زندگی ما فراهم کند.
هدف گذاری امر قدرتمندی است، چراکه شما را متمرکز میکند، رؤیاهایتان را شکل میدهد و این توانایی را در اختیارتان میگذارد تا خودتان را برای اقدامات دقیقی پروش بدهید که برای رسیدن به خواستههایتان لازم است.
اهداف اهمیت دارند، چون باعث رشد ما در مسیری میشوند که پیش از این تجربه نکردهایم و برای رسیدن به اهدافمان باید روزبهروز خودمان را پرورش دهیم و بهتر شویم.اهداف بلند مدت به رفع موانع سر راه ما کمک میکنند. خوشبختانه بیشتر اهداف ما، هدفهای قدرتمندی هستند و میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. پس باید توانمند باشیم و حرکت کنیم! به این ترتیب رسیدن به اهدافمان تضمینی است. البته دستیابی به هدفمهمترین نتیجهی هدف گذاری نیست، سود واقعی زمانی به دست میآید که ببینیم در روند رسیدن به هدف و برای دستیابی به نتیجه حاضر به انجام چه کارهایی هستیم یا در این مسیر ممکن است چقدر به تعالی برسیم یا چقدر تغییر کنیم!
به نظر شما چه نکات مهمی را باید برای بررسی و نوشتنِ اهدافمان یاد بگیریم و به خاطر بسپاریم؟
همهی ما دو انتخاب داریم؛ با زندگی بسازیم یا زندگی را بسازیم! در این نوشته قرار است دربارهی دومی با هم صحبت کنیم. در این مقاله قصد داریم نگاهی دقیقتر به چگونگی یک هدف گذاری قوی و کاربردی داشته باشیم. با ما همراه باشید.
تنها راه رسیدن به تواناییِ تصمیم گیریِ معقول این است که بدانیم از آینده چه میخواهیم و چگونه باید به آن برسیم. باید بدانیم اکنون کجا هستیم و در چه سطحی از زندگی احساس رضایت خواهیم کرد؛ بنابراین ابتدا باید کمی فکر کنیم و موقعیت فعلیمان را بسنجیم، وقتی دقیقا فهمیدید در چه وضعیتی قرار دارید، آن را روی کاغذ بیاورید. برای نوشتن موقعیت کنونیتان یک پرسش کلیدی وجود دارد: از وضعیت فعلیام راضی هستم یا نه؟
ما از ارزیابی دو هدف را دنبال میکنیم؛ اول اینکه ارزیابی شیوهای کاربردی برای مشاهدهی پیشرفتتان به شما میدهد و باعث میشود چشماندازی را دنبال کنید که برای زندگی متصور هستید. دوم اینکه، نشانتان میدهد کجا هستید و وقتی بدانید کجا ایستادهاید، میتوانید تعیین کنید باید کجا باشید. در واقع ارزیابی به شما جهت میدهد.
این هفته ساعاتی را به ارزیابی و بررسی موقعیت و اهدافتان اختصاص دهید. ببینید، کجا هستید و موقعیتی را که در آن قرار دارید بنویسید، طوری که پیشرفت ماهانهتان از بررسیها و یادداشتهای مربوط به آنها مشخص باشد. بهطور منظم برای ارزیابی و بررسی وقت بگذارید، خواهید دید که چقدر نتیجه میدهد؛ این واقعا هیجانانگیز است!
یکی از ویژگیهای شگفتِ ما انسانها این است که آرزوهایمان برای داشتن زندگی بهتر تمامی ندارد و میتوانیم رؤیاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم و برای زندگی کردن با این رؤیاها هدف گذاری کنیم. ما میتوانیم نگاه عمیق و درونیتری داشته باشیم و موقعیت بهتری را برای خود و خانوادهمان تصور کنیم.
میتوانیم رؤیای موقعیت مالی، عاطفی، معنوی یا مادی بهتری برای خودمان داشته باشیم. نه تنها توانایی رؤیاپردازی داریم بلکه میتوانیم رؤیاهایمان را دنبال کنیم و حتی بیشتر از آن، با استفاده از تواناییِ شناختی، برای دستیابی به رؤیاهایمان نقشه بکشیم و راهکارهایی بدهیم. این چیزی است که انسان را قدرتمند میکند!
چه اهداف و آرزوهایی دارید؟ این اهداف و آرزوها جزو داشتههای شما یا آنچه تا کنون انجام دادهاید نیستند. اما چیزهایی هستند که شما میخواهید داشته باشید یا انجام بدهید. تا بهحال واقعا نشستهاید به ارزش زندگی خود فکر کنید و تصمیم بگیرید واقعا از زندگی چه میخواهید؟
واقعا چقدر زمان صرف کردید تا عمیقا به رؤیاهای درونیتان فکر کنید و در سکوت به ندای قلبتان گوش کنید؟ آرزوهای ما اینجا، درون قلب و همراه روحمان هستند. هر کسی آرزوهای قلبیِ خاص خود را دارد. آرزوهایمان ممکن است هر لحظه با ما باشند، حی و حاضر، یا اینکه در گذر زمان و تحت تأثیر حرفهای دیگران که میگفتند آرزوهایمان احمقانهاند زیر خروارها خاک مدفون شده باشند؛ اما هنوز وجود دارند!
آرامش! چیزی که در دنیای پرمشغلهی ما به اندازهی کافی وجود ندارد. مدام عجله داریم. مدام در شتابیم، بدو بدوهای نفسگیر داریم و مدام درگیر شلوغیها و فضای اضطرابآور اطرافمان هستیم. اما قلب انسان برای زمانهای سکوت و آرامش که برای نگرشهای عمیق مناسب هستند، ساخته شده است. قلب در سکوت و آرامش دوباره همهچیز را بازنگری میکند، میتوانیم به همه چیز دقیق نگاه کنیم. در بلندپروازیهایمان رها شویم و با بالهای رؤیاهایمان اوج بگیریم.
این هفته یک «وقتِ رؤیا پردازی» در سکوت و آرامش برای خودتان مشخص کنید. نه دیگران، نه وسایل ارتباطی و تلفن، نه کامپیوتر هیچ کدام در این برنامه جایی ندارند. فقط شما هستید، افکارتان و یک قلم و کاغذ.
دربارهی هر آنچه واقعا شما را به هیجان میآورد فکر کنید. وقتی آرام هستید به چیزهایی بیندیشید که واقعا احساساتتان را به غلیان وا میدارند. چه بهعنوان تفریح و چه برای زندگی، دوست دارید چه کارهایی انجام بدهید؟ دنبال چه هستید و دوست دارید چه چیزی را و چگونه به انجام برسانید؟ حاضرید برای تثبیت موقعیتتان چه تلاشهایی بکنید؟ کدام افکار بزرگ قلبتان را به هیجان میآورند و خوشحالتان میکنند؟ هنگامی که به این سؤالات پاسخ بدهید، احساس خوبی خواهید داشت و اصطلاحا در «منطقهی رؤیا» هستید و این تنها زمانی اتفاق میافتد که ما متوجه باشیم چه آرزوها و رؤیاهایی را تجربه میکنیم.
تمام آرزوهایتان را مکتوب کنید. به اینکه ممکن است چقدر احمقانه یا بیش از حد عجیب و غریب باشند فکر نکنید! بگذارید افکارتان اوج بگیرند آنوقت تمام آرزوهایتان را به دقت بنویسید!
حالا وقت آن رسیده که آرزوهایتان را اولویت بندی کنید. کدامشان مهمتر هستند؟ کدام دست یافتنیتر است؟ بیشتر دوست دارید به کدامشان برسید؟ همهی آرزوهایتان را به ترتیب اولویت و میزان تلاشی که برای هر کدام نیاز است، مرتب کنید. یادتان باشد همیشه باید عملگرا باشید، یعنی به اندازهی کافی برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید، نه اینکه فقط در خواب و رؤیا زندگی کنید.
منظورمان از اهداف هوشمندانه، اهداف ویژهای هستند که قابل سنجش باشند، بتوانید به دستشان بیاورید، اهدافی که واقع بینانه باشند و برای دستیابی به آنها زمان اهمیت داشته باشد. نگران نباشید دربارهی هر کدام از این ویژگیها با شما صحبت خواهیم کرد:
اهدافی هستند که تردید و دودلی در آنها جایی ندارد؛ اهدافی که مبهم نیستند و کاملا مشخص است چه میخواهیم. اهداف مبهم به نتایج مبهم منتهی میشوند و اهداف ناقص نتایج نصفه و نیمه به بار میآورند و این یعنی هیچی به هیچی!
همیشه طوری هدف گذاری کنید که بتوانید اهدافتان را بسنجید. میخواهم بگویم «قابل سنجش بودن»، یعنی باید در قواعد اخلاقی ما و با ویژگیهای فردیِ مختصِ خودمان قابل سنجش و ارزیابی باشد.
یکی از کارهای مضری که برخی افراد انجام میدهند (با وجود آنکه ارادهی خوبی دارند)، این است که اهداف متعددی معین میکنند که دست نیافتنی هستند، یعنی یا آنقدر هدفهایشان بلندپروازانه و زیاد است که توانایی رسیدن به آنها را ندارند یا آنقدر متعددند که در میانهی راه پشتکارشان را از دست میدهند، انگیزهشان از بین میرود و از رسیدن به آنها منصرف میشوند.
کلمهی واقعبینانه از «واقعیت» میآید. هدف چیزی است که ما میتوانیم در واقعیت به آن برسیم یا آن را به یک واقعیت در زندگیمان تبدیل کنیم. خیلی از اهداف از واقعیت بسیار فاصله دارند، یعنی حتی نمیتوان آنها را به سادگی بیان کرد. شما باید اهدافی تعیین کنید که حداقل بتوان آن را توضیح داد، حتی اگر هدف عجیب و غریبی باشد. هدف هر چیزی میتواند باشد، اما باید بتوانیم به آن برسیم. باید بتوانیم برای رسیدن به آن برنامه بریزیم. باید بتوانیم بگوییم مثلا هدف مورد نظر از این طریق یا با فلان روش قابل انجام است. اما باید اسباب و وسایل رسیدن به هدف مهیا و انجام شدنی باشد. در واقع قابلِ دستیابی و واقعبینانه بودنِ هدف با هم همپوشانی دارند و هیچ کدام از اینها به هیچ وجه به این معنا نیست که نباید اهداف بزرگی تعیین کنید، بزرگی یا کوچکی هدف مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که آنقدر قابل دستیابی و واقع بینانه باشد که در خواب و رؤیا زندگی نکنیم.
برای رسیدن به هر هدفی باید یک بازهی زمانی تعیین شود، یعنی هنگام هدف گذاری باید زمان رسیدن به اهداف هم مشخص باشد. یکی از جنبههای قدرتمند یک هدفِ خوب این است که بتوان آن را تا بازهی زمانی تعیین شده به سرانجام رساند. زمانبندی مهم است، چون هر چه زمان پیش میرود شما هم روی هدفتان کار میکنید، خوب قاعدتا نمیخواهید از برنامهریزیتان عقب بمانید و این ترغیبتان میکند تا در زمان مشخص شده به نتیجه برسید، حتی میتوانید اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر با زمانبندیهای کوتاهمدت تقسیم کنید و در هر زمان به یکی از اهداف کوچکتر برسید که در واقع بخشی از هدف بزرگتر هستند. روی اهدافتان کار کنید و طبق زمانبندیتان پیش بروید. یک هدف گذاری هوشمندانه باید زمانبندی مناسبی داشته باشد.
هنگامی که کسی از اهداف شما باخبر است با پرسیدن این سؤال که «بهش رسیدی؟» وادارتان میکند به مسیرتان ادامه بدهید تا به نتیجهی کامل برسید. ممکن است شما این را یک یادآوری بدانید یا اسمش را ترغیب کردن بگذارید، اما هر چه هست یادتان میاندازد متوقف نشوید. پاسخگویی در واقع همان ثابت قدم بودن در رسیدن به هدف است؛ فرقی نمیکند پاسخگوی خودتان یا فرد دیگری باشید. یک هدف تا زمانی که قادر نباشید بابتش به خودتان یا دیگری جواب پس بدهید و آن را دقیق و درست بیان کنید و خودتان یا دیگران را دربارهی پیگیری آن هدف قانع کنید، هدف قدرتمندی نخواهد بود.
منبع : success
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
دانلود pdf مقاله: هدف گذاری چیست؟ و چگونه این کار را انجام دهیم؟
کلمات کلیدی:
زندگی ما فراهم کند.
هدف گذاری امر قدرتمندی است، چراکه شما را متمرکز میکند، رؤیاهایتان را شکل میدهد و این توانایی را در اختیارتان میگذارد تا خودتان را برای اقدامات دقیقی پروش بدهید که برای رسیدن به خواستههایتان لازم است.
اهداف اهمیت دارند، چون باعث رشد ما در مسیری میشوند که پیش از این تجربه نکردهایم و برای رسیدن به اهدافمان باید روزبهروز خودمان را پرورش دهیم و بهتر شویم.اهداف بلند مدت به رفع موانع سر راه ما کمک میکنند. خوشبختانه بیشتر اهداف ما، هدفهای قدرتمندی هستند و میتوانیم به آنها دست پیدا کنیم. پس باید توانمند باشیم و حرکت کنیم! به این ترتیب رسیدن به اهدافمان تضمینی است. البته دستیابی به هدفمهمترین نتیجهی هدف گذاری نیست، سود واقعی زمانی به دست میآید که ببینیم در روند رسیدن به هدف و برای دستیابی به نتیجه حاضر به انجام چه کارهایی هستیم یا در این مسیر ممکن است چقدر به تعالی برسیم یا چقدر تغییر کنیم!
به نظر شما چه نکات مهمی را باید برای بررسی و نوشتنِ اهدافمان یاد بگیریم و به خاطر بسپاریم؟
همهی ما دو انتخاب داریم؛ با زندگی بسازیم یا زندگی را بسازیم! در این نوشته قرار است دربارهی دومی با هم صحبت کنیم. در این مقاله قصد داریم نگاهی دقیقتر به چگونگی یک هدف گذاری قوی و کاربردی داشته باشیم. با ما همراه باشید.
تنها راه رسیدن به تواناییِ تصمیم گیریِ معقول این است که بدانیم از آینده چه میخواهیم و چگونه باید به آن برسیم. باید بدانیم اکنون کجا هستیم و در چه سطحی از زندگی احساس رضایت خواهیم کرد؛ بنابراین ابتدا باید کمی فکر کنیم و موقعیت فعلیمان را بسنجیم، وقتی دقیقا فهمیدید در چه وضعیتی قرار دارید، آن را روی کاغذ بیاورید. برای نوشتن موقعیت کنونیتان یک پرسش کلیدی وجود دارد: از وضعیت فعلیام راضی هستم یا نه؟
ما از ارزیابی دو هدف را دنبال میکنیم؛ اول اینکه ارزیابی شیوهای کاربردی برای مشاهدهی پیشرفتتان به شما میدهد و باعث میشود چشماندازی را دنبال کنید که برای زندگی متصور هستید. دوم اینکه، نشانتان میدهد کجا هستید و وقتی بدانید کجا ایستادهاید، میتوانید تعیین کنید باید کجا باشید. در واقع ارزیابی به شما جهت میدهد.
این هفته ساعاتی را به ارزیابی و بررسی موقعیت و اهدافتان اختصاص دهید. ببینید، کجا هستید و موقعیتی را که در آن قرار دارید بنویسید، طوری که پیشرفت ماهانهتان از بررسیها و یادداشتهای مربوط به آنها مشخص باشد. بهطور منظم برای ارزیابی و بررسی وقت بگذارید، خواهید دید که چقدر نتیجه میدهد؛ این واقعا هیجانانگیز است!
یکی از ویژگیهای شگفتِ ما انسانها این است که آرزوهایمان برای داشتن زندگی بهتر تمامی ندارد و میتوانیم رؤیاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم و برای زندگی کردن با این رؤیاها هدف گذاری کنیم. ما میتوانیم نگاه عمیق و درونیتری داشته باشیم و موقعیت بهتری را برای خود و خانوادهمان تصور کنیم.
میتوانیم رؤیای موقعیت مالی، عاطفی، معنوی یا مادی بهتری برای خودمان داشته باشیم. نه تنها توانایی رؤیاپردازی داریم بلکه میتوانیم رؤیاهایمان را دنبال کنیم و حتی بیشتر از آن، با استفاده از تواناییِ شناختی، برای دستیابی به رؤیاهایمان نقشه بکشیم و راهکارهایی بدهیم. این چیزی است که انسان را قدرتمند میکند!
چه اهداف و آرزوهایی دارید؟ این اهداف و آرزوها جزو داشتههای شما یا آنچه تا کنون انجام دادهاید نیستند. اما چیزهایی هستند که شما میخواهید داشته باشید یا انجام بدهید. تا بهحال واقعا نشستهاید به ارزش زندگی خود فکر کنید و تصمیم بگیرید واقعا از زندگی چه میخواهید؟
واقعا چقدر زمان صرف کردید تا عمیقا به رؤیاهای درونیتان فکر کنید و در سکوت به ندای قلبتان گوش کنید؟ آرزوهای ما اینجا، درون قلب و همراه روحمان هستند. هر کسی آرزوهای قلبیِ خاص خود را دارد. آرزوهایمان ممکن است هر لحظه با ما باشند، حی و حاضر، یا اینکه در گذر زمان و تحت تأثیر حرفهای دیگران که میگفتند آرزوهایمان احمقانهاند زیر خروارها خاک مدفون شده باشند؛ اما هنوز وجود دارند!
آرامش! چیزی که در دنیای پرمشغلهی ما به اندازهی کافی وجود ندارد. مدام عجله داریم. مدام در شتابیم، بدو بدوهای نفسگیر داریم و مدام درگیر شلوغیها و فضای اضطرابآور اطرافمان هستیم. اما قلب انسان برای زمانهای سکوت و آرامش که برای نگرشهای عمیق مناسب هستند، ساخته شده است. قلب در سکوت و آرامش دوباره همهچیز را بازنگری میکند، میتوانیم به همه چیز دقیق نگاه کنیم. در بلندپروازیهایمان رها شویم و با بالهای رؤیاهایمان اوج بگیریم.
این هفته یک «وقتِ رؤیا پردازی» در سکوت و آرامش برای خودتان مشخص کنید. نه دیگران، نه وسایل ارتباطی و تلفن، نه کامپیوتر هیچ کدام در این برنامه جایی ندارند. فقط شما هستید، افکارتان و یک قلم و کاغذ.
دربارهی هر آنچه واقعا شما را به هیجان میآورد فکر کنید. وقتی آرام هستید به چیزهایی بیندیشید که واقعا احساساتتان را به غلیان وا میدارند. چه بهعنوان تفریح و چه برای زندگی، دوست دارید چه کارهایی انجام بدهید؟ دنبال چه هستید و دوست دارید چه چیزی را و چگونه به انجام برسانید؟ حاضرید برای تثبیت موقعیتتان چه تلاشهایی بکنید؟ کدام افکار بزرگ قلبتان را به هیجان میآورند و خوشحالتان میکنند؟ هنگامی که به این سؤالات پاسخ بدهید، احساس خوبی خواهید داشت و اصطلاحا در «منطقهی رؤیا» هستید و این تنها زمانی اتفاق میافتد که ما متوجه باشیم چه آرزوها و رؤیاهایی را تجربه میکنیم.
تمام آرزوهایتان را مکتوب کنید. به اینکه ممکن است چقدر احمقانه یا بیش از حد عجیب و غریب باشند فکر نکنید! بگذارید افکارتان اوج بگیرند آنوقت تمام آرزوهایتان را به دقت بنویسید!
حالا وقت آن رسیده که آرزوهایتان را اولویت بندی کنید. کدامشان مهمتر هستند؟ کدام دست یافتنیتر است؟ بیشتر دوست دارید به کدامشان برسید؟ همهی آرزوهایتان را به ترتیب اولویت و میزان تلاشی که برای هر کدام نیاز است، مرتب کنید. یادتان باشد همیشه باید عملگرا باشید، یعنی به اندازهی کافی برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید، نه اینکه فقط در خواب و رؤیا زندگی کنید.
منظورمان از اهداف هوشمندانه، اهداف ویژهای هستند که قابل سنجش باشند، بتوانید به دستشان بیاورید، اهدافی که واقع بینانه باشند و برای دستیابی به آنها زمان اهمیت داشته باشد. نگران نباشید دربارهی هر کدام از این ویژگیها با شما صحبت خواهیم کرد:
اهدافی هستند که تردید و دودلی در آنها جایی ندارد؛ اهدافی که مبهم نیستند و کاملا مشخص است چه میخواهیم. اهداف مبهم به نتایج مبهم منتهی میشوند و اهداف ناقص نتایج نصفه و نیمه به بار میآورند و این یعنی هیچی به هیچی!
همیشه طوری هدف گذاری کنید که بتوانید اهدافتان را بسنجید. میخواهم بگویم «قابل سنجش بودن»، یعنی باید در قواعد اخلاقی ما و با ویژگیهای فردیِ مختصِ خودمان قابل سنجش و ارزیابی باشد.
یکی از کارهای مضری که برخی افراد انجام میدهند (با وجود آنکه ارادهی خوبی دارند)، این است که اهداف متعددی معین میکنند که دست نیافتنی هستند، یعنی یا آنقدر هدفهایشان بلندپروازانه و زیاد است که توانایی رسیدن به آنها را ندارند یا آنقدر متعددند که در میانهی راه پشتکارشان را از دست میدهند، انگیزهشان از بین میرود و از رسیدن به آنها منصرف میشوند.
کلمهی واقعبینانه از «واقعیت» میآید. هدف چیزی است که ما میتوانیم در واقعیت به آن برسیم یا آن را به یک واقعیت در زندگیمان تبدیل کنیم. خیلی از اهداف از واقعیت بسیار فاصله دارند، یعنی حتی نمیتوان آنها را به سادگی بیان کرد. شما باید اهدافی تعیین کنید که حداقل بتوان آن را توضیح داد، حتی اگر هدف عجیب و غریبی باشد. هدف هر چیزی میتواند باشد، اما باید بتوانیم به آن برسیم. باید بتوانیم برای رسیدن به آن برنامه بریزیم. باید بتوانیم بگوییم مثلا هدف مورد نظر از این طریق یا با فلان روش قابل انجام است. اما باید اسباب و وسایل رسیدن به هدف مهیا و انجام شدنی باشد. در واقع قابلِ دستیابی و واقعبینانه بودنِ هدف با هم همپوشانی دارند و هیچ کدام از اینها به هیچ وجه به این معنا نیست که نباید اهداف بزرگی تعیین کنید، بزرگی یا کوچکی هدف مهم نیست، آنچه اهمیت دارد این است که آنقدر قابل دستیابی و واقع بینانه باشد که در خواب و رؤیا زندگی نکنیم.
برای رسیدن به هر هدفی باید یک بازهی زمانی تعیین شود، یعنی هنگام هدف گذاری باید زمان رسیدن به اهداف هم مشخص باشد. یکی از جنبههای قدرتمند یک هدفِ خوب این است که بتوان آن را تا بازهی زمانی تعیین شده به سرانجام رساند. زمانبندی مهم است، چون هر چه زمان پیش میرود شما هم روی هدفتان کار میکنید، خوب قاعدتا نمیخواهید از برنامهریزیتان عقب بمانید و این ترغیبتان میکند تا در زمان مشخص شده به نتیجه برسید، حتی میتوانید اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر با زمانبندیهای کوتاهمدت تقسیم کنید و در هر زمان به یکی از اهداف کوچکتر برسید که در واقع بخشی از هدف بزرگتر هستند. روی اهدافتان کار کنید و طبق زمانبندیتان پیش بروید. یک هدف گذاری هوشمندانه باید زمانبندی مناسبی داشته باشد.
هنگامی که کسی از اهداف شما باخبر است با پرسیدن این سؤال که «بهش رسیدی؟» وادارتان میکند به مسیرتان ادامه بدهید تا به نتیجهی کامل برسید. ممکن است شما این را یک یادآوری بدانید یا اسمش را ترغیب کردن بگذارید، اما هر چه هست یادتان میاندازد متوقف نشوید. پاسخگویی در واقع همان ثابت قدم بودن در رسیدن به هدف است؛ فرقی نمیکند پاسخگوی خودتان یا فرد دیگری باشید. یک هدف تا زمانی که قادر نباشید بابتش به خودتان یا دیگری جواب پس بدهید و آن را دقیق و درست بیان کنید و خودتان یا دیگران را دربارهی پیگیری آن هدف قانع کنید، هدف قدرتمندی نخواهد بود.
منبع : success
گروه تحقیقاتی و آموزشی کرامت زاده
دانلود pdf مقاله: هدف گذاری چیست؟ و چگونه این کار را انجام دهیم؟
کلمات کلیدی:
هم به من کمک کرده است.
بی هیچ شکی میتوانم بگویم در ده سالی که سعی کردم عادتهایی را در خود ایجاد کنم، مدیتیشن تبدیل به مهمترین عادت من شده است. مراقبهبرای شکل دادن به سایر عادتها هم به من کمک کرده است. به من کمک کرده تا احساس آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشم، دربارهی مسائل ناراحت کننده کمتر نگران شوم و بیشتر از قبل متوجه آنچه در زندگیام جریان دارد باشم و سپاسگزارتر باشم. با اینکه هنوز نقصهایی دارم اما این عادت تا حد زیادی باعث پیشرفت من شده است.
برای همین در این نوشته قصد دارم 20 نکته درباره آموزش مدیتیشن را برای شما نیز عنوان کنم.
احتمالا مهمترین فایدهی این عادت برای من، این بوده است که برای درک کردن ذهنم به من کمک کرده است. پیش از شروع مدیتیشن هیچ وقت به آنچه در ذهنم جریان داشت فکر نمیکردم، افکار در ذهنم جریان داشت و من مانند یک ربات بیاراده تنها از دستورات ذهنم اطاعت میکردم. هنوز هم این فرایند در جریان است اما من بیشتر و بیشتر به آنچه درون ذهنم میگذرد آگاه هستم. من خودم را نه کاملا، اما بهتر از گذشته درک میکنم، و این امر به من انعطافپذیری و آزادی بیشتری داده است.
برای همین مدیتیشن را به شما هم به شدت توصیه میکنم. البته نمیگویم کار آسانی در پیش دارید اما میخواهم بگویم که میتوانید با قدمهای کوچک آغاز کنید و با تمرین، روز به روز بهتر شوید. انتظار نداشته باشید که در شروع کار عالی عمل کنید، اصلا به همین خاطر است که اسم این تلاشهای اولیه را «تمرین» گذاشتهاند!
نکات زیر برای این نیستند که از شما یک حرفهای بسازند. این نکات قرار است به شما برای شروع و ادامهی کار کمک کنند. لازم نیست که همهی این نکات را یکجا به کار ببرید. چند مورد را امتحان کنید، دوباره سری به این مقاله بزنید و مجددا یکی دوتای دیگر از راهکارهای آموزش مدیتیشن را هم امتحان کنید.
1. کافی است به مدت دو دقیقه در جایی بنشینید
این کار که تنها برای دو دقیقه مدیتیشن کنید آنقدر آسان است که خندهدار به نظر میرسد. اما همین کار تمرینی عالی برای مراقبه است. کافیست به مدت یک هفته هر روز دو دقیقه در جایی بنشینید. اگر خوب پیش رفتید در هفته بعدی دو دقیقه دیگر به زمان اضافه کنید. و این چهار دقیقه را به مدت یک هفته ادامه دهید. هر هفته با اضافه کردنِ تدریجی زمان، میتوانید در ماه دوم روزی 10 دقیقه مدیتیشن کنید، این زمان خیلی خوب است! البته برای رسیدن به آن بهتر است ابتدا با زمانهای کوتاه شروع کنید.
2. روزتان را با مدیتیشن آغاز کنید
تا زمانی که هنوز به انجام مراقبه عادت نکردهاید احتمال دارد قرار روزانهی مدیتیشنتان را فراموش کنید. پس روی تلفنهمراهتان یک یادآور یا زنگ ساعت تنظیم کنید. همچنین میتوانید یادداشتی با عنوان «مدیتیشن» بنویسید، و در جایی جلوی چشم بگذارید که وقتی بیدار میشوید ببینید.
3. مهم نیست چگونه انجامش میدهید، فقط انجامش بدهید
بسیاری افراد دربارهی اینکه کجا و چطور بنشینند، از چه زیراندازی استفاده کنند و… نگران میشوند. توجه به این موارد اگر چه مناسب است اما برای شروع کار آنقدرها هم مهم نیست. کافیست روی صندلی، مبل یا تخت خود بنشینید. اگر راحت هستید میتوانید روی زمین و چهارزانو بنشینید. به هر حال در شروع قرار است فقط دو دقیقه در جایی بنشینید. اگر بعدا خواستید مدیتیشن طولانیتری داشته باشید، میتوانید به جای مناسبتر فکر کنید تا برای مدت طولانیتری راحت بنشینید. اما برای شروع، این کار چندان اهمیتی ندارد. کافی است در جایی آرام و ساکت بنشینید.
4. در ابتدا به احساساتتان توجه کنید
وقتی شروع به مدیتیشن میکنید، کافی است ببینید چه احساساتی دارید. بدن شما چه حسی را تجربه میکند؟ راحت، آرام، منقبض، خسته یا… کیفیت ذهنی شما در این لحظه چیست؟ مشغول، خسته، مضطرب یا … هر احساسی که با خود به این جلسه آوردهاید را بپذیرید.
حتما بخوانید: ابراز احساسات؛ چگونه احساساتمان را به درستی بیان کنیم
5. نفسهای خود را بشمارید
اکنون که در جای خود آرام گرفتهاید توجهتان را به نفسهایتان خود معطوف کنید. کافی است توجهتان را به مسیر عبور هوا که از بینی آغاز میشود و راه خود را به پایین به سمت ریهها ادامه میدهد، متمرکز کنید. همچنان که اولین نفستان را فرو میبرید بشمارید «یک»، و وقت بیرون دادن نفستان بشمارید «دو». این کار را تا رسیدن به عدد 10 ادامه دهید، سپس دوباره از یک، شمردن را آغاز کنید.
6. وقتی توجه ذهن شما منحرف شد مجددا به مسیر برگردید
بدون شک ذهن شما هنگام مدیتیشن شروع به پَرسه زدن خواهد کرد. اصلا اشکال ندارد. وقتی متوجه شدید که حواستان از مسیر منحرف شده، لبخند بزنید و به راحتی و آرامش بشمارید «یک» و به توجه بر نفس کشیدنتان برگردید. ممکن است در مواجهه با این حواسپرتیها کمی احساس ناتوانی کنید، اما خارج شدن از حالت تمرکز بسیار طبیعی است و برای همهی ما پیش میآید. یادتان نرود که این یک تمرین است و طبیعی است که از روز اول در آن عالی نباشید.
7. نگاهی دوستانه داشته باشید
اگر حین مدیتیشن احساسات و افکاری به ذهنتان آمد، که این اتفاق حتما پیش میآید، نگاهی دوستانه به آنها داشته باشید. احساسات و افکارتان را دوست خود بدانید، و به آنها به چشم دشمن یا مزاحم نگاه نکنید . احساسات و افکار شما گرچه همهی وجود شما را تشکیل نمیدهند همچنان بخشی از وجود شما هستند.
8. خیلی نگران درست انجام دادن مدیتیشن نباشید
ممکن است نگران باشید که مبادا مدیتیشن را درست انجام ندهید، اما مهم نیست، همهی ما همینطور هستیم. و شما اشتباه انجامش نمیدهید. هیچ راه بدون نقصی برای مدیتیشن وجود ندارد، کافی است از اینکه دارید مدیتیشن میکنید خوشحال باشید.
9. لازم نیست ذهن خود را خالی کنید
بسیاری گمان میکنند مدیتیشن معادل با خالی کردن ذهن یا توقف جریان فکر است. اما این یک تصور غلط است. این حالت گاهی در فرایند مدیتیشنپیش میآید اما هدف مدیتیشن این نیست. اگر افکاری به ذهنتان میآید طبیعی است، برای همه چنین است. ذهن ما کارخانه تولید فکر است و ما نمیتوانیم با یک کلید ناگهان همه چیز را در آن خاموش کنیم. به جای این کار کافی است توجه خود را متمرکز نگه دارید. و زمانی که ذهنتان شروع به پرسه زدن کرد توجه کردن را مجددا تمرین کنید.
10. با هر چه در ذهنتان ظاهر میشود مدتی همراهی کنید
حتما بخوانید: 12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید مصرف کنید
زمانی که فکر یا احساسی به ذهنتان آمد، و حتما پیش خواهد آمد، سعی کنید مدتی با آنها همراه شوید. بله، میدانم که پیشتر گفتم به شمارش و تمرکز بر تنفستان برگردید، اما بعد از اینکه یک هفته تمرکز بر تنفستان را تمرین کردید، میتوانید همراهی با افکار و احساساتی که حین مدیتیشن ظاهر میشوند را نیز آغاز کنید. ما انسانها تمایل داریم که با احساساتی مانند درماندگی، خشم، اضطراب و … روبرو نشویم. و یک تمرین فوقالعاده مفیدِ مدیتیشن، کمی همراه شدن با احساسی است که حین مدیتیشن ظاهر میشود. کافیست با احساس و فکرتان مدتی همراهی کنید و کنجکاو باشید.
11. سعی کنید با خودتان آشنا شوید
این تمرین نه فقط دربارهی متمرکر کردن توجه شما، بلکه دربارهی این موضوع است که بفهمید ذهن شما چگونه کار میکند، و چه چیزی در آن جریان دارد. مسیر این شناخت خیلی سرراست نیست، اما میتوانید با نگاه کردن به مسیرهایی که ذهنتان در آن پرسه میزند، مشاهدهی اینکه چه وقت پریشان میشود یا چه زمانی از مواجهه با احساسات ناراحتکننده امتناع میکند، قدم در راه شناخت خودتان بگذارید.
12. با خوتان مهربان باشید
وقتی شروع به شناختن خود میکنید با نگرشی دوستانه این کار را انجام دهید. نگرش انتقادگر را کنار بگذارید. لبخند به لب داشته باشید و به خودتان عشق بورزید.
13. به بدن خود توجه کنید و احساسات اندامتان را درک کنید
کار دیگری که پس از کسب مهارت در دنبال کردنِ ریتم تنفس خود میتوانید انجام دهید، تمرکز بر بخش خاصی از بدنتان است. از کف پای خود آغاز کنید، در کف پایتان چه احساسی دارید؟ به آهستگی توجهتان را به انگشتانتان معطوف کنید، سپس به روی پا، قوزک پا و همینطور بخشهای بدنتان را تا فرق سر احساس و درک کنید.
14. به نور، صدا و انرژی محیط خود توجه کنید
نور و صدا و انرژی - آموزش مدیتیشن
پس از اینکه حداقل برای یک هفته بر روی تنفستان تمرکز کردید، میتوانید بر نورهای مختلفی که در اطراف شماست تمرکز کنید. چشم خود را به یک نقطه بدوزید و به نور آنجا توجه کنید. روز دیگر میتوانید بر صداهای اطرافتان تمرکز کنید. روزی دیگر میتوانید علاوه بر نور و صدا به انرژیهای دیگری که شما را فرا گرفته است توجه کنید.
15. به انجام مدیتیشن متعهد باشید
«اینطور نباشد که بگویید چند روزی این کار را امتحان میکنم.» حقیقتا به انجام مدیتیشن متعهد باشید. در ذهنتان حداقل به مدت یک ماه به این کار متعهد شوید.
16. میتوانید هر جایی به مدیتیشن بپردازید
مراقبه - آموزش مدیتیشن
اگر به هر دلیل برنامه روزانه مدیتیشن شما دچار تغییر شد، مثلا اگر در سفر هستید یا هنگام صبح کاری برای شما پیش آمد، میتوانید مدیتیشن را در دفتر کارتان، در هنگام رفت و آمد روزانه، در یک پارک یا همچنان که به سمت جایی قدم میزنید انجام دهید. مدیتیشن در حالت نشسته برای آغاز کار حالت ایدهآلی است اما در واقعیت شما مدیتیشن میکنید تا ذهن آگاهی را در در تمام حالتهای زندگیتان بدست بیاورید. پس یادتان نرود برایمدیتیشن نیازی به داشتن مکان یا حالتی خاص ندارید.
17. از آموزشهای مرحله به مرحله مدیتیشن استفاده کنید
اگر برایتان مفید است از آموزشهایی که در آن یک مربی شما را در مراحل مدیتیشن هدایت میکند استفاده کنید.
18. همراه با دوستانتان مدیتیشن کنید
مراقبه همراه با یک دوست - آموزش مدیتیشن
من مدیتیشن در تنهایی را ترجیح میدهم، اما شما میتوانید با همسر، فرزند یا یک دوست این کار را انجام دهید. میتوانید با یکی از دوستانتان قرار بگذارید که هر روز صبح بعد از انجام مدیتیشن به هم خبر میدهید که این کار را انجام دادهاید. اینکار ممکن است به شما کمک کند مدت بیشتری این عادت را دنبال کنید.
19. در یک گروه عضو شوید
گروهی از افراد که مدیتیشن میکنند را پیدا کنید و به آنها ملحق شوید. این گروه میتواند گروه ذهن یا مدیتیشن تبتی در نزدیکی محل زندگی شما باشد، که شما برای مدیتیشن به آنها میپیوندید. همچنین میتوانید یک گروه آنلاین پیدا کنید و برای پرسیدن سوال، گرفتن حمایت و تشویق دیگران در آن عضو شوید.
20. پس از انجام مدیتیشن لبخند بزنید
لبخند رضایت - آموزش مدیتیشن
بعد از اینکه مدیتیشن دو دقیقهای خود را تمام کردید، لبخند بزنید. شکرگزار باشید که توانستهاید این زمان را برای خودتان بگذرانید، به تعهدتان وفادار ماندهاید، ثابت کردهاید که قابل اعتماد هستید، و برای شناخت خود و دوست شدن با خودتان زمان صرف کردهاید. این دو دقیقهی شگفتانگیزِ زندگی شماست!
مدیتیشن همیشه هم کاری راحت یا توام با آرامش نیست. ولی فایدههای جالب توجهای به همراه دارد، شما میتوانید از همین امروز این کار را آغاز کنید و برای باقی عمر آن را ادامه دهید.
منبع : zenhabits
کلمات کلیدی:
هم به من کمک کرده است.
بی هیچ شکی میتوانم بگویم در ده سالی که سعی کردم عادتهایی را در خود ایجاد کنم، مدیتیشن تبدیل به مهمترین عادت من شده است. مراقبهبرای شکل دادن به سایر عادتها هم به من کمک کرده است. به من کمک کرده تا احساس آرامش و تمرکز بیشتری داشته باشم، دربارهی مسائل ناراحت کننده کمتر نگران شوم و بیشتر از قبل متوجه آنچه در زندگیام جریان دارد باشم و سپاسگزارتر باشم. با اینکه هنوز نقصهایی دارم اما این عادت تا حد زیادی باعث پیشرفت من شده است.
برای همین در این نوشته قصد دارم 20 نکته درباره آموزش مدیتیشن را برای شما نیز عنوان کنم.
احتمالا مهمترین فایدهی این عادت برای من، این بوده است که برای درک کردن ذهنم به من کمک کرده است. پیش از شروع مدیتیشن هیچ وقت به آنچه در ذهنم جریان داشت فکر نمیکردم، افکار در ذهنم جریان داشت و من مانند یک ربات بیاراده تنها از دستورات ذهنم اطاعت میکردم. هنوز هم این فرایند در جریان است اما من بیشتر و بیشتر به آنچه درون ذهنم میگذرد آگاه هستم. من خودم را نه کاملا، اما بهتر از گذشته درک میکنم، و این امر به من انعطافپذیری و آزادی بیشتری داده است.
برای همین مدیتیشن را به شما هم به شدت توصیه میکنم. البته نمیگویم کار آسانی در پیش دارید اما میخواهم بگویم که میتوانید با قدمهای کوچک آغاز کنید و با تمرین، روز به روز بهتر شوید. انتظار نداشته باشید که در شروع کار عالی عمل کنید، اصلا به همین خاطر است که اسم این تلاشهای اولیه را «تمرین» گذاشتهاند!
نکات زیر برای این نیستند که از شما یک حرفهای بسازند. این نکات قرار است به شما برای شروع و ادامهی کار کمک کنند. لازم نیست که همهی این نکات را یکجا به کار ببرید. چند مورد را امتحان کنید، دوباره سری به این مقاله بزنید و مجددا یکی دوتای دیگر از راهکارهای آموزش مدیتیشن را هم امتحان کنید.
1. کافی است به مدت دو دقیقه در جایی بنشینید
این کار که تنها برای دو دقیقه مدیتیشن کنید آنقدر آسان است که خندهدار به نظر میرسد. اما همین کار تمرینی عالی برای مراقبه است. کافیست به مدت یک هفته هر روز دو دقیقه در جایی بنشینید. اگر خوب پیش رفتید در هفته بعدی دو دقیقه دیگر به زمان اضافه کنید. و این چهار دقیقه را به مدت یک هفته ادامه دهید. هر هفته با اضافه کردنِ تدریجی زمان، میتوانید در ماه دوم روزی 10 دقیقه مدیتیشن کنید، این زمان خیلی خوب است! البته برای رسیدن به آن بهتر است ابتدا با زمانهای کوتاه شروع کنید.
2. روزتان را با مدیتیشن آغاز کنید
تا زمانی که هنوز به انجام مراقبه عادت نکردهاید احتمال دارد قرار روزانهی مدیتیشنتان را فراموش کنید. پس روی تلفنهمراهتان یک یادآور یا زنگ ساعت تنظیم کنید. همچنین میتوانید یادداشتی با عنوان «مدیتیشن» بنویسید، و در جایی جلوی چشم بگذارید که وقتی بیدار میشوید ببینید.
3. مهم نیست چگونه انجامش میدهید، فقط انجامش بدهید
بسیاری افراد دربارهی اینکه کجا و چطور بنشینند، از چه زیراندازی استفاده کنند و… نگران میشوند. توجه به این موارد اگر چه مناسب است اما برای شروع کار آنقدرها هم مهم نیست. کافیست روی صندلی، مبل یا تخت خود بنشینید. اگر راحت هستید میتوانید روی زمین و چهارزانو بنشینید. به هر حال در شروع قرار است فقط دو دقیقه در جایی بنشینید. اگر بعدا خواستید مدیتیشن طولانیتری داشته باشید، میتوانید به جای مناسبتر فکر کنید تا برای مدت طولانیتری راحت بنشینید. اما برای شروع، این کار چندان اهمیتی ندارد. کافی است در جایی آرام و ساکت بنشینید.
4. در ابتدا به احساساتتان توجه کنید
وقتی شروع به مدیتیشن میکنید، کافی است ببینید چه احساساتی دارید. بدن شما چه حسی را تجربه میکند؟ راحت، آرام، منقبض، خسته یا… کیفیت ذهنی شما در این لحظه چیست؟ مشغول، خسته، مضطرب یا … هر احساسی که با خود به این جلسه آوردهاید را بپذیرید.
حتما بخوانید: ابراز احساسات؛ چگونه احساساتمان را به درستی بیان کنیم
5. نفسهای خود را بشمارید
اکنون که در جای خود آرام گرفتهاید توجهتان را به نفسهایتان خود معطوف کنید. کافی است توجهتان را به مسیر عبور هوا که از بینی آغاز میشود و راه خود را به پایین به سمت ریهها ادامه میدهد، متمرکز کنید. همچنان که اولین نفستان را فرو میبرید بشمارید «یک»، و وقت بیرون دادن نفستان بشمارید «دو». این کار را تا رسیدن به عدد 10 ادامه دهید، سپس دوباره از یک، شمردن را آغاز کنید.
6. وقتی توجه ذهن شما منحرف شد مجددا به مسیر برگردید
بدون شک ذهن شما هنگام مدیتیشن شروع به پَرسه زدن خواهد کرد. اصلا اشکال ندارد. وقتی متوجه شدید که حواستان از مسیر منحرف شده، لبخند بزنید و به راحتی و آرامش بشمارید «یک» و به توجه بر نفس کشیدنتان برگردید. ممکن است در مواجهه با این حواسپرتیها کمی احساس ناتوانی کنید، اما خارج شدن از حالت تمرکز بسیار طبیعی است و برای همهی ما پیش میآید. یادتان نرود که این یک تمرین است و طبیعی است که از روز اول در آن عالی نباشید.
7. نگاهی دوستانه داشته باشید
اگر حین مدیتیشن احساسات و افکاری به ذهنتان آمد، که این اتفاق حتما پیش میآید، نگاهی دوستانه به آنها داشته باشید. احساسات و افکارتان را دوست خود بدانید، و به آنها به چشم دشمن یا مزاحم نگاه نکنید . احساسات و افکار شما گرچه همهی وجود شما را تشکیل نمیدهند همچنان بخشی از وجود شما هستند.
8. خیلی نگران درست انجام دادن مدیتیشن نباشید
ممکن است نگران باشید که مبادا مدیتیشن را درست انجام ندهید، اما مهم نیست، همهی ما همینطور هستیم. و شما اشتباه انجامش نمیدهید. هیچ راه بدون نقصی برای مدیتیشن وجود ندارد، کافی است از اینکه دارید مدیتیشن میکنید خوشحال باشید.
9. لازم نیست ذهن خود را خالی کنید
بسیاری گمان میکنند مدیتیشن معادل با خالی کردن ذهن یا توقف جریان فکر است. اما این یک تصور غلط است. این حالت گاهی در فرایند مدیتیشنپیش میآید اما هدف مدیتیشن این نیست. اگر افکاری به ذهنتان میآید طبیعی است، برای همه چنین است. ذهن ما کارخانه تولید فکر است و ما نمیتوانیم با یک کلید ناگهان همه چیز را در آن خاموش کنیم. به جای این کار کافی است توجه خود را متمرکز نگه دارید. و زمانی که ذهنتان شروع به پرسه زدن کرد توجه کردن را مجددا تمرین کنید.
10. با هر چه در ذهنتان ظاهر میشود مدتی همراهی کنید
حتما بخوانید: 12 از مهمترین مواد غذایی سرشار از اسید فولیک که باید مصرف کنید
زمانی که فکر یا احساسی به ذهنتان آمد، و حتما پیش خواهد آمد، سعی کنید مدتی با آنها همراه شوید. بله، میدانم که پیشتر گفتم به شمارش و تمرکز بر تنفستان برگردید، اما بعد از اینکه یک هفته تمرکز بر تنفستان را تمرین کردید، میتوانید همراهی با افکار و احساساتی که حین مدیتیشن ظاهر میشوند را نیز آغاز کنید. ما انسانها تمایل داریم که با احساساتی مانند درماندگی، خشم، اضطراب و … روبرو نشویم. و یک تمرین فوقالعاده مفیدِ مدیتیشن، کمی همراه شدن با احساسی است که حین مدیتیشن ظاهر میشود. کافیست با احساس و فکرتان مدتی همراهی کنید و کنجکاو باشید.
11. سعی کنید با خودتان آشنا شوید
این تمرین نه فقط دربارهی متمرکر کردن توجه شما، بلکه دربارهی این موضوع است که بفهمید ذهن شما چگونه کار میکند، و چه چیزی در آن جریان دارد. مسیر این شناخت خیلی سرراست نیست، اما میتوانید با نگاه کردن به مسیرهایی که ذهنتان در آن پرسه میزند، مشاهدهی اینکه چه وقت پریشان میشود یا چه زمانی از مواجهه با احساسات ناراحتکننده امتناع میکند، قدم در راه شناخت خودتان بگذارید.
12. با خوتان مهربان باشید
وقتی شروع به شناختن خود میکنید با نگرشی دوستانه این کار را انجام دهید. نگرش انتقادگر را کنار بگذارید. لبخند به لب داشته باشید و به خودتان عشق بورزید.
13. به بدن خود توجه کنید و احساسات اندامتان را درک کنید
کار دیگری که پس از کسب مهارت در دنبال کردنِ ریتم تنفس خود میتوانید انجام دهید، تمرکز بر بخش خاصی از بدنتان است. از کف پای خود آغاز کنید، در کف پایتان چه احساسی دارید؟ به آهستگی توجهتان را به انگشتانتان معطوف کنید، سپس به روی پا، قوزک پا و همینطور بخشهای بدنتان را تا فرق سر احساس و درک کنید.
14. به نور، صدا و انرژی محیط خود توجه کنید
نور و صدا و انرژی - آموزش مدیتیشن
پس از اینکه حداقل برای یک هفته بر روی تنفستان تمرکز کردید، میتوانید بر نورهای مختلفی که در اطراف شماست تمرکز کنید. چشم خود را به یک نقطه بدوزید و به نور آنجا توجه کنید. روز دیگر میتوانید بر صداهای اطرافتان تمرکز کنید. روزی دیگر میتوانید علاوه بر نور و صدا به انرژیهای دیگری که شما را فرا گرفته است توجه کنید.
15. به انجام مدیتیشن متعهد باشید
«اینطور نباشد که بگویید چند روزی این کار را امتحان میکنم.» حقیقتا به انجام مدیتیشن متعهد باشید. در ذهنتان حداقل به مدت یک ماه به این کار متعهد شوید.
16. میتوانید هر جایی به مدیتیشن بپردازید
مراقبه - آموزش مدیتیشن
اگر به هر دلیل برنامه روزانه مدیتیشن شما دچار تغییر شد، مثلا اگر در سفر هستید یا هنگام صبح کاری برای شما پیش آمد، میتوانید مدیتیشن را در دفتر کارتان، در هنگام رفت و آمد روزانه، در یک پارک یا همچنان که به سمت جایی قدم میزنید انجام دهید. مدیتیشن در حالت نشسته برای آغاز کار حالت ایدهآلی است اما در واقعیت شما مدیتیشن میکنید تا ذهن آگاهی را در در تمام حالتهای زندگیتان بدست بیاورید. پس یادتان نرود برایمدیتیشن نیازی به داشتن مکان یا حالتی خاص ندارید.
17. از آموزشهای مرحله به مرحله مدیتیشن استفاده کنید
اگر برایتان مفید است از آموزشهایی که در آن یک مربی شما را در مراحل مدیتیشن هدایت میکند استفاده کنید.
18. همراه با دوستانتان مدیتیشن کنید
مراقبه همراه با یک دوست - آموزش مدیتیشن
من مدیتیشن در تنهایی را ترجیح میدهم، اما شما میتوانید با همسر، فرزند یا یک دوست این کار را انجام دهید. میتوانید با یکی از دوستانتان قرار بگذارید که هر روز صبح بعد از انجام مدیتیشن به هم خبر میدهید که این کار را انجام دادهاید. اینکار ممکن است به شما کمک کند مدت بیشتری این عادت را دنبال کنید.
19. در یک گروه عضو شوید
گروهی از افراد که مدیتیشن میکنند را پیدا کنید و به آنها ملحق شوید. این گروه میتواند گروه ذهن یا مدیتیشن تبتی در نزدیکی محل زندگی شما باشد، که شما برای مدیتیشن به آنها میپیوندید. همچنین میتوانید یک گروه آنلاین پیدا کنید و برای پرسیدن سوال، گرفتن حمایت و تشویق دیگران در آن عضو شوید.
20. پس از انجام مدیتیشن لبخند بزنید
لبخند رضایت - آموزش مدیتیشن
بعد از اینکه مدیتیشن دو دقیقهای خود را تمام کردید، لبخند بزنید. شکرگزار باشید که توانستهاید این زمان را برای خودتان بگذرانید، به تعهدتان وفادار ماندهاید، ثابت کردهاید که قابل اعتماد هستید، و برای شناخت خود و دوست شدن با خودتان زمان صرف کردهاید. این دو دقیقهی شگفتانگیزِ زندگی شماست!
مدیتیشن همیشه هم کاری راحت یا توام با آرامش نیست. ولی فایدههای جالب توجهای به همراه دارد، شما میتوانید از همین امروز این کار را آغاز کنید و برای باقی عمر آن را ادامه دهید.
منبع : zenhabits
کلمات کلیدی:
بدانید و هم از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.
ممکن است شما درباره فواید بازی چیزهای کمی شنیده باشید اما، انواع بازیهای آموزشی از جمله بازی با کارت، بازیهای تختهای، پازلهای تعاملی و همچنین بازیهای ویدئویی وجود دارند که واقعا برای کودکان و بزرگسالان مفید هستند. اکثر بچهها و بزرگسالان از چالش این بازیها لذت میبرند و روند انجام بازی در واقع میتواند بازی کننده ها را هوشمندتر و تواناتر کند. علاوه بر این، بازیها همچنین میتوانند مردم را در عین حال که از بازی لذت میبرند، به هم نزدیکتر کنند.
در این مقاله، میخواهیم برخی از فواید بازی را برای بچهها و بزرگسالان به طور دقیق نشان بدهیم، بنابراین در این مقاله با ما باشید تا هم برخی حقایق جالب مرتبط با سبک زندگی را بدانید و هم از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.
هرچند پدر و مادرها، بیشتر روی خطرات احتمالی بازیها تمرکز دارند تا مزایای بالقوهی آنها، اما برخی از این بازیها بخش مهمی از دوران کودکی مدرن هستند. در صورتی که بدانید چه چیزی را باید دنبال کنید، بازیها میتوانند یک ابزار موثر برای کمک به بچهها جهت یاد گرفتن مهارتهای زندگی باشند. این بازیها میتوانند به والدین برای انتخاب بازی مناسب کمک کنند، به آموزگاران کمک میکنند که روشهای آموزشی خود را افزایش دهند و به توسعهدهندگان بازیها کمک میکنند تا بازیهای آموزشی ارائه دهند.
علاوه بر این، بازیهای ویدئویی پیشرفته و همچنین بازیهای الکترونیکی نیز بر بهبود تمرکز بصری و هماهنگی دست و چشم اثر میگذارند. مطابق با یک تحقیق، بازیهای ویدیویی عملی میتوانند به طور موثر مهارتهای حرکتی را بهبود دهند!
توسعهی مهارتهای حرکتی به عنوان یکی از بهترین مزایای بازی برای بچهها شناخته شدهاست، بنابراین این مورد را هرگز فراموش نکنید!
مطالعات نشان میدهند که بسیاری از بازیهای آموزشی، به خصوص بازیهای تختهای، در بهبود تمرکز کودکان تاثیر مثبت دارند و به طور همزمان مدت زمان تمرکز آنها را افزایش میدهند. کودکانی که به راحتی میتوانند خسته شوند و ممکن است بدون رسیدن به نتیجه فعالیتها را متوقف کنند، احتمالا به دلیل امکان پاداش گرفتن و پیشرفت، مدت زمان بیش تری را به بازی میپردازند. علاوه بر این، چسبیدن به یک بازی میتواند به کودکان کمک کند تا بلوغ و صبر را توسعه دهند.
برای موفقیت در بازیهای تختهای و فعالیتهای ریاضی نیز، تکرار و حفظ کردن ضروری است. بچههایی که این بازیهای آموزشی را انجام اغلب مزایای انجام این مهارتها را میآموزند. بسیاری از امتحانات و آزمونها در هر کلاس، فرمتهای شبیه به همان فرمتهایی دارند که در بازیهای مسابقهای و بازیهای تختهای هم وجود دارد. بچهها میتوانند با تسلط بر این فرمتها و سیستمها در بازی، نمرههای بالاتری بگیرند.
بازیهای مختلفی وجود دارد که بر ذهن کودکان تمرکز دارند. آنها اغلب بازیهای “منطقی” نامیده میشوند. بر اساس یک مطالعه، این بازیها میتوانند مفاهیم علت و معلول را به کودکان آموزش بدهند، به بهبود ریاضیات و مهارتهای محاسبات آنها کمک کنند؛ و حتی میتوانند هوش کودکانرا تقریبا دو برابر کنند.
این در واقع یکی از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان است که والدین باید یاد بگیرند و از آن استفاده کنند تا هوش و ذکاوت فرزندانشان را افزایش دهند.
بعضی از بازیهای آموزشی که میتوانند خلاقیت را تشویق کنند، مانند کرانیوم و پیکشنری، کودکان را تحت فشار قرار میدهد تا روشهای غیرمعمول توضیح را در نظر بگیرند و خارج از عرف فکر کنند. گسترش و شناخت خلاقیت از طریق این بازیها همچنین میتواند به کودکان کمک کند که خود پذیری و عزت نفس را بهبود دهند. و این بازیها میتوانند ارتباط بین فعالیت و شخصیت را القا کنند.
بازیها میتوانند به رشد مغز بچهها کمک کنند. هنگامی که آنها در حال بازی هستند، باید جستجو کنند، مذاکره کنند، برنامهریزی کنند و سپس راههای مختلفی را برای پیشرفت امتحان کنند. بسیاری از بازیهای جدید حل مسئله و برنامهریزی را شامل میشوند.
فرایندی که طی آن کودکان مجبورند شخصیتشان را به دلخواه خود بسازند و سطح جدید بازیشان را بهبود دهند، همچنین به تقویت خود بیانی خلاقانه در آنها کمک میکند، و درک آنها را از ساختار و قوانین بازی و رویکردهای جدید برجسته کردن علائق و شخصیتها افزایش میدهد.
علاوه بر این، بازیهای ویدئویی نیازی به داشتن برچسب “آموزشی” ندارند برای اینکه به کودکان کمک کنند تا استفاده از استراتژیها، تصمیمگیری، پیشبینی عواقب و همچنین بیان شخصیت خود را یاد بگیرند.
در مقایسه با والدین، اکثر کودکان کم سن و سال این بازیها را فعالیت اجتماعی میدانند نه فقط یک فعالیت انفرادی. انجام بازیهای ویدئویی محیطی برای بچههای کوچک ایجاد میکند که به راحتی دوست پیدا کنند، و سبب میشود که بیرون بروند و از همراهی با دوستان خود لذت ببرند.
در برخی مطالعات، پسرها تمایل زیادی برای بازی با دوستان خود داشتند، خواه بازی آنلاین یا در یک فضای مشترک. علاوه بر این، پسران جوان گفتند که این بازیها مجالی برای گفتگو با دوستانشان است. یک پسر گفت که دوستاناش بیشتر دربارهی بازیها صحبت میکنند. سایر مطالعات نشان میدهند بچههایی که دارای توانایی متوسطی برای یادگیری هستند، دلیلشان برای انجام دادن بازیها پیدا کردن دوست است.
حتی بچههایی که اهل بازی هستند و با بچههای دیگر از کشورهای دیگر بازی میکنند، میتوانند از به اشتراک گذاشتن تجربیات با دوستانشان و انجام نوبتی بازی سود ببرند. آنها میتوانند در مورد آدمها و فرهنگهای دیگر یاد بگیرند و دوستی آنلاین آنها میتواند برای توسعه اجتماعی آینده آنها مفید باشد.
محتوای برخی از بازیهای خاص میتواند کودکان را به خواندن و تحقیق بیشتر تشویق کند. برخی از بازیهای ویدئویی مانند تمدن، عصر اساطیر و عصر فرمانروایان میتوانند نسبت به تاریخ، فرهنگهای باستانی، جغرافیا و روابط بین الملل در کودکان ایجاد علاقه کنند، به ویژه اگر والدین آنها نسبت به این فرصتها هوشیار هستند.
هنگامی که کودکان این بازیها را انجام میدهند، میتوانند مقدار زیادی از زبان و محتوایی پیچیده را پیدا کنند که همین به عنوان یک زمینهی آمادهسازی برای یادگیری یک حوزهی عمیق و پیچیده در آینده عمل میکند.
به علاوه، این بازیها اغلب به کودکان در طراحی نقشه یا محتویات دیگر کمک میکند، در نتیجه در حین لذت بردن از سرگرمی، به آنها فرصتی هم برای کسب مهارت فنی و خلاقانه میدهد.
تعداد زیادی از بازیها هدفگرا هستند و این ویژگی میتواند به کودکان یاد بدهد که چگونه میتوان یک هدف تعیین کرد و در عین حال آنها را از طریق تسلط بر مهارتهای مورد نیاز و با استراتژیک شدن برای رسیدن به هدف تعیینشده بیشتر تحریک میکند.
علاوه بر این، کودکان میتوانند از حس رضایت و پاداشهایی که همراه با اهداف کوچک است، لذت ببرند. این امر به نوبهی خود، به افزایش اعتماد به نفس در آنها کمک میکند. کودکان میتوانند یاد بگیرند که تعیین اهداف مناسب میتواند به آنها کمک کند تا در بازیهای بسیار بیشتری هم در دنیای بازیها و هم در زندگی واقعی پیروز شوند.
معلمان در حال توسعهی تکنیکهای جدید هستند تا به این ترتیب کلاسهای خستهکننده را جذابتر کنند. بسیاری از مردم معتقدند که با تبدیل رویکردهای سنتی آموزش به استراتژیهای خلاقانه و نوآورانه، کودکان بیشتر یاد میگیرند و سپس توانایی درک و جذب اطلاعات پیچیدهتر را توسعه میدهند. امروزه بازیهای آنلاین پر هستند از حقایق جالب، به همین دلیل بچهها در حین اینکه به شدت سرگرم میشوند، کلی هم چیز یاد میگیرند.
بازیهای کامپیوتری و سایر بازیها میتوانند برای بچهها سرگرمکننده و بدون خطر باشند، البته اگر والدینشان آنها را راهنمایی کند که یک بازیمناسب را انتخاب کنند، نظرات دیگر والدین را بخوانند و با آنها صحبت کنند و بعد تصمیم بگیرند که فرزندانشان چه مقدار و چه زمانی میتوانند این بازیهای آنلاین را انجام دهند. بازی کردن بازیهای آنلاین در حد اعتدال میتواند برای گذراندن زمان و یادگیری اطلاعات جدید سرگرم کننده باشد.
کلمات کلیدی: