آن که با حق بستیزد خون خود بریزد . [نهج البلاغه]
https://keramatzade.com

رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست می‌آید، بیشتر لذت می‌برید.

معنی مسیر شغلی مناسب چیست؟

 

شغل پردرآمد

چقدر از زمانی که از خودتان پرسیده‌اید «وقتی بزرگ شوم، می‌خواهم چه کاره شوم؟» گذشته است؟ اگر از دبیرستان تا کنون به این موضوع فکر نکرده‌اید، ممکن است مشغول به کاری شده باشید که اهداف و آروزهای حرفه‌ای‌تان را برآورده نکند. هر کدامِ ما استعدادهای خاصی داریم و اگر در زمینه‌ی مرتبط با استعدادهایمان کار کنیم، دنیا جای بهتری خواهد شد. مطمئنا شما از انجام کارهایی که در آن استعداد دارید، لذت بیشتری می‌برید و واکنش‌های مردم نیز به شما بهتر است.

هر چه بیشتر روی استعدادهایتان کار کنید، مشارکت بیشتری نیز با دنیا خواهید داشت و از رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست می‌آید، بیشتر لذت می‌برید.
سفر مسیر شغلی شما

فرایند کشف کاری که قصد انجامش را دارید، یعنی پیدا کردن مسیر شغلی، مانند یک سفر است که با کشف عصاره‌ی اصلی «شما»، یعنی فردی که در پشت نقاب‌های ظاهری، حالت‌های تدافعی و استرس‌های روزمره زندگی وجود دارد، آغاز می‌شود.

بعد از اینکه نقاب از چهره‌تان کنار رفت، سفرتان با کشف و اکتشاف شغلی و شناسایی حرفه‌ای که به شما این امکان را می‌دهد تا از استعدادهای خود نهایت استفاده را ببرید، ادامه پیدا می‌کند. و سپس با تمرکز بر شغل یا حرکت شغلی، مرحله‌ای که مشاغلی را که می‌خواهید شناسایی کرده و خود را در بهترین شرایط ممکن برای به دست آوردن آن قرار می‌دهید، پیش می‌رود. در اصل این سفر هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد چون حرفه‌ی واقعی هیچ‌وقت از رشد، پیشرفت، تغییر و نوآوری عاری نیست.

از همان ابتدا، هنگامی که به دنبال مسیر شغلی مناسب می‌گردید، با داشتن رویکردی که بر اساس استعدادتان است خود را در مسیر مناسب قرار دهید، حتی اگر مسیرتان به مرور زمان تغییر کند. در این نوع رویکرد دائما باید این سوالات را از خودتان بپرسید:

    من که هستم؟
    می‌خواهم چه کاری انجام دهم؟
    چگونه استخدام می‌شوم؟


1. مسیر شغلی مناسب و کشف خودِ واقعی‌تان

 

شغل اینترنتی

اولین سوالی که باید به آن پاسخ دهید این است: «من که هستم؟» ما برای پاسخ به این سوال دو رویکرد داریم، اول اینکه از شما می‌خواهیم استعدادهایتان را خودتان کشف کنید و بعد به کمک یک تست شخصیت شناسی ببینید انتخاب‌تان تا چه حد درست بوده است.
استعدادهای خود را کشف کنید

اول از همه، به پاسخی که به سوالات زیر می‌دهید دقت کنید:

    چه زمانی بیشتر از همیشه متعهد و پر از شور و اشتیاق بودید؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه خلاق بودید؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه به خودتان و تصمیمات‌تان اطمینان داشتید؟
    فکر می‌کنید بزرگترین دستاوردتان در زندگی چیست؟
    چه زمانی دیگران شما را از همیشه موفق‌تر دانسته‌اند؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه از کارتان لذت می‌برید؟
    در این موقعیت‌ها به کدام استعدادتان تکیه و از آن استفاده می‌کنید؟
    از چه چیزی با قدرت حمایت می‌کنید؟
    چه چیزی در دنیا برای‌تان ناخوشایند است که می‌توانید تاثیری بر آن داشته باشید؟
    اگر سرِ کار حق انتخاب داشته باشید، دوست دارید چه وظیفه‌ای بر عهده‌تان باشد؟
    بیرون از کار به چه فعالیت‌هایی جذب می‌شوید؟
    اگر پول برای‌تان مهم نبود، در حال حاضر چه کاری انجام می‌دادید؟

برای هر کدام از سوالات فوق طوفان فکری انجام دهید و بعد با توجه به پاسخ‌ها 3 استعداد برترتان را شناسایی و آنها را به ترتیب اولویت، رتبه‌بندی کنید.

نکته:

اگر برای انتخاب اولویت‌تان مشکل دارید از تکنیکی مانند تحلیل سلسله مراتبی استفاده کنید.
تست‌های شخصیتی

مرحله‌ی بعد این است که با استفاده از تست‌های شخصیت از جمله MBTI و کدهای هولند، مسیرتان را مشخص کنید.

نکته1:

ممکن است به‌ کار‌گیری این تست‌ها در ابتدا سخت به نظر برسد. یکی از را‌ه‌ها این است که همین‌طور که در حال شناسایی مشاغل ممکن هستید، به این فکر کنید که احتمال موفقیت کدام نوع شخصیت در آن کار بیشتر است. آیا شخصیت شما با آن شغل هماهنگ است؟

نکته2:

این تست‌ها صرفا راهنما هستند، شما نمی‌توانید تمام زوایای شخصیت و تجارب‌تان را فقط با جواب دادن به چند سوال بسنجید. پس بهتر است فقط برای توصیه و راهنمایی از این تست‌ها استفاده کنید.
با انجام تست‌های شخصیت شناسی، متوجه می شوید که چه چیزهایی بین شما و افراد دیگر مشترک است. همچنین نقاط اصطلاکی که با تیپ‌های شخصیتی دیگر دارید را نیز پیدا می‌کنید. اهمیت تیپ‌های شخصیتی، برای ارزیابی خوب یا بد بودن انسان‌ها نیست، بلکه برای اینست که کمک کند تا چیزهایی که به انسان‌ها انگیزه یا انرژی می‌دهد را کشف کنیم. این موضوع شما را در انتخاب مسیر شغلی مناسب یاری می نماید.

همینطور که در شخصیت خود کاوش می‌کنید، متوجه می‌شوید که انتخاب‌هایتان تعیین می‌کنند که شما دقیقا چه کسی هستید. قطعا شما یک روش رفتاری را به یک روش دیگر ترجیح می‌دهید، پس می‌توانید با بررسی اینکه چرا آن رفتار را انتخاب کرده اید به نکات بیشتری پیرامون خود پی ببرید. در حقیقت ببینید تصمیماتی که می‌گیرید چه نفعی برای‌تان دارند؟. زمانی که دلایل آن را متوجه شوید، راحت‌تر می‌توانید بفهمید که چگونه از طریق کاری که انجام می‌دهید به رضایت خاطر دست پیدا کنید.
یک جمله در رابطه با «من که هستم؟» بنویسید

حالا همه را جمع‌بندی کنید و در یک جمله‌ی ساده بنویسید که چه کسی هستید. این یک قدم مهم به سمت کشف خود و شناسایی اهداف‌تان است. با استفاده از آن به سوالات زیر پاسخ دهید:

    استعدادها و نقاط قوت‌تان کدامند؟
    استعدادهایی که با آنها به موفقیت‌های بیشتری رسیده‌اید کدامند؟
    کدام فعالیت‌ها هستند که بیشترین رضایت را به شما می‌دهند؟
    تست شخصیت‌ شناسی که انجام دادید، شما را به سمت چه چیزهایی هدایت کرد؟

شغل یابی

نکته:

وقتی این کار را انجام می‌دهید، مراقب باشید که به گذشته و به مشاغل ساده‌ای که قبلا به خوبی انجام داده اید با نگاهی نوستالژیک نگاه نکنید. به هر حال افراد زیادی هستند که می‌توانند آن کارها را خوب انجام دهند، و در ضمن این کار اطلاعات زیادی در اختیارتان قرار نمی‌دهد. به جای آن بر قسمت‌های مشکل‌تری که در انجام آن توانا بوده اید و کاری را انجام دادید که از عهده‌ی دیگران برنمی‌آمده، تمرکز کنید.



2. مسیر شغلی مناسب ،کشف کنید که می‌خواهید چه کاری انجام دهید

شغل دوم

حالا که می‌دانید که هستید، قدم بعدی این است که به کاری که می‌خواهید انجام دهید فکر کنید.

برای اینکه زندگی شما از تعادل خوبی برخوردار باشد و به خواسته‌هایتان برسید، شغل‌تان باید با شخصیت‌تان سازگاری داشته باشد، در غیر این صورت، از کارتان ناخوشنود خواهید بود و نمی‌توانید به ظرفیت‌هایتان دست پیدا کنید. به هر حال، مشاغلی که با روحیات‌تان سازگار نیستند، نیاز به استعدادهای دیگری غیر از استعدادهای شما دارند. اگر به دنبال مسیر شغلی‌ باشید که تطابقی با ارزش‌ها، باورها و دیدگاه‌تان به دنیا نداشته باشد، دائما در تقلا خواهید بود و تحت فشار و استرس زیادی قرار خواهید گرفت.

برای شروع بهتر است درباره‌ی شغلی که فکر می‌کنید مناسب تیپ شخصیتی‌تان است، کمی طوفان فکری انجام دهید. سپس با انجام چند تست شخصیت‌ شناسی این موضوع را تایید کنید و بعد باز هم با طوفان فکری، موارد دیگری را به لیست‌تان اضافه کنید. سپس باید وقت بیشتری برای جستجو برای مشاغلی که در بالای لیست‌تان قرار دارند بگذارید.
الف) کاوش در گزینه‌هایی که درباره‌‌ی‌ آن‌ها اطلاعات دارید

با جمله‌ای که در پاسخ به «من که هستم؟» نوشتید، شروع کنید. در تمام کارهایی که فکر می‌کنید مناسب‌تان هستند، شخص با‌استعدادی که به آن کار علاقه دارد را تصور کنید. (با فردیت زدایی کردن، از «زیادی نزدیکِ مسئله بودن» اجتناب می‌کنید.)

اگر از قبل در یک حرفه پاگیر شده اید، شروع از این نقطه خیلی مهم است: مهم است به جای اینکه همه چیز را رها کرده و از اول شروع کنید، تا آنجا که می‌توانید بر تجربیات و روابطی که تاکنون ساخته‌اید سرمایه‌گذاری کنید (با اینکه ایده‌ی از اول شروع کردن، به نظر وسوسه‌انگیز و فریبنده می‌آید، اما ماندن در وضعیت فعلی‌تان، شما را در موقعیت رقابت با افرادی که تازه وارد این حرفه شده‌اند و احتمالا از شما جوان‌تر هستند قرار می‌دهد و این به نفع شماست. ولی اگر عمیقا از شرکت، صنعت یا حرفه‌ خود ناراضی هستید، یک تغییر کلی در مسیر شغلی‌ شما به نظر بهترین کار است).

پس با این سوال شروع کنید که آیا وظیفه‌ی فعلی‌تان می‌تواند به شکلی تغییر کند که بیشتر با شخصیت و روحیات‌تان سازگار باشد. آیا وظایف دیگری در شرکت فعلی‌تان وجود دارند که ارزش تلاش را داشته باشند؟ آیا وظایف مشابهی در سازمان‌های دیگر هستند که رضایت‌بخش‌تر باشند؟

بعد از اینکه این کار را انجام دادید، طوفان فکری را برای گزینه‌های دیگری که در اختیار دارید نیز انجام دهید.
ب) دوراندیش‌تر باشید

نواقص اجتناب‌ناپذیری که این نوع تست‌های شغلی دارند این است که بر اساس داده‌های مربوط به گذشته هستند و فقط با چند نوع از مشاغل اصلی انطباق دارند. به این دلیل، نمی‌توانند مشاغل جدید را به شما پیشنهاد دهند و درباره‌ی مشاغلی که زیاد شناخته شده نیستند نیز چیزی نمی‌دانند. با استفاده از نتیجه‌ی به دست آمده از تست‌ها، باز هم طوفان فکری انجام دهید تا ببینید آیا مشاغل جدید و مرتبط با فناوری دیگری هستند که نیاز به تیپ‌های شخصیتی مشابه شما داشته باشند و یا آیا مشاغل ناشناخته‌تری وجود دارند که ممکن است برای شما مناسب باشند.
پ) همه‌ی یافته‌ها را جمع‌بندی کنید

حالا دامنه‌ی گسترده‌ای از مشاغلی که در پیش روی‌تان قرار دارند را شناسایی کردید. زمان آن رسیده که لیست را گل‌چین و مشاغل را اولویت‌بندی کنید. ما از شما نمی‌خواهیم که یکی از آنها را انتخاب کنید، بلکه ‌می‌خواهیم لیست را کوتاه کرده و به 5 تا 6 انتخاب برتر برسید.

اگر در اینجا هم برای اولویت‌بندی مشکل دارید، از تحلیل مقایسه‌ی دوتایی برای رتبه‌بندی انتخاب‌های خود استفاده کنید.
ت) درباره‌ی مشاغل تحقیق کنید

بعد از اینکه به خوبی متوجه شدید که کدام کارها رضایت شما را دربردارند، حالا باید درباره‌ی گزینه‌های مختلفی که می‌توان از آنها درآمد کسب کرد و در عین حال لذت برد، تحقیق نمود. تحقیق درباره‌ی مشاغل ممکن است برای خیلی‌ها کسل‌کننده باشد اما باید این کار را انجام دهید تا مشاغلی که با یک نگاهِ سطحی به نظر مناسب می‌آیند، اما با اهداف و رسالت شما هماهنگی ندارند را بتوانید شناسایی و حذف کنید.

بله، این کار نسبتا خسته‌کننده است. اما به عواقب اشتباه کردن فکر کنید. مطمئنا ارزش این را دارد که وقت بگذارید و گزینه‌هایتان را سبک و سنگین کنید تا یک عمر خود را به خاطر یک انتخاب اشتباه سرزنش نکنید.

 

چند روش‌ که برای تحقیق مشاغل به کار می‌روند به شرح زیرند:

    در اینترنت و سایت‌های مربوط به کاریابی تحقیق و جستجو کنید تا بتوانید گرایش‌های، سطح درآمد شغلی، ویژگی‌ها و شرایط مورد نیاز، در دسترس بودن شغل و غیره را بررسی کنید.
    تحلیل PEST را برای خودتان انجام دهید تا دیدگاه‌های شخصی‌تان را درباره‌ی گرایش‌های و مسیر شغلی پیدا کنید.
    مجلات مربوط به حرفه/صنعت مربوطه را مطالعه کنید تا درکی از شرایط آن صنعت به دست آورده و بازیگران اصلی آن را بشناسید و متوجه مسائل و مشکلاتی که درون آن وجود دارد، بشوید. همچنین به فرصت‌های شغلیِ موجود در آن صنعت نگاهی بیندازید تا ببینید آیا شغل مورد نظر شما در لیست آنها قرار دارد یا نه.
    دقت کنید چه استعدادها یا خصوصیاتی، افراد را در این شغل موفق می‌کند، سپس آنها را با استعدادها و خصوصیات خودتان مقایسه کنید.
    به نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌های مربوط به آن حرفه سر بزنید.
    وب‌سایت شرکت‌های مختلف را ببینید و دقت کنید در جراید چگونه راجع به این شرکت‌ها صحبت می‌شود.
    دقت کنید این سازمان‌ها در کجا واقع شده‌اند و آیا حاضرید برای مصاحبه و حتی زندگی به آن مکان‌ها بروید؟
    داوطلب شوید و به صورت رایگان برای مدتی برای‌شان کار کنید.
    به صورت نیمه‌وقت یا فصلی در آن صنعت مشغول به کار شوید.

مسیر شغلی فرد موفق

نکته:

در هنگام شناسایی فرصت‌ها و مسیر شغلی‌ دقت کنید: تمایل برای به دست‌ آوردن یک شغل رو به ترقی ممکن است هدف و رسالت شما را تحت ‌شعاع قرار دهد. این فقط در طول مسیر باعث نارضایتی شما خواهد شد. همچنین آگاه باشید که طبیعی است افرادی که درون یک صنعت مشغول به کار هستند، درباره‌ی چشم‌انداز آن غلو کنند. به اعداد و ارقام رسمی کمی با شک نگاه کنید.

در انتهای تمامی این تحقیق و بررسی، احتمالا خیلی از مشاغل را خط می‌زنید. حالا زمان آن است که باز هم گزینه‌ها را کمتر کنید و به یکی برسید. باز هم تحلیل مقایسه‌ی سلسله‌ مراتبی، می‌تواند در اینجا مفید باشد.
3. به این سوال پاسخ دهید: «چگونه می‌توانم در شغل مورد نظرم استخدام شوم؟»

در این مرحله‌ی آخر باید به این سوال پاسخ دهید: «برای اینکه استخدام شوم چه کارهایی باید انجام دهم؟»

با جمله‌ای که برای «من که هستم؟» نوشته‌اید و تحقیقاتی که انجام داده‌اید، حالا باید برای پیشرفت‌ برنامه‌ریزی کنید. خیلی از افراد تمایل دارند مستقیما و بدون برنامه یک هدف تعیین کرده و سپس به مرحله‌ی جستجو برای کار بروند. این اشتباه است، زیرا اگر برنامه مناسبی نداشته باشید، به آسانی توسط یک پیشنهاد کاریِ پر سود و شغلی که به نظر فریبنده می‌آید و مزایای مناسبی دارد، وسوسه می‌شوید.

وقتی برنامه‌ی خود را بنویسید، سریع‌تر به جایی که می‌خواهید می‌رسید. بنابراین از این موارد استفاده کنید:

    چشم‌انداز بلند مدت‌ شغل موردنظرتان را بنویسید.
    مراحلی که باید تکمیل کنید تا به آن چشم‌انداز برسید کدام هستند؟ چه صلاحیت‌ها و ویژگی‌هایی باید داشته باشید؟ چه تجاربی باید بسازید؟ کدام سازمان امکان بهترین شروع را در اختیارتان قرار می‌دهد.
    برای هر کدام از این مراحل یک برنامه‌ی اجرایی تعیین کنید و اطمینان پیدا کنید که:
    o اینها اهداف کوتاه مدت‌تان هستند.
    o حتما اهداف‌تان به صورتSMART یعنی به طور مشخص (Specific)، قابل سنجش (Measurable)، قابل دستیابی (Attainable)، مرتبط (Related) و دارای زمانبندی (Time-bound) مشخص شده‌اند.
    به عقب برگردید و برنامه‌ی احتمالات آینده را شناسایی کنید:
    o یک تحلیل «اگر بدین شکل باشد، چه» در مورد اهداف‌تان انجام دهید. مثلا «اگر امسال دانشگاه قبول نشوید چه کار خواهید کرد؟»

نکته1:

هر چقدر بیشتر برای رویدادهای احتمالی در آینده برنامه داشته باشید، بهتر می‌توانید در مقابل وقفه‌ و عقب‌گردهای اجتناب ناپذیر شغلی مقاومت کنید و با وجود دست‌اندازهای مسیر شغلی، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

نکته2:

دقت کنید که هر چقدر فرصت‌های بیشتری داشته باشید، می‌توانید شغل بهتری انتخاب کنید. بر این تمرکز کنید که تا می‌توانید فرصت‌های بیشتری ایجاد کنید.

نکته3:

اگر شغل فعلی‌تان نشانه‌های زیر را دارند، وقت آن رسیده که مسیر شغلی‌ را ارزیابی کنید:

    شغل‌تان چالش و هیجانی برای‌تان ندارد.
    احساس می‌کنید قدرتان را نمی‌دانند.
    فرصت‌های ترفیع و پیشرفت محدود است.
    دیگر لذتی از کارتان نمی‌برید.
    یاد گرفتن جای خود را با روزمرگی عوض کرده است.
    احساس می‌کنید مهارت‌ها و استعدادهایتان به هدر می‌روند.
    دچار استرس یا افسردگی شده‌اید.

با توجه به آنچه گفته شد، شما آمادگی این را پیدا کرده اید که با یک برنامه‌ریزی مناسب و نگاهی واقع‌گرایانه به سمت شغل رویایی‌تان حرکت کنید.

 

منبع :  https://keramatzade.com/What-is-the-proper-career-path-


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/9/16:: 10:51 صبح     |     () نظر

رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست می‌آید، بیشتر لذت می‌برید.

معنی مسیر شغلی مناسب چیست؟

 

شغل پردرآمد

چقدر از زمانی که از خودتان پرسیده‌اید «وقتی بزرگ شوم، می‌خواهم چه کاره شوم؟» گذشته است؟ اگر از دبیرستان تا کنون به این موضوع فکر نکرده‌اید، ممکن است مشغول به کاری شده باشید که اهداف و آروزهای حرفه‌ای‌تان را برآورده نکند. هر کدامِ ما استعدادهای خاصی داریم و اگر در زمینه‌ی مرتبط با استعدادهایمان کار کنیم، دنیا جای بهتری خواهد شد. مطمئنا شما از انجام کارهایی که در آن استعداد دارید، لذت بیشتری می‌برید و واکنش‌های مردم نیز به شما بهتر است.

هر چه بیشتر روی استعدادهایتان کار کنید، مشارکت بیشتری نیز با دنیا خواهید داشت و از رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست می‌آید، بیشتر لذت می‌برید.
سفر مسیر شغلی شما

فرایند کشف کاری که قصد انجامش را دارید، یعنی پیدا کردن مسیر شغلی، مانند یک سفر است که با کشف عصاره‌ی اصلی «شما»، یعنی فردی که در پشت نقاب‌های ظاهری، حالت‌های تدافعی و استرس‌های روزمره زندگی وجود دارد، آغاز می‌شود.

بعد از اینکه نقاب از چهره‌تان کنار رفت، سفرتان با کشف و اکتشاف شغلی و شناسایی حرفه‌ای که به شما این امکان را می‌دهد تا از استعدادهای خود نهایت استفاده را ببرید، ادامه پیدا می‌کند. و سپس با تمرکز بر شغل یا حرکت شغلی، مرحله‌ای که مشاغلی را که می‌خواهید شناسایی کرده و خود را در بهترین شرایط ممکن برای به دست آوردن آن قرار می‌دهید، پیش می‌رود. در اصل این سفر هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد چون حرفه‌ی واقعی هیچ‌وقت از رشد، پیشرفت، تغییر و نوآوری عاری نیست.

از همان ابتدا، هنگامی که به دنبال مسیر شغلی مناسب می‌گردید، با داشتن رویکردی که بر اساس استعدادتان است خود را در مسیر مناسب قرار دهید، حتی اگر مسیرتان به مرور زمان تغییر کند. در این نوع رویکرد دائما باید این سوالات را از خودتان بپرسید:

    من که هستم؟
    می‌خواهم چه کاری انجام دهم؟
    چگونه استخدام می‌شوم؟


1. مسیر شغلی مناسب و کشف خودِ واقعی‌تان

 

شغل اینترنتی

اولین سوالی که باید به آن پاسخ دهید این است: «من که هستم؟» ما برای پاسخ به این سوال دو رویکرد داریم، اول اینکه از شما می‌خواهیم استعدادهایتان را خودتان کشف کنید و بعد به کمک یک تست شخصیت شناسی ببینید انتخاب‌تان تا چه حد درست بوده است.
استعدادهای خود را کشف کنید

اول از همه، به پاسخی که به سوالات زیر می‌دهید دقت کنید:

    چه زمانی بیشتر از همیشه متعهد و پر از شور و اشتیاق بودید؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه خلاق بودید؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه به خودتان و تصمیمات‌تان اطمینان داشتید؟
    فکر می‌کنید بزرگترین دستاوردتان در زندگی چیست؟
    چه زمانی دیگران شما را از همیشه موفق‌تر دانسته‌اند؟
    چه زمانی بیشتر از همیشه از کارتان لذت می‌برید؟
    در این موقعیت‌ها به کدام استعدادتان تکیه و از آن استفاده می‌کنید؟
    از چه چیزی با قدرت حمایت می‌کنید؟
    چه چیزی در دنیا برای‌تان ناخوشایند است که می‌توانید تاثیری بر آن داشته باشید؟
    اگر سرِ کار حق انتخاب داشته باشید، دوست دارید چه وظیفه‌ای بر عهده‌تان باشد؟
    بیرون از کار به چه فعالیت‌هایی جذب می‌شوید؟
    اگر پول برای‌تان مهم نبود، در حال حاضر چه کاری انجام می‌دادید؟

برای هر کدام از سوالات فوق طوفان فکری انجام دهید و بعد با توجه به پاسخ‌ها 3 استعداد برترتان را شناسایی و آنها را به ترتیب اولویت، رتبه‌بندی کنید.

نکته:

اگر برای انتخاب اولویت‌تان مشکل دارید از تکنیکی مانند تحلیل سلسله مراتبی استفاده کنید.
تست‌های شخصیتی

مرحله‌ی بعد این است که با استفاده از تست‌های شخصیت از جمله MBTI و کدهای هولند، مسیرتان را مشخص کنید.

نکته1:

ممکن است به‌ کار‌گیری این تست‌ها در ابتدا سخت به نظر برسد. یکی از را‌ه‌ها این است که همین‌طور که در حال شناسایی مشاغل ممکن هستید، به این فکر کنید که احتمال موفقیت کدام نوع شخصیت در آن کار بیشتر است. آیا شخصیت شما با آن شغل هماهنگ است؟

نکته2:

این تست‌ها صرفا راهنما هستند، شما نمی‌توانید تمام زوایای شخصیت و تجارب‌تان را فقط با جواب دادن به چند سوال بسنجید. پس بهتر است فقط برای توصیه و راهنمایی از این تست‌ها استفاده کنید.
با انجام تست‌های شخصیت شناسی، متوجه می شوید که چه چیزهایی بین شما و افراد دیگر مشترک است. همچنین نقاط اصطلاکی که با تیپ‌های شخصیتی دیگر دارید را نیز پیدا می‌کنید. اهمیت تیپ‌های شخصیتی، برای ارزیابی خوب یا بد بودن انسان‌ها نیست، بلکه برای اینست که کمک کند تا چیزهایی که به انسان‌ها انگیزه یا انرژی می‌دهد را کشف کنیم. این موضوع شما را در انتخاب مسیر شغلی مناسب یاری می نماید.

همینطور که در شخصیت خود کاوش می‌کنید، متوجه می‌شوید که انتخاب‌هایتان تعیین می‌کنند که شما دقیقا چه کسی هستید. قطعا شما یک روش رفتاری را به یک روش دیگر ترجیح می‌دهید، پس می‌توانید با بررسی اینکه چرا آن رفتار را انتخاب کرده اید به نکات بیشتری پیرامون خود پی ببرید. در حقیقت ببینید تصمیماتی که می‌گیرید چه نفعی برای‌تان دارند؟. زمانی که دلایل آن را متوجه شوید، راحت‌تر می‌توانید بفهمید که چگونه از طریق کاری که انجام می‌دهید به رضایت خاطر دست پیدا کنید.
یک جمله در رابطه با «من که هستم؟» بنویسید

حالا همه را جمع‌بندی کنید و در یک جمله‌ی ساده بنویسید که چه کسی هستید. این یک قدم مهم به سمت کشف خود و شناسایی اهداف‌تان است. با استفاده از آن به سوالات زیر پاسخ دهید:

    استعدادها و نقاط قوت‌تان کدامند؟
    استعدادهایی که با آنها به موفقیت‌های بیشتری رسیده‌اید کدامند؟
    کدام فعالیت‌ها هستند که بیشترین رضایت را به شما می‌دهند؟
    تست شخصیت‌ شناسی که انجام دادید، شما را به سمت چه چیزهایی هدایت کرد؟

شغل یابی

نکته:

وقتی این کار را انجام می‌دهید، مراقب باشید که به گذشته و به مشاغل ساده‌ای که قبلا به خوبی انجام داده اید با نگاهی نوستالژیک نگاه نکنید. به هر حال افراد زیادی هستند که می‌توانند آن کارها را خوب انجام دهند، و در ضمن این کار اطلاعات زیادی در اختیارتان قرار نمی‌دهد. به جای آن بر قسمت‌های مشکل‌تری که در انجام آن توانا بوده اید و کاری را انجام دادید که از عهده‌ی دیگران برنمی‌آمده، تمرکز کنید.



2. مسیر شغلی مناسب ،کشف کنید که می‌خواهید چه کاری انجام دهید

شغل دوم

حالا که می‌دانید که هستید، قدم بعدی این است که به کاری که می‌خواهید انجام دهید فکر کنید.

برای اینکه زندگی شما از تعادل خوبی برخوردار باشد و به خواسته‌هایتان برسید، شغل‌تان باید با شخصیت‌تان سازگاری داشته باشد، در غیر این صورت، از کارتان ناخوشنود خواهید بود و نمی‌توانید به ظرفیت‌هایتان دست پیدا کنید. به هر حال، مشاغلی که با روحیات‌تان سازگار نیستند، نیاز به استعدادهای دیگری غیر از استعدادهای شما دارند. اگر به دنبال مسیر شغلی‌ باشید که تطابقی با ارزش‌ها، باورها و دیدگاه‌تان به دنیا نداشته باشد، دائما در تقلا خواهید بود و تحت فشار و استرس زیادی قرار خواهید گرفت.

برای شروع بهتر است درباره‌ی شغلی که فکر می‌کنید مناسب تیپ شخصیتی‌تان است، کمی طوفان فکری انجام دهید. سپس با انجام چند تست شخصیت‌ شناسی این موضوع را تایید کنید و بعد باز هم با طوفان فکری، موارد دیگری را به لیست‌تان اضافه کنید. سپس باید وقت بیشتری برای جستجو برای مشاغلی که در بالای لیست‌تان قرار دارند بگذارید.
الف) کاوش در گزینه‌هایی که درباره‌‌ی‌ آن‌ها اطلاعات دارید

با جمله‌ای که در پاسخ به «من که هستم؟» نوشتید، شروع کنید. در تمام کارهایی که فکر می‌کنید مناسب‌تان هستند، شخص با‌استعدادی که به آن کار علاقه دارد را تصور کنید. (با فردیت زدایی کردن، از «زیادی نزدیکِ مسئله بودن» اجتناب می‌کنید.)

اگر از قبل در یک حرفه پاگیر شده اید، شروع از این نقطه خیلی مهم است: مهم است به جای اینکه همه چیز را رها کرده و از اول شروع کنید، تا آنجا که می‌توانید بر تجربیات و روابطی که تاکنون ساخته‌اید سرمایه‌گذاری کنید (با اینکه ایده‌ی از اول شروع کردن، به نظر وسوسه‌انگیز و فریبنده می‌آید، اما ماندن در وضعیت فعلی‌تان، شما را در موقعیت رقابت با افرادی که تازه وارد این حرفه شده‌اند و احتمالا از شما جوان‌تر هستند قرار می‌دهد و این به نفع شماست. ولی اگر عمیقا از شرکت، صنعت یا حرفه‌ خود ناراضی هستید، یک تغییر کلی در مسیر شغلی‌ شما به نظر بهترین کار است).

پس با این سوال شروع کنید که آیا وظیفه‌ی فعلی‌تان می‌تواند به شکلی تغییر کند که بیشتر با شخصیت و روحیات‌تان سازگار باشد. آیا وظایف دیگری در شرکت فعلی‌تان وجود دارند که ارزش تلاش را داشته باشند؟ آیا وظایف مشابهی در سازمان‌های دیگر هستند که رضایت‌بخش‌تر باشند؟

بعد از اینکه این کار را انجام دادید، طوفان فکری را برای گزینه‌های دیگری که در اختیار دارید نیز انجام دهید.
ب) دوراندیش‌تر باشید

نواقص اجتناب‌ناپذیری که این نوع تست‌های شغلی دارند این است که بر اساس داده‌های مربوط به گذشته هستند و فقط با چند نوع از مشاغل اصلی انطباق دارند. به این دلیل، نمی‌توانند مشاغل جدید را به شما پیشنهاد دهند و درباره‌ی مشاغلی که زیاد شناخته شده نیستند نیز چیزی نمی‌دانند. با استفاده از نتیجه‌ی به دست آمده از تست‌ها، باز هم طوفان فکری انجام دهید تا ببینید آیا مشاغل جدید و مرتبط با فناوری دیگری هستند که نیاز به تیپ‌های شخصیتی مشابه شما داشته باشند و یا آیا مشاغل ناشناخته‌تری وجود دارند که ممکن است برای شما مناسب باشند.
پ) همه‌ی یافته‌ها را جمع‌بندی کنید

حالا دامنه‌ی گسترده‌ای از مشاغلی که در پیش روی‌تان قرار دارند را شناسایی کردید. زمان آن رسیده که لیست را گل‌چین و مشاغل را اولویت‌بندی کنید. ما از شما نمی‌خواهیم که یکی از آنها را انتخاب کنید، بلکه ‌می‌خواهیم لیست را کوتاه کرده و به 5 تا 6 انتخاب برتر برسید.

اگر در اینجا هم برای اولویت‌بندی مشکل دارید، از تحلیل مقایسه‌ی دوتایی برای رتبه‌بندی انتخاب‌های خود استفاده کنید.
ت) درباره‌ی مشاغل تحقیق کنید

بعد از اینکه به خوبی متوجه شدید که کدام کارها رضایت شما را دربردارند، حالا باید درباره‌ی گزینه‌های مختلفی که می‌توان از آنها درآمد کسب کرد و در عین حال لذت برد، تحقیق نمود. تحقیق درباره‌ی مشاغل ممکن است برای خیلی‌ها کسل‌کننده باشد اما باید این کار را انجام دهید تا مشاغلی که با یک نگاهِ سطحی به نظر مناسب می‌آیند، اما با اهداف و رسالت شما هماهنگی ندارند را بتوانید شناسایی و حذف کنید.

بله، این کار نسبتا خسته‌کننده است. اما به عواقب اشتباه کردن فکر کنید. مطمئنا ارزش این را دارد که وقت بگذارید و گزینه‌هایتان را سبک و سنگین کنید تا یک عمر خود را به خاطر یک انتخاب اشتباه سرزنش نکنید.

 

چند روش‌ که برای تحقیق مشاغل به کار می‌روند به شرح زیرند:

    در اینترنت و سایت‌های مربوط به کاریابی تحقیق و جستجو کنید تا بتوانید گرایش‌های، سطح درآمد شغلی، ویژگی‌ها و شرایط مورد نیاز، در دسترس بودن شغل و غیره را بررسی کنید.
    تحلیل PEST را برای خودتان انجام دهید تا دیدگاه‌های شخصی‌تان را درباره‌ی گرایش‌های و مسیر شغلی پیدا کنید.
    مجلات مربوط به حرفه/صنعت مربوطه را مطالعه کنید تا درکی از شرایط آن صنعت به دست آورده و بازیگران اصلی آن را بشناسید و متوجه مسائل و مشکلاتی که درون آن وجود دارد، بشوید. همچنین به فرصت‌های شغلیِ موجود در آن صنعت نگاهی بیندازید تا ببینید آیا شغل مورد نظر شما در لیست آنها قرار دارد یا نه.
    دقت کنید چه استعدادها یا خصوصیاتی، افراد را در این شغل موفق می‌کند، سپس آنها را با استعدادها و خصوصیات خودتان مقایسه کنید.
    به نمایشگاه‌ها و کنفرانس‌های مربوط به آن حرفه سر بزنید.
    وب‌سایت شرکت‌های مختلف را ببینید و دقت کنید در جراید چگونه راجع به این شرکت‌ها صحبت می‌شود.
    دقت کنید این سازمان‌ها در کجا واقع شده‌اند و آیا حاضرید برای مصاحبه و حتی زندگی به آن مکان‌ها بروید؟
    داوطلب شوید و به صورت رایگان برای مدتی برای‌شان کار کنید.
    به صورت نیمه‌وقت یا فصلی در آن صنعت مشغول به کار شوید.

مسیر شغلی فرد موفق

نکته:

در هنگام شناسایی فرصت‌ها و مسیر شغلی‌ دقت کنید: تمایل برای به دست‌ آوردن یک شغل رو به ترقی ممکن است هدف و رسالت شما را تحت ‌شعاع قرار دهد. این فقط در طول مسیر باعث نارضایتی شما خواهد شد. همچنین آگاه باشید که طبیعی است افرادی که درون یک صنعت مشغول به کار هستند، درباره‌ی چشم‌انداز آن غلو کنند. به اعداد و ارقام رسمی کمی با شک نگاه کنید.

در انتهای تمامی این تحقیق و بررسی، احتمالا خیلی از مشاغل را خط می‌زنید. حالا زمان آن است که باز هم گزینه‌ها را کمتر کنید و به یکی برسید. باز هم تحلیل مقایسه‌ی سلسله‌ مراتبی، می‌تواند در اینجا مفید باشد.
3. به این سوال پاسخ دهید: «چگونه می‌توانم در شغل مورد نظرم استخدام شوم؟»

در این مرحله‌ی آخر باید به این سوال پاسخ دهید: «برای اینکه استخدام شوم چه کارهایی باید انجام دهم؟»

با جمله‌ای که برای «من که هستم؟» نوشته‌اید و تحقیقاتی که انجام داده‌اید، حالا باید برای پیشرفت‌ برنامه‌ریزی کنید. خیلی از افراد تمایل دارند مستقیما و بدون برنامه یک هدف تعیین کرده و سپس به مرحله‌ی جستجو برای کار بروند. این اشتباه است، زیرا اگر برنامه مناسبی نداشته باشید، به آسانی توسط یک پیشنهاد کاریِ پر سود و شغلی که به نظر فریبنده می‌آید و مزایای مناسبی دارد، وسوسه می‌شوید.

وقتی برنامه‌ی خود را بنویسید، سریع‌تر به جایی که می‌خواهید می‌رسید. بنابراین از این موارد استفاده کنید:

    چشم‌انداز بلند مدت‌ شغل موردنظرتان را بنویسید.
    مراحلی که باید تکمیل کنید تا به آن چشم‌انداز برسید کدام هستند؟ چه صلاحیت‌ها و ویژگی‌هایی باید داشته باشید؟ چه تجاربی باید بسازید؟ کدام سازمان امکان بهترین شروع را در اختیارتان قرار می‌دهد.
    برای هر کدام از این مراحل یک برنامه‌ی اجرایی تعیین کنید و اطمینان پیدا کنید که:
    o اینها اهداف کوتاه مدت‌تان هستند.
    o حتما اهداف‌تان به صورتSMART یعنی به طور مشخص (Specific)، قابل سنجش (Measurable)، قابل دستیابی (Attainable)، مرتبط (Related) و دارای زمانبندی (Time-bound) مشخص شده‌اند.
    به عقب برگردید و برنامه‌ی احتمالات آینده را شناسایی کنید:
    o یک تحلیل «اگر بدین شکل باشد، چه» در مورد اهداف‌تان انجام دهید. مثلا «اگر امسال دانشگاه قبول نشوید چه کار خواهید کرد؟»

نکته1:

هر چقدر بیشتر برای رویدادهای احتمالی در آینده برنامه داشته باشید، بهتر می‌توانید در مقابل وقفه‌ و عقب‌گردهای اجتناب ناپذیر شغلی مقاومت کنید و با وجود دست‌اندازهای مسیر شغلی، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.

نکته2:

دقت کنید که هر چقدر فرصت‌های بیشتری داشته باشید، می‌توانید شغل بهتری انتخاب کنید. بر این تمرکز کنید که تا می‌توانید فرصت‌های بیشتری ایجاد کنید.

نکته3:

اگر شغل فعلی‌تان نشانه‌های زیر را دارند، وقت آن رسیده که مسیر شغلی‌ را ارزیابی کنید:

    شغل‌تان چالش و هیجانی برای‌تان ندارد.
    احساس می‌کنید قدرتان را نمی‌دانند.
    فرصت‌های ترفیع و پیشرفت محدود است.
    دیگر لذتی از کارتان نمی‌برید.
    یاد گرفتن جای خود را با روزمرگی عوض کرده است.
    احساس می‌کنید مهارت‌ها و استعدادهایتان به هدر می‌روند.
    دچار استرس یا افسردگی شده‌اید.

با توجه به آنچه گفته شد، شما آمادگی این را پیدا کرده اید که با یک برنامه‌ریزی مناسب و نگاهی واقع‌گرایانه به سمت شغل رویایی‌تان حرکت کنید.

 

منبع :  https://keramatzade.com/What-is-the-proper-career-path-


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/9/16:: 10:51 صبح     |     () نظر

آن به‌عنوان دارایی ارزشمندی برای رسیدن به ثروت و حفظ ثروت استفاده کرد.

چطور به کمک هوش مالی ثروت‌آفرینی کنیم؟

 متأسفانه با اینکه در مدارس توجه کمی به این بخش از ساختار ذهنی افراد شده، نکته‌ی امیدوارکننده این است که می‌توان هوش مالی را تقویت کرد و از آن به‌عنوان دارایی ارزشمندی برای رسیدن به ثروت و حفظ ثروت استفاده کرد. هوش مالی مفهومی ذهنی است که با استفاده از آن می‌توان به موفقیت‌های مالی دست پیدا کرد. تفاوت در میزان هوش مالی افراد به تنوع دیدگاه‌ آنها نسبت به پول و تفاوت در رفتارهای مالیِ آنها بستگی دارد.

هوش مالی

ثروت با هوش مالی

سعی کنید با دقت به این سؤال پاسخ دهید: به نظر شما داشتن یک ماشین فوق‌العاده گران‌قیمت، برای شما سرمایه است یا نوعی بدهی محسوب می‌شود؟

البته داشتن یک ماشین لوکس مطمئنا لذت‌بخش خواهد بود اما هنگام پاسخ‌گویی به این سؤال به لذت آن فکر نکنید. افرادی که دارای هوش مالیبالایی هستند درجواب خواهند گفت که داشتن ماشین گران‌قیمت، یک بدهی محسوب می‌شود چرا که علاوه بر خواب سرمایه، هزینه‌های زیادی برای نگهداری از آن باید پرداخت شود. اما کسی که هوش مالی کمتری دارد به ماشین خود به چشم یک سرمایه نگاه می‌کند و بالا رفتن قیمت آن را نیز بدون توجه به تورم یک نوع سود تلقی می‌کند. این تفاوت دیدگاه در زمینه‌های مالی ناشی از اختلاف میزان برخورداری از هوش مالی است.

هوش مالی ما، در واقع آن بخشی از هوش ماست که برای حل مسائل مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با وجود هوش مالی می‌توان از فرصت‌ها، حتی آنهایی که دیگران قادر به دیدن‌شان نیستند، به بهترین شکل استفاده کرد.
هوش مالی، رفتار شما با پول است


چگونه با پول رفتار کنیم؟

هوش مالی چیست؟

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا برخی افراد به‌راحتی پول در می‌آورند و در مقابل برخی دیگر به‌رغم تلاش‌های مستمر باز هم نمی‌توانند به‌راحتی پول در بیاورند؟ امیدوارم جواب شما وجود یا عدم وجود شانس نباشد.

از طرفی توانایی وارد کردن جریان پول به چرخه‌ی زندگی و کنترل سرعت این جریان نیز به ذکاوتی بستگی دارد که با هوش عمومی افراد تفاوت دارد. ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که به راحتی کسب درآمد می‌کنید اما همیشه فاصله‌ی زیادی تا ثروتمند شدن دارید. مجموعه‌ی رفتارهایی که با پول دارید، ‌نشان‌دهنده‌ی میزان برخورداری شما از هوش مالی است.

رابرت کیوساکی یکی از نویسندگان مطرح در این زمینه، در یکی از کتابهایش پول را اینگونه توصیف می‌کند : «پول مانند سگ دست‌آموز شماست؛ اگر بتوانید رفتار صحیحی با او داشته باشید، هر زمان که برایش تکه چوبی بیندازید خیلی سریع می‌رود و آن را برایتان می‌آورد، پول هم دقیقا همین کار را می‌کند.»



کسب درآمد بیشتر

بارها دیده‌ایم افرادی را که از نظر تحصیلی جزءِ نفرات ممتاز نبوده‌اند اما به کمک برخورداری از هوش مالی بالا توانسته‌اند درآمد ماهیانه‌ی بالایی داشته باشند. تمامی افراد فارغ از مدرک تحصیلی‌شان می‌توانند از این هوش برخوردار باشند یا آن‌ را تقویت کنند.

هوش مالی شامل اطلاعات و تجاربی است که در وارد کردن جریان پول به چرخه‌ی زندگی‌تان، ریسک‌های عاقلانه، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت برای سرمایه‌گذاری، تصمیم‌گیری هدفمند و افزایش درآمد به شما کمک می‌کند. اگر هوش مالی خود را تقویت کنید و تصمیمات درستی اتخاذ کنید، موفقیت‌تان تضمین شده است.



محافظت از ثروت و حفظ آن

درآمد ما همیشه برای مخارج ما هزینه می‌شود اما اینکه چطور و چه موقع خرج می‌شود اهمیت بسیار زیادی دارد. افرادی که از هوش مالی مناسبی برخوردار نیستند، حتی اگر ثروتمند هم باشند در حفظ سرمایه‌ی خود ضعیف عمل می‌کنند و در نهایت مجبور می‌شوند پول خود را درحساب‌های بانکی قرار داده و به سودی ناچیز بسنده کنند یا اینکه با اتخاذ تصمیماتی اشتباه بخشی از سرمایه یا تمامیِ آن را از دست بدهند. در مقابل کسی که دارایهوش مالی بالایی است به سودهای ناچیز بانکی رضایت نخواهد داد و به‌گونه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کند تا علاوه بر تأمین امنیت سرمایه‌اش، سود خوبی به‌دست آورد.



چطور هوش مالی خود را تقویت کنیم؟
هوش مالی ماهان تیموری

تقویت هوش مالی-ماهان تیموری

بدون اغراق هوش مالی را می‌توان به عضلات بدن تشبیه کرد. شما می توانید هوش مالی‌تان را مانند عضلات بدن تقویت کنید. تقویت هوش مالی تنها از طریق آموزش و تمرین صورت می‌گیرد. شما باید روش های مختلف در این زمینه و اصول آن را فرا بگیرید و مطابق با این آموزه‌ها رفتار خود را با پول تغییر بدهید.



توجه به افراد موفق

یکی از کارهایی که شما می‌توانید برای افزایش هوش مالی خود انجام بدهید این است که از عملکرد و رفتار افراد ثروتمند و موفق الگوبرداری کنید. داستان زندگی افراد موفق و میلیاردرهای خودساخته را مطالعه کنید و از شکست‌های آنها درس بگیرید و اشتباهات آنها را تکرار نکنید. فقط به‌دنبال این نباشید که مواردی مشابه خود را در بین آنها هدف قرار دهید، با دیدگاه‌ها و رویکرد‌های متفاوت افراد موفق آشنا شوید تا در مواجهه با شرایط متفاوت به‌درستی عمل کنید.
کاهش بدهی‌ها

کاهش بدهی‌ها-ماهان تیموری

همانند افراد با هوش مالی بالا، همواره تلاش کنید که بدهی‌های خود را کاهش دهید. اگر زمانی مجبور شدید زیر بار بدهی بروید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که با سودی که از سرمایه‌گذاری‌های هوشمندانه‌ی خود به‌دست می‌آورید این بدهی‌ها را تسویه کنید. بدهی بار سنگینی بر روی دوش شماست؛ به همین دلیل قبل از تصمیم‌گیری برای هر خریدی سعی کنید که مناسب‌ترین قیمت و شرایط پرداخت را در نظر بگیرید.



تعیین اهداف

هوش مالی رابرت کیوساکی

اهداف مالی ارتباط مستقیمی با طرح‌های اجرایی‌ شما در زمینه‌های مالی دارند. اهداف مالی خود را به دو دسته‌ی کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم کنید. تعیین این اهداف به شما کمک می‌کند که از مسیر مطلوب منحرف نشوید و در طول هر ماه و حتی در طول هر روز و هر ساعت بر روی دستیابی به این اهداف تمرکز کنید.

این نکته را در نظر داشته باشید که تنها هدف‌گذاری منجربه موفقیت شما نمی‌شود و شما باید برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید، دربرابر شکست‌ها و مشکلات مقاومت کنید تا موفقیت حاصل شود. علاوه‌بر تعیین هدف، برای مسائل مالی خود طرح عملیاتی جامعی داشته باشید.
پس‌انداز برای سرمایه‌گذاری در آینده

پس‌‌انداز کردن برای سرمایه‌گذاری-ماهان تیموری

به‌طور مرتب بخشی از درآمد خود را پس‌انداز کنید. چیزی که شما را از افرادی با هوش مالی پایین متمایز می‌کند، هدف شما از پس‌انداز کردن است. شما صرفا نباید به این دلیل پس‌انداز کنید که در آینده اندوخته‌ای برای پیش‌آمدها یا فرصت‌های احتمالی داشته باشید، بلکه این کار را با این امید انجام بدهید که در آینده آن را به جریان بیندازید و به‌وسیله‌ی آن سرمایه‌گذاری‌های مناسبی انجام دهید.



داشتن استراتژی خرج کردن

درباره‌ی هر مبلغی که قرار است خرج کنید با دقت و تأمل رفتار کنید. چراکه هر خریدی هرچند کوچک می‌تواند پیامدهایی داشته باشد، از طرفی با خرج کردن پول‌تان به‌صورت غیر ضروری ممکن است در آینده فرصت‌های سرمایه‌گذاری را از دست بدهید. سعی کنید با تمرکز و فکر کردن، پیامدهای احتمالی خرج کردن پول‌تان را پیش‌بینی کنید و سپس برای خرج کردن یا نکردنِ پولِ خود، تصمیم بگیرید. اصول پول خرج کردن را یاد بگیرید و نیازهای خود را دائما اولویت‌بندی کنید.
عطش یادگیری

کسی که دارای هوش مالی بالاست و ثروت زیادی دارد با کسب اطلاعات و یادگیری در مورد یک کسب‌وکار جدید روحش تازه می‌شود، چراکه حس می‌کند دریچه ای جدید برای موفقیت به‌سوی او باز شده است. همیشه به‌دنبال یادگیری در زمینه‌های مختلف باشید و هیچگاه حس نکنید که همه چیز را می‌دانید.



روابط اجتماعی

شاید هدف نهایی در این راستا همان ثروتمند شدن باشد، اما مسیرهای رسیدن به این هدف بسیار متنوع است. سعی کنید با افرادی ارتباط برقرار کنید که آنها نیز مسیر موفقیت مالی را طی کرده‌اند و تلاش کنید با ایجاد ارتباطی مؤثر با آنها، بر آگاهی و اطلاعات مالی خود بیفزایید.

منبع : کرامت زاده


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/9/16:: 10:46 صبح     |     () نظر

آن به‌عنوان دارایی ارزشمندی برای رسیدن به ثروت و حفظ ثروت استفاده کرد.

چطور به کمک هوش مالی ثروت‌آفرینی کنیم؟

 متأسفانه با اینکه در مدارس توجه کمی به این بخش از ساختار ذهنی افراد شده، نکته‌ی امیدوارکننده این است که می‌توان هوش مالی را تقویت کرد و از آن به‌عنوان دارایی ارزشمندی برای رسیدن به ثروت و حفظ ثروت استفاده کرد. هوش مالی مفهومی ذهنی است که با استفاده از آن می‌توان به موفقیت‌های مالی دست پیدا کرد. تفاوت در میزان هوش مالی افراد به تنوع دیدگاه‌ آنها نسبت به پول و تفاوت در رفتارهای مالیِ آنها بستگی دارد.

هوش مالی

ثروت با هوش مالی

سعی کنید با دقت به این سؤال پاسخ دهید: به نظر شما داشتن یک ماشین فوق‌العاده گران‌قیمت، برای شما سرمایه است یا نوعی بدهی محسوب می‌شود؟

البته داشتن یک ماشین لوکس مطمئنا لذت‌بخش خواهد بود اما هنگام پاسخ‌گویی به این سؤال به لذت آن فکر نکنید. افرادی که دارای هوش مالیبالایی هستند درجواب خواهند گفت که داشتن ماشین گران‌قیمت، یک بدهی محسوب می‌شود چرا که علاوه بر خواب سرمایه، هزینه‌های زیادی برای نگهداری از آن باید پرداخت شود. اما کسی که هوش مالی کمتری دارد به ماشین خود به چشم یک سرمایه نگاه می‌کند و بالا رفتن قیمت آن را نیز بدون توجه به تورم یک نوع سود تلقی می‌کند. این تفاوت دیدگاه در زمینه‌های مالی ناشی از اختلاف میزان برخورداری از هوش مالی است.

هوش مالی ما، در واقع آن بخشی از هوش ماست که برای حل مسائل مالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با وجود هوش مالی می‌توان از فرصت‌ها، حتی آنهایی که دیگران قادر به دیدن‌شان نیستند، به بهترین شکل استفاده کرد.
هوش مالی، رفتار شما با پول است


چگونه با پول رفتار کنیم؟

هوش مالی چیست؟

آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا برخی افراد به‌راحتی پول در می‌آورند و در مقابل برخی دیگر به‌رغم تلاش‌های مستمر باز هم نمی‌توانند به‌راحتی پول در بیاورند؟ امیدوارم جواب شما وجود یا عدم وجود شانس نباشد.

از طرفی توانایی وارد کردن جریان پول به چرخه‌ی زندگی و کنترل سرعت این جریان نیز به ذکاوتی بستگی دارد که با هوش عمومی افراد تفاوت دارد. ممکن است شما از آن دسته افرادی باشید که به راحتی کسب درآمد می‌کنید اما همیشه فاصله‌ی زیادی تا ثروتمند شدن دارید. مجموعه‌ی رفتارهایی که با پول دارید، ‌نشان‌دهنده‌ی میزان برخورداری شما از هوش مالی است.

رابرت کیوساکی یکی از نویسندگان مطرح در این زمینه، در یکی از کتابهایش پول را اینگونه توصیف می‌کند : «پول مانند سگ دست‌آموز شماست؛ اگر بتوانید رفتار صحیحی با او داشته باشید، هر زمان که برایش تکه چوبی بیندازید خیلی سریع می‌رود و آن را برایتان می‌آورد، پول هم دقیقا همین کار را می‌کند.»



کسب درآمد بیشتر

بارها دیده‌ایم افرادی را که از نظر تحصیلی جزءِ نفرات ممتاز نبوده‌اند اما به کمک برخورداری از هوش مالی بالا توانسته‌اند درآمد ماهیانه‌ی بالایی داشته باشند. تمامی افراد فارغ از مدرک تحصیلی‌شان می‌توانند از این هوش برخوردار باشند یا آن‌ را تقویت کنند.

هوش مالی شامل اطلاعات و تجاربی است که در وارد کردن جریان پول به چرخه‌ی زندگی‌تان، ریسک‌های عاقلانه، برنامه‌ریزی‌های بلندمدت برای سرمایه‌گذاری، تصمیم‌گیری هدفمند و افزایش درآمد به شما کمک می‌کند. اگر هوش مالی خود را تقویت کنید و تصمیمات درستی اتخاذ کنید، موفقیت‌تان تضمین شده است.



محافظت از ثروت و حفظ آن

درآمد ما همیشه برای مخارج ما هزینه می‌شود اما اینکه چطور و چه موقع خرج می‌شود اهمیت بسیار زیادی دارد. افرادی که از هوش مالی مناسبی برخوردار نیستند، حتی اگر ثروتمند هم باشند در حفظ سرمایه‌ی خود ضعیف عمل می‌کنند و در نهایت مجبور می‌شوند پول خود را درحساب‌های بانکی قرار داده و به سودی ناچیز بسنده کنند یا اینکه با اتخاذ تصمیماتی اشتباه بخشی از سرمایه یا تمامیِ آن را از دست بدهند. در مقابل کسی که دارایهوش مالی بالایی است به سودهای ناچیز بانکی رضایت نخواهد داد و به‌گونه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کند تا علاوه بر تأمین امنیت سرمایه‌اش، سود خوبی به‌دست آورد.



چطور هوش مالی خود را تقویت کنیم؟
هوش مالی ماهان تیموری

تقویت هوش مالی-ماهان تیموری

بدون اغراق هوش مالی را می‌توان به عضلات بدن تشبیه کرد. شما می توانید هوش مالی‌تان را مانند عضلات بدن تقویت کنید. تقویت هوش مالی تنها از طریق آموزش و تمرین صورت می‌گیرد. شما باید روش های مختلف در این زمینه و اصول آن را فرا بگیرید و مطابق با این آموزه‌ها رفتار خود را با پول تغییر بدهید.



توجه به افراد موفق

یکی از کارهایی که شما می‌توانید برای افزایش هوش مالی خود انجام بدهید این است که از عملکرد و رفتار افراد ثروتمند و موفق الگوبرداری کنید. داستان زندگی افراد موفق و میلیاردرهای خودساخته را مطالعه کنید و از شکست‌های آنها درس بگیرید و اشتباهات آنها را تکرار نکنید. فقط به‌دنبال این نباشید که مواردی مشابه خود را در بین آنها هدف قرار دهید، با دیدگاه‌ها و رویکرد‌های متفاوت افراد موفق آشنا شوید تا در مواجهه با شرایط متفاوت به‌درستی عمل کنید.
کاهش بدهی‌ها

کاهش بدهی‌ها-ماهان تیموری

همانند افراد با هوش مالی بالا، همواره تلاش کنید که بدهی‌های خود را کاهش دهید. اگر زمانی مجبور شدید زیر بار بدهی بروید به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنید که با سودی که از سرمایه‌گذاری‌های هوشمندانه‌ی خود به‌دست می‌آورید این بدهی‌ها را تسویه کنید. بدهی بار سنگینی بر روی دوش شماست؛ به همین دلیل قبل از تصمیم‌گیری برای هر خریدی سعی کنید که مناسب‌ترین قیمت و شرایط پرداخت را در نظر بگیرید.



تعیین اهداف

هوش مالی رابرت کیوساکی

اهداف مالی ارتباط مستقیمی با طرح‌های اجرایی‌ شما در زمینه‌های مالی دارند. اهداف مالی خود را به دو دسته‌ی کوتاه‌مدت و بلندمدت تقسیم کنید. تعیین این اهداف به شما کمک می‌کند که از مسیر مطلوب منحرف نشوید و در طول هر ماه و حتی در طول هر روز و هر ساعت بر روی دستیابی به این اهداف تمرکز کنید.

این نکته را در نظر داشته باشید که تنها هدف‌گذاری منجربه موفقیت شما نمی‌شود و شما باید برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید، دربرابر شکست‌ها و مشکلات مقاومت کنید تا موفقیت حاصل شود. علاوه‌بر تعیین هدف، برای مسائل مالی خود طرح عملیاتی جامعی داشته باشید.
پس‌انداز برای سرمایه‌گذاری در آینده

پس‌‌انداز کردن برای سرمایه‌گذاری-ماهان تیموری

به‌طور مرتب بخشی از درآمد خود را پس‌انداز کنید. چیزی که شما را از افرادی با هوش مالی پایین متمایز می‌کند، هدف شما از پس‌انداز کردن است. شما صرفا نباید به این دلیل پس‌انداز کنید که در آینده اندوخته‌ای برای پیش‌آمدها یا فرصت‌های احتمالی داشته باشید، بلکه این کار را با این امید انجام بدهید که در آینده آن را به جریان بیندازید و به‌وسیله‌ی آن سرمایه‌گذاری‌های مناسبی انجام دهید.



داشتن استراتژی خرج کردن

درباره‌ی هر مبلغی که قرار است خرج کنید با دقت و تأمل رفتار کنید. چراکه هر خریدی هرچند کوچک می‌تواند پیامدهایی داشته باشد، از طرفی با خرج کردن پول‌تان به‌صورت غیر ضروری ممکن است در آینده فرصت‌های سرمایه‌گذاری را از دست بدهید. سعی کنید با تمرکز و فکر کردن، پیامدهای احتمالی خرج کردن پول‌تان را پیش‌بینی کنید و سپس برای خرج کردن یا نکردنِ پولِ خود، تصمیم بگیرید. اصول پول خرج کردن را یاد بگیرید و نیازهای خود را دائما اولویت‌بندی کنید.
عطش یادگیری

کسی که دارای هوش مالی بالاست و ثروت زیادی دارد با کسب اطلاعات و یادگیری در مورد یک کسب‌وکار جدید روحش تازه می‌شود، چراکه حس می‌کند دریچه ای جدید برای موفقیت به‌سوی او باز شده است. همیشه به‌دنبال یادگیری در زمینه‌های مختلف باشید و هیچگاه حس نکنید که همه چیز را می‌دانید.



روابط اجتماعی

شاید هدف نهایی در این راستا همان ثروتمند شدن باشد، اما مسیرهای رسیدن به این هدف بسیار متنوع است. سعی کنید با افرادی ارتباط برقرار کنید که آنها نیز مسیر موفقیت مالی را طی کرده‌اند و تلاش کنید با ایجاد ارتباطی مؤثر با آنها، بر آگاهی و اطلاعات مالی خود بیفزایید.

منبع : کرامت زاده


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/9/16:: 10:46 صبح     |     () نظر

بهترین روش های یادگیری؛ چطور هر آنچه می‌خواهیم یاد بگیریم؟

شما هم دچار مشکلات یادگیری هستید؟ راه موفقیت در کنکور و امتحانات را گم کرده‌اید؟ شاید علت این است که شما یا اساتیدتان مؤثرترین روش هاییادگیری را به‌کار نبسته‌اید. در ادامه ایده‌ها و روش‌هایی برای بهبود عملکردتان مطرح شده است. با ما همراه باشید تا روش های یادگیری را بشناسید و ببینید کدام‌یک از روش های یادگیری برای‌تان مناسب‌تر است.


روش های یادگیری خود را بشناسید

روش یادگیری
1. سبک یادگیری خود را کشف کنید

برای اینکه یادگیری را به شکل مؤثری شروع کنید، باید بدانید که چگونه می‌آموزید. 3 گروه یا روش کلی برای یادگیری وجود دارد و بیشترِ افراد مشخصا به یکی از گروه‌ها تعلق دارند. حتی اگر روش یادگیری شما تنها در یک دسته قرار نمی‌گیرد و به روش‌های مختلفی مطالب را می‌آموزید، بد نیست که با تمام روش های یادگیری آشنا بشوید، در این صورت می‌دانید که چه چیزی به‌کارتان می‌آید و چه چیزی در یادگیری‌تان تأثیر چندانی ندارد. در واقع با شناخت روش های یادگیری مختلف، یادگیری مؤثرتر و بهتری خواهید داشت. انواع روش های یادگیری عبارتند از:

    یادگیری دیداری. افرادی که روش یادگیری‌شان دیداری است، بیشتر از طریق «دیدن» و «مشاهده کردن» می‌آموزند. آنها تمایل دارند که در کلاس در ردیف‌های جلو بنشینند، منظم و مرتب هستند و هنگام تجسم کردن یا به‌خاطرسپاری چیزها، چشم‌هایشان را می‌بندند. تصاویر، ویدئوها و رنگ‌ها بهیادگیری آنها کمک می‌کند و ترجیح می‌دهند برای یادگیری، محتوا و مطالب را ببینند.
    یادگیری شنیداری. افرادی که سبک یادگیری شنیداری دارند، با «شنیدن» و «گوش کردن» بهتر می‌آموزند. آنها معمولا جایی را در کلاس انتخاب می‌کنند که بهتر بشنوند، اما نقطه‌ی دید برای‌شان چندان اهمیتی ندارد. وقتی خسته می‌شوند با خودشان حرف می‌زنند و زمزمه می‌کنند. با صدای بلند درس می‌خوانند و این‌گونه مطالب و اطلاعات را به خاطر می‌سپارند. آنها بیشتر از آنکه بنویسند، صحبت می‌کنند و از بحث کردن درباره‌ی آنچه آموخته‌اند، لذت می‌برند.
    یادگیری جنبشی و لمسی. افرادی که سبک یادگیری‌شان حرکتی است، با «لمس اشیا» و «انجام کارهای عملی» مطالب را می‌آموزند. آنها دوست دارند فعال باشند، استراحت و وقفه‌های زمانی زیادی در حین یادگیری به خود می‌دهند و اغلب در هنگام صحبت کردن از حرکات دست‌ و زبان بدن کمک می‌گیرند. این افراد از انجام کارهای عملی همچون آشپزی، مهندسی، ساختن چیزی و … لذت می‌برند. آنها حتی در هنگام خستگی هم شروع به بازیگوشی می‌کنند.

کدام‌یک از این روش های یادگیری سبک شما را توصیف می‌کند؟ اگر هنوز قادر به تشخیص نیستید، می‌توانید از آزمون‌های آنلاین یا یک مشاور کمک بگیرید تا ببینید متعلق به کدام گروه هستید.
حتما بخوانید: برترین تکنیک های یادگیری؛ 10 توصیه‌ای که بهترین رتبه را از آن شما می‌کند
2. تفاوت‌ها را درک کنید

هر یادگیرنده‌ای برای درک کامل مفاهیم و حفظ اطلاعات کسب‌شده، نیازهای متفاوتی دارد. اگر از فردی با سبک یادگیری دیداری بخواهید چیزی را که می‌شنود به‌خاطر بسپارد، احتمالا موفق نخواهد بود. اگر فردی با سبک یادگیری حرکتی، فیلمی آموزشی برای انجام کاری تماشا کند، احتمالا در یادگیریموفق نخواهد بود. هیچ‌یک از افراد مذکور کم‌هوش‌تر از دیگران نیستند. آنها باید با سبک بهینه و مناسب یادگیری خود هماهنگ بشوند.

    توانایی‌های یادگیری محدود به کلاس درس نیستند. سبک و روش های یادگیری در نحوه‌ی صحبت کردن ما نیز خود را نشان می‌دهند. مثلا در گفت‌و‌گوی روزانه، فردی در گروه یادگیری دیداری، می‌گوید: «خوب به نظر می‌رسه» و همتای شنیداری او در مکالمات خود از جملاتی نظیر «گوشم با توست» و … استفاده می‌کند. در واقع سبک و روش های یادگیری در زندگی روزمره نیز متبلور می‌شود و نحوه‌ی تعاملات ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد.



1. از تمرینات و وسایل کمک آموزشی بَصَری استفاده کنید

روش یادگیری زبان انگلیسی

روش های یادگیری دیداری

حالا که می‌دانید روش یادگیری شما از طریق دیدن و مشاهده کردن است، از این آگاهی کمک بگیرید. آنچه را که می‌شنوید، بنویسید و شنیده‌ها را به نوشتار تبدیل کنید.

    اگر استادتان فیلمی به شما نشان می‌دهد یا در مورد نکات مشخصی از یک آزمون صحبت می‌کند، یادداشت‌برداری کنید. بعد از اینکه مطالب را نوشتید، آنها را دوباره مرور کنید. بگذارید مغزتان با ادبیات دلخواهش به یادگیری بپردازد.
    اگر استاد در هنگام تدریس و سخنرانی، از اسلایدهای آموزشی کمک می‌گیرد، باید به اسلایدها توجه ویژه‌ای داشته باشید و روی آنها تمرکز کنید. احتمالا آنچه را که استاد می‌گوید، فراموش می‌کنید، اما تصویر روی تخته و صفحه‌ی نمایشگر را فراموش نخواهید کرد.



2. از نمودارها، مدل‌ها و تصاویر استفاده کنید

برای یادگیری بهترِ اطلاعاتی که کسب می‌کنید، از چشم‌هایتان کمک بگیرید. تبدیل کردن محتوا به شکل و نمودار، به کمی زحمت و زمان نیاز دارد. اما نتایج مثبتی همچون افزایش یادگیری و بالا رفتن نمره‌هایتان، این زحمت را شیرین می‌کند.

    مثلا استاد شما در مورد زبان انگلیسی نکته‌ای را تدریس می‌کند. او می‌گوید: سهم زبان‌های مختلف در زبان انگلیسی به این شکل است: فرانسوی 30 درصد، لاتین 30 درصد، آلمانی 25 درصد و زبان‌های دیگر 15 درصد. بسیار عالی، یک نمودار دایره‌ای بکشید و با استفاده از رنگ‌های مختلف هر زبان را روی نمودار دایره‌ای با رنگ خاصی رنگ‌آمیزی کنید.
    خلاقیت به خرج بدهید و از توانایی‌های هنری خود کمک بگیرید. می‌خواهید یادتان بماند که فورد مدل T در چه تاریخی معرفی و ارائه شد؟ یک پلاک ماشین بکشید و تاریخ معرفی مدل مذکور را مثل شماره پلاک یک خودرو بنویسید: 1011908 یعنی اول اکتبر سال 1908. با این کار در حقیقت نوعی رمزگذاری برای یادگیری بهتر انجام می‌دهید.

3. یادداشت‌برداری کنید

همه‌ی معلم‌ها در حین تدریس به دانش‌آموزان می‌گویند: «فعلا چیزی ننویسید، بعدا بهتون وقت میدم مطالب رو یادداشت کنید.» خب، این فرمایش نسبتا محترم است اما وقتی شما دانش‌آموزی شنیداری نیستید، پس چطور می‌توانید بدون یادداشت‌برداری، حرف‌های او را به‌خاطر بسپارید؟

    اگر استاد خیلی سریع درس می‌دهد و نمی‌توانید حرف‌های او را خوش‌خط و درست و حسابی یادداشت کنید، از او خواهش کنید خلاصه یا جزوه و طرحی کلی از مباحث تدریس‌شده به شما بدهد. مطمئن باشید اساتید از این پیشنهاد استقبال می‌کنند.



یادگیری شنیداری

روش های یادگیری درس
1. صحبت‌های استادتان را در حین تدریس، ضبط کنید

روش های یادگیری شنیداری

خوشبختانه این پیشنهاد برای شما زحمت چندانی ندارد. نیازی نیست مثل گذشته برای ضبط کردن صدا، دستگاه بزرگی را با خود حمل کنید. تنها با فشار یک دکمه یا لمس یک گزینه روی تلفن هوشمندتان می‌توانید هرچه را که می‌خواهید، به‌آسانی ضبط کنید.

    بعضی از اساتید با ضبط کردن مشکل دارند و اجازه‌ی این کار را به شما نمی‌دهند و حتی ممکن است با ضبط کردن صدا، خطرِ از دست دادن گوشی یا وسیله‌ی ضبط، شما را تهدید کند، در این‌گونه مواقع سعی کنید به استاد محترم توضیح بدهید که این راه بهترین شیوه‌ی یادگیری برای شماست. به احتمال خیلی زیاد دل استاد نرم خواهد شد و مخالفت نخواهد کرد.

2. سؤال بپرسید

وقتی استاد مشغول توضیح دادن موضوع مهمی است، شما هم در فرایند تدریس مشارکت کنید. گوش دادن به حرف‌ها و صدای دیگران یک چیز است و شنیدن و بازگو شدن مطالب از زبان خودتان چیز دیگری است. وقتی خودتان مثلا در کلاس زیست‌شناسی سؤالی را مطرح می‌کنید، آن سؤال و جواب را بهتر می‌آموزید و آن را بهتر به‌خاطر خواهید سپرد.

    اگر کمی در جمع دچار حس خجالت می‌شوید، بعد از کلاس سؤال‌هایتان را بپرسید. استاد از وقتی که برای یادگیری اختصاص می‌دهید، خوشش خواهد آمد و مطمئن باشید برای این کار شما ارزش قائل می‌شود. ضمن اینکه پرسش رودررو باعث یادگیری بهتر هم می‌شود.



3. به گروه‌های کوچک بپیوندید

در بحث‌ها شرکت کنید و دیگران را هم به صحبت کردن وادار کنید. در گروه‌های کوچک موضوعات به چالش کشیده می‌شوند و در موردشان بحث می‌شود. با این روش هیچ نکته‌ای از چشم‌تان دور نمی‌نماند.

    اگر اساتید شما به کار گروهی چندنفره یا دوتایی اعتقاد و علاقه‌ای ندارند، به یک گروه مطالعاتی بپیوندید. همیشه دانش‌آموزانی وجود دارند که به‌دنبال ارتقای نمرات‌شان هستند و دوست دارند همه‌چیز را عالی و کامل بیاموزند. با پیوستن به چنین گروه‌هایی ضمن یادگیری بهتر و به اشتراک‌گذاری نظرات مختلف، می‌توانید با افراد جدید ملاقات کنید.
    اگر روش‌های قبلی، به‌اندازه‌ی کافی کاربردی نیستند، می‌توانید دروس و تکالیف‌تان را برای یک نفر توضیح بدهید. مثلا سعی کنید برای یادگیری بهتر، واکنش‌های شیمیایی را برای مادر گرامی توضیح بدهید یا درباره‌ی درس تاریخ و جنگ جهانی دوم برای هم‌اتاقی‌تان صحبت کنید.


یادگیری جنبشی و لمسی

روش یادگیری شنا
1. مفاهیم را نمایش بدهید

روش های یادگیری لمسی/ جنبشی/ حرکتی

از دست‌هایتان استفاده کنید. مهم نیست در خانه هستید یا در کلاس درس، در هر حال برای یادگیری مشارکت کنید. مثلا برای تشریح چشم گاو یا انجام آزمایش‌های فیزیک و شیمی داوطلب بشوید.

    سعی کنید مفاهیم را برای خودتان آسان و روشن‌تر کنید. درس‌تان در مورد DNA است؟ با قطعات لگو یک مدل از DNA بسازید و آن را بهتر بشناسید.

2. زیر مطالب مهم خط بکشید و آنها را برجسته کنید

معلم‌ها از دیدن یادداشت‌برداری دانش‌آموزان لذت می‌برند. اگر یادداشت‌برداری خیلی برای شما جواب‌گو نیست، از خط کشیدن زیر نکات مهم و ماژیک رنگی برای برجسته‌سازی مطالب کمک بگیرید.

    از رنگ‌های مختلف استفاده کنید. هر رنگ را نشانه‌ی موضوع خاصی قرار بدهید. مثلا برای تاریخ‌ها از رنگ بنفش استفاده کنید، برای نظریه‌ها از رنگ سبز و … . برای بهتر به‌خاطر سپردن مطالب، نظام و قوانین خاصی برای خود ایجاد کنید.

3. در یادگیری مشارکت کنید

به یک گروه علمی برای فعالیت‌های بعد از مدرسه بپیوندید یا عادت‌های یادگیری جدیدی در خود ایجاد کنید. منتظر کلاس درس نمانید. برای افزایش مهارت کار با کامپیوتر، خودتان با آن سروکله بزنید تا چیزهای جدیدی یاد بگیرید.

    اگر مدرسه‌ی شما از ظرفیت‌های گروهی آموزش، گردش علمی و … استفاده نمی‌کند، خودتان دست به‌کار بشوید. از موزه‌های هنرهای بومی، تاریخ‌شناسی یا موزه‌های علمی دیدن کنید. به نمایشگاه‌ها سر بزنید و تئاتر تماشا کنید. ابزارهای کمک‌آموزشی معمولا برای دانش‌آموزان و دانشجویان، ارزان‌تر و همراه با تخفیف عرضه می‌شوند. با این روش‌ها به طبع جنبشی و لمسی خود در یادگیری کمک زیادی می‌کنید.



توصیه‌هایی برای همه

روش یادگیری زبان
1. یکی بودن کلاس درس و محل برگزاری آزمون

شاید بعید به‌نظر برسد، اما آزمون دادن در همان اتاقی که درس را فراگرفته‌اید، نتایج بهتری به همراه خواهد داشت. به این عملکرد حافظه، حافظه تحت تأثیر چارچوب گفته می‌شود. طبق پژوهشی که در دانشگاه ایالتی آیووا (Iowa State University) صورت گرفت، مشخص شده است بستری که در آنیادگیری صورت گرفته است، در به‌خاطر سپردن و حافظه‌ی افراد بسیار مهم است. مثلا وقتی گروهی از دانش‌آموزان در سروصدا مطلبی را آموخته‌اند، در شرایط سروصدا بهتر به سؤالات آزمون آن درس پاسخ می‌دهند. این نتیجه برای یادگیری در شرایط سکوت و آرامش هم یکسان بود. اگر در اتاق خاصی به دانش‌آموزان مطلبی را آموزش بدهید و سپس در همان اتاق از آنها امتحان بگیرید، نتیجه‌ی بهتری کسب می‌کنند. بستر و پیش‌زمینه‌ی ذهنی ما عادت‌هایی دارد که در بازیابی و یادآوری اطلاعات به کمک‌مان می‌آیند.
2. ثبات در حالت روحی و روانی

حالت روحی نیز در یادگیری بسیار مؤثر است. مثلا اگر شما در حالت نشاط و شادی مطلبی را بیاموزید و این حالت را حفظ کنید، در آینده با همان حس و حال بمانید و حالت روانی خود را ثابت نگاه دارید، آن مطلب را بهتر به یاد خواهید آورد. این حس و حال فقط مربوط به زمان‌های نشاط و شادی نیست، حتی اضطراب هم همین کارکرد را دارد.

    طبق مطالعه‌ای که اخیرا در دانشگاه بوناوِنچر (Bonaventure) صورت گرفته است، حالت‌های روحی و روانیِ مشابه، توانایی فراخوانی اطلاعات از حافظه را افزایش می‌دهد و عدم تطابق حالات روحی و روانی در هنگام وقوع یادگیری و فراخوانی اطلاعات از حافظه، احتمال شکل‌گیری خاطرات غلط را بیشتر می‌کند.
    فرض کنید شما در حالتی مضطرب چیزی را آموخته‌اید (صرف‌نظر از اینکه اضطراب چه تأثیرات منفی‌ای روی یادگیری شما می‌گذارد)، اگر در آینده در حالتی مضطرب باشید و نیاز به یادآوری و استفاده‌ی دوباره از آن اطلاعات داشته باشید، شباهت حالت‌های روحی و روانی موجب می‌شود تا حافظه‌ی شما بنا به عاداتی که دارد، مطالب را بهتر و زودتر در اختیارتان بگذارد.



3. داشتن صبر و تحمل در یادگیری

صبور باشید. طبیعی است که همه‌ی ما بعضی چیزها را بهتر یاد می‌گیریم و در همه‌ی زمینه‌ها توانایی یادگیری یکسانی نداریم. برای یادگیری دقیق و کامل، پشتکار به خرج بدهید.

    اگر سؤالی دارید به‌هیچ‌وجه از پرسیدنش خجالت نکشید یا نترسید. بیشتر افراد از سؤال کردن حین یادگیری می‌هراسند. غافل از اینکه معلم یا مربی از این حرکت شما خوشش می‌آید و قطعا از اینکه در زمینه‌ای دانا و تواناست و می‌تواند دانشش را به فرد دیگری منتقل کند، لذت می‌برد.

4. پیگیری علایق و سلیقه‌ها

علایق خود را پیگیری کنید. وقتی چیزی را دوست دارید، بهتر آن را یاد می‌گیرید و موفق‌تر خواهید بود. رسیدن به موفقیت، انرژی و اعتماد به نفس شما را بیشتر می‌کند و زندگی زیبا و لذت‌بخش‌تری برای‌تان فراهم می‌کند.

    سعی کنید در هنگام یادگیریِ چیزهایی که دوست ندارید، از علایق خود استفاده کنید و درنتیجه یادگیری را برای خود شیرین‌تر کنید. مثلا اگر در کلاس زبان قرار است ارائه‌ای داشته باشید، با در نظر گرفتن علاقه‌ی زیاد خود به نوشته‌های شکسپیر، می‌توانید قسمتی از نمایشنامه‌های او را برای ارائه‌تان انتخاب کنید و با این کار همزمان از کار کردن روی نمایشنامه و درس خود لذت ببرید.



5. کسب آگاهی و اطلاعات عمومی

برای یادگیری بهتر سعی کنید تمام ظرفیت‌های خود را فعال و شکوفا کنید. مطالعه‌ی مطالب متفرقه باعث می‌شود مغز شما فعال و آگاه باشد و همیشه برای یادگیری مطالب جدید، آماده باشد. دیدن شبکه‌های تلویزیونی مفید یا همین وب‌سایت «چطور» که در حال حاضر مطالعه می‌فرمایید، اطلاعات گوناگونی در زمینه‌های متنوع در اختیارتان می‌گذارد.
6. استفاده از امکانات جدید و مختلف برای یادگیری

امروزه امکانات آموزشی فراوانی وجود دارند و یادگیری از هر زمان دیگری ساده‌تر شده است. حتی اگر با آموزگاران خوبی طرف نیستید یا کلاس و آموزشگاهی در اطراف محل زندگی خود ندارید، می‌توانید از طریق شبکه‌ی جهانی اینترنت در انواع کلاس‌ها و دوره‌های آنلاین شرکت کنید و حتی از بعضی از این دوره‌ها مدارک معتبری بگیرید.
حتما بخوانید: 7 نکته طلایی برای افزایش یادگیری دانش‌آموزان
7. نهادینه کردن دانش در یادگیری

ایجاد وقفه در حین یادگیری مهارت‌ها و مطالب جدید، به شما در درک مطالب کمک می‌کند. این استراحت‌ها و وقفه‌ها به ذهن (یعنی ناخودآگاه شما) و جسم (یعنی حافظه‌ی عضلانی‌تان)، فرصت و اجازه‌ی تطبیق با مهارت جدید را می‌دهند.

    این پیشنهاد را امتحان کنید: برای یادگیری مؤثر و ایجاد یک عادت یا مهارتی جدید، ابتدا آگاهانه آن را تمرین کنید و بیاموزید، سپس قبل از شروع مجدد تمرینات و آموزش‌های آگاهانه، وقفه و استراحتی کوتاه به خود بدهید. این چرخه را پیگیری کنید و ببینید که منحنی یادگیری‌‌تان چقدر بهبود می‌یابد. مثلا، برای یادگرفتن رانندگی، اول در حدود 1 ساعت به یادگیری و تمرکز درباره‌ی چرخ‌ها بپردازید. سپس وقفه‌ای یک تا 24 ساعته به خود بدهید و پس از آن دوباره یادگیری را شروع کنید.
    از آنجایی که برخی از مهارت‌ها مانند برنامه‌نویسی، فیلم‌سازی، هنرهای رزمی و… به سال‌ها تلاش و ممارست نیاز دارند، برای آنها باید وقفه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را با هم به‌کار بگیرید. مثلا وقتی می‌خواهید یکی از هنرهای رزمی را بیاموزید، سعی کنید بعد از 2-3 روز کلاس رفتن و آموزش دیدن، استراحت کنید و دوباره بعد از چند روز، یادگیری را از سر بگیرید. وقفه‌ی کوتاه در حین یادگیری هم به کمک شما می‌آید. مثلا هنگام آموزش در کلاس، یک‌باره و بی‌وقفه تمرین نکنید. وقفه و استراحت‌های کوتاه منجر به یادگیری بهتر می‌شوند.
    موارد مطرح‌شده، فقط پیشنهاد هستند. یادگیری، شخصیت، میزان پذیرش چیزهای جدید و… در افراد مختلف، متفاوت است. پس هیچ‌وقت خودتان را با کسی مقایسه نکنید. شخصیت و توانایی یادگیری خود را همان‌طور که هست، بپذیرید. از اطلاعاتی که در مورد روش های یادگیری و… به شما داده می‌شود، به شکل عملی و کاربردی استفاده کنید. مثلا همین تکنیک «وقفه‌ی کوتاه و بلند در یادگیری» نباید صرفا در کلام برای شما خلاصه بشود. از راهکارها ایده بگیرید و متناسب با خودتان آنها را به‌کار بگیرید.
    متعادل رفتار کنید. وقفه‌های مذکور را خیلی کوتاه یا خیلی بلند برگزار نکنید. وقفه‌های خیلی کوتاه تطابق جسم و ذهن را برای یادگیری بهم می‌زند و وقفه‌های خیلی بلند منجر به فراموشی مهارت‌های تازه می‌شود. برای یادگیری و توسعه‌ی شخصی، تعادل را فراموش نکنید.

منبع : https://keramatzade.com/Learning-method


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/9/16:: 10:38 صبح     |     () نظر
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >