نمی‌خواهند هیچ درس مثبت اندیشانه‌‌ای به ذهنشان رخنه کند. باید گفت بدبینی یک چیز است و گذراندنِ حبس ابد در زندانی با میله‌‌‌های ساخته شده از افکار منفی یک چیز دیگر است. اگر دیدت نسبت به زندگی این باشد که همه‌ی اتفاقات منفی فقط علیه تو رخ می‌افتند، باید گفت راه بداندیشانه‌‌ای برای فکر کردن و زندگی کردن یافته‌ای، اما‌‌‌ این مژده را هم بدهم که می‌توانی تغییرش بدهی.

خودمظلوم‌پنداری

 

 

victim-toxic

چیز دیگری که‌‌‌ می‌تواند شما را به یک آدم سمّی تبدیل کند این است که دائم بر سر چاه مظلوم‌نمایی بنشینید و با اشک و ناله آن را پر کنید. اگر به این باور برسید که مظلوم و قربانی هستید و هیچ قدرت و نفوذی ندارید که جهت زندگی خود را تغییر بدهید، یعنی گیر یک وضعیت سمّی‌ افتاده‌اید که نمی‌گذارد رشد کنید. اگر از من به عنوان یک درمانگر‌‌‌ بپرسید باید به شما بگویم، بارها و بارها آدم‌هایی را دیده‌ام که در زندگی‌شان ضربه‌‌‌های سختی خورده بودند اما شجاعت این را پیدا کردند تا ورق را به نفع خودشان برگردانند. تجربه به من ثابت کرده که ما قدرت، اختیار و نفوذی بسیار فراتر از آنچه در وهله‌ی اول می‌پنداریم در اختیار داریم. وقتی دست از ناله کردن بردارید و دیگر خودتان را مظلوم سرنوشت و شانس و تبعیض نبینید، آن موقع است که متوجه خواهید شد بسیار قوی‌تر از چیزی هستید که‌‌‌ می‌پنداشتید. تنها کاری که باید بکنید این است که واقعیت را بپذیرید.

ظلم – کمبود احساس یکدلی یا قرار ندادن خود به جای افراد دیگر

 

 

creul-toxic

یکی از بدترین سموم رفتاری ظلم است که از کمبود حس یکدلی، دلسوزی یا شفقت برای دیگران ناشی‌‌‌ می‌شود. هر روز در اینترنت و تلویزیون‌‌‌ می‌بینیم که انسان‌ها چقدر‌‌‌ می‌توانند رفتار ظالمانه‌‌ای در قبال سایرین داشته باشند، صرفاً به این دلیل که زورشان به آنها‌‌‌ می‌رسد. این جور افراد از نابود کردن دیگران اِ‌بایی ندارند و با بزدلی هر چه تمام چهره‌ی خود را‌‌‌ می‌پوشانند. ستمگری، خنجر از پشت زدن و تکه تکه کردنِ یک نفر مصداق بارز مسمومیت رفتاری است و هم به شمای ظالم آسیب‌‌‌ می‌رساند و هم به شخصی که هدف ظلمتان قرار گرفته است.

چند سال پیش تجربه‌ی خوبی در این زمینه کسب کردم. یک روز که حال خوبی نداشتم وارد خانه شدم و با لحنی پر از بدجنسی راجع به نحوه‌ی بچه‌داری افتضاح خانم همسایه چیزهایی برای همسرم تعریف کردم. کمتر از 24 ساعت نگذشته بود که خودم هم عین همان مشکل را با بچه‌ی خودم پیدا کردم. انگار که دنیا پیامی برای من‌‌‌ می‌فرستاد: «اگر‌‌‌ می‌خواهی نسبت به بقیه پرتوقع و ظالم باشی، همان موقعیتی را که خیلی منفی‌گرایانه قضاوتش‌‌‌ ‌کردی سر خودت هم پیاده‌‌‌ می‌کنیم تا کمی درس شفقت یاد بگیری»، که من هم گرفتم.

اگر متوجه شدید با رفتارهایتان دارید به کسی از پشت خنجر‌‌‌ می‌زنید یا نابودش‌‌‌ می‌کنید، از این کار دست بکشید. عمیق‌تر در قلبتان جستجو کنید و شفقت خود را پیدا کنید و بدانید که ‌همه‌ی ما یکسان هستیم.

 

داشتن حساسیت بیش از حد

 

ناتوانی در مدیریت احساسات‌‌‌ می‌تواند انسان را به یک مار زهرآلود برای اطرافیانش تبدیل کند. ‌همه‌ی ما اینجور افراد را‌‌‌ می‌شناسیم – زنان و مردانی که بر سر یک سکسکه‌ی‌ بی‌ارزش یا مسائلی از این قبیل دنیا را روی سرشان‌‌‌ می‌گذراند. یکی را‌‌‌ می‌بینی که به خاطر طولانی شدن مدت انتظار در بانک داد و قال سر کارمند بانک‌‌‌ راه می‌اندازد یا به خاطر ایراد کوچکی که در فایل پاورپوینت به وجود آمده کارمند بینوا را با آن روی سگ خود آشنا‌‌‌ می‌کند و یا بچه‌ی کوچک خود را به خاطر ریختن شیر کف زمین با صدای بلند مؤاخذه‌‌‌ می‌کند. اگر به این نتیجه رسیدید که دارید بیش از حد به چیزی واکنش نشان‌‌‌ می‌دهید، یا به خاطر هر مسئله‌‌ای داد و هوار راه‌‌‌ می‌اندازید، آنجاست که باید به سراغ یک کمک خارجی بروید تا بتوانید دوباره بر روی احساساتتان کنترل داشته باشید و متوجه بشوید که ریشه‌ی این همه حساسیت‌تان در چیست. این نوع رفتار از آن چیزهایی است که در زیر لایه‌ی ظاهری، لایه‌‌‌های دیگری هم در خود دارد. در چنین وضعیتی داشتنِ دیدگاهی به جز دیدگاه خودتان – و حمایتی جدید – حیاتی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

نیاز به تأیید مداوم

 

 

prove-toxic

نهایتا می‌رسیم به افرادی که بهانه‌شان برای به موفقیت رسیدن این است که همیشه مورد تأیید دیگران باشند و عزت نفسشان به خودشان و دیگران ثابت شود: مردان و زنانی که‌‌‌ می‌خواهند چپ و راست با ارزش بودن خودشان را با «بُردن» از همکاران و همتایان و همسن و سالانشان ثابت کنند. حضور در کنار این آدم‌‌‌های سمّی و نابودگرِ انرژی، بسیار ملالت‌آور و خسته‌کننده است.

این افراد در رفتارهایشان خیلی به دنبال این هستند که کارها و چیزها باید دقیقا به چه شکلی و چطور انجام شوند و به روش خشک و غیرقابل انعطافی خواستار این هستند تا حتما به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود برسند که این امر‌‌‌ می‌تواند افراد نزدیک به آنها را کاملا خسته و کلافه کند. اگر شما هم جزو این افراد هستید با بدانید که زندگی تصویر بزرگتری از آنچه شما‌‌‌ می‌بینید هم دارد. زندگی فراتر از پیروز شدن و شکست خوردن است. زندگی سفر، روند و مسیری است که در طی آن یاد‌‌‌ می‌گیرید و به کار‌‌‌ می‌بندید، به دیگران کمک‌‌‌ می‌کنید و رشد‌‌‌ می‌کنید.

حرص خوردن بر سر مسائلی مانند «من باید تا فلان تاریخ ارتقاء شغلی بگیرم!» یا «خانه‌ی من باید بزرگتر و مجلل‌تر از خانه‌ی همسایه‌ام باشد.» را بس کنید. نیاز رقت‌انگیزِ شما به ثابت کردن خود از طریق کسب موفقیت (که در واقع چیز غم‌انگیزی است) بر همه آشکار است به جز خودتان، و این باعث‌‌‌ می‌شود تا همان خوشی‌ای که به ظاهر در تعقیبش هستید از دست‌تان فراری باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/7/9:: 7:54 عصر     |     () نظر

بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند

6 اخلاق سمّی که آدم‌ها را از شما می‌راند
 

‌همه‌ی ما انسان‌ها اخلاق‌‌‌های سمّی و ناپسندی داریم که تنها باعث پراکنده شدن انسان‌‌‌های دیگر از کنار ما‌ می‌شوند. چطور است که با خودمان رو راست باشیم و اگر اخلاق سمّی‌‌ای در خودمان‌‌‌ می‌بینیم آن را اصلاح کنیم؟ برای شروع بیایید این اخلاق‌‌‌های بد را شناسایی کنیم تا بتوانیم از آنها پرهیز کنیم.

 

در حوزه‌ی کاری من (مشاوره‌ی شغلی) در طول ماه پیش می‌آید که صدها نفر راجع به این قضیه با من صحبت کنند و هنگامی که پیش افراد حرفه‌ای‌‌‌ می‌نشینم متوجه‌‌‌ می‌شوم که این قضیه بصورت خیلی عمومی‌تر و بازتر از قبل مورد بحث قرار‌‌‌ می‌گیرد. در طی تجربیاتی که داشته‌ام، دیده‌ام که این رفتارهای ‌ سمّی چگونه باعث پس زدن یک شخص توسط سایرین‌‌‌ می‌شود (از جمله خودم) و دیده‌ام که این رفتارها چه ضربه‌هایی به روابط عاطفی و حرفه‌‌ای مردم وارد‌‌‌ می‌کند و زندگی‌هایشان را دستخوش آثار و تبعات منفی‌‌‌ می‌کند.

بیاید واقع‌گرا باشیم. بالاخره یک جاهایی رفتارهای سمّی و مخربی ‌از همه‌ی ما سر زده (هیچ کس از این قضیه مصون نیست)، اما رفتار بعضی‌ها را که‌‌‌ می‌بینی متوجه‌‌‌ می‌شوی که انگار تکامل‌یافته‌تر، متوازن‌تر و باوقارتر از بقیه هستند و رفتارهای مخرب به ندرت از آنها سر‌‌‌ می‌زند.

چه آدم کج‌خلقی باشید که هر روز از دنده‌ی چپ بلند‌‌‌ می‌شود و چه فرشته‌ی مهربانی باشید که هر صد سال یکبار از کوره در‌‌‌ می‌رود، به خاطر خوشی و سعادت خودتان هم که شده باید قادر باشید مواقعی را که رفتار بدی از شما سر‌‌‌ می‌زند شناسایی کنید تا دفعه‌ی بعد جلوی وقوعش را بگیرید.

 


مقاله مرتبط : متقاعد کردن افراد


6 رفتار سمّی‌‌ای که هر روز به چشمم‌‌‌ می‌خورد:

به خود گرفتن

 

دانلود رایگان ویدیو : چگونه با قانون جذب ثروتمند شویم؟

take-it-personally-toxic

در کتاب کوچولو ولی قدرتمند “چهار توافق” (The Four Agreements)، میگوئل رویز راجع به اهمیت «به خود نگرفتنِ هیچ چیز» صحبت‌‌‌ می‌کند. من این کتاب را به همراه کتاب خودم «فروپاشی-فروبری» (Breakdown-Breakthrough) در کلاس‌هایم تدریس‌‌‌ می‌کنم. این کتاب پر است از منعِ تمایل به شخصی کردنِ مسائل.

اگر کسی باور کند که هر چیزی که در دور و برش اتفاق‌‌‌ می‌افتد توهین مستقیم به اوست یا به نحوی به او ربط دارد، آنگاه تبدیل به یک فرد سمّیمی‌شود. واقعیت این است که هر چیزی سایرین به شما‌‌‌ می‌گویند و هر کاری که با شما انجام‌‌‌ می‌دهند بیشتر به خاطر خودشان است، نه شما. واکنش‌‌‌های مردم به شما، ناشی از فیلترهای ذهنی، دیدگاه‌ها و ضربه‌هایی که خورده‌اند یا ناشی از تجربیات شخصی‌شان است. حتی اگر کسی پیش خودش فکر کند که شما آدم جالبی هستید یا آدم مزخرفی هستید، باز هم این چیزی است که بیشتر مربوط به آن شخص است نه شما. منظورم را اشتباه برداشت نکنید. نگفتم بیایید خودشیفته باشیم و هر گونه بازخوردی را که راجع به ما دادند نادیده بگیریم. دارم‌‌‌ می‌گویم، قسمت زیادی از بدبختی و ناامیدی و ناراحتی موجود در زندگی ما، ناشی از به خود گرفتن و شخصی کردنِ چیزهای جورواجور است، آن هم درحالی که‌‌‌ می‌توان نظرات خوب یا بد دیگران درباره‌ی خود را شنید، اما به خاطرِ داشتنِ یک زندگی سالم‌تر و مفیدتر،‌ بی‌خیالشان شد و اجازه داد قلب و مغز و درک خودمان از زندگی، ما را به جلو هدایت کند.

پس به این درخواست بله بگویید و بیایید از این به بعد هیچ چیزی را شخصی نکنیم.

بدبینی داشتن

 

 

pessimist-toxic

واقعا سخت است دور و بر آدمی باشی که نمی‌تواند دست از بدبینی و منفی‌بافی بردارد. این جور آدم‌ها عادت دارند بصورت مداوم راجع به چیزهای بد و وحشتناکی صحبت کنند که ممکن بوده به وقوع بپیوندد یا به وقوع پیوسته، یا تحقیرهایی که در زندگی متحمل شده‌اند و نامردی روزگار و این جور حرف‌ها. این آدم‌ها با کله‌شقیِ خاصی حاضر به دیدن و پذیرفتن قسمت‌‌‌های روشن و مثبت زندگی نیستند و نمی‌خواهند هیچ درس مثبت اندیشانه‌‌ای به ذهنشان رخنه کند. باید گفت بدبینی یک چیز است و گذراندنِ حبس ابد در زندانی با میله‌‌‌های ساخته شده از افکار منفی یک چیز دیگر است. اگر دیدت نسبت به زندگی این باشد که همه‌ی اتفاقات منفی فقط علیه تو رخ می‌افتند، باید گفت راه بداندیشانه‌‌ای برای فکر کردن و زندگی کردن یافته‌ای، اما‌‌‌ این مژده را هم بدهم که می‌توانی تغییرش بدهی.

خودمظلوم‌پنداری

 

 

victim-toxic

چیز دیگری که‌‌‌ می‌تواند شما را به یک آدم سمّی تبدیل کند این است که دائم بر سر چاه مظلوم‌نمایی بنشینید و با اشک و ناله آن را پر کنید. اگر به این باور برسید که مظلوم و قربانی هستید و هیچ قدرت و نفوذی ندارید که جهت زندگی خود را تغییر بدهید، یعنی گیر یک وضعیت سمّی‌ افتاده‌اید که نمی‌گذارد رشد کنید. اگر از من به عنوان یک درمانگر‌‌‌ بپرسید باید به شما بگویم، بارها و بارها آدم‌هایی را دیده‌ام که در زندگی‌شان ضربه‌‌‌های سختی خورده بودند اما شجاعت این را پیدا کردند تا ورق را به نفع خودشان برگردانند. تجربه به من ثابت کرده که ما قدرت، اختیار و نفوذی بسیار فراتر از آنچه در وهله‌ی اول می‌پنداریم در اختیار داریم. وقتی دست از ناله کردن بردارید و دیگر خودتان را مظلوم سرنوشت و شانس و تبعیض نبینید، آن موقع است که متوجه خواهید شد بسیار قوی‌تر از چیزی هستید که‌‌‌ می‌پنداشتید. تنها کاری که باید بکنید این است که واقعیت را بپذیرید.

ظلم – کمبود احساس یکدلی یا قرار ندادن خود به جای افراد دیگر

 

 

creul-toxic

یکی از بدترین سموم رفتاری ظلم است که از کمبود حس یکدلی، دلسوزی یا شفقت برای دیگران ناشی‌‌‌ می‌شود. هر روز در اینترنت و تلویزیون‌‌‌ می‌بینیم که انسان‌ها چقدر‌‌‌ می‌توانند رفتار ظالمانه‌‌ای در قبال سایرین داشته باشند، صرفاً به این دلیل که زورشان به آنها‌‌‌ می‌رسد. این جور افراد از نابود کردن دیگران اِ‌بایی ندارند و با بزدلی هر چه تمام چهره‌ی خود را‌‌‌ می‌پوشانند. ستمگری، خنجر از پشت زدن و تکه تکه کردنِ یک نفر مصداق بارز مسمومیت رفتاری است و هم به شمای ظالم آسیب‌‌‌ می‌رساند و هم به شخصی که هدف ظلمتان قرار گرفته است.

چند سال پیش تجربه‌ی خوبی در این زمینه کسب کردم. یک روز که حال خوبی نداشتم وارد خانه شدم و با لحنی پر از بدجنسی راجع به نحوه‌ی بچه‌داری افتضاح خانم همسایه چیزهایی برای همسرم تعریف کردم. کمتر از 24 ساعت نگذشته بود که خودم هم عین همان مشکل را با بچه‌ی خودم پیدا کردم. انگار که دنیا پیامی برای من‌‌‌ می‌فرستاد: «اگر‌‌‌ می‌خواهی نسبت به بقیه پرتوقع و ظالم باشی، همان موقعیتی را که خیلی منفی‌گرایانه قضاوتش‌‌‌ ‌کردی سر خودت هم پیاده‌‌‌ می‌کنیم تا کمی درس شفقت یاد بگیری»، که من هم گرفتم.

اگر متوجه شدید با رفتارهایتان دارید به کسی از پشت خنجر‌‌‌ می‌زنید یا نابودش‌‌‌ می‌کنید، از این کار دست بکشید. عمیق‌تر در قلبتان جستجو کنید و شفقت خود را پیدا کنید و بدانید که ‌همه‌ی ما یکسان هستیم.

 

داشتن حساسیت بیش از حد

 

ناتوانی در مدیریت احساسات‌‌‌ می‌تواند انسان را به یک مار زهرآلود برای اطرافیانش تبدیل کند. ‌همه‌ی ما اینجور افراد را‌‌‌ می‌شناسیم – زنان و مردانی که بر سر یک سکسکه‌ی‌ بی‌ارزش یا مسائلی از این قبیل دنیا را روی سرشان‌‌‌ می‌گذراند. یکی را‌‌‌ می‌بینی که به خاطر طولانی شدن مدت انتظار در بانک داد و قال سر کارمند بانک‌‌‌ راه می‌اندازد یا به خاطر ایراد کوچکی که در فایل پاورپوینت به وجود آمده کارمند بینوا را با آن روی سگ خود آشنا‌‌‌ می‌کند و یا بچه‌ی کوچک خود را به خاطر ریختن شیر کف زمین با صدای بلند مؤاخذه‌‌‌ می‌کند. اگر به این نتیجه رسیدید که دارید بیش از حد به چیزی واکنش نشان‌‌‌ می‌دهید، یا به خاطر هر مسئله‌‌ای داد و هوار راه‌‌‌ می‌اندازید، آنجاست که باید به سراغ یک کمک خارجی بروید تا بتوانید دوباره بر روی احساساتتان کنترل داشته باشید و متوجه بشوید که ریشه‌ی این همه حساسیت‌تان در چیست. این نوع رفتار از آن چیزهایی است که در زیر لایه‌ی ظاهری، لایه‌‌‌های دیگری هم در خود دارد. در چنین وضعیتی داشتنِ دیدگاهی به جز دیدگاه خودتان – و حمایتی جدید – حیاتی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

نیاز به تأیید مداوم

 

 

prove-toxic

نهایتا می‌رسیم به افرادی که بهانه‌شان برای به موفقیت رسیدن این است که همیشه مورد تأیید دیگران باشند و عزت نفسشان به خودشان و دیگران ثابت شود: مردان و زنانی که‌‌‌ می‌خواهند چپ و راست با ارزش بودن خودشان را با «بُردن» از همکاران و همتایان و همسن و سالانشان ثابت کنند. حضور در کنار این آدم‌‌‌های سمّی و نابودگرِ انرژی، بسیار ملالت‌آور و خسته‌کننده است.

این افراد در رفتارهایشان خیلی به دنبال این هستند که کارها و چیزها باید دقیقا به چه شکلی و چطور انجام شوند و به روش خشک و غیرقابل انعطافی خواستار این هستند تا حتما به اهداف از پیش تعیین شده‌ی خود برسند که این امر‌‌‌ می‌تواند افراد نزدیک به آنها را کاملا خسته و کلافه کند. اگر شما هم جزو این افراد هستید با بدانید که زندگی تصویر بزرگتری از آنچه شما‌‌‌ می‌بینید هم دارد. زندگی فراتر از پیروز شدن و شکست خوردن است. زندگی سفر، روند و مسیری است که در طی آن یاد‌‌‌ می‌گیرید و به کار‌‌‌ می‌بندید، به دیگران کمک‌‌‌ می‌کنید و رشد‌‌‌ می‌کنید.

حرص خوردن بر سر مسائلی مانند «من باید تا فلان تاریخ ارتقاء شغلی بگیرم!» یا «خانه‌ی من باید بزرگتر و مجلل‌تر از خانه‌ی همسایه‌ام باشد.» را بس کنید. نیاز رقت‌انگیزِ شما به ثابت کردن خود از طریق کسب موفقیت (که در واقع چیز غم‌انگیزی است) بر همه آشکار است به جز خودتان، و این باعث‌‌‌ می‌شود تا همان خوشی‌ای که به ظاهر در تعقیبش هستید از دست‌تان فراری باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/7/9:: 7:54 عصر     |     () نظر

بیشتری داشته باشد، موفق‌تر محسوب می‌شود! در این مقاله درباره‌ی 9 نشانه‌‌‌ای می‌خوانید که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.

9 نشانه‌‌ که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور ندارید

 

 

 

9 نشانه‌‌ که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور ندارید
 

اگر آدم جاه‌طلبی هستید، طبیعی است که هرچند وقت یک بار احساس شکست کنید. وقتی اهداف بزرگی در سر دارید و هنوز به حد مورد نظر خود دست نیافته‌اید، گاه با چنین لحظات اجتناب‌‌ناپذیری روبه‌رو خواهید شد که انتظارات‌تان برآورده نمی‌شود.

اگرچه خیلی‌ها این حرف را قبول ندارند، اما در پس‌زمینه‌ی ذهن هر کدام از ما، تملّک در دنیای مادی موفقیت به حساب می‌آید و هرکس از این مال و اموال و زر و زیور دنیا سهم بیشتری داشته باشد، موفق‌تر محسوب می‌شود! در این مقاله درباره‌ی 9 نشانه‌‌‌ای می‌خوانید که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.

خودمان بهتر می‌دانیم که چقدر باید خجالت بکشیم چون تا خرخره در مادی‌گرایی فرو رفته‌ایم! مطالعه‌ای که در دانشگاه استرایر انجام شد، نشان می‌دهد که 90 درصد آمریکایی‌ها معتقدند که شاد بودن نسبت به قدرت، مالکیت یا اعتبار، شاخص بهتری برای سنجش موفقیت است. اگر بخواهیم دقیق‌تر مخ آمریکایی‌ها را زیرورو کنیم، 67 درصد آنها معتقد بودند که موفقیت یعنی داشتن رابطه‌ی خوب با اعضای خانواده و دوستان. 60 درصد هم گفتند موفقیتیعنی عاشق شغلت باشی. فقط 20 درصد موفقیت را در رفاه مالی ‌می‌دانستند!

اما بین گفتن و عمل کردن کیلومترها فاصله است.

وقتی پای موفقیت درمیان باشد، چشم‌هایمان ما را گمراه می‌کنند. به سختی می‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم که آدم‌های پولدار، کله گنده و گردن کلفت را موفق‌ترین آدم‌ها به حساب نیاوریم! صرف نظر از آنچه به دست می‌آورید، همیشه دست بالای دست شما وجود دارد و همین مسئله باعث می‌شود حس کنید که اصلا موفق نیستید. مسئله این نیست که شما زر و زیور دنیوی ندارید، مسئله این است که تعریف شما از موفقیت در همین زر و زیور دنیوی خلاصه می‌شود.

موفقیت واقعی یعنی شما دقیقا کی هستید و تا به حال در رسیدن به این خود واقعی چقدر موفق عمل کرده‌اید. اگر خودتان را به در و دیوار می‌کوبید که «من به اندازه‌ی کافی موفق نیستم» در واقع معیار سنجش شما برای موفقیت از بیخ غلط است. بعضی وقت‌ها آدم فقط به یکی احتیاج دارد که یادآوری کند تا حالا در زندگی به چه چیزهایی رسیده است. در ادامه به چند شاخص درست و حسابی برای سنجش موفقیت اشاره می‌کنیم که به شما کمک می‌کنند به خودتان یادآوری کنید چه آدم موفقی هستید!

1. فکر نمی‌کنید از دماغ فیل افتاده‌اید

 

 

مغرور

همه‌ی ما آدم‌های موفقی را می‌شناسیم که طوری رفتار می‌کنند انگار آسمان تپیده و آنها روی زمین پا گذاشته‌اند. فکر می‌کنند دنیا مال آنهاست و باقی آدم‌ها صرفا در آن زندگی می‌کنند… اینطور نیست؟ این اصلا موفقیت نیست. موفقیت واقعی یعنی داشتن حس همدردی و درک اینکه احساسات و رویاهای بقیه‌ی آدم‌ها هم به اندازه‌ی احساسات و رویاهای خودمان اهمیت دارد و ما بدون دیگران نمی‌توانیم موفق باشیم.

2. مثبت‌اندیش هستید


مقاله مرتبط : کار افرین

مقاله مرتبط : هفت قانون معنوی موفقیت 


think-positive

امید و مثبت‌اندیشی دو عنصر اساسی برای تشکیل یک زندگی شاد هستند. اگر روی مشکلات متمرکز شوید، بی‌انگیزه و منفی‌نگر خواهید شد. وقتی در مسیر منفی‌نگری گام بردارید حتی اگر در راه خود به چیزی دست پیدا کنید، اصلا به چشمتان نمی‌آید. موفقیت واقعی یعنی همیشه نیمه پر لیوان را ببینید و اعتقاد داشته باشید که قدرت دارید از دل موقعیت‌های بد، موقعیت‌های خوب خلق کنید.

3. می‌دانید که شکست همیشگی نیست


مقاله مرتبط: موفقیت


شکست

حتما شما هم یاد گرفته‌اید که فقط آدم‌هایی که هرگز تلاشی نمی‌کنند، هرگز شکست نمی‌خورند. وقتی شکست می‌خورید، به صورت خودکار خودتان را بازنده تلقی نمی‌کنید. بلکه پوزه‌ی آن شکست را به خاک می‌مالید و به صورت فرصتی برای یاد گرفتن به آن نگاه می‌کنید. اگر هنوز هم گهگاهی با شکست خوردن ناامید می‌شوید، پس بدانید و آگاه باشید که مزه‌ی موفقیت واقعی را نخواهید چشید تا زمانی که یاد بگیرید چطور پوزه‌ی این شکست‌ها را به خاک بمالید. اشتباهات به شما نشان می‌دهند که دارید در مسیر غلط حرکت می‌کنید، پس راه را برای موفقیت هموار می‌کنند. وقتی که بیشتر از همیشه احساس درماندگی و بیچارگی می‌کنید، بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها شکل‌ می‌گیرند. چون این درماندگی و بیچارگی باعث می‌شوند متفاوت فکر کنید، چشم‌انداز وسیع‌تری از مشکلات را ببینید و در نهایت آن راه حل طلایی را که از نظرها پنهان مانده بود، پیدا کنید.

4. منطقی می‌اندیشید و همه چیز را تحت کنترل دارید

 

 

تفکر منطقی

اتفاقات بد به هر حال رخ می‌دهند و این بخشی از زندگی است. تعریف اکثر ما از یک روز بد، برای کسی که با مشکلات واقعی دست به گریبان بوده – مثلا غذای کافی نداشته یا تلاش کرده طی جنگ جهانی زنده بماند- مثل تعطیلات به نظر می‌رسد. جا گذاشتن سویچ داخل ماشین یا حتی رد شدن در گرفتن ترفیع برای شمایی که یاد گرفته‌اید تا منطقی بیندیشید و اوضاع را تحت کنترل بگیرید، آنقدرها هم بد نیستند. این ویژگی مهمِ خود را به عنوان یک برگ برنده در نظر بگیرید.

5. وقتی به کمک نیاز دارید، تقاضای کمک می‌کنید

 

 

 

help

یکی از نشانه‌های آدم‌هایی که هنوز به بلوغ احساسی نرسیده‌اند این است که هر قدر هم که به کمک نیاز داشته باشند، از کسی درخواست کمک نمی‌کنند. درخواست کمک به این معنا است که شما قصد ندارید تا با بی‌نقص نشان دادن خود به دیگران چیزی را ثابت کنید. نمی‌ترسید که مردم ضعف‌های شما را ببینند و به این سطح از درک و فهم رسیده‌اید که هیچ کس به تنهایی موفق نمی‌شود.

6. زندگی در چشم شما بازی یک سر برد، یک سر باخت نیست

 

زندگی در چشم شما مثل یک الاکلنگ نیست که اگر یک طرف ببرد، طرف مقابل حتما باید ببازد. فقط به خاطر اینکه کس دیگری به موفقیتی دست پیدا می‌کند شما خودتان را بازنده و بدبخت نمی‌دانید. فقط همین دفعه است که شما برنده نشده‌اید و در این شرایط آسمان به زمین نمی‌آید. یکی از نشانه‌های قطعی موفقیت توانایی پایکوبی بی غل و غش برای موفقیت‌های دیگران است.

 

7. تفاوت بین جذبه‌ی دایمی و هیجان زودگذر را می‌دانید

 

 

جذبه دایمی

آیا روزهایی را به خاطر می‌آورید که روابط طولانی‌مدت شما بعد از مدتی به یک مرثیه‌ی کسالت‌بار تبدیل می‌شدند و شما هم خیلی زود دل‌زده می‌شدید؟ اگر دوره‌ی چنین هیجانات زودگذری را سپری کرده‌اید، به شما تبریک می‌گویم. حالا که پایداری و جذبه‌ی عمیق را در کارها و روابط سرلوحه قرار داده‌اید، یعنی در راه موفقیت گام بر‌می‌دارید.

8. برایتان مهم نیست دیگران در مورد شما چه فکر می‌کنند

 

 

دیگران

وقتی نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکر می‌کنند، یعنی احساس می‌کنید که باید به دیگران چیزی را ثابت کنید. برعکس، زمانی که اهمیت نمی‌دهید دیگران چه فکری درباره‌ی شما می‌کنند، با خودتان و اصول و خواسته‌هایتان صادق هستید و از زندگی راضی هستید، یعنی موفقیت در مشت شما است. وقتی که بدانید نظرات بقیه‌ی آدم‌ها فقط و فقط نظر هستند نه چیزی بیشتر، معنای واقعی موفقیت را درک خواهید کرد. این نظرات هیچ تاثیری روی زندگی شما ندارند و نمی‌توانند خود واقعی شما را تغییر بدهند.

9. آنچه را نمی‌توانید تغییر دهید، می‌پذیرید و آنچه را که می‌توانید، تغییر می‌دهید

 

 

تغییر

بین بدبینی و واقع‌بینی تفاوت وجود دارد. وقتی طوفان در راه است، برای توقف طوفان کاری از دست شما بر‌نمی‌آید. اما اگر بپذیرید که طوفان در راه است، می‌توانید جلوی عواقب منفی‌اش را بگیرید. اگر شرکتی که در آن کار می‌کنید در حال کوچک شدن است و شما در پی تعدیل نیرو اخراج شده‌اید، هر ثانیه‌ای که صرف انکار کردن این اتفاق می‌کنید، آنچه را در آینده قرار است برایتان اتفاق بیفتد، به تعویق می‌اندازید. اگر انسان واقع‌بینی هستید پس در این شرایط می‌توانید به راه خود ادامه دهید و گزینه‌هایی را که پیش رو دارید بررسی کنید و برای چیزهایی که می‌توانید تغییر دهید برنامه‌ریزی کنید. مسئولیت‌پذیری در قبال تغییر چیزهایی که دوست دارید در زندگی خود تغییر دهید، یکی از شاخص‌های بزرگ موفقیت است.

در آخر

اینکه حس می‌کنید شکست خورده‌اید فقط چون باید شغل بهتری داشته باشید، خانه‌ی بزرگ‌تری بخرید یا ماشین گران‌تری سوار شوید اصلا منطقی نیست. موفقیت واقعی از درون می‌جوشد و کاملا مستقل از شرایط پیرامون شماست.

مطالب مرتبط

دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از محصولات زیر نیز استقبال کرده اند

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در 20 روز اثر آنتونی رابینز، مدرس – سخنران و مربی موفقیت است که میشه این کتاب رو معروف ترین و بهترین کتاب رابینز در ایران دونست. به جرات می توان گفت که کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز بهترین کتابی است که از این نویسنده منتشر ش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/7/9:: 7:53 عصر     |     () نظر

بیشتری داشته باشد، موفق‌تر محسوب می‌شود! در این مقاله درباره‌ی 9 نشانه‌‌‌ای می‌خوانید که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.

9 نشانه‌‌ که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور ندارید

 

 

 

9 نشانه‌‌ که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور ندارید
 

اگر آدم جاه‌طلبی هستید، طبیعی است که هرچند وقت یک بار احساس شکست کنید. وقتی اهداف بزرگی در سر دارید و هنوز به حد مورد نظر خود دست نیافته‌اید، گاه با چنین لحظات اجتناب‌‌ناپذیری روبه‌رو خواهید شد که انتظارات‌تان برآورده نمی‌شود.

اگرچه خیلی‌ها این حرف را قبول ندارند، اما در پس‌زمینه‌ی ذهن هر کدام از ما، تملّک در دنیای مادی موفقیت به حساب می‌آید و هرکس از این مال و اموال و زر و زیور دنیا سهم بیشتری داشته باشد، موفق‌تر محسوب می‌شود! در این مقاله درباره‌ی 9 نشانه‌‌‌ای می‌خوانید که می‌گویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.

خودمان بهتر می‌دانیم که چقدر باید خجالت بکشیم چون تا خرخره در مادی‌گرایی فرو رفته‌ایم! مطالعه‌ای که در دانشگاه استرایر انجام شد، نشان می‌دهد که 90 درصد آمریکایی‌ها معتقدند که شاد بودن نسبت به قدرت، مالکیت یا اعتبار، شاخص بهتری برای سنجش موفقیت است. اگر بخواهیم دقیق‌تر مخ آمریکایی‌ها را زیرورو کنیم، 67 درصد آنها معتقد بودند که موفقیت یعنی داشتن رابطه‌ی خوب با اعضای خانواده و دوستان. 60 درصد هم گفتند موفقیتیعنی عاشق شغلت باشی. فقط 20 درصد موفقیت را در رفاه مالی ‌می‌دانستند!

اما بین گفتن و عمل کردن کیلومترها فاصله است.

وقتی پای موفقیت درمیان باشد، چشم‌هایمان ما را گمراه می‌کنند. به سختی می‌توانیم جلوی خودمان را بگیریم که آدم‌های پولدار، کله گنده و گردن کلفت را موفق‌ترین آدم‌ها به حساب نیاوریم! صرف نظر از آنچه به دست می‌آورید، همیشه دست بالای دست شما وجود دارد و همین مسئله باعث می‌شود حس کنید که اصلا موفق نیستید. مسئله این نیست که شما زر و زیور دنیوی ندارید، مسئله این است که تعریف شما از موفقیت در همین زر و زیور دنیوی خلاصه می‌شود.

موفقیت واقعی یعنی شما دقیقا کی هستید و تا به حال در رسیدن به این خود واقعی چقدر موفق عمل کرده‌اید. اگر خودتان را به در و دیوار می‌کوبید که «من به اندازه‌ی کافی موفق نیستم» در واقع معیار سنجش شما برای موفقیت از بیخ غلط است. بعضی وقت‌ها آدم فقط به یکی احتیاج دارد که یادآوری کند تا حالا در زندگی به چه چیزهایی رسیده است. در ادامه به چند شاخص درست و حسابی برای سنجش موفقیت اشاره می‌کنیم که به شما کمک می‌کنند به خودتان یادآوری کنید چه آدم موفقی هستید!

1. فکر نمی‌کنید از دماغ فیل افتاده‌اید

 

 

مغرور

همه‌ی ما آدم‌های موفقی را می‌شناسیم که طوری رفتار می‌کنند انگار آسمان تپیده و آنها روی زمین پا گذاشته‌اند. فکر می‌کنند دنیا مال آنهاست و باقی آدم‌ها صرفا در آن زندگی می‌کنند… اینطور نیست؟ این اصلا موفقیت نیست. موفقیت واقعی یعنی داشتن حس همدردی و درک اینکه احساسات و رویاهای بقیه‌ی آدم‌ها هم به اندازه‌ی احساسات و رویاهای خودمان اهمیت دارد و ما بدون دیگران نمی‌توانیم موفق باشیم.

2. مثبت‌اندیش هستید


مقاله مرتبط : کار افرین

مقاله مرتبط : هفت قانون معنوی موفقیت 


think-positive

امید و مثبت‌اندیشی دو عنصر اساسی برای تشکیل یک زندگی شاد هستند. اگر روی مشکلات متمرکز شوید، بی‌انگیزه و منفی‌نگر خواهید شد. وقتی در مسیر منفی‌نگری گام بردارید حتی اگر در راه خود به چیزی دست پیدا کنید، اصلا به چشمتان نمی‌آید. موفقیت واقعی یعنی همیشه نیمه پر لیوان را ببینید و اعتقاد داشته باشید که قدرت دارید از دل موقعیت‌های بد، موقعیت‌های خوب خلق کنید.

3. می‌دانید که شکست همیشگی نیست


مقاله مرتبط: موفقیت


شکست

حتما شما هم یاد گرفته‌اید که فقط آدم‌هایی که هرگز تلاشی نمی‌کنند، هرگز شکست نمی‌خورند. وقتی شکست می‌خورید، به صورت خودکار خودتان را بازنده تلقی نمی‌کنید. بلکه پوزه‌ی آن شکست را به خاک می‌مالید و به صورت فرصتی برای یاد گرفتن به آن نگاه می‌کنید. اگر هنوز هم گهگاهی با شکست خوردن ناامید می‌شوید، پس بدانید و آگاه باشید که مزه‌ی موفقیت واقعی را نخواهید چشید تا زمانی که یاد بگیرید چطور پوزه‌ی این شکست‌ها را به خاک بمالید. اشتباهات به شما نشان می‌دهند که دارید در مسیر غلط حرکت می‌کنید، پس راه را برای موفقیت هموار می‌کنند. وقتی که بیشتر از همیشه احساس درماندگی و بیچارگی می‌کنید، بزرگ‌ترین پیشرفت‌ها شکل‌ می‌گیرند. چون این درماندگی و بیچارگی باعث می‌شوند متفاوت فکر کنید، چشم‌انداز وسیع‌تری از مشکلات را ببینید و در نهایت آن راه حل طلایی را که از نظرها پنهان مانده بود، پیدا کنید.

4. منطقی می‌اندیشید و همه چیز را تحت کنترل دارید

 

 

تفکر منطقی

اتفاقات بد به هر حال رخ می‌دهند و این بخشی از زندگی است. تعریف اکثر ما از یک روز بد، برای کسی که با مشکلات واقعی دست به گریبان بوده – مثلا غذای کافی نداشته یا تلاش کرده طی جنگ جهانی زنده بماند- مثل تعطیلات به نظر می‌رسد. جا گذاشتن سویچ داخل ماشین یا حتی رد شدن در گرفتن ترفیع برای شمایی که یاد گرفته‌اید تا منطقی بیندیشید و اوضاع را تحت کنترل بگیرید، آنقدرها هم بد نیستند. این ویژگی مهمِ خود را به عنوان یک برگ برنده در نظر بگیرید.

5. وقتی به کمک نیاز دارید، تقاضای کمک می‌کنید

 

 

 

help

یکی از نشانه‌های آدم‌هایی که هنوز به بلوغ احساسی نرسیده‌اند این است که هر قدر هم که به کمک نیاز داشته باشند، از کسی درخواست کمک نمی‌کنند. درخواست کمک به این معنا است که شما قصد ندارید تا با بی‌نقص نشان دادن خود به دیگران چیزی را ثابت کنید. نمی‌ترسید که مردم ضعف‌های شما را ببینند و به این سطح از درک و فهم رسیده‌اید که هیچ کس به تنهایی موفق نمی‌شود.

6. زندگی در چشم شما بازی یک سر برد، یک سر باخت نیست

 

زندگی در چشم شما مثل یک الاکلنگ نیست که اگر یک طرف ببرد، طرف مقابل حتما باید ببازد. فقط به خاطر اینکه کس دیگری به موفقیتی دست پیدا می‌کند شما خودتان را بازنده و بدبخت نمی‌دانید. فقط همین دفعه است که شما برنده نشده‌اید و در این شرایط آسمان به زمین نمی‌آید. یکی از نشانه‌های قطعی موفقیت توانایی پایکوبی بی غل و غش برای موفقیت‌های دیگران است.

 

7. تفاوت بین جذبه‌ی دایمی و هیجان زودگذر را می‌دانید

 

 

جذبه دایمی

آیا روزهایی را به خاطر می‌آورید که روابط طولانی‌مدت شما بعد از مدتی به یک مرثیه‌ی کسالت‌بار تبدیل می‌شدند و شما هم خیلی زود دل‌زده می‌شدید؟ اگر دوره‌ی چنین هیجانات زودگذری را سپری کرده‌اید، به شما تبریک می‌گویم. حالا که پایداری و جذبه‌ی عمیق را در کارها و روابط سرلوحه قرار داده‌اید، یعنی در راه موفقیت گام بر‌می‌دارید.

8. برایتان مهم نیست دیگران در مورد شما چه فکر می‌کنند

 

 

دیگران

وقتی نگران این هستید که دیگران در مورد شما چه فکر می‌کنند، یعنی احساس می‌کنید که باید به دیگران چیزی را ثابت کنید. برعکس، زمانی که اهمیت نمی‌دهید دیگران چه فکری درباره‌ی شما می‌کنند، با خودتان و اصول و خواسته‌هایتان صادق هستید و از زندگی راضی هستید، یعنی موفقیت در مشت شما است. وقتی که بدانید نظرات بقیه‌ی آدم‌ها فقط و فقط نظر هستند نه چیزی بیشتر، معنای واقعی موفقیت را درک خواهید کرد. این نظرات هیچ تاثیری روی زندگی شما ندارند و نمی‌توانند خود واقعی شما را تغییر بدهند.

9. آنچه را نمی‌توانید تغییر دهید، می‌پذیرید و آنچه را که می‌توانید، تغییر می‌دهید

 

 

تغییر

بین بدبینی و واقع‌بینی تفاوت وجود دارد. وقتی طوفان در راه است، برای توقف طوفان کاری از دست شما بر‌نمی‌آید. اما اگر بپذیرید که طوفان در راه است، می‌توانید جلوی عواقب منفی‌اش را بگیرید. اگر شرکتی که در آن کار می‌کنید در حال کوچک شدن است و شما در پی تعدیل نیرو اخراج شده‌اید، هر ثانیه‌ای که صرف انکار کردن این اتفاق می‌کنید، آنچه را در آینده قرار است برایتان اتفاق بیفتد، به تعویق می‌اندازید. اگر انسان واقع‌بینی هستید پس در این شرایط می‌توانید به راه خود ادامه دهید و گزینه‌هایی را که پیش رو دارید بررسی کنید و برای چیزهایی که می‌توانید تغییر دهید برنامه‌ریزی کنید. مسئولیت‌پذیری در قبال تغییر چیزهایی که دوست دارید در زندگی خود تغییر دهید، یکی از شاخص‌های بزرگ موفقیت است.

در آخر

اینکه حس می‌کنید شکست خورده‌اید فقط چون باید شغل بهتری داشته باشید، خانه‌ی بزرگ‌تری بخرید یا ماشین گران‌تری سوار شوید اصلا منطقی نیست. موفقیت واقعی از درون می‌جوشد و کاملا مستقل از شرایط پیرامون شماست.

مطالب مرتبط

دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از محصولات زیر نیز استقبال کرده اند

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در20 روز-آنتونی رابینز

کتاب صوتی موفقیت نامحدود در 20 روز اثر آنتونی رابینز، مدرس – سخنران و مربی موفقیت است که میشه این کتاب رو معروف ترین و بهترین کتاب رابینز در ایران دونست. به جرات می توان گفت که کتاب موفقیت نامحدود در 20 روز بهترین کتابی است که از این نویسنده منتشر ش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/7/9:: 7:53 عصر     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >