آیا دوست دارید ذهنتان را جوری تنظیم کنید و بدنتان را جوری هک کنید که همیشه در حالتی مثبت باشید و روی دور موفقیت بمانید؟ در این مطلب 3 راز موفقیت زندگی را میگوییم که شما هم میتوانید از آنها برای برنامهریزی ذهنتان الگو بگیرید تا از همان لحظهای که از خواب بیدار میشوید در حالتی از موفقیت و کامیابی باشید و در طول روز نیز، تصمیمگیریهایتان به گونهای باشد که شما را به سمت خواستههایتان سوق دهد.
یکی از بزرگترین تلههایی که در جامعهی مدرن وجود دارد، اتوپایلت کردن (هدایت خودکار) سُکان زندگی است؛ یعنی مردهی متحرک بودن و انجام هر کاری که دیگران انجام میدهند. بیشتر ما به شدت مشغول واکنش نشان دادن و پاسخ دادن به پیرامونمان و چیزهایی که اطرافمان روی میدهد هستیم. در حالی که باید با توجه به دنیایی که خاص خودمان است دست به عمل بزنیم و مسئول دنیای خود و واقعیت متعلق به خودمان باشیم. ما فراموش میکنیم که حواسمان به خودمان باشد و اهدافمان را از یاد میبریم.
اگر در تصمیمهای روزمرهتان آگاه و هشیار باشید، اعمال و رفتارهای مناسبتری خواهید داشت که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک خواهد کرد. در زندگی هدف داشته باشید، بر اساس ارزشها و اولویتهایتان دست به عمل بزنید و اجازه ندهید دیگران به شما بگویند چه بکنید یا چطور کاری را انجام دهید.
وقتی شروع میکنید به گرفتن تصمیمهای آگاهانهتر، این فکر به سراغتان میآید که آیا با این کار به هدفتان نزدیکتر خواهید شد یا از آن فاصله خواهید گرفت. دلیل کاری که اکنون در حال انجامش هستید چیست؟ چرا این کتاب را میخوانید؟ کار دیگری ندارید انجام دهید؟ یا همین سایتی که الان مشغول مطالعهاش هستید؛ آیا یک یا چند نکتهی مفید برایتان دارد تا هوشمندانه آنها را در زندگیتان بکار ببرید و جوری شرایط تان را بهتر کنید که در مسیر دلخواهتان پیش بروید؟
اهدافتان چیست؟
– سالم باشید؟ وزن کم کنید؟ اندامی متناسب داشته باشید؟
– به شغل رویاییتان دست پیدا کنید؟ خانهی رویاییتان را بخرید؟ زندگی رویاییتان را داشته باشید؟
– به سرمایهی مشخصی دست پیدا کنید؟ تشکیل خانواده دهید؟ زن یا مرد رویاهایتان را ملاقات کنید؟
اگر واقعا میخواهید به اهداف و خواستههایتان برسید و انها را به واقعیت تبدیل کنید، سه کار است که باید هوشیارانه و محسوس انجامشان دهید.
1. اهداف خود را بنویسید.
2. یک سیستم اعتقادی قدرتمند خلق کنید.
3. روی خودتان سرمایهگذاری کنید.
یک راز موفقیت زندگی این است که اهدافتان را بنویسید. اولین کاری که صبح انجام میدهید، تعیین میکند که روزتان چگونه قرار است باشد. ذهنتان را جوری برنامهریزی کنید که از همان لحظهی بیدارشدن در شرایطی قوی و توانا باشد؛ با این روش، قطعا یک روز عالی و مفید خواهید داشت. حالا چطور میتوانید چنین شرایطی را برای خودتان ایجاد کنید؟ با نوشتن اهدافتان هر روز صبح. وقتی این کار را کردید، دور مهمترین هدفتان خط بکشید؛ هدفی که در درازمدت، بیشترین تاثیر را در زندگیتان خواهد گذاشت. حالا از خودتان بپرسید: «امروز چه کارهایی میتوانم انجام دهم که همه چیز را تغییر دهد و من را به این هدفم نزدیکتر کند؟» تمام کارها و اقداماتی را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید، دور دو مورد از مهمترینهایشان را خط بکشید و شروع کنید. تا زمانی که انجامشان ندادهاید متوقف نشوید.
این، شیوهای بینهایت موثر و عالی است که همان اول صبح شما را در شرایطی درست و مطلوب قرار میدهد. به جای اینکه صبح، سرگردان و خوابآلود باشید و نیم ساعت طول بکشد تا بیدار و هشیار شوید، ذهنتان را تنظیم میکنید تا پربازده و موفق باشد. یک دلیل خوب دیگر برای نوشتن اهدافتان این است که با خواندنشان احساس خوبی خواهید داشت؛ جوری آنها را بنویسید که انگار همین الان به نتیجه رسیدهاند. با تکرار هر روزهی این نوشتن و خواندن، خوشفکری و مثبتاندیشی شما تضمین خواهد شد و طبق اهدافتان عمل خواهید کرد. اهدافی که روی کاغذ نیایند، فقط آرزو هستند و بس! قدرت و نیرویی که در نوشتن اهداف پنهان است شما را به سمت دومین شرط لازم برای موفقیت سوق میدهد:
یک راز موفقیت زندگی این است که باورهایتان را قوی کنید. اگر از افراد موفق بپرسید اولین قاعدهی کامیابیشان چیست، همهشان خواهند گفت: خودشان و کاری که انجام میدهند را باور دارند و از ابراز این باور نمیترسند. اگر شما خودتان را قبول نداشته باشید چرا دیگری قبولتان داشته باشد؟ وقتی دیگران از شما دربارهی اهداف و خواستههایتان میپرسند، از بیان صریح و قاطع آن نهراسید، شاید هم به اهداف بلندتان بخندند و به دیدهی تمسخر نگاهتان کنند اما شما با تکیه بر باوری که به خودتان دارید نباید اهمیتی به واکنش آنها بدهید. اگر نسبت به خواستههایتان سُست و نامطمئن باشید، تصمیمات متزلزلی خواهید گرفت که شما را به جایی نمیرساند. خلاف جریان پیش بروید و متمایز باشید. گذشته از همهی اینها، چند نفر در دنیای امروز هستند که واقعا زندگی رویاییشان را دارند؟ حالا، چند نفر از اینها اگر ازشان بپرسید اهدافشان چیست، با جملاتی شبیه «نمیدانم» جواب میدهند؟ پس با اراده و مصمم باشید و خودتان را باور کنید. مردم بابت اینکه شهامت دارید دنبال رویاهایتان بروید به شما احترام خواهند گذاشت.
زمانی داستانی شنیدم که در مورد مرد جوانی بود که در یک فروشگاه محصولات ویدیویی کار میکرد. او هر روز دو مجله با خود به محل کارش میبُرد: یکی مربوط به کارآفرینی بود و دیگری مجلهای بود پُر از تصاویر اتومیبلهای پرسرعت و گرانقیمت. رئیسش از او پرسید که چرا او هر روز این مجلهها را با خود میآورد و جواب مرد جوان این بود: «من دارم اتومبیلی را که قرار است بخرم انتخاب میکنم.» واکنش رئیس، مانند بیشتر آنهایی بود که ذهنی متوسط دارند: او دارد خودش را خسته میکند، او هرگز به چنین اتومبیلی نخواهد رسید و در نهایت مایوس و ناامید خواهد شد.
مدتی بعد، مرد جوان کارش را در آن فروشگاه رها کرد و به دنبال رویایش رفت. چند سال بعد او به همین فروشگاه برگشت تا یک فیلم ویدیویی را به آنجا برگرداند و سوار همان اتومبیلی بود که در آن مجله انتخابش کرده بود. همان کسانی در آنجا کار میکردند که این جوان در گذشته با آنها همکار بود. حالا میتوانید تصور کنید وقتی او را با همان اتومبیلی دیدند که فکر میکردند هرگز صاحبش نخواهد شد، چه قیافههایی داشتند؟ همهی اینها با ایجاد یک سیستم فکری و اعتقادی قدرتمند شروع شد.
اولین قدم برای رسیدن به رویاها و خواستهها این است که آنها را باور و تصور کنید. وقتی شما در ذهنتان ایمان دارید که هماکنون به اهدافتان خواهید رسید، حسی از تحقق و یقین ایجاد میشود. این باور و قطعیت شما را به سمت اقدام و عمل پیش میبرد و وقتی بدانید نتیجه چه خواهد بود، خیلی راحتتر میتوانید اقدامات لازم برای رسیدن به آن نتیجه را انجام دهید.
شما مطمئن هستید بدنی را که دوست دارید خواهید داشت.
شما مطمئن هستید با خانوادهای که آرزویش را دارید در خانهی رویاییتان زندگی خواهید کرد.
شما مطمئن هستید شغلی که دوست دارید را خواهید داشت و سرمایهای را که باور دارید لایقش هستید به دست خواهید آورد.
اگر تصاویر موفقیتهایتان را مدام در ذهنتان تکرار و تجسم کنید، راههای عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد میکنید. ذهنتان نمیتواند فرق بین واقعیت و چیزی را که صرفا تصوراتی قوی و روشن هستند تشخیص دهد. رویاپردازی کنید و آن را باور داشته باشید، تصور کنید هم اکنون به خواستههایتان رسیدهاید. اگر رویایتان ملکهی ذهنتان شود، مطمئن خواهید شد که تنها نتیجه و پیشامد ممکن همین است و تلاش میکنید راههایی را پیدا کنید تا به وقوع بپیوندد.
قدم بعدی که شما را به سمت کامیابی و شادی هدایت میکند این است که:
از خردمندی پرسیدند بهترین سرمایهگذاری ممکن که کسی میتواند انجام دهد چیست. جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایهگذاری کن.»
نام این خردمند، وارن بافِت (Warren Buffett) است که موفقترین کارآفرین و سرمایهگذار دنیا است و بنا به گزارش فوربز (Forbes)، سرمایهای به ارزش 53.5 میلیارد دلار دارد. استخدام مربی شخصی، عضویت در باشگاه ورزشی، تهیهی غذاهای سالم، خریدن کتاب و پرداخت هزینههای آموزشی ولخرجی نیستند بلکه سرمایهگذاریاند: سرمایهگذاری روی خودتان!
بعضی از کارهایی که میتوانید برای سرمایهگذاری روی خودتان انجام دهید:
به باشگاه بروید و تمرین کنید. تمرین و ورزش باعث ترشح اندروفین شده، به شما احساس فوقالعادهای میدهد و راندمان و میزان انرژیتان را بالا میبرد. اگر زمانی را به ورزش اختصاص بدهید از عهدهی انجام کارهای روزانهتان بهتر بر خواهید آمد و با چیزهایی که زندگی پیش پایتان میگذارد بهتر میتوانید کنار بیایید. چهل و پنج تا پنجاه دقیقه وقت، تمام آن چیزی است که نیاز دارید و بهترین مدت برای ورزش و تمرین نیز همین مقدار است.
وقتی هنگام برگشتن از محل کار برای خرید به فروشگاه میروید از خودتان بپرسید: «چه غذاهایی ذهن و بدنم را تغذیه و تقویت میکند تا احساس و عملکرد بهتری داشته باشم؟» با پاسخی که به این سوال میدهید شرایط عالی بودن را برای خودتان فراهم میکنید و هوشمندانه غذاهایی را برمیگزینید که توانایی ذهنی و جسمیتان را بالا میبرند و تصمیمات بهتری خواهید گرفت.
شروع کنید به کتاب خواندن. تقریبا همه کتاب میخرند، اما تعداد کمی واقعا آنها را کامل میخوانند.
تعداد کمی از افراد کتابهایی را که خریدهاند میخوانند اما تعداد بسیار کمتری چیزی را که خواندهاند به خاطر میسپارند. فقط خوانندهی کتاب نباشید بلکه واقعا مطالعه اش کنید.
دست کم یک ساعت در روز کتاب بخوانید. برایان تریسی (Brian Tracy) سخنران انگیزشی میگوید: «یک ساعت مطالعهی روزانه، در عرض سه سال شما را در هر زمینهای که فعالیت دارید، بهترین خواهد کرد؛ در عرض پنج سال تبدیل به یک مرجع ملی خواهید شد و در عرض هفت سال میتوانید در زمینهی کاری خود یکی از بهترین افراد در دنیا باشید.»
هر ایدهای را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید. هرگز خانه را بدون قلم و کاغذ ترک کنید. معمولا بهترین ایدهها در نامناسبترین شرایط به ذهن خطور میکنند؛ یادداشتشان کنید. فکر نکنید به یادتان خواهد ماند؛ نمیماند! ضمنا یادداشت کردن ایده و فکر به ذهنتان اجازه میدهد ذخیرهاش کند و ایدههای بیشتر و بهتری ارائه دهد.
یک مهارت جدید یاد بگیرید. سعی کنید هر روز یک مهارت جدید یا یک مطلب تازه یاد بگیرید. یک مهارت در روز یعنی 365 مهارت جدید در سال. حالا تصور کنید اگر همین امروز شروع کنید، یک سال بعد چطور خواهید بود؟
برای دل خودتان کاری انجام دهید. بله، سختکوشی و پشتکار، عامل اساسی موفقیت است، اما دست کم یک بار در ماه، تفریح کنید و کاری هیجانانگیز، مفرح و بیشائبه انجام دهید که به شما احساس شادابی و سرزندگی بدهد؛ خوش بگذرانید و تفریح کنید.
آخرین قاعده و توصیهای که برایتان داریم این است: ادامه دهید و ادامه دهید!
گاهی شرایط سخت میشود و راه بهنظر طولانی میآید. اما شما باید فقط ادامه دهید و از حرکت نایستید. اهدافتان را مرور و یادآوری کنید و تجسمشان را فراموش نکنید، ناگهان وضعیتتان تغییر خواهد کرد و دوباره در مسیر درستتان قرار خواهید گرفت؛ مسیری که شما را به تعالی میرساند. از این سه کلید برای خلق سرنوشت و رسیدن به خواستههایتان استفاده کنید.
فرقی نمیکند چند سال دارید، اهل کجایید یا حرفهتان چیست؛ همهی ما در یک ویژگی مشترکیم: میل به موفقیت.
منبع : lifehack
کلمات کلیدی:
آیا دوست دارید ذهنتان را جوری تنظیم کنید و بدنتان را جوری هک کنید که همیشه در حالتی مثبت باشید و روی دور موفقیت بمانید؟ در این مطلب 3 راز موفقیت زندگی را میگوییم که شما هم میتوانید از آنها برای برنامهریزی ذهنتان الگو بگیرید تا از همان لحظهای که از خواب بیدار میشوید در حالتی از موفقیت و کامیابی باشید و در طول روز نیز، تصمیمگیریهایتان به گونهای باشد که شما را به سمت خواستههایتان سوق دهد.
یکی از بزرگترین تلههایی که در جامعهی مدرن وجود دارد، اتوپایلت کردن (هدایت خودکار) سُکان زندگی است؛ یعنی مردهی متحرک بودن و انجام هر کاری که دیگران انجام میدهند. بیشتر ما به شدت مشغول واکنش نشان دادن و پاسخ دادن به پیرامونمان و چیزهایی که اطرافمان روی میدهد هستیم. در حالی که باید با توجه به دنیایی که خاص خودمان است دست به عمل بزنیم و مسئول دنیای خود و واقعیت متعلق به خودمان باشیم. ما فراموش میکنیم که حواسمان به خودمان باشد و اهدافمان را از یاد میبریم.
اگر در تصمیمهای روزمرهتان آگاه و هشیار باشید، اعمال و رفتارهای مناسبتری خواهید داشت که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک خواهد کرد. در زندگی هدف داشته باشید، بر اساس ارزشها و اولویتهایتان دست به عمل بزنید و اجازه ندهید دیگران به شما بگویند چه بکنید یا چطور کاری را انجام دهید.
وقتی شروع میکنید به گرفتن تصمیمهای آگاهانهتر، این فکر به سراغتان میآید که آیا با این کار به هدفتان نزدیکتر خواهید شد یا از آن فاصله خواهید گرفت. دلیل کاری که اکنون در حال انجامش هستید چیست؟ چرا این کتاب را میخوانید؟ کار دیگری ندارید انجام دهید؟ یا همین سایتی که الان مشغول مطالعهاش هستید؛ آیا یک یا چند نکتهی مفید برایتان دارد تا هوشمندانه آنها را در زندگیتان بکار ببرید و جوری شرایط تان را بهتر کنید که در مسیر دلخواهتان پیش بروید؟
اهدافتان چیست؟
– سالم باشید؟ وزن کم کنید؟ اندامی متناسب داشته باشید؟
– به شغل رویاییتان دست پیدا کنید؟ خانهی رویاییتان را بخرید؟ زندگی رویاییتان را داشته باشید؟
– به سرمایهی مشخصی دست پیدا کنید؟ تشکیل خانواده دهید؟ زن یا مرد رویاهایتان را ملاقات کنید؟
اگر واقعا میخواهید به اهداف و خواستههایتان برسید و انها را به واقعیت تبدیل کنید، سه کار است که باید هوشیارانه و محسوس انجامشان دهید.
1. اهداف خود را بنویسید.
2. یک سیستم اعتقادی قدرتمند خلق کنید.
3. روی خودتان سرمایهگذاری کنید.
یک راز موفقیت زندگی این است که اهدافتان را بنویسید. اولین کاری که صبح انجام میدهید، تعیین میکند که روزتان چگونه قرار است باشد. ذهنتان را جوری برنامهریزی کنید که از همان لحظهی بیدارشدن در شرایطی قوی و توانا باشد؛ با این روش، قطعا یک روز عالی و مفید خواهید داشت. حالا چطور میتوانید چنین شرایطی را برای خودتان ایجاد کنید؟ با نوشتن اهدافتان هر روز صبح. وقتی این کار را کردید، دور مهمترین هدفتان خط بکشید؛ هدفی که در درازمدت، بیشترین تاثیر را در زندگیتان خواهد گذاشت. حالا از خودتان بپرسید: «امروز چه کارهایی میتوانم انجام دهم که همه چیز را تغییر دهد و من را به این هدفم نزدیکتر کند؟» تمام کارها و اقداماتی را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید، دور دو مورد از مهمترینهایشان را خط بکشید و شروع کنید. تا زمانی که انجامشان ندادهاید متوقف نشوید.
این، شیوهای بینهایت موثر و عالی است که همان اول صبح شما را در شرایطی درست و مطلوب قرار میدهد. به جای اینکه صبح، سرگردان و خوابآلود باشید و نیم ساعت طول بکشد تا بیدار و هشیار شوید، ذهنتان را تنظیم میکنید تا پربازده و موفق باشد. یک دلیل خوب دیگر برای نوشتن اهدافتان این است که با خواندنشان احساس خوبی خواهید داشت؛ جوری آنها را بنویسید که انگار همین الان به نتیجه رسیدهاند. با تکرار هر روزهی این نوشتن و خواندن، خوشفکری و مثبتاندیشی شما تضمین خواهد شد و طبق اهدافتان عمل خواهید کرد. اهدافی که روی کاغذ نیایند، فقط آرزو هستند و بس! قدرت و نیرویی که در نوشتن اهداف پنهان است شما را به سمت دومین شرط لازم برای موفقیت سوق میدهد:
یک راز موفقیت زندگی این است که باورهایتان را قوی کنید. اگر از افراد موفق بپرسید اولین قاعدهی کامیابیشان چیست، همهشان خواهند گفت: خودشان و کاری که انجام میدهند را باور دارند و از ابراز این باور نمیترسند. اگر شما خودتان را قبول نداشته باشید چرا دیگری قبولتان داشته باشد؟ وقتی دیگران از شما دربارهی اهداف و خواستههایتان میپرسند، از بیان صریح و قاطع آن نهراسید، شاید هم به اهداف بلندتان بخندند و به دیدهی تمسخر نگاهتان کنند اما شما با تکیه بر باوری که به خودتان دارید نباید اهمیتی به واکنش آنها بدهید. اگر نسبت به خواستههایتان سُست و نامطمئن باشید، تصمیمات متزلزلی خواهید گرفت که شما را به جایی نمیرساند. خلاف جریان پیش بروید و متمایز باشید. گذشته از همهی اینها، چند نفر در دنیای امروز هستند که واقعا زندگی رویاییشان را دارند؟ حالا، چند نفر از اینها اگر ازشان بپرسید اهدافشان چیست، با جملاتی شبیه «نمیدانم» جواب میدهند؟ پس با اراده و مصمم باشید و خودتان را باور کنید. مردم بابت اینکه شهامت دارید دنبال رویاهایتان بروید به شما احترام خواهند گذاشت.
زمانی داستانی شنیدم که در مورد مرد جوانی بود که در یک فروشگاه محصولات ویدیویی کار میکرد. او هر روز دو مجله با خود به محل کارش میبُرد: یکی مربوط به کارآفرینی بود و دیگری مجلهای بود پُر از تصاویر اتومیبلهای پرسرعت و گرانقیمت. رئیسش از او پرسید که چرا او هر روز این مجلهها را با خود میآورد و جواب مرد جوان این بود: «من دارم اتومبیلی را که قرار است بخرم انتخاب میکنم.» واکنش رئیس، مانند بیشتر آنهایی بود که ذهنی متوسط دارند: او دارد خودش را خسته میکند، او هرگز به چنین اتومبیلی نخواهد رسید و در نهایت مایوس و ناامید خواهد شد.
مدتی بعد، مرد جوان کارش را در آن فروشگاه رها کرد و به دنبال رویایش رفت. چند سال بعد او به همین فروشگاه برگشت تا یک فیلم ویدیویی را به آنجا برگرداند و سوار همان اتومبیلی بود که در آن مجله انتخابش کرده بود. همان کسانی در آنجا کار میکردند که این جوان در گذشته با آنها همکار بود. حالا میتوانید تصور کنید وقتی او را با همان اتومبیلی دیدند که فکر میکردند هرگز صاحبش نخواهد شد، چه قیافههایی داشتند؟ همهی اینها با ایجاد یک سیستم فکری و اعتقادی قدرتمند شروع شد.
اولین قدم برای رسیدن به رویاها و خواستهها این است که آنها را باور و تصور کنید. وقتی شما در ذهنتان ایمان دارید که هماکنون به اهدافتان خواهید رسید، حسی از تحقق و یقین ایجاد میشود. این باور و قطعیت شما را به سمت اقدام و عمل پیش میبرد و وقتی بدانید نتیجه چه خواهد بود، خیلی راحتتر میتوانید اقدامات لازم برای رسیدن به آن نتیجه را انجام دهید.
شما مطمئن هستید بدنی را که دوست دارید خواهید داشت.
شما مطمئن هستید با خانوادهای که آرزویش را دارید در خانهی رویاییتان زندگی خواهید کرد.
شما مطمئن هستید شغلی که دوست دارید را خواهید داشت و سرمایهای را که باور دارید لایقش هستید به دست خواهید آورد.
اگر تصاویر موفقیتهایتان را مدام در ذهنتان تکرار و تجسم کنید، راههای عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد میکنید. ذهنتان نمیتواند فرق بین واقعیت و چیزی را که صرفا تصوراتی قوی و روشن هستند تشخیص دهد. رویاپردازی کنید و آن را باور داشته باشید، تصور کنید هم اکنون به خواستههایتان رسیدهاید. اگر رویایتان ملکهی ذهنتان شود، مطمئن خواهید شد که تنها نتیجه و پیشامد ممکن همین است و تلاش میکنید راههایی را پیدا کنید تا به وقوع بپیوندد.
قدم بعدی که شما را به سمت کامیابی و شادی هدایت میکند این است که:
از خردمندی پرسیدند بهترین سرمایهگذاری ممکن که کسی میتواند انجام دهد چیست. جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایهگذاری کن.»
نام این خردمند، وارن بافِت (Warren Buffett) است که موفقترین کارآفرین و سرمایهگذار دنیا است و بنا به گزارش فوربز (Forbes)، سرمایهای به ارزش 53.5 میلیارد دلار دارد. استخدام مربی شخصی، عضویت در باشگاه ورزشی، تهیهی غذاهای سالم، خریدن کتاب و پرداخت هزینههای آموزشی ولخرجی نیستند بلکه سرمایهگذاریاند: سرمایهگذاری روی خودتان!
بعضی از کارهایی که میتوانید برای سرمایهگذاری روی خودتان انجام دهید:
به باشگاه بروید و تمرین کنید. تمرین و ورزش باعث ترشح اندروفین شده، به شما احساس فوقالعادهای میدهد و راندمان و میزان انرژیتان را بالا میبرد. اگر زمانی را به ورزش اختصاص بدهید از عهدهی انجام کارهای روزانهتان بهتر بر خواهید آمد و با چیزهایی که زندگی پیش پایتان میگذارد بهتر میتوانید کنار بیایید. چهل و پنج تا پنجاه دقیقه وقت، تمام آن چیزی است که نیاز دارید و بهترین مدت برای ورزش و تمرین نیز همین مقدار است.
وقتی هنگام برگشتن از محل کار برای خرید به فروشگاه میروید از خودتان بپرسید: «چه غذاهایی ذهن و بدنم را تغذیه و تقویت میکند تا احساس و عملکرد بهتری داشته باشم؟» با پاسخی که به این سوال میدهید شرایط عالی بودن را برای خودتان فراهم میکنید و هوشمندانه غذاهایی را برمیگزینید که توانایی ذهنی و جسمیتان را بالا میبرند و تصمیمات بهتری خواهید گرفت.
شروع کنید به کتاب خواندن. تقریبا همه کتاب میخرند، اما تعداد کمی واقعا آنها را کامل میخوانند.
تعداد کمی از افراد کتابهایی را که خریدهاند میخوانند اما تعداد بسیار کمتری چیزی را که خواندهاند به خاطر میسپارند. فقط خوانندهی کتاب نباشید بلکه واقعا مطالعه اش کنید.
دست کم یک ساعت در روز کتاب بخوانید. برایان تریسی (Brian Tracy) سخنران انگیزشی میگوید: «یک ساعت مطالعهی روزانه، در عرض سه سال شما را در هر زمینهای که فعالیت دارید، بهترین خواهد کرد؛ در عرض پنج سال تبدیل به یک مرجع ملی خواهید شد و در عرض هفت سال میتوانید در زمینهی کاری خود یکی از بهترین افراد در دنیا باشید.»
هر ایدهای را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید. هرگز خانه را بدون قلم و کاغذ ترک کنید. معمولا بهترین ایدهها در نامناسبترین شرایط به ذهن خطور میکنند؛ یادداشتشان کنید. فکر نکنید به یادتان خواهد ماند؛ نمیماند! ضمنا یادداشت کردن ایده و فکر به ذهنتان اجازه میدهد ذخیرهاش کند و ایدههای بیشتر و بهتری ارائه دهد.
یک مهارت جدید یاد بگیرید. سعی کنید هر روز یک مهارت جدید یا یک مطلب تازه یاد بگیرید. یک مهارت در روز یعنی 365 مهارت جدید در سال. حالا تصور کنید اگر همین امروز شروع کنید، یک سال بعد چطور خواهید بود؟
برای دل خودتان کاری انجام دهید. بله، سختکوشی و پشتکار، عامل اساسی موفقیت است، اما دست کم یک بار در ماه، تفریح کنید و کاری هیجانانگیز، مفرح و بیشائبه انجام دهید که به شما احساس شادابی و سرزندگی بدهد؛ خوش بگذرانید و تفریح کنید.
آخرین قاعده و توصیهای که برایتان داریم این است: ادامه دهید و ادامه دهید!
گاهی شرایط سخت میشود و راه بهنظر طولانی میآید. اما شما باید فقط ادامه دهید و از حرکت نایستید. اهدافتان را مرور و یادآوری کنید و تجسمشان را فراموش نکنید، ناگهان وضعیتتان تغییر خواهد کرد و دوباره در مسیر درستتان قرار خواهید گرفت؛ مسیری که شما را به تعالی میرساند. از این سه کلید برای خلق سرنوشت و رسیدن به خواستههایتان استفاده کنید.
فرقی نمیکند چند سال دارید، اهل کجایید یا حرفهتان چیست؛ همهی ما در یک ویژگی مشترکیم: میل به موفقیت.
منبع : lifehack
کلمات کلیدی:
میشود. اما در حال حاضر بگذارید تمرکز را روی پول بگذاریم.
قرار است برایتان در مورد قانون جذب صحبت کنم و بگویم برای فعال کردن این قانون باید چه کارهایی انجام دهید. بسیاری از ما چیزهایی را که دوست نداریم به خود جذب میکنیم. یکی از آن چیزهایی که به هیچوجه دوست نداریم بیپولی است. پس اجازه دهید به کمک هم جلوی آن را بگیریم.
«آدمهای کمی هستند که استطاعت فقیر بودن را دارند.» جرج برنارد شاو
چند سال پیش من کلاسی را در مورد کامیابی اقتصادی تدریس میکردم. برای داشتن یک جمعبندی برای این کلاس با تعدادی از افرادی که برای من تجسم کامیابی و موفقیت مالی بودند مصاحبه کردم. همهی آنها میلیاردر نبودند اما همهی آنها در کنار پول کافی، روابط گسترده و سالمی داشتند. همهی آنها بر چند اصل پایبند بودند که یکی آنها این بود: «منشأ کامیابی باور است.»
باورهای فرهنگی شما راجع به پول، به احتمال زیاد از باورهایتان در مورد سایر ابعاد زندگی منفیتر و کوتهبینانهتر است.
مسئلهی پول دقیقا به اندازهی سلامت و روابط اجتماعی شما مهم و حیاتی است. زیگ زیگلار میگوید «پول مهمترین مسئلهی زندگی نیست، اما به همان اندازهای که به داشتن اکسیژن نیاز داریم به پول داشتن هم نیاز داریم.» ولی در جامعهی ما یک فرهنگ عشق یا نفرت در رابطه با پول وجود دارد.
تصور کنید وارد یک انجمن حمایتی شدهاید که وقتی نوبتتان میشود به گروهی از آدمهایی که نمیشناسید اعلام میکنید: «من با خودم قرار گذاشتهام تا جایی که میتوانم خودم را وقف سلامتیام کنم». احتمالا آنها بسیار برای شما احترام قائل خواهند شد و حتی ممکن است بایستند و برای شما دست بزنند. حال تصور کنید وارد همان جمع شدهاید و میخواهید اعلام کنید: «من با خودم قرار گذاشتهام خودم را وقف پول درآوردن کنم!» فکر میکنید دیگران چه فکری در مورد شما خواهند کرد؟ «وای این بابا چقدر پولکی و حریصه!» یا «من چقدر فکر میکردم این آدم معنویه ولی مثل اینکه نه!»
همانطور که بسیاری از ما بهصورت ناخودآگاه باورهایی فرهنگی راجع به زیبایی، عدالت و موفقیت وارد جامعه کردهایم، کهنالگوها و افسانههایی را هم که در مورد پول وجود دارد، باور کردهایم. به این جملهها نگاهی بیاندازید و ببینید کدامیک از نظر شما درست میآید:
1. برای پول درآوردن باید سرمایه داشت.
2. پولدارها پولدارتر و فقرا فقیرتر میشوند.
3. پول چرک کف دست است.
4. اگر بخواهم پول زیادی دربیاورم نمیتوانم زندگی متعادلی داشته باشم.
5. موفقیت مالی من به بازار شغلی و وضعیت اقتصادی بستگی دارد.
6. برای پولدار شدن باید ریسکهای بزرگی کرد.
7. پول مقیاس اندازهگیری ارزشمندیِ زندگی و موفقیت من است.
8. زندگی سخت است.
9. بیشتر آدمهای پولدار مثل اسکروچ، افراد خسیس، خودخواه و پولپرستی هستند
10. این دنیا هرکیهرکی و پرهرجومرج است و فقط باید مراقب کلاهمان باشیم که باد نبرَد.
11. در حین بالا رفتن از نردبان موفقیت گاهی باید با پایین انداختن دیگران برای خود جا باز کرد.
12. برای اینکه پول زیادی در بیاوری باید حتما در شغلهای خاصی مشغول به کار باشی.
13. تنها تعداد اندکی از آدمها آن هم از بین خوانندهها، هنرمندها، نویسندهها و غیره هستند که به اوج موفقیت میرسند.
حال اجازه دهید به شما بگویم افراد پولداری که چند سال پیش با آنها مصاحبه کردم چه اعتقاداتی راجع به پول داشتهاند. همانطور که گفتم همهی آنها میلیاردر نبودند، اما قابلیت این را داشتند که هر زمان هرچه را اراده میکردند بهدست بیاورند. اینها چیزهایی بود که آنها در مورد پول و ثروت میگفتند:
1. دنیا پر از رونق و فراوانی است.
2. دنیا دوست دارد که من کامیاب شوم.
3. هر کامیابیای به دنبال ایمان و اعتقاد میآید.
4. پول یک چیز انتزاعی است.
5. پول انرژی است و فقط زمانی به سمت شما میآید که آن را احساس کنید.
6. پول هیچ خِردی با خود به همراه نمیآورد.
7. پول به فرمانهایی که به او میدهم گوش میدهد.
8. پول احتیاج به توجه دارد.
میبینید که آنها در مورد وضعیت اقتصادی یا اینکه بعضی حرفهها پولزایی بیشتری دارند یا اینکه پول، معیارِ ارزش زندگیشان است هیچ چیزی نگفتند. چیزی در مورد اینکه باید رقبا را از عرصه خارج کنند و یا اینکه باید خانواده و دوستانشان را برای پولدار شدند قربانی کنند، به زبان نیاوردند. و همینطور باور نداشتند که پول خودش ذهن و قدرتی ذاتی دارد!
کدامیک از این هشت باوری که افراد پولدار داشتند به نظر شما بدون هیچ شک و شبههای درست میآمد؟
متأسفانه نمیتوانیم صرفاً با حفظ کردن این لیست باورهایمان، عادتهایمان و رفتارمان را نسبت به پول تغییر دهیم. برای تغییر این باورهای بنیادی باید تلاش و تمرکز زیادی به خرج دهیم.
در کلاسهای (برنامهنویسی عصبی-زبانی) NLP، چهار پیشنیاز اساسی برای تغییر را آموزش میدهند:
از هیجانات و باورهای منفی دوری کنید و باورهای مثبت را وارد زندگیتان کنید.
برای آیندهتان برنامه و اهداف جامعی تنظیم کنید.
اقدام کنید.
برای اینکه ناخودآگاهتان به کار ادامه دهد، روی نتیجهی مطلوبتان تمرکز کنید و موانع را یکییکی از بین ببرید.
این چهار قدم باید در همان بازهی زمانی خاص برداشته شوند. بهتر است در حالی که آمادگی لازم را ندارید و ضمیر ناخودآگاهتان با شما راه نمیآید قدمهای بزرگ برندارید، که در اینصورت تبدیل به یک سربالایی خواهد شد که شما را به جایی نمیبرد و صرفاً انرژیتان را میگیرد. پس اولین قدم ضروری دور کردن احساسات و باورهای منفی است. بدانید که هیچ آرزو و هدفی بدون عمل کردن معنایی ندارد. وقتی یکجا مینشینید و عمل نمیکنید، ناخودآگاهِ شما نتیجه میگیرد که در راه دستیابی به این هدف زیاد هم جدی نیستید و در نتیجه به شما اجازهی صرف انرژی لازم را نمیدهد، توجهش را به سمت دیگری متمایل میکند و دیگر دنبال فرصتها و ایدههای نو برای کمک به هدف شما نمیگردد.
اما اگر در مورد هدفتان جدی باشید و رویکردی قدمبهقدم برای رسیدن به آن داشته باشید، میتوانید روابط و باورهایی که در رابطه با پول دارید تغییر دهید. پول در زندگی همه چیز نیست، اما همانطور که دیوید ثورو شاعر آمریکایی میگوید:
«ثروت، قابلیت تجربهی کاملِ زندگی را میدهد.»
به امید قدرتمندتر شدنِ روزافزون شما!
برگرفته از: Psychologytoday
کلمات کلیدی:
میشود. اما در حال حاضر بگذارید تمرکز را روی پول بگذاریم.
قرار است برایتان در مورد قانون جذب صحبت کنم و بگویم برای فعال کردن این قانون باید چه کارهایی انجام دهید. بسیاری از ما چیزهایی را که دوست نداریم به خود جذب میکنیم. یکی از آن چیزهایی که به هیچوجه دوست نداریم بیپولی است. پس اجازه دهید به کمک هم جلوی آن را بگیریم.
«آدمهای کمی هستند که استطاعت فقیر بودن را دارند.» جرج برنارد شاو
چند سال پیش من کلاسی را در مورد کامیابی اقتصادی تدریس میکردم. برای داشتن یک جمعبندی برای این کلاس با تعدادی از افرادی که برای من تجسم کامیابی و موفقیت مالی بودند مصاحبه کردم. همهی آنها میلیاردر نبودند اما همهی آنها در کنار پول کافی، روابط گسترده و سالمی داشتند. همهی آنها بر چند اصل پایبند بودند که یکی آنها این بود: «منشأ کامیابی باور است.»
باورهای فرهنگی شما راجع به پول، به احتمال زیاد از باورهایتان در مورد سایر ابعاد زندگی منفیتر و کوتهبینانهتر است.
مسئلهی پول دقیقا به اندازهی سلامت و روابط اجتماعی شما مهم و حیاتی است. زیگ زیگلار میگوید «پول مهمترین مسئلهی زندگی نیست، اما به همان اندازهای که به داشتن اکسیژن نیاز داریم به پول داشتن هم نیاز داریم.» ولی در جامعهی ما یک فرهنگ عشق یا نفرت در رابطه با پول وجود دارد.
تصور کنید وارد یک انجمن حمایتی شدهاید که وقتی نوبتتان میشود به گروهی از آدمهایی که نمیشناسید اعلام میکنید: «من با خودم قرار گذاشتهام تا جایی که میتوانم خودم را وقف سلامتیام کنم». احتمالا آنها بسیار برای شما احترام قائل خواهند شد و حتی ممکن است بایستند و برای شما دست بزنند. حال تصور کنید وارد همان جمع شدهاید و میخواهید اعلام کنید: «من با خودم قرار گذاشتهام خودم را وقف پول درآوردن کنم!» فکر میکنید دیگران چه فکری در مورد شما خواهند کرد؟ «وای این بابا چقدر پولکی و حریصه!» یا «من چقدر فکر میکردم این آدم معنویه ولی مثل اینکه نه!»
همانطور که بسیاری از ما بهصورت ناخودآگاه باورهایی فرهنگی راجع به زیبایی، عدالت و موفقیت وارد جامعه کردهایم، کهنالگوها و افسانههایی را هم که در مورد پول وجود دارد، باور کردهایم. به این جملهها نگاهی بیاندازید و ببینید کدامیک از نظر شما درست میآید:
1. برای پول درآوردن باید سرمایه داشت.
2. پولدارها پولدارتر و فقرا فقیرتر میشوند.
3. پول چرک کف دست است.
4. اگر بخواهم پول زیادی دربیاورم نمیتوانم زندگی متعادلی داشته باشم.
5. موفقیت مالی من به بازار شغلی و وضعیت اقتصادی بستگی دارد.
6. برای پولدار شدن باید ریسکهای بزرگی کرد.
7. پول مقیاس اندازهگیری ارزشمندیِ زندگی و موفقیت من است.
8. زندگی سخت است.
9. بیشتر آدمهای پولدار مثل اسکروچ، افراد خسیس، خودخواه و پولپرستی هستند
10. این دنیا هرکیهرکی و پرهرجومرج است و فقط باید مراقب کلاهمان باشیم که باد نبرَد.
11. در حین بالا رفتن از نردبان موفقیت گاهی باید با پایین انداختن دیگران برای خود جا باز کرد.
12. برای اینکه پول زیادی در بیاوری باید حتما در شغلهای خاصی مشغول به کار باشی.
13. تنها تعداد اندکی از آدمها آن هم از بین خوانندهها، هنرمندها، نویسندهها و غیره هستند که به اوج موفقیت میرسند.
حال اجازه دهید به شما بگویم افراد پولداری که چند سال پیش با آنها مصاحبه کردم چه اعتقاداتی راجع به پول داشتهاند. همانطور که گفتم همهی آنها میلیاردر نبودند، اما قابلیت این را داشتند که هر زمان هرچه را اراده میکردند بهدست بیاورند. اینها چیزهایی بود که آنها در مورد پول و ثروت میگفتند:
1. دنیا پر از رونق و فراوانی است.
2. دنیا دوست دارد که من کامیاب شوم.
3. هر کامیابیای به دنبال ایمان و اعتقاد میآید.
4. پول یک چیز انتزاعی است.
5. پول انرژی است و فقط زمانی به سمت شما میآید که آن را احساس کنید.
6. پول هیچ خِردی با خود به همراه نمیآورد.
7. پول به فرمانهایی که به او میدهم گوش میدهد.
8. پول احتیاج به توجه دارد.
میبینید که آنها در مورد وضعیت اقتصادی یا اینکه بعضی حرفهها پولزایی بیشتری دارند یا اینکه پول، معیارِ ارزش زندگیشان است هیچ چیزی نگفتند. چیزی در مورد اینکه باید رقبا را از عرصه خارج کنند و یا اینکه باید خانواده و دوستانشان را برای پولدار شدند قربانی کنند، به زبان نیاوردند. و همینطور باور نداشتند که پول خودش ذهن و قدرتی ذاتی دارد!
کدامیک از این هشت باوری که افراد پولدار داشتند به نظر شما بدون هیچ شک و شبههای درست میآمد؟
متأسفانه نمیتوانیم صرفاً با حفظ کردن این لیست باورهایمان، عادتهایمان و رفتارمان را نسبت به پول تغییر دهیم. برای تغییر این باورهای بنیادی باید تلاش و تمرکز زیادی به خرج دهیم.
در کلاسهای (برنامهنویسی عصبی-زبانی) NLP، چهار پیشنیاز اساسی برای تغییر را آموزش میدهند:
از هیجانات و باورهای منفی دوری کنید و باورهای مثبت را وارد زندگیتان کنید.
برای آیندهتان برنامه و اهداف جامعی تنظیم کنید.
اقدام کنید.
برای اینکه ناخودآگاهتان به کار ادامه دهد، روی نتیجهی مطلوبتان تمرکز کنید و موانع را یکییکی از بین ببرید.
این چهار قدم باید در همان بازهی زمانی خاص برداشته شوند. بهتر است در حالی که آمادگی لازم را ندارید و ضمیر ناخودآگاهتان با شما راه نمیآید قدمهای بزرگ برندارید، که در اینصورت تبدیل به یک سربالایی خواهد شد که شما را به جایی نمیبرد و صرفاً انرژیتان را میگیرد. پس اولین قدم ضروری دور کردن احساسات و باورهای منفی است. بدانید که هیچ آرزو و هدفی بدون عمل کردن معنایی ندارد. وقتی یکجا مینشینید و عمل نمیکنید، ناخودآگاهِ شما نتیجه میگیرد که در راه دستیابی به این هدف زیاد هم جدی نیستید و در نتیجه به شما اجازهی صرف انرژی لازم را نمیدهد، توجهش را به سمت دیگری متمایل میکند و دیگر دنبال فرصتها و ایدههای نو برای کمک به هدف شما نمیگردد.
اما اگر در مورد هدفتان جدی باشید و رویکردی قدمبهقدم برای رسیدن به آن داشته باشید، میتوانید روابط و باورهایی که در رابطه با پول دارید تغییر دهید. پول در زندگی همه چیز نیست، اما همانطور که دیوید ثورو شاعر آمریکایی میگوید:
«ثروت، قابلیت تجربهی کاملِ زندگی را میدهد.»
به امید قدرتمندتر شدنِ روزافزون شما!
برگرفته از: Psychologytoday
کلمات کلیدی:
نمیشوند و اگر زودتر به دادشان نرسیم یک انفجار شدید رخ خواهد داد.
از خوردن شکر و نوشیدنیهای شکردار خودداری کنید
اگر هدف شما کاهش وزن
حتما بخوانید: 30 نکته که برای شروع کسب وکارتان باید بهش توجه کنید
مصرف غذاهای سرشار از فیبر - رژیم لاغری شکم
حتما بخوانید: چگونه همسایه خوبی باشیم و فرهنگ آپارتمان نشینی داشته باشیم
حذف نکردن مصرف چربی های مفید - رژیم لاغری شکم
مصرف ترکیبات کپسایسین - رژیم لاغری شکم
برای افزایش چربی سوزی، ترکیبات کاتچیندار مصرف کنیدمصرف ترکیبات کاتچین دار - رژیم لاغری شکم
مواد غذایی سرشار از ویتامین سی بخورید
مصرف ویتامین C - رژیم لاغری شکم
برای تنظیم اشتها و ذخیرهی چربی، غذاهای سرشار از روی بخورید
مصرف مواد غذایی سرشار از روی - رژیم لاغری شکم
زینک میزان گردش لپتین را بالا میبرد. لپتین، هورمونی است که نقش مهمی در تنظیم مصرف انرژی در بدن، ذخیرهی چربی و اشتها بازی میکند. این هورمون هنگامی که باید احساس سیری داشته باشید و از خوردن دست بکشید با مغز ارتباط برقرار میکند. این باور وجود دارد که کمبود لپتین دلیل اصلی پرخوری و میل شدید به غذاست. روی برای جذب بهتر در بدن به ویتامین B6 نیاز دارد و در غذاهای مختلفی از جمله صدف، گوشت قرمز و گوشت مرغ یافت میشود.
برای حفظ تودهی بدون چربی بدن، مصرف کرومیوم را فراموش نکنید
حتما بخوانید: چگونه از مهارت داستان گویی برای جذب مخاطب در صحبت هایمان استفاده کنیم
برنامهی رژیم لاغری شکم
در این قسمت به معرفی سه برنامهی رژیم لاغری شکم میپردازیم که هر کدام از آنها را با توجه به سن، جنسیت و شرایط جسمانی خود میتوانید دنبال کنید:
نمونهای از یک رژیم روزانه
برنامه روزانه رژیم لاغری شکم
برنامه هفتگی رژیم لاغری شکم
این رژیم لاغری شکم
برنامه هفتگی رژیم لاغری شکم برای چربی سوزی سریع
این رژیم لاغری شکم
کلمات کلیدی: