سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در گفتارى فرموده است که : ] و بر آنان والیى فرمانروا شد که کار را بر پاداشت و استقامت ورزید تا دین برقرار گردید . [نهج البلاغه]
https://keramatzade.com

اندام یا لبخند او اشاره کند

چند کار زنان که برای مردان بسیار جذابیت دارد?

 

جذابیت زنان


با اینکه جذابیت زنان موضوع مقالات، فیلم‌ها و برنامه‌های آموزشی بسیاری بوده، اما هنوز این ویژگی به‌درستی توصیف نشده است. این ویژگی قابل اندازه‌گیری نیست، بلکه باید توسط دیگران احساس شود و آنها را تحت‌تأثیر قرار بدهد. با این مطلب همراه شوید تا 5 چیزی را که مردان در مورد زنان دوست دارند، بهتر بشناسید.


1. زنانی که خوشرویی و دلنشینی بخشی از وجودشان شده است

 

جذابیت دختر در چیست


یک زن جذاب همیشه مراقب است که چگونه به‌نظر می‌آید. این به آن معنا نیست که به خودتان فشار بیاورید تا همیشه لبخند بزنید. این به آن معناست که همیشه دلنشین و درخشان باشید. نباید تنها پیش دیگران خوب باشید، بلکه باید وقتی که تنهایید نیز از خودتان لذت ببرید.

 


2. زنانی که عاشق خودشان هستند

 

جذابیت مردان


هر اتفاقی بیفتد یک زن نباید خودش را به نهایت خستگی و ناآرامی بکشاند. هرگز نباید برای موفقیت کاری یا خوشحالی دیگران خودتان را بُکشید، زیرا این راه عاقبت خوشی ندارد. همیشه طوری زندگی کنید که احساس آرامش و راحتی داشته باشید.

 

راه های جذابیت برای پسران

 

این‌گونه می‌توانید در محیط کار و با اطرافیان‌‌تان بهتر رفتار کنید. همیشه باید باطری درونی‌تان را شارژ کنید تا درخشان بمانید و نور و شادی را به زندگی اطرافیان‌تان ببخشید.


3. زنانی که حال خوب‌ روحی را در اولویت قرار می‌دهند

 

جذابیت مردان از نگاه زنان


این زنان به دنیا توهین نمی‌کنند و در مقابل اتفاقات بد زندگی موضع نمی‌گیرند. هیچ چیز احمقانه‌تر از این نیست که فکر کنید سرنوشت‌تان سیاه است و همیشه اتفاقات بد برای‌تان پیش می‌آید.

 

مردان جذاب از نگاه زنان

 

هرکسی در دنیا دلایلی برای زنده بودن دارد. این بستگی به خودمان دارد که از اتفاقات زندگی‌مان به بهترین شکل بهره ببریم یا سر هر موضوعی اعصاب‌مان را خرد کنیم.


4. زنانی که در برابر تعریف‌ها واکنش مناسبی نشان می‌دهند

 

جذابیت دخترانه


زن‌ها همیشه در مرکز توجهات قرار دارند. یک زن باید بداند چگونه نسبت به تعریف و ستایش دیگران واکنش نشان بدهد. زن نباید از تعریف دیگران خجالت بکشد یا به‌خاطر آنها کور و مغرور شود.

 

جذاب ترین شکل اندام مردان از دیدگاه زنان

 

زن باید ارزش خودش را بشناسد. به‌عنوان مثال وقتی که یک همکار از لباس شما تعریف می‌کند، نباید در جواب بگویید: «بی‌خیال، این مانتو که قدیمی شده است». بلکه باید تعریف را بپذیرید و بابت آن تشکر کنید.


5. زنانی که با اندام‌شان مشکلی ندارند
 
راه های افزایش جذابیت زنانه

اگر تصور می‌کنید هر زنی برای زیبایی باید لاغراندام و کمرباریک باشد، در اشتباه هستید. این کلیشه را کنار بگذارید و فراموش کنید. نمونه‌های فراوانی از زنان جذاب چاق و لاغر وجود دارد. برای اینکه یک زن جذاب‌تر به‌نظر بیاید نیازی نیست لباس‌های بسیار تنگی که 2 سایز برایش کوچک است، بپوشد. لباس باید با اندام هماهنگ باشد. شاید تپل‌ بودن با الگو‌های رایج عالم مد مطابق نباشد، ولی آن هم می‌تواند نوعی از زیبایی باشد.

منبع : brightside


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/8/22:: 8:56 عصر     |     () نظر

داشته باشید.

چگونه با کاریزما جذابیت داشته باشیم؟?

 

چگونه دختری مغرور و جذاب باشیم

 

با کمی کاریزما می‌توانید مدیر، سیاستمدار، پدر یا مادر و یا مربی کارآمدی باشید. کاریزما یکی از عوامل موفقیت (در واقع یکی از عوامل ناشناخته‌ی موفقیت) در رهبری است. در گذشته‌های دور هم، رهبران و شخصیت‌های کاریزماتیک وجود داشتند. این رهبران وقتی ظاهر می‌شدند که جامعه برای مواجهه با جنگ یا حادثه‌ای دیگر به اتحاد سریع مردم نیاز داشت. آنها توانایی متحدکردن افراد زیادی را دارند. آنها می‌توانند مردم را تشویق کنند تا برای موفقیت گروه از خودگذشتگی کنند. این افراد قدرت کاریزماتیک دارند. مثلا وینستون چرچیل، مارتین لوتر کینگ و نلسون ماندلا.

 

در ظاهر، این‌ها هیچ ربطی به دنیای تجارت یا آموزش ندارند، ولی در این حوزه‌ها هم کمی کاریزما می‌تواند تأثیر زیادی داشته باشد. حالا شما کاریزما دارید؟ اگر ندارید، نگران نباشید. چون با تمرین آن را به‌دست می‌آورید. به‌ نظر می‌رسد کاریزما آن‌ قدرها هم عامل ناشناخته‌ای نباشد. گروهی از دانشمندان به رهبری جان آنتوناکیس (John Antonakis) از دانشکده‌ی اقتصاد دانشگاه لوزان، تحقیقاتی در این مورد انجام دادند. آنها به مدیران، چند روش برای رهبری کاریزماتیک آموختند. در نتیجه، این مدیران شخصیت کاریزماتیک‌تری پیدا کردند و رهبران کارآمدتری هم شدند.

 

کاریزما در روانشناسی

 

در تحقیق اول، آنها چند مدیر را به طور تصادفی از یک شرکت بزرگ سوئیسی انتخاب کردند. به گروهی از آنها آموزش کاریزما دادند و به گروه دیگر آموزش ندادند. این آموزش، سخنرانی در مورد رهبری کاریزماتیک (به همراه صحنه‌هایی از فیلم‌هایی مانند انجمن شاعران مرده) ارائه و گزارش بازخورد را شامل می‌شد. همکاران این مدیرها قبل از آموزش و سه ماه بعد از دوره، آنها را ارزیابی کردند. آنها نمی‌دانستند چه کسانی در دوره شرکت کرده‌اند. کاریزمای شرکت‌کنندگان در دوره، تا حد زیادی افزایش پیدا کرده بود.

در تحقیق بعدی، محققان به گروهی از دانشجویان MBA آموزش کاریزما دادند و سخنرانی آنها را قبل و بعد از دوره‌ی آموزشی ضبط کردند. افراد بی‌طرف این سخنرانی‌ها را بر اساس معیارهای کاریزما ارزیابی کردند. دوباره در تحقیقات به این نتیجه رسیدند که کاریزمای دانشجویان آموزش‌دیده خیلی بیشتر بود. در نهایت، این دانشجویان رهبران مؤثرتری شدند.

چه مهارت‌هایی به آن‌ها آموزش داده می‌شوند؟ محققان روش‌های زیادی را برای بهبود کاریزما (CLTها) ابداع کرده‌اند. اگر می‌خواهید کاریزمای شخصی خود را بهبود ببخشید، ادامه‌ی این مقاله را بخوانید تا با مهم‌ترین CLTها و کاربردهای اولیه‌ی آنها آشنا شوید.


1. از استعاره ا‌ستفاده کنید

 

جذابیت زنان

 

مثلا «ما رقبای خود را به‌زانو درآورده‌ایم»، «باید مسیر خود را تغییر دهیم».

عملکرد: استعاره نشان می‌دهد چقدر باهوش هستید.


2. از داستان و مَثَل استفاده کنید

 

چگونه دختری باکلاس باشیم

 

عملکرد: داستان‌های شخصی بهتر در یاد مخاطب می‌مانند.


3. جنبه‌ی اخلاقی را نشان دهید

 

جذابیت دختر در چیست

 

مثلا بگویید: «این کار درست است».

عملکرد: نشان می‌دهید رهبر درست‌کاری هستید و صداقت دارید.


4. روی احساسات جمعی تأکید کنید

«قوی‌تر خواهیم شد.»

عملکرد: با این کار به مخاطب نشان می‌دهید نگران رفاه آنها هستید، نه نگران خودتان.


5. انتظارات زیادی برای خود و پیروان خود داشته باشید

 

چگونه جلوی دخترا جذاب باشیم

 

عملکرد: نشان می‌دهد باید قوی باشید تا بتوانید از پس بحران‌ها بربیایید.


6. اعتماد به‌ نفس خود را به دیگران نشان دهید


7. از استفهام انکاری استفاده کنید

 

راه های جذابیت دختر برای پسر

 

«چرا باید به حرف من گوش دهید؟»

کاربرد: دیدگاه خود را به دیگران منتقل می‌کنید.


8. حواس‌تان به تأثیر زبان بدن باشد

 

جذابیت پسر برای دختر

 

مثلا بلندکردن دستان، بالابردن انگشت شصت یا جلودادن سینه

کاربرد: این حرکات (زبان بدن) باعث می‌شوند بزرگ‌تر، بهتر و مهم‌تر به نظر برسید.


9. به حالت‌های صورت‌تان توجه کنید

 

جذابیت صورت مردان

 

مثلا لبخند زدن، تکان‌دادن سر یا آرام به‌نظر رسیدن.

کاربرد: مخاطبان ناخودآگاه این حالت‌های صورت را تقلید می‌کنند. این باعث می‌شود حس بهتری داشته باشند.


10. تُن صدای خود را بالا و پایین ببرید

 

خصوصیات مرد جذاب

 

کاربرد: باعث می‌شود مخاطبان به همه‌ی سخنرانی شما گوش دهند. قبل از شروع سخنرانی، شاید بهتر باشد اول مهارت‌های کاریزماتیک را جلوی آینه یا عزیزان‌تان تمرین کنید.

از کجا می‌فهمید کاریزمای خود را بهبود بخشیده‌اید؟ اگر بتوانید کودکان خود را بدون شکایت به رختخواب بفرستید و کاری کنید سبزیجات بخورند، حتما موفق هستید!

 

منبع :  psychologytoday


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/8/22:: 8:53 عصر     |     () نظر

داشتید

چگونه شخصیت جذاب داشته باشیم?

این‌ روزها با عبارت «خدای‌ جذابیت» زیاد روبه‌رو می‌شویم، اما واقعا خدای‌ جذابیت کیست؟ گذشته از اینکه این عبارت به ویژه در شبکه‌های مجازی کمی بارِ طنز و شوخی پیدا کرده ‌است، همه‌ی ما دوست داریم خدای ‌جذابیت باشیم. حتما با افرادی برخورد کرده‌اید که نحوه‌ی حرف‌زدن یا برخوردشان در جمع همه را شیفته و میخکوب کرده است و همان دم آرزو کرده‌اید که کاش شما هم از این نوع جذابیت رفتاری داشتید. اصلا شاید شما خواننده عزیز یکی از این دوستان جذاب هستید. در هر حال شک نکنید که جذابیت ‌رفتاری قبل از آنکه به خاطر ظاهر افراد شکل بگیرد، از شخصیت‌شان نشأت می‌گیرد. در حقیقت جذابیت‌ رفتاری مجموعه‌ای از توانایی‌ها شامل ارتباط برقرار‌ کردن، شوخ‌ طبعی و اعتماد‌ به‌ نفس است. جذابیت ‌رفتاری باعث می‌شود دوستان بیشتری دور‌و‌برتان باشند و روابط طولانی‌ مدت و عمیق با آنها داشته‌ باشید. افراد جذاب توجه دیگران را به خود جلب می‌کنند، سایرین به آنها اعتماد دارند و نتیجه‌ی معاشرت لذت‌ بخش با آنها، نایل‌ شدن به لقب خدای‌ جذابیت خودمان است. شاید شما جذابیت رفتاری فوق‌العاده‌ای دارید، یا شاید در جمع کمی گمنام هستید و آن‌طور که باید جذابیت در رفتارتان نمایان نمی‌شود؛ در هر صورت با خواندن روش‌های زیر می‌توانید موفقیت خود را حفظ کنید و یا به میزان جذابیت ‌رفتاری دلخواه‌تان برسید.


1. شنونده سراپاگوش باشید

 

جذابیت زنان


متأسفانه در جامعه‌ی امروز، شنیدن به رفتاری کمیاب تبدیل شده‌است. وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، عمیقا گوش کنید. حواس‌تان را پرت ناهار فردا یا پیام تلفن و … نکنید. گوش‌ کنید و نشان‌ بدهید که از شنیدن حرفِ طرفِ مقابل‌تان لذت می‌برید و حرف‌هایش برای‌تان مهم است. مثلا سرتان را تکان دهید، تأیید کنید، سؤال کنید و در یک کلام، همراهش باشید.


2. رو‌راست باشید

 

جذابیت مردان


هیچ‌کس دوست ندارد فریب بخورد. منظور از فریب حیله‌های روباه مکار و گربه‌ نره نیست. منظور نگفتن حقیقت و صادق نبودن است. مثلا اگر نمی‌توانید به قول‌تان پای‌بند باشید، قول ندهید؛ ولی اگر قول دادید حتما آن را عملی کنید. مردم را به دنبال خودتان نکشانید، یا وقتی کسی از شما نظرخواهی می‌کند، روراست و منطقی آنچه در سر دارید را بازگو کنید. جذابیت ‌رفتاری به توانایی شما در برقراری ارتباط درست و صادقانه با دیگران وابسته است. البته نباید رو‌راستی را با گستاخی و بی‌ادبی اشتباه بگیرید. فرض کنید دوستی درباره‌ی لباسش از شما نظرخواهی می‌کند و شما آن لباس را نمی‌پسندید. راستش را بگویید، اما نرمی سخن و لحن درست را فراموش نکنید. به جای اینکه بگویید: « اه اه… این چیه پوشیدی؟» از جمله‌ای نظیر «لباس قبلیت‌ رو بیشتر می‌پسندم»، استفاده کنید.


3. به تفاوت«چه» در مقابل «چگونه» توجه کنید

 

جذابیت ظاهری


اینکه چه چیزی می‌گویید، یک مسئله است و چگونه گفتن آن مسئله‌ای دیگر. لحن و نحوه‌ ابراز نظرات بسیار مهم است. شاید بعضی ‌اوقات نیت شما مثبت، اما نحوه‌ی بیان کردن نظرتان، طوری باشد که منظور شما را منعکس نکند. اینجاست که «چه» در مقابل «چگونه» قرار می‌گیرد. مثلا شاید قصد شما تعریف کردن از کسی یا چیزی باشد اما لحن صحبت‌تان موجب سوءِبرداشت شود و منظور شما به درستی منتقل نشود. سوءتفاهم کلامی، یکی از موانع مهم ارتباطی است. افرادی که جذابیت‌ رفتاری دارند راحت، روراست و شفاف صحبت می‌کنند، در نتیجه دیگران منظورشان را درست متوجه می‌شوند و ارتباطی سالم و طبیعی میان آنها برقرار می‌شود. اگر در انتقال معنی کلام‌تان مشکل دارید، سعی کنید از دوستان‌تان کمک بگیرید و لحن صحبت کردن‌تان را تغییر دهید. سوءِتفاهم، عدم درک متقابل و هزار و یک مشکل ارتباطی دیگر به دنبال دارد.


4. دوستان‌تان را با هم آشنا کنید

 

جذابیت پسر برای دختر


عامل شادی و معاشرت باشید. افراد را دور هم جمع کنید، مهمانی بدهید، برنامه‌های تفریحی یا دسته‌جمعی راه بیندازید و تا جایی که در توان دارید شادی‌آفرین باشید. این کار اصلا سخت نیست و به جذابیت ‌رفتاری شما می‌افزاید. مثلا همه دوستان یا اقوام را در پارکی دور هم جمع‌ کنید، یا مهمانی شام ترتیب بدهید. این کار به دیگران نشان می‌دهد که شما به آنها اهمیت می‌دهید و در پی گسترش محبت و دوستی هستید. جذابیت‌ رفتاری یعنی اهمیت دادن، توجه کردن و نثار محبت به دیگران.


5. سخت نگیرید، گاهی به خودتان بخندید

 

جذابیت درونی


اگر اشتباهی کردید، مثلا لیز خوردید یا از پله افتادید و در اصطلاح «گاف» دادید، اصلا شرمنده نشوید و خجالت نکشید. راحت باشید، بخندید و سخت نگیرید. حس طنز و شوخ‌طبعی حضور شما را دوست‌داشتنی‌تر می‌کند. البته فراموش ‌نکنید که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. خیلی خوب است که کسی بتواند یخ جمع را بشکند، لطیفه بگوید و با بذله‌گویی با افراد ارتباط برقرار کند اما دیگر شورش را درنیاورید. بذله‌گویی در مکالمات حساس و جدی شبیه مسخره‌بازی می‌شود و نه تنها به جذابیت‌ رفتاری شما کمک نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود سخیف به نظر برسید.


6.مشتاق و پرشور باشید

 

جذابیت دخترانه


همیشه نسبت به مسائل و رویدادها مثبت‌اندیش باشید. حتی اگر در مواردی احساس ناراحتی می‌کنید یا مخالف هستید، به روی خودتان نیاورید. با لبخند و گشاده‌رویی پذیرای نظرات و رخدادهای مختلف و بعضا جدید باشید. فکرتان را باز نگه دارید. هیچ‌‌چیز همیشه کامل و ایده‌آل نیست، اما اشتیاق و شور شما در پذیرش موضوعات و حل مشکلات، رفتار شما را کامل و ایده‌آل می‌کند و این یعنی جذابیت ‌رفتاری که هم دوستان زیادی را برای شما به ارمغان می‌آورد و هم مصاحبت با شما را لذت‌بخش می‌کند.


7. خنده بر هر درد بی درمان دواست

 

جذابیت مرگبار


اگر می‌خواهید خدای ‌جذابیت شوید، خودتان بخندید و دیگران را هم وادار به خندیدن کنید. خندیدن و خنداندن را اولویت ذهنی خود قرار دهید. گاهی ‌اوقات جدی ‌نگرفتن مسائل و عبور از آنها با خندیدن، فشار و اضطراب بیهوده را از شما دور می‌کند. پس سعی کنید بخندید و به خندیدن عادت کنید. مطالب طنزآمیز و لطیفه‌های بامزه بخوانید و آنها را برای دوستان‌تان نیز بفرستید یا بخوانید. از قدیم گفته‌اند، خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. وقتی خندیدن را جدی می‌گیرید، کم‌کم از نکته‌سنجی‌های آزاردهنده روزانه دور می‌شوید و شادتر و خوشبخت‌تر زندگی می‌کنید. جذابیت ‌رفتاریِ فردی که می‌خندد و مانند یک گل می‌شکفد، خیلی بیشتر از فرد عبوسی است که کسی حتی جرأت ندارد به او سلام کند.


8. اعتماد‌ به‌ نفس داشته‌باشید

 

جذابیت مو مشکی


به آنچه می‌گویید و انجام می‌دهید، اعتماد کامل داشته ‌باشید. پای حرف‌تان بایستید و البته وقتی متوجه اشتباهات خود می‌شوید با آغوش باز آنها را تصحیح کنید. این حرکت یعنی اعتمادبه‌نفس که جذابیت ‌رفتاری شما را به شکل شگفت‌انگیزی افزایش می‌دهد. با این کار به همه نشان می‌دهید که با خودِ واقعی‌تان راحت هستید و به او اعتماد دارید و دیگران هم در ارتباط با شما احساس آرامش بیشتری می‌کنند. پرسش‌کردن درباره آنچه نمی‌دانید نیز به افزایش اعتماد‌به‌نفس‌تان کمک می‌کند. ندانستن به هیچ‌وجه عیب نیست. مثلا فرض کنید با دستگاهی جدید در بانک، رستوران یا مراکز تجاری روبه‌رو می‌شوید، و طرز کار کردن با آن را نمی‌دانید. خُب چه عیبی دارد، مگر اجداد شما واردکننده یا سازنده آن دستگاه بوده‌اند. اصلا خجالت نکشید، جرأت کنید و طرز کار آن را بپرسید. ندانستن نشانه‌ی ضعف نیست، ولی در مقابل نپرسیدن عیب است.


9. بدن خود را دوست‌بدارید

 

جذابیت پسرها


خوب لباس پوشیدن و حرکات مناسب نشانه‌ی اعتماد‌به‌نفس هستند. لازم نیست اندامی کاملا ایده‌آل داشته ‌باشید. چه کسی گفته‌ است که همه باید هم‌قد «کریستیانو‌ رونالدو» یا به زیبایی فلان هنرپیشه هالیوودی باشند. خود را دوست ‌بدارید، خوب لباس بپوشید و مطمئن باشید که همه‌ی ما مانند آفریدگارمان زیبا هستیم. زیبایی‌ها و نقاط قوت خود را ببینید و در عین حال سعی‌کنید عیب‌های‌تان را رفع کنید. مثلا اگر چاق هستید، ورزش کنید. هر کاری که باعث می‌شود احساس بهتری نسبت به خود و ظاهرتان داشته باشید، انجام دهید و هرگز اجازه ندهید عیب ظاهری اعتماد‌به‌نفس‌تان را کاهش دهد. به یاد داشته باشید که جذابیت ‌رفتاری یعنی قبول کردن هر آنچه که دارید و هستید.


10. یادتان باشد اعتماد‌ به‌ نفس با گستاخی متفاوت است


اعتماد به خود و اهمیت دادن به ظاهر، خیلی خوب است، اما زیاده‌روی نکنید. اینکه فقط از خود تعریف کنید و به بهای دیده‌شدن دیگران را نادیده بگیرید، نه تنها جذابیت‌ رفتاری شما را زیاد نمی‌کند، بلکه حتی باعث می‌شود از چشم دیگران بیافتید. منم‌ منم و خودنمایی شما را دوست‌نداشتنی و غیرقابل‌معاشرت می‌کند. برای فرار از تله‌ی خودشیفتگی سعی‌کنید به سایرین اهمیت بدهید، از دیگران تعریف کنید و البته با مهربانی‌تان آنها را خوشحال کنید، زیرا هیچ‌چیز مانند مهربانی نمی‌تواند به جذابیت شما بیفزاید.


پیشنهاد:
همیشه صاف راه‌ بروید و سرتان را بالا بگیرید. کمتر غُر بزنید، اخم نکنید و شاد باشید. شانه‌های‌ افتاده و اخم‌های در‌هم، چیزی جز کسالت به دیگران منتقل نمی‌کند. جذابیت رفتاری کجا و اخم و غم و خستگی کجا؟
این‌قدر روی عیب‌ها و نقص‌های‌تان متمرکز نشوید. ارزش‌ها و نقاط قوت خود را شناسایی و روی آنها حساب ‌کنید. من فراموشکارم، من کم‌رو هستم، من بی‌دقتم، من قد‌کوتاهم و… . این جملات منفی فقط انرژی شما را برای پیشرفت می‌گیرند و از جذابیت‌ رفتاری‌تان می‌کاهند. نیمه‌ی ‌پُر لیوان را ببینید و شکرگزار باشید.
گذشته‌ها، گذشته است. این‌قدر در گذشته نمانید. اشتباهات خود را فراموش کنید، البته سعی کنید از آنها درس بگیرید و تکرارشان نکنید. ولی غصه نخورید و بدانید که هیچ‌وقت برای جبران کردن دیر نیست.
وسط حرف دیگران پریدن، یکی از عوامل اصلی از دست دادن جذابیت ‌رفتاری است. این عادت را از خود دور نگه دارید و آن را ترک کنید. اگر هم ناخواسته میان حرف کسی شیرجه زدید، سریعا از او عذرخواهی کنید و دیگر به صحبت‌کردن ادامه ندهید، تا حرفش تمام شود.
همه‌ی ما گاهی‌اوقات در برخوردهای اجتماعی دچار مشکلاتی نظیر اضطراب یا خجالت می‌شویم. این مشکل عمومی است و با تمرین‌، صحبت در جمع‌های خانوادگی و بزرگ کردن حلقه‌ی ارتباطات کم‌کم رفع می‌شود. برای رفع این مشکلات فقط باید وقت صرف کنید و آرام‌آرام آنها را از بین ببرید.
با خودتان و دیگران صادق باشید. ورزش کنید و به بدن و ظاهرتان برسید. خود را دوست داشته ‌باشید و همیشه برای بهتر شدن تلاش کنید.
به طور خلاصه، جذابیت ‌رفتاری یعنی استفاده‌ی درست از شوخ‌طبعیِ کلامی، داشتن حس اعتماد‌به‌نفس و معاشرت و ارتباط با دیگران. دیگران را دوست بدارید، با آنها معاشرت کنید و با اعتماد به خود و صداقت و افزودن چاشنی شوخی و طنز در دل آنها جای ‌بگیرید. یادگیریِ اصولِ جذابیت ‌رفتاری، کار چندان دشواری نیست. با رعایت این نکات بهتر و بهتر شوید و شاد زندگی‌کنید.

منبع : wikihow 

مطالب مرتبط


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/8/22:: 8:50 عصر     |     () نظر

تشخیص و درمان زودهنگام بیماری کمک کند

علائم ظاهری افسردگی

اگرچه علائم اصلی افسردگی روحی و روانی هستند (مانند احساس ناراحتی و ناامیدی)، اما افسردگی ممکن است با برخی علائم فیزیکی مانند حالت تهوع، اسهال، درد و تغییر در وزن نیز همراه باشد. اما مردم معمولا این مشکلات سلامتی را نادیده می‌گیرند یا نمی‌توانند درمان مناسب برای آنها پیدا کنند، چراکه متوجه منشأ این مشکلات نمی‌شوند. رابین هایت (Robin Haight) روان‌شناس می‌گوید: «من بیمارانی داشتم که در اورژانس به‌خاطر این علائم به سراغ من می‌آمدند.»


علائم فیزیکی افسردگی را نادیده نگیرید. این علائم که عبارت‌اند از درد و تغییرات دیگر در سلامتی، می‌توانند اولین نشانه‌های افسردگی باشند و دانستن این علائم فیزیکی می‌تواند به تشخیص و درمان زودهنگام بیماری کمک کند. این مقاله را بخوانید و ببینید آیا شما هیچ‌کدام از این علائم هشداردهنده را دارید؟


1. مشکلات گوارشی

 

افسردگی چیست


مشکلات گوارشی در افرادی که دچار افسردگی و اضطراب هستند، به‌ویژه در کودکان و نوجوانان بسیار رایج است. هایت می‌گوید: «معده‌ی بسیاری از کودکان مشکل دارد و هنگامی که آنها را معاینه می‌کنید متوجه می‌شوید که این مشکلات معمولا به اضطراب ناشی از مدرسه یا روابط با هم‌سالان‌شان مربوط می‌شود.» بزرگ‌سالانی که به افسردگی مبتلا هستند نیز ممکن است از مشکلات گوارشی رنج ببرند. این مشکلات می‌توانند شامل حالت تهوع، دل‌پیچه و اسهال باشد. برخی اختلال‌ها در گوارش مانند بیماری کرون، ورم مخاط روده‌ی بزرگ یا زخم معده در اثر استرس و افسردگی شدید‌تر می‌شوند.


2. سر درد

 

انواع افسردگی در کودکان


سردرد می‌تواند دلایل بسیار زیادی داشته باشد و گاهی‌وقت‌ها نیز می‌تواند نشانه‌ی افسردگی باشد. سردردهایی که به افسردگی مربوط هستند معمولا سنگین و کلی هستند. همچنین افراد افسرده معمولا گزارش می‌دهند که سردردشان صبح‌ها و عصرها شدیدتر است. اینها احتمالا سردرد‌های تنشی هستند که هنگام منقبض شدن ماهیچه‌های گردن یا جمجمه اتفاق می‌افتند. هایت می‌گوید: «زمانی که افراد افسرده می‌شوند، این دسته از ماهیچه‌هایشان منقبض می‌شود. اگر متوجه چنین موضوعی نشوید، درد زیادی متحمل خواهید شد.»


3. مشکلات خواب

 

انواع افسردگی در دختران


مشکلات خواب یکی از سرنخ‌های تشخیص افسردگی است. افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، نمی‌توانند به‌راحتی بخوابند یا ممکن است در نیمه‌های شب از خواب بیدار شوند و دیگر نتوانند بخوابند. هایت می‌گوید: «هرکس که دچار استرس باشد، نمی‌تواند به‌راحتی بخوابد، اما اگر مشکل شما برای خوابیدن بیشتر از چند هفته طول بکشد، باید به این فکر کنید که آیا یک مشکل روحی و روانی وجود دارد که باید به آن توجه کنید یا خیر.» حدود یک‌سوم افرادی که افسرده هستند، بیشتر از حد عادی می‌خوابند.


4. کمردرد یا گرفتگی عضلات

 

انواع افسردگی در زنان


کمردرد یا گرفتگی عضلات می‌تواند یکی دیگر از نشانه‌های افسردگی باشد. هایت می‌گوید: «میان چگونگی مراقبت افراد از خودشان و افسردگی رابطه‌ای وجود دارد. افراد افسرده تمایل کمتری به ورزش‌کردن دارند و روی خوردن غذاهای سالم کمتر تمرکز می‌کنند. اگر به‌اندازه‌ی کافی مراقب بدن‌تان نباشید، در این صورت دردهای فیزیکی بیشتری به سراغ شما خواهد آمد؛ به‌ویژه در ناحیه‌ی کمر و ماهیچه‌ها یا مفاصل.» همچنین اگر از قبل، از دردی مزمن رنج می‌برده‌اید، افسردگی می‌تواند آن را بدتر کند.


5. خستگی و درماندگی

 

درمان افسردگی در زنان خانه دار


خستگی و درماندگی یا بی‌انرژی بودن از نشانه‌‌های افسردگی هستند. افسردگی و خستگی همدیگر را تغذیه کنند. درنتیجه، در بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، به‌آسانی نمی‌توان گفت کدام یک اول ایجاد شده است؛ افسردگی یا درماندگی. زمانی که افراد افسردگی و اضطراب‌شان را درمان می‌کنند، میزان سرزندگی‌ و انرژی‌شان باعث شگفتی شما می‌شود.


6. تغییرات در اشتها

 

درمان افسردگی زنان


آیا در خوردن زیاده‌روی می‌کنید و وزن اضافه کرده‌اید؟ یا علاقه‌تان را به غذا از دست داده‌اید و وزن کم کرده‌اید؟ هر تغییری در اشتها می‌تواند نشانه‌یافسردگی باشد. هایت می‌گوید:‌ «افراد معمولا از غذا برای کنار آمدن با استرس‌های عاطفی و احساس ناراحتی استفاده می‌کنند.» اگر تغییر در اشتهاتان بیشتر از چند هفته طول کشید با دکترتان صحبت و بررسی کنید که آیا دلیل این اتفاق افسردگی است یا مشکل پزشکی دیگری وجود دارد، یا هر دو.


7. تغییر وزن

 

افسردگی زنان بعد از طلاق


نوسانات در وزن می‌تواند به تغییرات در عادت‌های غذایی‌ و سطح فعالیت‌هایتان مربوط باشد. هایت می‌گوید: «گاهی‌وقت‌ها، افراد افسرده بیش‌ازحد می‌خوابند؛ برای مثال 12 ساعت در روز و درنتیجه فعال نیستند. ازآنجاکه فعالیت‌ این افراد کم شده است، ممکن است افزایش وزن پیدا کنند. از سوی دیگر، اگر اشتهای شما تغییر کرده و به‌اندازه‌ی کافی غذا نمی‌خورید، ممکن است وزن زیادی از دست بدهید. اگر به‌شکلی توجیه‌ناپذیر وزن از دست داده‌اید یا اضافه‌وزن پیدا کرده‌اید با پزشک‌تان صحبت کنید، چراکه این وضعیت می‌تواند نشانه‌ی افسردگی یا مشکل دیگری در سلامتی‌تان باشد.


8. درد در قفسه‌ی سینه


اگر در قفسه‌ی سینه‌تان احساس درد می‌کنید، هرگز درمان آن را به‌تأخیر نیندازید. درد در قفسه‌ی سینه می‌تواند نشانه‌ی حمله‌ی قلبی یا دیگر مشکلات جدی قلبی باشد، اما درد در قفسه‌ی سینه می‌تواند به سلامت روحی و روانی شما نیز مربوط باشد. هایت می‌گوید: «درد در قفسه‌ی سینه معمولا به حمله‌های وحشت‌زدگی که نتیجه‌ی اضطراب هستند مربوط می‌شود. هنگامی که افراد حمله‌ی وحشت‌زدگی را تجربه می‌کنند، ممکن است تپش قلب پیدا کنند و در تنفس دچار مشکل شوند؛ درست مانند چیزی که در حمله‌ی قلبی تجربه می‌شود.» اگر پزشک‌تان تشخیص داد که دردتان در قفسه‌ی سینه در اثر حمله‌ی قلبی یا دیگر مشکلات قلبی ایجاد نشده است، از او بپرسید که آیا می‌تواند نشانه‌ی افسردگی یا اضطراب باشد یا خیر.


9. تشخیص افسردگی

 

افسردگی زنان باردار


پزشکان معمولا برای تشخیص افسردگی به‌دنبال نشانه‌‌های بنیادین آن مانند ناراحتی، گریه و نبود انرژی یا علاقه هستند. اما اگر هر کدام از نشانه‌های فیزیکی را که در اینجا بیان کردیم، برای چند هفته در خودتان مشاهده کردید که با هیچ دلیل پزشکی دیگری نتوان آنها را توضیح داد، از پزشک‌تان بپرسید که آیا این نشانه‌ها می‌توانند ریشه‌ی روحی و روانی داشته باشند یا خیر. شما باید بتوانید با استفاده از ترکیبی از گفتاردرمانی، تغییر در سبک زندگی و مراقبت‌های پزشکی راهی برای درمان و رهایی از افسردگی پیدا کنید.


منبع : everydayhealth

مطالب مرتبط


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/8/22:: 8:46 عصر     |     () نظر

آیا می خواهید میلیاردر شوید؟ این 14 کار را بلافاصله انجام دهید


بیشتر آدم‌ها آرزو دارند شرایط‌شان به طرز معجزه‌آسایی تغییر کند. آنها تمایل ندارند خودشان آدم‌های بهتری شوند تا بتوانند شرایط‌شان را فعالانه بهبود ببخشند. اما برخلاف بیشتر آدم‌ها که منتظر نشسته‌اند تا شانس درِ خانه‌شان را بزند، شما می‌توانید دنبال تبدیل شدن به آدمی باشید که مجهز به مهارت‌ها و توانایی‌های مختلف برای انجام کارهای فوق‌العاده است. شما می‌توانید به آن آدمی تبدیل بشوید که کار بسیار اثرگذاری انجام می‌دهد. کار شما می‌تواند مسائل مهمی را حل کند. می‌تواند زندگی دیگران را بهتر کند و مورد توجه آدم‌های مهم قرار بگیرد که کار شما را نه به خاطر شما که برای خودشان به‌اشتراک می‌گذارند. در این مقاله با نکته‌هایی درباره‌ی میلیاردر شدن آشنا می‌شوید.


اینکه که هستید و چه می‌کنید، کاملا در اختیار خودتان است. اما نمی‌توانید بنشینید و فقط آرزو کنید که چنین اتفاقی بیفتد. باید تبدیل به آدمی بشوید که موفقیت را به سوی خود جذب می‌کند. چطور؟!

بزرگترین پاداشی که میلیاردر شدن به‌همراه دارد، مقدار پولی نیست که به‌دست می‌آورید، بلکه آن انسانی است که برای میلیاردر شدن باید به آن تبدیل شوید.

– جیم ران

بنجامین پی هاردی، دانشجوی دوره‌ی دکترای روان‌شناسی انگیزش و یکی از موفق‌ترین نویسندگان این حوزه، چهارده آموزه‌ی زیر را در اختیار کسانی قرار داده که می‌خواهند در مسیر میلیاردر شدن قدم بردارند


1. حداقل 10 درصد از درآمدتان را روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید

 

 


اگر برای چیزی پول پرداخت نکنید، بعید است توجهِ لازم را به آن داشته باشید. بیشتر آدم‌ها به‌دنبال چیزهای مجانی هستند، اما اگر چیزی را مجانی به‌دست آورید، بعید است ارزشی برایش قائل باشید و آن را جدی نمی‌گیرید.

اصلا چقدر روی خودتان سرمایه‌گذاری می‌کنید؟

چقدر نسبت به خودتان متعهد هستید؟

اگر روی خودتان سرمایه‌گذاری نمی‌کنید، پس در زندگی هیچ سرمایه‌گذاری‌ای نکرده‌اید. اگر روی کسب‌وکارتان سرمایه‌ گذاری نکرده‌اید، احتمالا کار باکیفیتی انجام نمی‌دهید. اگر روی روابط‌تان سرمایه‌گذاری نکرده باشید، احتمالا به‌جای آنکه روی چیزهایی تمرکز کنید که می‌توانید ارائه دهید، روی آن چیزهایی متمرکز هستید که می‌توانید از دیگران بگیرید.

از منظر خودبهبودی، سرمایه‌گذاریِ 10 درصد از درآمدتان روی خود، بازدهی 100 برابر یا حتی بیشتر به‌همراه خواهد داشت. به‌ازای هر یک تومانی که روی تحصیلات، مهارت‌ها و روابط خود سرمایه‌گذاری می‌کنید، حداقل 100 تومان پس می‌گیرید.

اگر می‌خواهید عملکرد فوق‌العاده‌ای داشته باشید، باید دورِ خودتان را با مربیان درجه یک پر کنید. هر کار فوق‌العاده‌ای که در زندگی انجام داده‌اید، نتیجه‌ی تربیت باکیفیتِ یک مربی درجه‌ی یک بوده است. اگر در زمینه‌ای به بن‌بست خورده‌اید، به این خاطر است که مربی باکیفیتی در آن زمینه نداشته‌اید.

بهترین مربی‌گری‌های دنیا، آنهایی هستند که بابتش به مربی‌تان پول پرداخت می‌کنید. اغلب، هر قدر بیشتر پرداخت کنید بهتر است، زیرا این رابطه را به‌مراتب جدی‌تر می‌گیرید. در چنین رابطه‌ای، باری به هر جهت برخورد نمی‌کنید. وقت خود را هدر نمی‌دهید. در حقیقت سرمایه‌گذاری کرده‌اید و به همین دلیل، دقیق‌تر گوش می‌کنید. بیشتر اهمیت می‌دهید. باملاحظه‌تر و درگیرتر خواهید بود. اگر موفق نشوید، پیامدهای بیشتری گریبان‌تان را خواهند گرفت، به همین خاطر همه‌چیز را جدی می‌گیرید.

خودِ من برای کمک گرفتن در نوشتن اولین معرفی کتابم که باید به کارگزاران ادبی ارائه می‌دادم، 3000 دلار به نویسنده‌ی بسیار موفقی پرداخت کردم. آن 3000 دلار را به‌ازای شاید 4 یا 5 ساعت از وقت او پرداخت کردم اما در آن 4 یا 5 ساعت، آنچه باید برای نوشتن یک معرفیِ عالی درباره‌ی کتابم یاد می‌گرفتم به من آموخت. با در اختیار گذاشتن منابعی، این فرآیند را به طرز چشم‌گیری برایم بهتر و سریع‌تر کرد. درنتیجه، با کمک او توانستم کارگزار ادبی مناسبی پیدا کنم و بعد هم یک قرارداد برای شش جلد کتاب نوشتم.

اگر آن زمان بیش‌ازحد نگران پرداخت آن 3000 دلار بودم، مطمئنا تا امروز هم معرفی کتابی ننوشته بودم. اگر هم نوشته بودم، نهایتا معرفی‌نامه‌ای بسیار بد بود. مسلما به اندازه‌ی امروز انگیزه نداشتم و انجام اقدامات لازم بعید بود.

اگر دارید با خودتان می‌گویید شما چنین پولی برای پرداخت ندارید، مطمئنا می‌توانید از پس خرید حداقل یک کتاب بربیایید؛ کتابی که در چنین شرایطی بتواند نقش آن مربی را برای شما ایفا کند. خودِ شما چقدر پول یا زمان صرف سرگرمی، لباس یا غذا می‌کنید؟ مسئله‌ی اصلی، اولویت است.

فقط وقتی انگیزه‌ی لازم را برای انجام کاری خواهید داشت که روی آن سرمایه‌گذاری کنید.

فراتر از بحث مربی‌گری، باید روی برنامه‌های آموزشی، دوره‌های آموزش آنلاین، کتاب و البته خوراک و استراحت خودتان هم سرمایه‌گذاری کنید.

سطح موفقیت شما مستقیما با سطح سرمایه‌گذاری‌تان سنجیده می‌شود. اگر نتیجه‌‌ی دل‌خواه‌تان را به‌دست نمی‌آورید، به این خاطر است که به اندازه‌ی کافی سرمایه‌گذاری نکرده‌اید تا به آن نتایج دست یابید.

اولویت شما در سرمایه‌گذاری باید خودتان باشید.

اینکه امروز چه کسی هستید، در حقیقت تعیین می‌کند که:

ازدواج‌تان چقدر باکیفیت خواهد بود؛
چقدر پدر یا مادر خوبی می‌شوید؛
کاری که انجام می‌دهید چقدر باکیفیت خواهد بود؛
سطح شادی‌تان چقدر خواهد بود.


2. حداقل 80 درصد از اوقات فراغت خود را صرف یادگیری کنید

 

 

 


بیشتر آدم‌ها صرفا مصرف‌کننده هستند، نه آفریننده. آنها کار می‌کنند تا حقوق دریافت کنند، نه اینکه تفاوتی ایجاد کنند.

بیشتر آدم‌ها وقتی با ابزارهای دیجیتالی‌شان تنها می‌شوند، صرفا وقت تلف می‌کنند. اما فقط با سرمایه‌گذاریِ درست وقت است که از آن زمان چیزی به‌دست خواهید آورد.

تقریبا هر ثانیه‌ای که در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنید، زمان تلف‌شده است. نمی‌توانید آن را پس بگیرید. به جای بهبود آینده‌ی خود، درحقیقت آینده‌تان را بدتر کرده‌اید. درست مانند خوردن غذای فاسد می‌ماند؛ هر لحظه‌ای که هدر می‌دهید، وضعیت را بدتر می‌کند. هر ثانیه‌ای که به‌درستی سرمایه‌گذاری می‌کنید، وضعیت را بهتر می‌کند.

سرگرمی خوب است، اما فقط وقتی این سرگرمی مفید واقع می‌شود که در حقیقت سرمایه‌گذاری روی روابط یا روی خودتان باشد. اگر آن سرگرمی در آینده بازدهی داشته باشد، متوجه خواهید شد که درواقع سرمایه‌گذاری بوده است. این بازدهی می‌تواند دربردارنده‌ی خاطرات مثبت، یادگیری تحولی یا روابط عمیق باشد.

زندگی فقط سرگرم بودن نیست، آموزش و یادگیری هم مهم هستند. با آنکه هر دو واجب هستند اما آموزش، بازده بیشتری در آینده‌ی شما خواهد داشت.

موفق‌ترین آدم‌های دنیا مدام در حال یادگیری هستند. آنها فراوان می‌خوانند. آنها می‌دانند که دانسته‌هایشان تعیین می‌کنند که دنیا را چقدر خوب می‌بینند. می‌دانند که دانسته‌هایشان کیفیت روابطی را که می‌توانند داشته باشند و کیفیت کاری را که می‌توانند انجام دهند، مشخص می‌کند.

اگر مدام در حال اتلاف وقت در شبکه‌های اجتماعی هستید، چطور انتظار دارید کار ارزشمندی انجام دهید؟ ورودیِ شما مستقیما بر نتیجه‌ی شما اثر می‌گذارد. چیزهای بی‌ارزش وارد کنید، چیزهای بی‌‌ارزش خارج می‌شود.


3. برای پول کار نکنید، برای یاد گرفتن کار کنید

 


تا وقتی جوان هستید، برای یادگیری کار کنید، نه برای کسب درآمد.

– رابرت کیوساکی

بیشتر زمان «کاری‌تان» هم مانند عمده‌ی اوقات فراغت‌تان باید صرف یادگیری شود.

آدم‌های ثروتمند و شاد برای یادگیری کار می‌کنند. آدم‌های ناموفق و ناشاد اصولا برای پول کار می‌کنند. فقط 20 درصد از انرژی‌تان باید صرف انجام کار حقیقی‌تان شود. بقیه باید صرف یادگیری، بهبود و استراحت شود.

با «تیز کردنِ چاقو» است که مدام بهتر و تواناتر می‌شوید. همین‌طور که بخش بیشتری از زمانِ خود را صرف تفکر بهتر، ارتباط‌ و کار بهتر می‌کنید، کیفیت کارتان هم افزایش می‌یابد. کم‌کم می‌توانید هزینه‌های خیلی خیلی زیادی برای کارتان بگیرید، چون هیچ‌کسِ دیگری مثل شما نمی‌تواند آن کار را انجام دهد.

وقتی یادگیری و بازیابی را در اولویت قرار می‌دهید، آن وقت است که موقع کار کردن، در وضعیت کاملا آماده‌ای از نظر ذهنی هستید و همه‌ی وجودتان به کار مشغول می‌شود. دیگر مانند خیلی‌ها نیستید که موقع کار حواس‌شان پرت می‌شود. شما یا 100 درصد مشغول کار هستید یا نه. وقتی به چنین سطحی می‌رسید، در چند ساعت، بیشتر از چند روز دیگران می‌توانید کار کنید.

در واقع زمان‌تان را به‌خوبی صرف می‌کنید، زیرا اولویت‌هایتان واضح هستند، به‌خوبی استراحت کرده‌اید و ذهن‌تان آماده است.


4. برای سرگرمی یاد نگیرید، برای ارزش‌آفرینی بیاموزید
 

راز مهم موفقیت، تخصص فوق‌العاده نیست، بلکه تواناییِ استفاده از آن است. دانش بدون کاربردِ آن، بیهوده است.

– مکس لوکومینسکی

در عصر رسانه و اطلاعاتی که در آن هستیم، میلیون‌ها چیز وجود دارند که می‌توانید بیاموزید. اما اگر آموخته‌هایتان را سریع به‌کار نگیرید، به اطلاعات سطحی بدل می‌شوند.

اطلاعات و دانش دو چیز بسیار متفاوت هستند. دانش و خرد هم دو چیز بسیار متفاوت هستند.

برای تعیین اینکه چه چیزی باید بیاموزید، چرا باید آن را بیاموزید و چه وقت باید بیاموزید، نیاز به خرد هست. اگر سرمایه‌گذاری نکرده باشید، احتمالا با آن شدتی که لازم است تا آن دانش به حداکثر خود برسد نمی‌آموزید.

اگر ارزش وقت خود را ندانید، احتمالا هنگام یادگیری درک لازم برای چشم‌پوشی از چیزهای دیگر را نخواهید داشت؛ یادگیری‌ای که بالاترین بازدهی را برای‌تان خواهد داشت.

وقتی چیزی می‌آموزید، باید از آن آموخته‌ها چیزی به‌دست آورید. امروزه افراد بسیاری هستند که کتاب می‌خوانند، فقط برای اینکه بگویند خیلی کتاب می‌خوانیم. اگر آنچه می‌آموزید را به‌کار نگیرید، وقت خود را هدر داده‌اید.


5. حداقل 10 درصد از درآمد خود را روی چیزهایی سرمایه‌گذاری کنید که پول بیشتری به‌همراه می‌آورند
 
 

آدم‌های بسیار اندکی از ثروت حقیقی برخوردارند. حتی افرادی با درآمد بالا هم واقعا ثروتمند نیستند. سبک زندگیِ بیشتر آدم‌ها با درآمدشان سازگار است. وقتی پول بیشتری به‌دست می‌آورند، بیشتر مصرف می‌کنند. در حقیقت، خیلی‌ها فقط پول به‌دست می‌آورند تا خرج کنند.
آدم‌های کمی هستند که برای سرمایه‌گذاریِ پول، آن را به‌دست آورند.

بهترین کار این است که کسب‌وکار خود را تنها یک‌دومِ معادله‌ی درآمدی‌تان بدانید. شما کسب‌وکار خود را دارید که درآمد به‌همراه دارد. بعد از آن سرمایه‌گذاری‌تان است که آن درآمد را به پول بیشتری تبدیل می‌کند.

اینکه در مدیریت پول هایتان چقدر خوب عمل می‌کنید، مانند هر چیز دیگری با میزان کیفیت هدایت‌شدن‌تان تعیین می‌شود. اگر می‌خواهید در کار با پول عالی شوید، روی آموزش و تربیت سرمایه‌گذاری کنید.

بهترین زمان برای کاشت درخت 20 سال پیش بود. بهترین زمان برای آغاز سرمایه‌گذاری هم در گذشته بود. اما اگر هنوز شروع نکرده‌اید، ننشینید و حسرت گذشته را نخورید. برای کسانی که امروز کاری نمی‌کنند، فردایی وجود ندارد.

همین امروز شروع کنید. آموزش ببینید. کاری ایجاد کنید یا چندین کار که بتوانید 10 درصد از درآمدتان را آنجا صرف کنید. کم‌کم این سرمایه‌گذاری‌تان می‌تواند منافع بیشتری داشته باشد، حتی بیشتر از کسب‌وکار اصلی‌تان.

سود مرکب واقعیت دارد. اگر شما 10 درصد از درآمدتان را به سرمایه‌گذاری در مدت زمان طولانی اختصاص دهید، آینده را تضمین می‌کنید. برخلاف بسیاری از کسانی که درآمد بسیار بالایی دارند، شما هر زمان که بخواهید می‌توانید دست از کار بکشید، زیرا پولِ شما پول بیشتری برای‌تان به‌همراه می‌آورد؛ بیشتر از آنکه برای زندگی راحت نیاز داشته باشید.


6. انگیزه‌ی خود را از گرفتن به بخشیدن تغییر دهید

 

 


این دنیا به بخشایندگان می‌بخشد و از گیرندگان می‌گیرد.

– جو پالیش

بیشتر آدم‌ها فقط روی چیزی متمرکز هستند که می‌توانند از زندگی بگیرند.

من! من! من!

اما وقتی نسبت به تعاملات دنیا آگاه می‌شوید، تمایل‌تان از گرفتن صرف، به بخشیدن تغییر می‌کند. می‌فهمید که این شیوه بسیار رضایت‌بخش‌تر از گرفتنِ صرف است. علاوه‌براین، با چیزی تحریک می‌شوید که به آن باور عمیق دارید.

وقتی انگیزه‌ی اصلی‌تان بخشیدن باشد، می‌فهمید چگونه باید روابط‌تان را بهبود ببخشید. مدام به ذهن‌تان می‌آید که عبارت «سپاسگزارم» را به دیگران بگویید.

ایده‌های بیشتری درباره‌ی بهبودبخشی زندگی و کار دیگران خواهید داشت. شروع به مشارکت بیشتر می‌کنید که خود این به‌مراتب منجر به فرصت‌های بیشتر و روابط عمیق‌تر خواهد شد. مردم شما را دوست خواهند داشت و به شما اعتماد خواهند کرد. کارتان را با انگیزه‌ی والاتری دنبال می‌کنید و در نتیجه، الهام و تأثیر بسیار بیشتری خواهید گرفت.


7. به‌صراحت اذعان کنید که چقدر به دیگران وابسته‌اید

 

 


فقط به این خاطر که انگیزه‌ی اصلی‌تان کمک کردن است، این معنی را نمی‌دهد که کمک دیگران را نمی‌خواهید. در واقع، همه‌ی آدم‌ها مدام به‌دنبال دریافت کمک هستند.

واقعیت این است که همه به‌شدت به یکدیگر وابسته هستند تا بتوانند کاری را که باید انجام دهند. اما اذعان صریح به این وابستگی، خِرد و تواضع می‌طلبد. به جای آنکه آن را نقطه ضعف ببینید، بدانید که نقطه‌ی قوت است.

فراتر از اذعان به وابستگی، مدام قدردانی خود را نسبت به افرادی که در زندگی‌تان هستند بیان کنید. اینکه شما قدردانی می‌کند، خودش مورد قدردانی قرار می‌گیرد. روابطِ شما، داشته‌هایی هستند که در طول زمان باید آن‌ها را رشد دهید و بهتر کنید.

اگر از روابط‌تان قدردانی نکنید و به آنها بی‌توجه باشید، آسیب خواهند دید. همه‌ی روابط مثل حساب بانکی هستند؛ اگر کسی مدام در حال واریز باشد و دیگری مدام در حال برداشت، سرانجام همه‌ی منابع خالی می‌شوند.

در چنین روابطی یک به علاوه‌ی یک کمتر از 2 می‌شود. برعکس، در روابط هم‌افزا و سالم، یک به علاوه‌ی یک خیلی بیشتر از 2 خواهد شد. وقتی دو نفر مدام در حال بخشیدن و گرفتن هستند، حساب بانکی رابطه‌ای به رشد و گسترش خود ادامه می‌دهد و چندین منفعت منتظره و غیرمنتظره به‌همراه می‌آورد.

برای مثال، خودِ من اخیرا با برادرم به باشگاهی ورزشی رفتم. در آغاز تمرین، او سردرگم بود. نه به انرژیِ من اضافه می‌کرد و نه کمکم می‌کرد تمرینم بهتر از تمریناتم هنگام تنهایی انجام بدهم. انرژی‌ام را می‌گرفت و باعث می‌شد انرژی و تلاش بیشتری از زمان تنهایی‌ام صرف کنم.

به او گفتم چه اتفاقی در حال افتادن است و او هم سریع وضعیت هیجانی‌اش را تغییر داد. فهمید که حالتش چقدر روی من تأثیرگذار است. در حقیقت در آن لحظه، انگیزه‌ی او از یک تجربه‌ی ورزشی صرف، به ایجاد چیزی فوق‌العاده تغییر کرد.

وضعیت ذهنی مشترک ما بالا رفت. ما را به جریانی گروهی سوق داد. تمرین ما خیلی فراتر از چیزی شد که به‌تنهایی می‌توانستم انجام دهم. نه فقط آن، بلکه شروع به ردوبدل کردن جملات الهام بخش کردیم. این منجر به درکی فوق‌العاده و روابطی شد که اتفاقا به کتابی که در حال نوشتن آن هستم هم مربوط بود.

این تمرین فوق‌العاده، پیامد هم‌افزایی را به‌دنبال داشت. این ادراکاتی که با شما درمیان گذاشتم هم منافع غیرمنتظره‌ای برای کتاب من بودند. این فقط زمانی می‌تواند رخ دهد که هر دو طرف فعالانه در حال بخشیدن و گرفتن در قالب یک رابطه باشند؛ جایی که هر دو روی آفرینش تمرکز دارند، نه مصرف، جایی که انگیزه‌ی اصلیِ هر دو کمک به دیگری برای موفق شدن است.


8. برای دست‌یابی به اهداف 10 برابری و 100 برابری، شراکت‌های راهبردی بُرد بُرد ایجاد کنید

 

 


همه‌ی شرکت‌های شکست‌خورده مثل هم هستند؛ آنها برای فرار از رقابت شکست خوردند.

– پیتر تیل

بیشتر آدم‌ها، بیشتر در وضعیت رقابتی به‌سر می‌برند تا همکاری.

همکاری سطح بسیار بالاتری از رقابت است. رقابت روی خود تمرکز می‌کند. تفکر بسیار سطح پایینی هم هست، زیرا آنچه به خودیِ خود می‌توانید انجام دهید، بسیار محدود است. افراد رقابتی، مدام در تقلا هستند. آنها بیشتر روی پیروزی تمرکز دارند تا ایجاد راه‌حل‌های واقعی.

اما وقتی تفکرتان گسترش می‌یابد، می‌فهمید که با کمک دیگران می‌توانستید کار بیشتری انجام دهید. همکاری، ارتباطات منحصربه‌فردی ایجاد می‌کند که تنها کار کردن، هرگز نمی‌توانست چنین کاری کند.

مسلما شما مهارت‌ها و دانشی دارید که در حوزه‌ی تخصصی‌تان فوق‌العاده است. افراد دیگری هم هستند که در حوزه‌های دیگری دارای مهارت‌ها و دانشی هستند که کاملا خارج از آگاهی شماست. این افراد صاحب داشته‌هایی هستند که شما ندارید.

اگر می‌خواهید نتایجی 10 برابر یا 100 برابر نسبت به دیگران در حوزه‌ی تخصصی خود بگیرید، باید شراکت‌های «برد برد» استراتژیک ایجاد کنید. این امر عموما زمانی رخ می‌دهد که شما طرحی ایجاد می‌کنید که مجموعه مهارت‌ها و داشته‌هایتان با مجموعه مهارت‌ها و داشته‌های شخص دیگری درهم می‌آمیزند.

آنچه شما به‌خوبی انجام می‌دهید، برای شخص دیگری دشوار است. آنچه شما نمی‌توانید از پسش برآیید، دیگران می‌توانند به‌خوبی انجام دهند.

پس با چه کسی می‌توانید شراکت کنید که سرعت‌تان بیشتر شود؟

چه کسی دارایی‌ها و منابعی دارد که شما از آنها برخوردار نیستید؟

چگونه می‌توانید به این افراد کمک کنید؟

قادر به توسعه‌ی چه نوع مشارکت‌هایی هستید تا به شما اجازه دهند سریع‌تر به اهداف‌تان دست یابید و به دیگران هم کمک کند تا سریع‌تر به اهداف خودشان دست یابند؟

وقتی با دیگران همکاری می‌کنید، در حقیقت یک به‌علاوه‌ی یک بیش از 2 خواهد شد. این کل، با جمع تک تکِ اجزا فرق دارد.

این‌گونه است که تبدیل وضعیت رخ می‌دهد. فقط کسانی که همکاری می‌کنند، تبدیل وضعیت واقعی را تجربه می‌کنند. آنهایی که فقط به‌تنهایی خوب کار می‌کنند، در جهان‌بینیِ محدود خود گرفتار هستند.

وقتی با دیگران در هم می‌آمیزید، ایده‌ها و اهداف‌تان تغییر می‌کنند. بزرگ‌تر و بهتر می‌شوند. متفاوت با آن چیزی می‌شوند که قبل از آن می‌توانستید به‌تنهایی انجام دهید.

تنها شیوه‌ی داشتن چنین مشارکت‌هایی، تفکر بلندمدت است. باید در این بازی سرمایه‌گذاری کنید. صرفا نمی‌تواند تبادلی باشد. «این در ازای آن» نیست. چیزی به‌مراتب عمیق‌تر است. به این صورت، اخلاق‌مداریِ بیشتری در کارتان دارید. بیشتر قدر کارتان را می‌دانید. مدام کار درست را انجام می‌دهید، حتی اگر آن کار درست، دشوار و سخت باشد.

به‌دنبال روابط تبادلی نباشید. فقط به‌دنبال روابط تبدیل وضعیتیِ بلندمدت باشید.


9. اهداف 10 برابری تعیین کنید و با ترس‌هایتان روبه‌رو شوید

 

 


به اهداف کنونیِ خود نگاه کنید.

چرا این معیار شما برای «موفقیت» است؟

اصلا چرا چنین چیزی هدف شماست؟

اگر این هدف را 10 برابر بزرگ‌تر کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اگر به‌جای مثلا ماهی 3 میلیون تومان، ماهی 30 میلیون را هدف قرار دهید چه؟

آیا چنین چیزی اصلا ممکن است؟

البته که ممکن است. آدم‌های زیادی هستند که چنین می‌کنند. تنها فرق میان آنها و شما، تحصیلات، روابط و راهکارهایشان است.

وقتی هدف‌تان را 10 برابر می‌کنید، باید خیلی متفاوت درباره‌ی رفتارهای روزانه‌تان بیندیشید. باید در تمام جنبه‌های زندگی جدی‌تر باشید. باید تفکر محدود و حواس پرتی ها را حذف کنید.

10 برابر کردن هدف، یکی از بهترین چیزهایی است که می‌توانید برای خود انجام دهید. این هدف باید در همان زمانی درنظر گرفته شود که در اوج هستید. با انجام کاری قدرتمند است که به‌اوج می‌رسید؛ خواه آن کار تمرین باشد، یادگیری باشد یا حضور در محیطی منحصربه‌فرد همچون یک کشور خارجی. با حضور میان افراد خاصی هم می‌توانید در اوج قرار بگیرید؛ کسانی که به شما الهام می‌بخشند تا بهترین نسخه‌ی خودتان باشید.

فقط خودتان هستید که می‌دانید چه چیزی شما را به نقطه‌ی اوج و اشتیاق می‌رساند. بنابراین هر کاری می‌توانید انجام دهید تا به آنجا برسید و بعد هم اهداف‌تان را بنویسید. آنچه قصد انجامش را دارید به‌وضوح بیان کنید. بعد هم آن هدف را بنویسید و هر روز آن را تجسم کنید تا به واقعیت تبدیل شود.

وقتی به این هدف فکر می‌کنید، از جریان طبیعیِ ایده‌هایی که دنبال می‌کنید، منحرف نشوید.

شما نمی‌توانید با همان تفکر و رفتارهایی که اکنون دارید، نتایج آتی را 10 برابر کنید. در این مسیر، وقتی به هدف‌تان فکر می‌کنید، به ایده‌های جدیدی هم دست خواهید یافت تا سریع‌تر به آن هدف دست یابید.

این احتمال هم وجود دارد که شما از نادانسته‌هایتان آگاهی ندارید. بنابراین باید واقعا شروع به آموزش خودتان کنید؛ آموزش اینکه چگونه ممکن است به هدف‌تان دست پیدا کنید. باید نسبت به آنچه انجام می‌دهید محکم‌تر ظاهر شوید. باید بیشتر بیافرینید و بیشتر شکست بخورید. در حقیقت بارها و بارها. اغلب سریع‌ترین مسیر به سوی کیفیت است.

نه فقط آن، بلکه وقتی درباره‌ی هدف 10 برابری خود فکر می‌کنید هم، احتمالا ایده‌هایی به نظرتان خواهد رسید که شما را می‌ترسانند. وقتی کاری می‌کنید که شما را می‌ترساند، در حقیقت مرزی را رد می‌کنید که بیشتر آدم‌ها هرگز از آن عبور نمی‌کنند. کار ترسناک اغلب بسیار سودمند و ارزشمند است.


10. در بازاریابی خیلی خیلی خوب شوید


بازاریابی چیزی نیست جز روان‌شناسی کاربردی؛ ارتباط با آدم‌ها، متقاعد کردن دیگران و کمک به آنها.

خیلی‌ها فکر می‌کنند بازاریابی چیزی کثیف و غیراخلاقی است!

بسیاری از «هنرمندان» بازاریابی را نمی‌آموزند، چون نمی‌خواهند «خودشان را بفروشند». آنها می‌خواهند کارشان خالص باشد. دانشگاهی‌ها هم بهتر از این نیستند. آثار آنها در دسترس مردم عادی نیست.

بازاریابی چیزی نیست جز آسان‌تر و بهتر کردنِ یافتن و استفاده از کارتان.

حقیقت این است که مردم یک دفعه ظاهر نمی‌شوند که محصول یا خدمات شما را بخرند. آنها ناگهان ظاهر نمی‌شوند تا نوشته‌های شما را بخوانند.

اصلا بیایید در مورد همین لحظه فکر کنید: چطوری به این صفحه آمدید؟ به عنوان این مقاله نگاه کنید. همین مقاله را می‌توانستیم «توصیه‌هایی برای موفقیت» بنامیم. اما آیا روی چنین عنوانی کلیک می‌کردید؟

احتمالا نه. اما روی «میلیاردر شدن» کلیک کردید. چرا روی این عنوان کلیک کردید؟ چطوری تا اینجای مقاله را خواندید؟

درباره‌ی همین تجربه فکر کنید.

بازاریابی «چگونگی» هر کاری است که انجام می‌دهید.

دلیل اینکه بیشتر مردم موفق نیستند، به این خاطر است که یا از بازاریابی می‌ترسند و یا از آن امتناع می‌کنند. به همین دلیل هم بیشتر افراد معلم‌های بدی هستند. آنها بیشتر روی محتوا تمرکز دارند تا تحویل و طراحیِ آن محتوا. اما تحویل (یا همان چگونگی) اگر مهم‌تر نباشد، درست به اندازه‌ی اینکه چه کاری انجام می‌دهید یا چرا این کار را انجام می‌دهید مهم است.

شاید شما درمان سرطان را بدانید. اما اگر آن را درست بازاریابی نکنید، هیچ‌وقت نمی‌توانید درمان خود را عرضه کنید. شاید مهم‌ترین پیامِ دنیا را داشته باشید یا بهترین قصه‌ی دنیا را بدانید، اما اگ


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 97/8/22:: 8:41 عصر     |     () نظر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >