همسایهی خوبی بوده و فرهنگ آپارتمان نشینی را گسترش دهید.
مستقرشدن در آپارتمان، ممکن است شما را از دردسرهای سکونت در خانهی ویلایی خلاص کند، اما مثل هر چیز دیگری، مسئولیتپذیری مخصوص به خود را میخواهد. شیوهی زندگی در آپارتمان، زمانی که صحبت از آداب معاشرت به میان میآید، ممکن است کمی پیچیده باشد. احترام، زندگیآپارتماننشینی را سادهتر میکند.
در این مقاله، راهکارهای مؤثری برای ایجاد ارتباطی محترمانه با همسایگان خواهید یافت تا بتوانید در هماهنگی با هم یا حداقل، تقریبا هماهنگ زندگی کنید و با رعایت این نکات، همسایهی خوبی بوده و فرهنگ آپارتمان نشینی را گسترش دهید.
نیازی نیست حتما آنها را بشناسید، اما سلام و احوالپرسی ساده میتواند در برقراری رابطهی دوستانه خیلی به شما کمک کند. همچنین در صورت بروز مشکل یا سؤال، تعاملات آینده را سادهتر خواهد کرد.
آزاردهنده و باعث عصبانیت نباشید. همانقدر که رفتار دوستانه مهم است، احترام به حریم خصوصی همسایهها نیز مهم است. توقع نداشته باشید هر بار که سرزده درِ خانهی همسایهتان را میزنید، شما را به داخل دعوت کند. به زبان بدن همسایهتان توجه کنید. آیا عجله دارد؟ آیا به شما گفته است عجله دارد؟ پس صحبت را ادامه ندهید و بگذارید به راهشان ادامه دهند.
مدیر و کارکنان خدمات را بشناسید. فهرستی از تلفنهای آنها داشته باشید تا در مواقع ضروری بتوانید با آنها تماس بگیرید. تمام کارهایی را که باید انجام شوند، جایی یادداشت کنید.
در جلسات ساختمان شرکت کنید و تابلوِ اعلانات و ورودی خانه را چک کنید. یکی از مزایای زندگی در آپارتمان این است که همسایگان به یکدیگر اهمیت میدهند. معرفیکردن، یکی از اولین قدمهایی است که در راستای ارتباط با جمع همسایههایتان باید بردارید.
در راهروها با صدایی آهسته در حد زمزمه صحبت کنید. خندهی بلند و گفتوگوی بلند، زمانی که دیگران در حال استراحتاند، مزاحمت ایجاد میکند. درها را پشت سر خود، آرام ببندید. درهای آپارتمان گاهی صدای زیادی تولید میکنند، آنها را آهسته ببندید و نگذارید خود به خود بسته شوند.
سعی کنید آخر هفتهها یا زمانی که میدانید دیگران سرکارند، از جاروبرقی یا دستگاههای ورزشی استفاده کنید. صدا و لرزش از طریق کف خانه منتقل میشود و ممکن است از آنچه فکر میکنید، بسیار بلندتر باشد.
زمان سکوت را با کودکان تمرین کنید. در طول روز به آنها اجازهی پریدن و دویدن بدهید، اما به آنها بگویید بعد از غروب باید بازی را متوقف کنند. بهجای اینکه درون خانه را برهم بزنند، زمانی را برای بازی در بیرون از خانه اختصاص دهید، مانند بازی در زمین بازی محله. اگر در خانه فرش ندارید، چندین لایه پارچه پهن کنید تا کمی از سروصدا را بگیرد.
با پارککردن خودرو در میان خطوط و نه روی آنها، به تمام فضاهای تعیینشده احترام بگذارید و هرگز دوبله پارک نکنید.
هرگز قابلقبول نیست که فکر کنید میتوانید خودروتان را در هر جای خالیای پارک کنید، حتی فقط برای چند دقیقه. اگر همسایهی شما در همان زمان بازگردد و خودرو شما را سر جای خود ببیند، شما دیگر روابط متمدنانهای با آنها نخواهید داشت.
اگر آنها را با خریدهایشان در پارکینگ دیدید، بپرسید آیا برای حمل بارهایشان به داخل ساختمان یا نگهداشتنِ در برای آنها، نیاز به کمک دارند یا خیر. اگر دیدید قبضهایشان روی بُرد ساختمان مانده یا چندین شب، چراغهای خانهشان روشن نیست، سراغی از آنها بگیرید و حالشان را بپرسید.
حتی اگر سیگارکشیدن در محیط داخلی آزاد است، از تهویهی مناسب هوا و بازبودن پنجرهها مطمئن شوید. اگر دود سیگار بهخوبی بیرون نمیرود، هواکشی روی پنجرهی خود نصب کنید تا دود را به بیرون هدایت کند. تهسیگارهای خود را در سطل زباله بیندازید، نه بیرون پنجره. اگر سیگارکشیدن داخل آپارتمان ممنوع است، در پیادهرو سیگار بکشید و به قوانین احترام بگذارید.
اگر اجازهی چنین کاری دارید، بدانید مجاز به نگهداشتن چه حیواناتی هستید. اگر سگ و گربه مجازند، نژادهای کوچکتر را انتخاب کنید که هنگام راهرفتن، سروصدای کمتری ایجاد میکنند و کمتر مزاحم همسایگانتان میشوند. حیوانات چهارپا را همیشه با قلاده بیرون ببرید و کیسهی پلاستیکی (برای جمعآوری مدفوع حیوان) همراه داشته باشید. اگر درمورد برخورد همسایگانتان مطمئن نیستید، ورود حیوان خانگی تازهتان را به آنها اطلاع دهید.
از درست بستهشدن کیسهی زبالهها و چکهنکردن آنها مطمئن شوید. اگر نیازی هست، دو تا کیسه استفاده کنید. گوشههای تیز و بُرنده را در چند لایه روزنامه یا کاغذ، با دقت بپیچید. کیسههای زبالهی تَر معمولا بو و لکههایی از خود بهجا میگذارند که موجب آزردگی همسایگان میشوند. دنبالکردن رد لکهها تا درِ منزل شما کار دشواری برای مدیر ساختمان نیست. در این صورت ممکن است مجبور به پرداخت هزینههای تمیزکردن یا حتی تعویض کفپوش راهرو شوید.
سطلها را بیشازحد پر نکنید و برای قراردادن کیسههای بزرگ در آنها تلاش نکنید. اگر بیش از ظرفیت سطل در آن زباله بریزید، ممکن است با این کار واژگون شود یا زبالهها در آن گیر کنند یا حتی غیرقابلحرکت شود.
اغلبِ قراردادها آوردن مهمان یا هر فرد دیگری را بدون نظارت خود شما به داخل ساختمان ممنوع میکنند. مسئولیت هرگونه رفتار نامتعهدانه یا هر برخورد ناخوشایندی بین مهمان و دیگر ساکنان برعهدهی میزبان است.
ممکن است سروصدا یا رفتوآمد، موجب ناراحتی برخی همسایگان شود؛ بهتر است حضور مهمانان را به آنها اطلاع بدهید. اگر فکر میکنید جشن شما به همسایهها مرتبط است، آنها را نیز دعوت کنید.
از همه مهمتر، مدارا کنید. بهخاطر داشته باشید همهی ما در مقاطعی از زندگی، غیرمسئولانه رفتار میکنیم. همسایگان شما نیز از این قاعده مستثنا نیستند. هیچکس کامل نیست.
دانلود PDFمقاله :چگونه همسایه خوبی باشیم و فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشیم
احمد حلت را میتوان چنین توصیف کرد: مردی که اشتیاق فراوان و تمامنشدنی دارد، مردی که هیچوقت او را نمیتوانید خونسرد ببینید، همیشه در حالی مشاهده میشود که لبخند میزند و باانرژی فراوانی صحبت و حرکت میکند.
178 بازدیدمطالعه بیشتر ...نقشِ رهبران منابع انسانی در شکلگیری فرهنگ سازمانی چیست؟ این افراد برای درک بهتر فرهنگ سازمان، ارتقا آن و تبدیل شرکت به یک محیط کار عالی، چه کاری میتوانند انجام بدهند؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها، از رهبران فکری صنایع، نویسندگان و کارشناسانی از اِیربیاِنبی، شاپیفای، گرینهاوس و شرکتهای بزرگ دیگر، سؤال سادهای را پرسیدیم. «مهمترین کاری که رهبران منابع انسانی میتوانند برای بهبود فرهنگ سازمانی انجام بدهند، چیست؟»
401 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
شوخ طبعی آشنا نیستید، در این مطلب به شما نشان میدهیم چگونه شوخ طبع باشیم.
شادی یک تصمیم است. به قول آبراهام لینکلن: «شادی مردم به اندازهای است که در ذهنشان به شادی میاندیشند.» هنر شوخ طبع بودن، ابزار شاد زیستن خودمان و شاد کردن دیگران است. زندگی آنقدر هم جدی نیست، بیایید «شوخی» را جدی بگیریم!
برای شوخ طبع و شاد بودن منتظر دلیل نمانید و از تنها سلاحی که در برابر تلخیهای زندگی در اختیار دارید، استفاده کنید. در این مطلب خواهیم دید که چگونه شوخ طبع باشیم و بیشتر با این «واحد درسی» مهم از رشتهی «هنر زندگی» آشنا میشویم.
شوخ طبع بودن، باعث میشود تا دیگران از بودن در کنار شما لذت ببرند. این ویژگی میتواند موجب عملکرد بهتر در محیط کار شود، البته تا زمانیکه از حد خود نگذرد. حالا اگر با فوتوفن شوخ طبع آشنا نیستید، در این مطلب به شما نشان میدهیم چگونه شوخ طبع باشیم.
اگر با شور و اشتیاق خودتان را غرق یادگیری موضوعی کنید (مثلا فراگیری یک زبان)، آن را بهتر یاد میگیرید. در مورد شوخ طبع بودن هم به همین شکل است. اگر با این حس زندگی کنید، بهتر میتوانید آن را تقویت و اصلاح کنید. اجراهای کمدی استندآپ را تماشا کنید. به پادکستهایی گوش کنید که برایتان جذاب است. کتابهای طنز بخوانید. موضوعات خندهدار زیادی وجود دارند که میتوانید از آنها ایده بگیرید!
از یک طرف، شاید واقعا بتوانید جوکها را کپی کنید و خودتان از آنها استفاده کنید. بنجامین اِرِت (Benjamin Errett) نویسندهی کتاب «عناصر شوخ طبع بودن» در مصاحبهای میگوید: «آدمها دو دستهاند. طوطیها و کلاغها. بعضی از افراد جملاتشان را از اینجا و آنجا میدزدند و آنها را تکرار میکنند. برخی دیگر، میگردند و طلا پیدا میکنند.»
اگرچه در دنیای کمدیِ استندآپِ حرفهای، جای طوطیواری عمل کردن نیست (با وجود اینکه هنوز این عادت مرتبا تکرار میشود)، اما ایرادی ندارد کمدینهای مبتدی یا افراد عادی، طوطیوار از حرفهایها تقلید کنند، به ویژه اگر بتوانند از آن به عنوان گامی برای پیشرفت بیشتر بهره ببرند. حتی اُسکار وایلد هم جزو نویسندگانی بود که طوطیواری عمل میکرد. اِرِت در مصاحبهای میگوید:
«اسکار وایلد یک نمونهی جالبه، چون بسیاری از کارهایی که انجام داده، جایی دیده و اقتباس کرده. حتی در برخی از معروفترین آثارش، جملاتی هستند که عینا تکرار شدن. اون همیشه همهی کارهاش رو به دقت تنظیم میکرده. یکی از چیزای جالب دربارهی اون که برای من واقعا قابل تحسینه اینه که اون، این شخصیت رو در لندنِ عصر ویکتوریایی داشته، چون این مرد یک سخنگوی عالی بوده، اما اصلا چه کاری انجام داده؟ اون تو جامعه معروف بوده، مثل بازیگرهای مشهور. اما اون آثار مکتوبی رو خلق کرده که محتوای غنی و ارزش پایداری دارن.»
اگر شوخ طبع بودن در خون شما نباشد، ممکن است کار خود را مثل یک طوطی آغاز کنید و مثلا بگویید: («چند روز پیش یک چیز بامزه شنیدم …»). اگر خودتان را در شوخ طبع بودن غرق کنید و با آن زندگی کنید، قطعا از تقلید طوطیوار فاصله میگیرید. با وجود این، اگر میخواهید یک پله از تقلید طوطیوار بالا بروید و پیشرفت کنید، به حفظ کردن و از بر خواندن جوکها اکتفا نکنید. به زمانبندی و فن بیان کمدینها توجه داشته باشید. به حالات چهره و زبان بدن آنها دقت کنید. مجبور به تقلید شنیدهها و دیدههایتان نیستید، بلکه باید به سبک آنها دقت کنید تا خودتان بتوانید در جوکهایتان از آن استفاده کنید.
بخشی از این فرآیند آگاهانه است، اما نورونهای آینهای شما احتمالا اشارهها و زبان بدن خاص افراد مشهور را کپی خواهند کرد. از نظر من، امیرمهدی ژوله واقعا شوخ طبع است. من میتوانم کمدی استندآپهای او را ساعتها تماشا کنم، اما برخی از افراد نمیتوانند.
من حتی متوجه نشده بودم که برخی حرکات او را تقلید میکنم، تا اینکه دوستی این موضوع را به من گفت.
نکتهی مسرتبخش این است که اگر احساس بامزه بودن ندارید، میتوانید این مهارت را ایجاد کنید. اِرِت اشاره میکند: «جورج برنارد شاو در آغاز بسیار بد سخنرانی میکرد و هوشیاریاش به اندازهی سنگریزههای ساحلی بود. با وجود این، به مرور زمان روی نقاط ضعف خود کار کرد و به یکی از بذلهگویان بزرگ دوران خودش تبدیل شد. نیمی از مبارزه، پذیرش این نکته است که شما میتوانید مهارت شوخ طبع بودن را یاد بگیرید.» به عبارت دیگر، برای یادگیری این مهارت باید ذهنیت رشد را ایجاد کنید.
چالش بامزگی در خودبهخود (خودانگیختگی) بودن آن نهفته است. شما میتوانید از طریق شوخی کردن با دیگران به طور منظم، روی بامزه بودنتان کار کرده و آن را بهتر کنید. اگر کسی را میشناسید که بامزگی را به اندازهی شما جدی میگیرد، او را شریک خود در تمرین «بامزگی» کنید.
اگر برایتان امکان داشته باشد، میتوانید در موقعیتهای واقعی، این هنر را تمرین کنید (مثلا در مهمانیها، محل کار، کافی شاپ، آسانسور و دورهمیهای خانوادگی). بخشی از هدفِ قرار گرفتن در موقعیتهای واقعی این است که خودبهخودی بودنِ شوخ طبع را تمرین کنید. اگر این کار برایتان تازگی دارد یا در انجام آن عصبی یا محتاط میشوید، ممکن است در به زبان آوردن سریع مطلب طنزآمیز و زمانبندی درست آن، دچار مشکل شوید.
برای برخی از مخاطبان، شوخیهای احمقانه میتواند شروع محکمی باشد، اما خیلی زود این شوخیها قدیمی خواهد شد. با این کار، شاید به نظر بیتجربه هم بیایید (که در محل کار و در چشم برخی از افراد میتواند بد هم باشد). ممکن است بسیاری از افراد به جای تأیید شوخ طبعیتان به شما بخندند. از سوی دیگر، حتی کمدی بد و ضعیف هم طرفداران خودش را دارد. در هر صورت، مخاطبان خودتان را بشناسید.
«وقتی به صورت حرفهای کمدی اجرا میکنید یا دوستانتان را به خنده وامیدارید، مهم است خودتان هم خشنود و سرگرم باشید و شوخ طبعیتان فقط وسیلهای برای خنداندن دیگران نباشد. این رفتار در دنیای کمدینها، رفتار ناشیانهای به حساب میآید.»
زمانی میتوانید بامزهترین فرد باشید که موضوع سرگرمکننده و لذتبخشی را برای به اشتراک گذاشتن با دیگران پیدا کنید. این یک نقطهی آغاز، پیش از دانستن عقیده و واکنش دیگران به شوخ طبعی ما تلقی میشود.
اگرچه اهمیت دادن به حس شوخ طبع بودن خودتان مهم است، اما باید مخاطبان و موقعیت را هم در نظر بگیرید. حتی اگر تردید نداشته باشید یک اظهار نظر، اشک شادی از چشم مخاطب سرازیر میکند و خندهدار است، باز هم اگر آن را در موقعیت اشتباهی به کار ببرید، میتواند اثر معکوسی در مخاطب بگذارد. این نوع ملاحظه و احتیاط، خود میتواند باعث بروز خطاهای دیگر شود.
لازم نیست تمام اوقات شوخ طبع باشید (حتی اگر از شما بخواهند)، پس چنین انتظاری از خودتان نداشته باشید و به همین ترتیب اجازه ندهید دیگران هم چنین انتظاری از شما داشته باشند. وقتی فهمیدید برای بامزه بودن در حال تلاش هستید، همانجا سرعتتان را کم کنید.
حتی اگر سبک شما طوطیوار (تقلیدی) است، در گفتن جوک عجله نکنید. این کار اشتباه است، چون عجله باعث میشود نگران واکنش مخاطبان شوید و مرتب به خودتان بگویید «گند نزنی به اصل مطلب!» کافی است آرامتر صحبت کنید تا به لکنت نیفتید. میان جملات مکث کرده و سعی کنید واکنش مخاطبان را بررسی کنید.
همانطور که کارول برنِت (Carol Burnett) میگوید: «کمدی، ترکیب تراژدی و زمان است.» هنگام بررسی مخاطبان، مطمئن باشید زمان کافی (نه بیش از حد) گذشته است و هیچ کس
از جنبهی تراژیک موقعیت، غمگین نشده یا احساس خطر نمیکند. بهتر است جنبهی تلخ تراژدی را فقط برای خودتان نگه دارید.
فرض کنید حادثهی فجیعی اتفاق افتاده است (مثلا در یکی از طبقات دانشگاه، مقابل جمع زیادی از افراد سُر خوردهاید و ده پلهی ناقابل را پایین آمده و نقش زمین شدهاید، تصورش هم دردناک است!) در آغاز، خندیدن به یک حادثهی فجیع غیرممکن است، اما با گذشت زمان و فاصله گرفتن از جنبهی دردناک فاجعه، میتوان به یاد آن خندید (خاطرهی افتادن از پلهها برای خودتان و دوستانتان خندهآور میشود). آن برههی زمانی را که فاجعه، دیگر از دید ما خندهآور است، «لحظهی شیرین» (Sweet Spot) میگویند.
اگر در شُرُف جوک گفتن هستید، نیازی به مقدمهچینی یا اعلام آن نیست. فقط جوکتان را بگویید. موضوع درخور و مناسبی را انتخاب کنید. به هر قیمتی دیگران را سرگرم نکنید. دلیل نمیشود برای سرگرم کردن دیگران، دوست یا همکارتان را برنجانید.
مراقب باشید در جمع چه چیزی را به زبان میآورید. اگر به قیمت تحقیر خودتان دیگران را بخندانید، سبک شوخ طبعی شما خودشکنانه تلقی میشود. با این که خودتان را دستاویز این شوخیها میکنید، لااقل مطمئن هستید سبب رنجش فرد دیگری نمیشوید. اگر یک شوخی به نظرتان بامزه و سرگرمکننده است، اول از خودتان بپرسید: «آیا این شوخی سبب رنجش کسی خواهد شد؟ آیا الان زمان خوبی برای این شوخی است؟»
بسته به موقعیت، شاید بتوانید یک جوک بیمزه را توجیه کنید. این هم مثالی از کمدین میچ هِدبِرگ (Mitch Hedberg)، که یک جوک نه چندان خوب برای مخاطبان تعریف میکند، اما در نهایت سر و ته آن را هم میآورد.
«من دانشگاه نرفتم، اما اگه میرفتم، تمام امتحانامو تو رستوران میدادم، چون تو رستوران همیشه حق با مشتریه! و حالا واکنش او به تشویق ناچیز مخاطبان: باشه! قبول! این جوک بهتر از اون چیزیه که من گفتم. شایدم نه. شاید جوک احمقانهای باشه. میتونه باشه. من صداتو میشنوم پسر! دست بردار دیگه، من که نابغه نیستم. فقط میخوام چند تا جوک بگم. لعنتی، تو دیگه کی هستی؟»
نیاز نیست هر فرصتی را برای بامزه بودن شکار کنید. اگر وسط یک جوک بیمزه گیر افتادهاید، فورا آن را تمام کنید. «میدونین چیه! حالا که این جوک رو واسهی شما گفتم، به نظرم اونقدرها هم که فکرشو میکردم خندهدار نیست» این جمله میتواند روش عجیبی برای پایان دادن به یک جوک باشد و عزت نفس شما را کمی پایین بیاورد، اما وقت و حوصلهی دیگران به هدر نمیرود و آنها در نهایت به سلیقهی شما احترام خواهند گذاشت
کلمات کلیدی:
آمده است که میتواند در نقش یک مشاور کسب و کار واقعا عالی عمل کند.
راه انداختن و شروع کسب و کار شخصی همانقدر که وسوسه برانگیز و جذاب است میتواند سخت و طاقت فرسا هم باشد. اما برای اینکه در این راهموفق شوید خوب است از توصیه های یک مشاور کسب و کار بهره ببرید. در ادامه 30توصیه برای شروع کسب و کار خودتان آمده است که میتواند در نقش یک مشاور کسب و کار واقعا عالی عمل کند.
تمام افراد برای شروع کسب و کار از همان ابتدای امر آماده نیستند. این بدان معنی نیست که شما ایدههای خوب و درخشانی ندارید بلکه ممکن است از نظر ویژگیهای فردی شما آمادهی راهاندازی استارت آپ نباشید. قبل از اینکه تصمیم بگیرید ایدههایتان را جامهی عمل بپوشانید باید بدانید که آیا برای تمام کارهایی که در آیندهی نزدیک به سراغ شما میآیند از بررسی اسناد و ارتباطات گرفته تا پرداخت صورتحسابها آماده هستید یا خیر. این نشان میدهد شما باید بتوانید قبل از هر کاری خودتان را مدیریت کنید تا بتوانید کسب و کارتان را هم مدیریت کنید.
در واقع قبل از سرمایهگذاری مالی و زمانی در هر کاری خودتان را ارزیابی کنید و ببینید آیا شما ویژگیهای یک کارآفرین را دارید یا خیر. آیا شما انگیزه لازم برای شروع کار را دارید؟ آیا قدرت سازگاری و اعتماد به نفس لازم را دارید؟ آیا شما به اندازه کافی انعطافپذیر هستید؟
شما باید نسبت به کسب و کارتان علاقمندی داشته باشید از یان رو باید دایما برای ارتقای آن تلاش کنید. ارزیابی بازار، هدف قرار دادن مشتریان، تشخیص مشتریان علاقمند و… یک کار ارزیابی رقابتی خوب است.
تحقیقات بیشتری انجام دهید و عوامل ایجاد هزینههای ثابت را در حرفه خود مشخص کنید. این نه تنها به شما کمک میکند که شروع کسب و کارخود را به طور موثرتری مدیریت کنید بلکه سرمایهگذاران بالقوه را هم به سمت کسب و کارتان متمایل میکنید.
مشاور کسب و کار: شما باید تعیین کنید که چه مقدار بودجه برای انجام این کار نیاز دارید و چگونگی تولید محصول یا خدمات جدید را در طرحبازاریابی خود بگنجانید.
شما برای شروع کسب و کار خود خواه ناخواه نیاز به استفاده از وام ها، کارتهای اعتباری، کمکهای مالی و سرمایهگذاران ریسک پذیر دارید. سعی کنید که یک سرمایهگذاری پیدا کنید که نیازهای شما را بشناسید و از بسیاری جهات با یکدیگر مشابهت داشته باشید تا بتواند به راحتی با شما کار کند.
چه خوشتان بیاید چه نه سرمایهگذارتان در بسیاری امور کسب و کارتان به شما توصیههایی خواهد کرد و شما باید به توصیههای او گوش کنید. البته این بدان معنا نیست که هر آنچه را او به شما میگوید چشم بسته انجام دهید.
شما برای شروع کسب و کار خود زمان و منابع زیادی را در کارتان سرمایهگذاری میکنید. مطمئن باشید که خانوادهتان در جریان مستقیم کار شما قرار دارند. آنها باید آگاه باشند که این روند به لحاظ مالی و عاطفی بسیار چالشبرانگیز است.
تعیین اینکه چه جور شرکتی ثبت کنید بسیار مهم است. آیا شما نیاز به یک شرکت خصوصی دارید یا مشارکتی با برخی افراد، شرکت سهامی عام، شرکت با مسئولیت محدود یا یک شرکت تعاونی مورد نیاز شماست؟
مشاور کسب و کار: در مورد انتخاب یک نام مناسب برای شروع کسب و کار خود تصمیم بگیرید و سپس بررسی کنید که آیا دامنه اینترنتی آن نام موجود است و شاما میتوانید با آن اسم یک سایت هم برایش بزنید.
منابع رایگان متعددی میتوانند در زمینه آموزش، و پژوهش و تحقیقات حوزه کسب و کار به شما کمک کنند. سعی کنید نهایت بهره را از آنان ببرید.
باید از همان ابتدای کار بدانید که وضع مالیاتی شما به چه گونه است. آیا میتوانید از معافیتهای مالیاتی استفاده کنید یا خیر. آیا برای پایان سال مالیاتی و پر کردن وارسال اظهارنامه آمادگی دارید.
بررسی کنید که برای کسب و کار شما به چه مجوزهایی نیاز است و آیا اگر لایسنس شرکت خارجی خاصی را بگیرید اوضاع کسب و کارتان بهتر میشود.
اطمینان حاصل کنید که از یک بیمه مناسب برای کسب و کار و کارمندانتان استفاده میکنید. حتی در مورد محل کار و ساختمانی که در آن مستقر هستید هم از یک بیمه خوب استفاده کنید تا مشکلات ناشی از آسیبهای غیرمترقبه را نداشته باشید.
شما باید بدانید که آیا از سیستم نقدی استفاده میکنید یا سیستم تعهدی. سال مالی خود را بشناسید و یک سیستم قوی حسابداری تنظیم کنید.
مکانی را انتخاب کنید که به بهترین وجه نیازهای شروع کسب و کار شما را برآورده میکند و فرصت رشد و رقابت با سایر کسب و کارها را برای شما میسر میکند. همچنین به تامینکنندگان مواد اولیه شمانزدیک است و نکته مهمتر اینکه برای مشتریانتان نیز در دسترس است.
مشاور کسب و کار : اگر شرایط خرید یا اجاره یک دفتر کار مناسب را ندارید اصلا ناراحت نباشید. شما میتوانید از یک اتاق منزلتان یا انباری کوچکتان هم استفاده کنید. داشتن دفترکار همه چیز یک کسب و کار نیست.
ثبت اختراع معمولا هزینه بسیاری میطلبد و بسیار هم وقتگیر و خستهکننده است. از این رو برای ثبت اختراع تان زیاد هم عجله نکنید بگذارید اول مشتری هایتان را پیدا کنید و خیالتان از بابت بازار فروش آن راحت شود و سپس به دنبال ثبت و کارهای قانونی بروید.
شما باید قادر باشید نسبت به آنچه مشتریانتان میخواهند انعطاف لازم را داشته باشید. توجه به نیاز مشتری و خواست او میتواند ضامن بقای کسب و کار شما باشد.
معمولا دوستان و عزیزان شما نسبت به کسب و کارتان صادقانه سخن میگویند. پس از آنان به عنوان مشاوران رایگان و صادق حتما کمک بگیرید.
بین انتقاد سازنده که موجب رشد و گسترش در شروع کسب و کار شما میشود و نیز ایرادگیریهای از روی غرض همیشه فاصله است. سعی کنید به انتقادات سازنده گوش دهید اما از افراد ایرادگیر که هیچ راهحلی برای مشکل شما ندارند و فقط میخواهند مسیر شکست را برایتان هموار کنند فاصله بگیرید.
اگر در نوبت اول ایده شما توسط مشتریان یا سرمایهگذاران رد شد زود عصبانی نشوید. سعی کنید چیزی که آنها دوست نداشتهاند را پیدا کنید و در جهت رفع آن کوشا باشید. پس از رفع ایرادات و انجام تغییرات لازم دوباره به سمت انان برشد.
شروع کسب و کار شما یک کار در حال پیشرفت است و اگر محصول یا خدمات خود را به سرعت تحویل مشتری دهید میتوانید اجتماعی از مشتریان راداشته باشید که بازخوردهای ارزشمندی به شما میدهند و در ادامه مسیر همواره کمکرسان شما خواهند بود.
مشاور کسب و کار : اگر مشتریانی از گذشته داشتهاید شک نکنید که باارائه خدمات یا محصولات جدید میتوانید دوباره به معامله با آنان ادامه دهید.
همیشه یادتان باشد که موفقیت یک شبه اتفاق نخواهد افتاد. پیش از اینکه سود ببرید، باید زمان زیادی را صرف کسب و کارتان کنید.
وقتی یک مشتری جدید گرفتید سعی کنید لااقل در ماه اول خدمات و کالایی به او عرضه کنید که بیش از سطح انتظارش باشد. این گونه مشتری را به خودتان وفادار کردهاید.
از اینکه درباره تمام موفقیتها و شکستها، مذاکرات و مبارزاتتان در کسب و کار با مشتریان سخن میگویید اصلا خجالت نکشید. مشتری باید بداند شما زنده و فعال و پویا هستید. پس برایش تعریف کنید.
دانلود PDF مقاله :30 نکته که برای شروع کسب وکارتان باید بهش توجه کنید
کلمات کلیدی:
ندارد.
حسادت و حسودی درگیری است که فرد حسود برای خود و درون خود ایجاد کرده است. مدام در درونش جنگ و آشوب به پاست ، سعی می کند نمایان نشود اما نگاهش و رفتارش همه چیز را بروز می دهد. اثرات حسادت بر بدن و در زندگی می توانند جدی و قابل تامل باشند پس برای نجات از این درگیری باید راهی اندیشید.
1?ناراحتی از رسیدن نعمت به دیگری،بدون نشان دادن عکس العمل.
2?غیبت و عیب جویی.
3?دشمنی،عداوت و کارشکنی.
4?بی مهری یا قطع رابطه از شخص،و پنهان کردن صفات برجسته او به طوری که حتی نمی خواهد سخنی از او بشنود.
بعضی افراد با شادی و پیشرفت اطرافیانشان خوشحال می شوند و با اندوه و شکست آن ها، غمگین؛ گویی که عضوی از یک پیکرند. اما هستند کسانی که برایشان مهم نیست بر سر دیگران چه می آید؛ مثل تکه های زائد و غیر مفید یک پیکره که بود و نبودشان هیچ فرقی ندارد.
می خواهند همه خوبی ها برای آن ها باشد، دیگران همیشه ضرر کنند و هیچ گاه موفق نباشند! به شادی و موفقیت دیگران حسادت می کنند؛ هرگز در غم و شادی دیگران سهیم نمی شوند؛ هرگز همراه دیگران لبخند نمی زنند، همراه آن ها گریه نمی کنند و این هدیه تلخی است که خودشان، به خودشان داده اند.
این افراد که به نعمت هایی که خدا به دیگران داده و به موفقیت هایی که نصیب آنان شده، حسد می برند، به آنچه خدا از فضلش به بندگانش بخشیده، حسد می وزند:«أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (1)
حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند:
حسادت،تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد،یعنی حسود دوست دارد نعمت ها از طرف مقابل گرفته شود،خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد.
حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید:«منشأ و ریشه رزایل حسادت است».
البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد، که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است،و آن حالت غبطه است.
امام صادق(ع) می فرمایند:«به راستی مؤمن غبطه می خورد،ولی حسادت نمی ورزد اما منافق حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد».
راستی می دانید نخستین حسدی که از سوی انسان در روی زمین صورت گرفت چه زمانی بود؟ که بود؟برای چه بود؟ و نتیجه اش چه شد؟
آری،نخستین حسد،حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود،آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت ولی قربانی قابیل را نپذیرفت،و این موضوع برای قابیل انگیزه ای برای کشتن برادرش شد.به این آیه شریفه توجه کنید:«و اتل نبأ ابنی آدم بالحقّ اذا قرّباً قرباناً…».(سوره مائده،آیه 27)
در این آیه کریمه داستان حسادت قابیل نسبت به هابیل بیان شده است.نوجوانان و جوانان عزیز در قرآن نمونه هایی از این قبیل ذکر شده است.مانند:داستان برادران یوسف،پسر نوح، هابیل و قابیل و داستان های عبرت آموز دیگر
وقتی همکاری بهتر از شما عمل میکند، دوستی زندگی اجتماعی پرتکاپویی دارد، یا فردی روابط عاطفی بهظاهر فوقالعادهای دارد، بهآسانی ممکن است شما را دچار رنجش خاطر کنند. بیشتر اوقات قبول نمیکنیم که چنین احساساتی در ما هم وجود دارند، اما حسادت زیرپوستی رشد میکند. قبول کنیم یا نه، همهی ما حسادت به شخص دیگری را تجربه کردهایم. حس رقابت و حسادت بهراحتی در ما رشد میکنند. انسان طبیعتا دوست دارد خودش را با دیگران مقایسه کند، چون برای زندهماندن و پیشرفت در این محیط رقابتی، عملکرد بهتر نسبت به دیگران ضروری است. اگرچه حسادت نسبت به دیگران طبیعی بهنظر میرسد، اما این حس بیش از آنکه خیر برساند، شر به همراه دارد.
حسادت در توانایی تفکر و عمل افراد مداخله میکند. انرژی فرد را بهجای تلاش برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت، روی نداشتههایش متمرکزمیکند. آدم حسود پیشرفتهای خودش را نمیبیند، زیرا تنها هدفش داشتن چیزی است که فرد دیگری دارد. حسودها بدون آنکه محکی برای پیشرفت خودشان در نظر بگیرند، فورا همهی انگیزهشان را از دست میدهند.
آنهایی که مدام چشم به موفقیتهای دیگران دارند، دربارهی زحماتی فکر نمیکنند که رقبایشان کشیدهاند تا به آن مرحله از موفقیت دست یابند. آدمهای حسود نقاط قوت خودشان را نمیبینند و نمیتوانند نقاط ضعف دیگران را هم ببینند.
اگر همهی عمر خود را صرف حسادت به دیگران بکنید، چون فکر میکنید آنها افراد تأثیرگذارتری هستند، راحتتر ارتقا شغلی پیدا میکنند یا بهتر مسائل را حل میکنند، هرگز نمیتوانید پیشرفتی داشته باشید. کسی که وقت خود را صرفِ غصهخوردن دربارهی موفقیتهای دیگران میکند، نمیتواند ظرفیتهای خودش را ببیند. آدم حسود حتی وقتی موفق میشود هم احتمالا همچنان روی فرد دیگری متمرکز است که یک دلیل حتی کوچکتر از او برای خوشحالی دارد! این چرخهی معیوب ادامه مییابد و آدم حسود هرگز احساس رضایت درونی را تجربه نمیکند.
واقعیت این است که همیشه آدمی وجود دارد که باهوشتر، بهتر یا قویتر است. حسادت انسان را محکوم به زندگیای میکند که در آن همیشه باید چشم به بیشتر داشت. آدم حسود هرگز راضی نمیشود. انگیزهی ذاتی برای موفقیت، نتایج بهتری به همراه دارد تا غصهخوردن برای دستاوردهای دیگران.
میدانم که حتی نوعدوستترین و خوشبینترین آدمها هم گاهیاوقات ممکن است دچار وسوسهی حسادت شوند. خودِ من وقتی با حسادت مواجه میشوم، هدف به موفقیت را دوباره مرور میکنم. انگیزه را در خودم دوباره پیدا میکنم.
آن اوایل که استارتاپ خودم را راهاندازی کرده بودم، مدام در تقلا بودم. آن زمان وب هر روز محبوبیت بیشتری مییافت و بسیاری از شرکتهای جدید پا به عرصهی وجود میگذاشتند تا از این فضای جدید بهره ببرند. در آن دوره شنیدم استارتاپی راه افتاده و خیلی سریع دفتر بسیار بزرگی هم برای خودش دستوپا کرده است. ساختمان آنها چهار طبقه داشت، اسباب و وسایل درجهیک، غذاخوری بزرگ و یک اتاق سرگرمی با یک استخر و دارت و چیزهای دیگر! همانموقع با خودم فکر کردم: «وای! چه عالی. کاش من هم چنین چیزهایی داشتم. باید خیلی جذاب باشه». تحتتأثیر قرار گرفته بودم، اما کمکم دچار آن احساس بدِ مقایسهی خودم با آن استارتاپی شدم که یکشبه سرپا شده بود.
میتوانستم به این حسم پروبال بدهم، اما این کار را نکردم و بهجای آن به درون خودم رجوع کردم تا به یاد بیاورم که چه چیزی برایم مهم است. به خودم یادآوری کردم که علاقهی اصلیِ من ایجاد محیطی است که بازدهی را تقویت کند و هر چیزی که بازدهی را تقویت نکند زائد است و ممکن است باعث حواسپرتی شود.
سپس دربارهی اهداف کاریام فکر کردم. من میخواستم محصولی ایجاد کنم که تأثیر مثبتی روی دیگران داشته باشد. فرقی نمیکرد فضای دفتر کارم جذاب باشد یا نه. آنچه واقعا اهمیت داشت، این بود که کارم در آن دفتر بتواند زندگی مردم را تغییر دهد.
گروهی که با من کار میکردند، برای شادکردن محیط کار نیازی به جینگیلپینگیل نداشتند! اعضای گروه من اصلا خودشان شاد و خلاق بودند و هستند. اگر همهی وقت خود را صرف نگرانی دربارهی بزرگی آن دفتر میکردم، و از خودم ناراحت میشدم که چرا نمیتوانستم آنچه آن استارتاپ دارد را در اختیار گروهم قرار بدهم، آنقدر درگیر این احساسات میشدم که دیگر نمیتوانستم هدفم را دنبال کنم.
وقتی روی آرزوهایم تمرکز دارم و برای بهبود خودم کار میکنم، به هدفم نزدیکتر میشوم. دانستن اینکه واقعا چه میخواهم، بهترین انگیزه است و حسادت را بهتر از تلاش بیهوده برای رسیدن به داشتههای دیگران دفع میکند. دلیلی وجود ندارد که بخواهم به دیگران حسادت کنم، چون داشتههای آنها در راستای چشمانداز من برای شرکت خودم نیست.
رهایی خودم از یوغ حسادت، مرا از تمایلات غیرواقعبینانه و بیاثر خلاص کرد. اکنون میتوانم پیشرفتی که کردم و زمینههایی را که باید در آنها رشد کنم ببینم و به کارم اجازه دهم، بهجای مقایسه مداوم با کار دیگران، روی شایستگیهای خودش استوار باشد.
رهایی از شر حسادت نهتنها برای متمرکز ماندن روی مسائل مهم ضروری است، بلکه زندگی را بسیار لذتبخشتر هم میکند. توانایی تشویق دیگران برای موفقیتهایشان بدون بازخورد منفی، منجر به فرصتها و همکاریهای بیشتری هم شد.
وقتی حس میکنید نسبت به موفقیتهای دیگران حسادت دارید، چشمانداز خودتان را بازنگری کنید و بدانید که همهی ما در تلاش برای رسیدن به بالاترین دستاوردهای ممکن برای خودمان هستیم.
آیا شما هم کودکی دارید که مدام حرف می زند و به شما اجازه نمی دهد با وی صحبت کنید. آیا پرحرفی کودکان شما را کلافه کرده است؟
776 بازدیدمطالعه بیشتر ...هنگامی که کسی می گوید: "شما خودخواه هستید"، هیچ شکی نیست که شما فقط مورد انتقاد قرار گرفته اید. پیام منتقد شما روشن است: شما بیش از حد توجه خود را به خواسته ها، نیازها و رفاه خود گذاشته اید، و توجهی به دیگران به اندازه کافی ندارید.
6,948 بازدیدمطالعه بیشتر ...حسادت زنانه معمولا اختیاری نیست و زمینه و اشکال آن متفاوت است. حسادت ممکن است باعث اختلاف زوجین با یکدیگر شود ولی درمان آن امکانپذیر است.....
447 بازدیدمطالعه بیشتر ...آیا شما هم کودکی دارید که مدام حرف می زند و به شما اجازه نمی دهد با وی صحبت کنید. آیا پرحرفی کودکان شما را کلافه کرده است؟
776 بازدیدمطالعه بیشتر ...هنگامی که کسی می گوید: "شما خودخواه هستید"، هیچ شکی نیست که شما فقط مورد انتقاد قرار گرفته اید. پیام منتقد شما روشن است: شما بیش از حد توجه خود را به خواسته ها، نیازها و رفاه خود گذاشته اید، و توجهی به دیگران به اندازه کافی ندارید.
6,948 بازدیدمطالعه بیشتر ...حسادت زنانه معمولا اختیاری نیست و زمینه و اشکال آن متفاوت است. حسادت ممکن است باعث اختلاف زوجین با یکدیگر شود ولی درمان آن امکانپذیر است.....
447 بازدیدمطالعه بیشتر ...آیا شما هم کودکی دارید که مدام حرف می زند و به شما اجازه نمی دهد با وی صحبت کنید. آیا پرحرفی کودکان شما را کلافه کرده است؟
776 بازدیدمطالعه بیشتر ...هنگامی که کسی می گوید: "شما خودخواه هستید"، هیچ شکی نیست که شما فقط مورد انتقاد قرار گرفته اید. پیام منتقد شما روشن است: شما بیش از حد توجه خود را به خواسته ها، نیازها و رفاه خود گذاشته اید، و توجهی به دیگران به اندازه کافی ندارید.
6,948 بازدیدمطالعه بیشتر ...حسادت زنانه معمولا اختیاری نیست و زمینه و اشکال آن متفاوت است. حسادت ممکن است باعث اختلاف زوجین با یکدیگر شود ولی درمان آن امکانپذیر است.....
447 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
ندارد. حسادت ورزیدن و نشانه های آن حسادت و حسودی درگیری است که فرد حسود برای خود و درون خود ایجاد کرده است. مدام در درونش جنگ و آشوب به پاست ، سعی می کند نمایان نشود اما نگاهش و رفتارش همه چیز را بروز می دهد. اثرات حسادت بر بدن و در زندگی می توانند جدی و قابل تامل باشند پس برای نجات از این درگیری باید راهی اندیشید. نشانه های حسادت 1?ناراحتی از رسیدن نعمت به دیگری،بدون نشان دادن عکس العمل. 2?غیبت و عیب جویی. 3?دشمنی،عداوت و کارشکنی. 4?بی مهری یا قطع رابطه از شخص،و پنهان کردن صفات برجسته او به طوری که حتی نمی خواهد سخنی از او بشنود. حسادت، آتش شیطانی بعضی افراد با شادی و پیشرفت اطرافیانشان خوشحال می شوند و با اندوه و شکست آن ها، غمگین؛ گویی که عضوی از یک پیکرند. اما هستند کسانی که برایشان مهم نیست بر سر دیگران چه می آید؛ مثل تکه های زائد و غیر مفید یک پیکره که بود و نبودشان هیچ فرقی ندارد. می خواهند همه خوبی ها برای آن ها باشد، دیگران همیشه ضرر کنند و هیچ گاه موفق نباشند! به شادی و موفقیت دیگران حسادت می کنند؛ هرگز در غم و شادی دیگران سهیم نمی شوند؛ هرگز همراه دیگران لبخند نمی زنند، همراه آن ها گریه نمی کنند و این هدیه تلخی است که خودشان، به خودشان داده اند. حسادت نشانه ها و اثرات حسادت در زندگی و کار این افراد که به نعمت هایی که خدا به دیگران داده و به موفقیت هایی که نصیب آنان شده، حسد می برند، به آنچه خدا از فضلش به بندگانش بخشیده، حسد می وزند:«أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ» (1) حسد را علمای اخلاق این گونه تعریف کرده اند: حسادت،تمنای سلب نعمت است از دیگری که به صلاح او باشد،یعنی حسود دوست دارد نعمت ها از طرف مقابل گرفته شود،خواه آن نعمت به حسود برسد! یا نرسد. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در این باره می فرماید:«منشأ و ریشه رزایل حسادت است». البته یک حالتی هم نزدیک به حسادت وجود دارد، که پسندیده و مایه ترقّی و پیشرفت است،و آن حالت غبطه است. امام صادق(ع) می فرمایند:«به راستی مؤمن غبطه می خورد،ولی حسادت نمی ورزد اما منافق حسادت می ورزد و غبطه نمی خورد». راستی می دانید نخستین حسدی که از سوی انسان در روی زمین صورت گرفت چه زمانی بود؟ که بود؟برای چه بود؟ و نتیجه اش چه شد؟ آری،نخستین حسد،حسادت قابیل نسبت به برادرش هابیل بود،آن هم به جهت اینکه خداوند قربانی هابیل را پذیرفت ولی قربانی قابیل را نپذیرفت،و این موضوع برای قابیل انگیزه ای برای کشتن برادرش شد.به این آیه شریفه توجه کنید:«و اتل نبأ ابنی آدم بالحقّ اذا قرّباً قرباناً…».(سوره مائده،آیه 27) در این آیه کریمه داستان حسادت قابیل نسبت به هابیل بیان شده است.نوجوانان و جوانان عزیز در قرآن نمونه هایی از این قبیل ذکر شده است.مانند:داستان برادران یوسف،پسر نوح، هابیل و قابیل و داستان های عبرت آموز دیگر حسادت وقتی همکاری بهتر از شما عمل میکند، دوستی زندگی اجتماعی پرتکاپویی دارد، یا فردی روابط عاطفی بهظاهر فوقالعادهای دارد، بهآسانی ممکن است شما را دچار رنجش خاطر کنند. بیشتر اوقات قبول نمیکنیم که چنین احساساتی در ما هم وجود دارند، اما حسادت زیرپوستی رشد میکند. قبول کنیم یا نه، همهی ما حسادت به شخص دیگری را تجربه کردهایم. حس رقابت و حسادت بهراحتی در ما رشد میکنند. انسان طبیعتا دوست دارد خودش را با دیگران مقایسه کند، چون برای زندهماندن و پیشرفت در این محیط رقابتی، عملکرد بهتر نسبت به دیگران ضروری است. اگرچه حسادت نسبت به دیگران طبیعی بهنظر میرسد، اما این حس بیش از آنکه خیر برساند، شر به همراه دارد. حسادت همهی ذهنتان را درگیرِ خود میکند حسادت در توانایی تفکر و عمل افراد مداخله میکند. انرژی فرد را بهجای تلاش برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت، روی نداشتههایش متمرکز میکند. آدم حسود پیشرفتهای خودش را نمیبیند، زیرا تنها هدفش داشتن چیزی است که فرد دیگری دارد. حسودها بدون آنکه محکی برای پیشرفت خودشان در نظر بگیرند، فورا همهی انگیزهشان را از دست میدهند. آنهایی که مدام چشم به موفقیتهای دیگران دارند، دربارهی زحماتی فکر نمیکنند که رقبایشان کشیدهاند تا به آن مرحله از موفقیت دست یابند. آدمهای حسود نقاط قوت خودشان را نمیبینند و نمیتوانند نقاط ضعف دیگران را هم ببینند. اگر همهی عمر خود را صرف حسادت به دیگران بکنید، چون فکر میکنید آنها افراد تأثیرگذارتری هستند، راحتتر ارتقا شغلی پیدا میکنند یا بهتر مسائل را حل میکنند، هرگز نمیتوانید پیشرفتی داشته باشید. کسی که وقت خود را صرفِ غصهخوردن دربارهی موفقیتهای دیگران میکند، نمیتواند ظرفیتهای خودش را ببیند. آدم حسود حتی وقتی موفق میشود هم احتمالا همچنان روی فرد دیگری متمرکز است که یک دلیل حتی کوچکتر از او برای خوشحالی دارد! این چرخهی معیوب ادامه مییابد و آدم حسود هرگز احساس رضایت درونی را تجربه نمیکند. واقعیت این است که همیشه آدمی وجود دارد که باهوشتر، بهتر یا قویتر است. حسادت انسان را محکوم به زندگیای میکند که در آن همیشه باید چشم به بیشتر داشت. آدم حسود هرگز راضی نمیشود. انگیزهی ذاتی برای موفقیت، نتایج بهتری به همراه دارد تا غصهخوردن برای دستاوردهای دیگران. طناب حسادت را قطع کنید و دیگر به آن آویزان نشوید میدانم که حتی نوعدوستترین و خوشبینترین آدمها هم گاهیاوقات ممکن است دچار وسوسهی حسادت شوند. خودِ من وقتی با حسادت مواجه میشوم، هدف به موفقیت را دوباره مرور میکنم. انگیزه را در خودم دوباره پیدا میکنم. حسادت ورزیدن آن اوایل که استارتاپ خودم را راهاندازی کرده بودم، مدام در تقلا بودم. آن زمان وب هر روز محبوبیت بیشتری مییافت و بسیاری از شرکتهای جدید پا به عرصهی وجود میگذاشتند تا از این فضای جدید بهره ببرند. در آن دوره شنیدم استارتاپی راه افتاده و خیلی سریع دفتر بسیار بزرگی هم برای خودش دستوپا کرده است. ساختمان آنها چهار طبقه داشت، اسباب و وسایل درجهیک، غذاخوری بزرگ و یک اتاق سرگرمی با یک استخر و دارت و چیزهای دیگر! همانموقع با خودم فکر کردم: «وای! چه عالی. کاش من هم چنین چیزهایی داشتم. باید خیلی جذاب باشه». تحتتأثیر قرار گرفته بودم، اما کمکم دچار آن احساس بدِ مقایسهی خودم با آن استارتاپی شدم که یکشبه سرپا شده بود. میتوانستم به این حسم پروبال بدهم، اما این کار را نکردم و بهجای آن به درون خودم رجوع کردم تا به یاد بیاورم که چه چیزی برایم مهم است. به خودم یادآوری کردم که علاقهی اصلیِ من ایجاد محیطی است که بازدهی را تقویت کند و هر چیزی که بازدهی را تقویت نکند زائد است و ممکن است باعث حواسپرتی شود. سپس دربارهی اهداف کاریام فکر کردم. من میخواستم محصولی ایجاد کنم که تأثیر مثبتی روی دیگران داشته باشد. فرقی نمیکرد فضای دفتر کارم جذاب باشد یا نه. آنچه واقعا اهمیت داشت، این بود که کارم در آن دفتر بتواند زندگی مردم را تغییر دهد. گروهی که با من کار میکردند، برای شادکردن محیط کار نیازی به جینگیلپینگیل نداشتند! اعضای گروه من اصلا خودشان شاد و خلاق بودند و هستند. اگر همهی وقت خود را صرف نگرانی دربارهی بزرگی آن دفتر میکردم، و از خودم ناراحت میشدم که چرا نمیتوانستم آنچه آن استارتاپ دارد را در اختیار گروهم قرار بدهم، آنقدر درگیر این احساسات میشدم که دیگر نمیتوانستم هدفم را دنبال کنم. وقتی روی آرزوهایم تمرکز دارم و برای بهبود خودم کار میکنم، به هدفم نزدیکتر میشوم. دانستن اینکه واقعا چه میخواهم، بهترین انگیزه است و حسادت را بهتر از تلاش بیهوده برای رسیدن به داشتههای دیگران دفع میکند. دلیلی وجود ندارد که بخواهم به دیگران حسادت کنم، چون داشتههای آنها در راستای چشمانداز من برای شرکت خودم نیست. رهایی خودم از یوغ حسادت، مرا از تمایلات غیرواقعبینانه و بیاثر خلاص کرد. اکنون میتوانم پیشرفتی که کردم و زمینههایی را که باید در آنها رشد کنم ببینم و به کارم اجازه دهم، بهجای مقایسه مداوم با کار دیگران، روی شایستگیهای خودش استوار باشد. رهایی از شر حسادت نهتنها برای متمرکز ماندن روی مسائل مهم ضروری است، بلکه زندگی را بسیار لذتبخشتر هم میکند. توانایی تشویق دیگران برای موفقیتهایشان بدون بازخورد منفی، منجر به فرصتها و همکاریهای بیشتری هم شد. وقتی حس میکنید نسبت به موفقیتهای دیگران حسادت دارید، چشمانداز خودتان را بازنگری کنید و بدانید که همهی ما در تلاش برای رسیدن به بالاترین دستاوردهای ممکن برای خودمان هستیم. دانلود PDF مقاله :حسادت ورزیدن و نشانه های آن حسادت حسادت ورزیدن حسادت ورزیدن و نشانه های آن حسودی غیبت عیب جویی دشمنی ارتقا شغلی مطالب مرتبطhttps://keramatzade.com/Jealousy
کلمات کلیدی: