هر کسی که موفق به یادگیری ورزش یا سرگرمیهای دیگری شده باشد، میداند که دستیابی به اهدافی مشخص چهقدر لذتبخش است! در حالی که چیز جدیدی یاد میگیرید، در خودتان هم تغییرات مثبتی ایجاد میکنید و این، حقیقتی انگیزهبخش است!
بسیاری از این تغییرات مثبت، عادتهای خوبی به همراه دارند. فعالیتهای تکرارشونده مانند حضور منظم و هفتگی در فعالیتهای ورزشی، به ایجاد تغییر در زندگی کمک میکند. در این مقاله به این موضوع میپردازیم که چطور عادتهای خوب، باعث رشد شخصی و حرفهای شما میشوند.
اگر عادتهای خوبی داشته باشید، کسب موفقیت و تحقق اهداف ارزشمند برایتان سادهتر خواهد بود. پژوهشی در سال 2007 نشان داد که اهداف انسانها تنها عامل انگیزانندهی آنها نیست. در واقع پس از تعیین هدف، عادتهایی که برای رسیدن به آن هدف در پیش میگیریم بیش از خود هدف، باعث انگیزش ما میشوند. همچنین پیشرفتی که در نتیجهی این عادتها به سوی هدف خواهیم داشت عامل انگیزانندهی دیگری است. پژوهش دیگری در سال 2010 این موضوع را تأیید کرده است. در این پژوهش از افراد خواسته شده بود که عادتهای غذایی سودمند را در خود تقویت کنند. نتایج حاکی از آن بود که افرادی که به آنچه انجام دادهاند اهمیت میدهند و مطابق با آن در خود تغییر ایجاد کردهاند، در پایان موفقتر بودهاند.
نخست اهداف شخصی و حرفهایتان را مشخص کنید. عادتهای جدیدتان بر پایهی رسیدن به این اهداف شکل خواهند گرفت، پس مهم است که اهدافتان روشن باشند. اکنون یکی از اهداف را در نظر بگیرید و عادتهایی را که در رسیدن به آن هدف مؤثرند، تعیین کنید. به عبارت دیگر اقداماتی را که باید در مسیر تحقق هدف مورد نظر در برنامهی روزانهتان جای بگیرند، مشخص کنید.
درحالیکه عادتهای جدید در شما تقویت میشوند، به آثار آنها در زندگیتان توجه کنید. اگر استمرار و حفظ برخی عادتها برایتان دشوار است، به دنبال دلیل آن باشید. شاید انتخاب اهدافتان جاهطلبانه بوده است، اگر چنین است میتوانید اهداف معقولتری انتخاب کنید که دستیابی کوتاهمدت به آنها به شما انگیزه میدهد. اگر عادتهای جدید تغییراتی که انتظارش را داشتید به دنبال نداشتهاند، اشکال کار را پیدا کنید. شاید لازم است عادتهایتان را اصلاح کنید.
مثال:
مونا پس از 3 هفته مطالعهی فرانسه، متوجه شد که برخی کلمات را فراموش میکند. با بررسی روش مطالعهاش فهمید که با نوشتن، کلمات را بهتر به خاطر میسپارد. بنابراین شروع به نوشتن کلمات جدید و معانیشان در یک دفترچه کرد.
مطالعهای در سال 2012 نشان داد که ایجاد و حفظ یک عادت جدید به طور میانگین 66 روز طول میکشد. در طول این 66 روز باید خویشتندار باشید و با وسوسهی طفره رفتن از کارهایی که برنامهریزی کردهاید مقابله کنید. یک ابزار سودمند برای تقویت خویشتنداری تهیهی نقشهی گنج است. نقشهی گنج ترکیبی از تصاویر و دیگر ابزارهای دیداری است که نشان دهندهی چیزهایی است که برای رسیدن به آنها تلاش میکنید. این نقشه اهمیت پیگیری عادتهای مثبت جدیدتان را یادآوری میکند و همان چیزی است که در مواقع فروکش کردن شور و شوقتان، به شما انگیزه میدهد.
مثال:
مونا همزمان با آغاز یادگیری فرانسه، یک نقشهی گنج میسازد. او کولاژی از عکسهای پاریس، خیابانها و کافههای فرانسوی تهیه میکند. این تصاویر به او شور و هیجان میدهند. پس از دو هفته، بیدار شدن در صبح زود برای مونا سخت میشود و بدش نمیآید بیشتر بخوابد، اما با نگاه کردن به نقشهی گنج هدفش و اهمیت آن را به یاد میآورد و انگیزه میگیرد. بنابراین مغلوب خواب نمیشود و به پیگیری برنامهاش ادامه میدهد.
پیگری و ادامهی عادتی جدید، ممکن است که به تنهایی دشوار باشد. پس اهدافتان را با دوست یا همکارانتان در میان بگذارید و از آنها بخواهید تا حمایتتان کنند و به شما انگیزه بدهند. مثلا میتوانید از آنها بخواهید که هر از گاهی با شما تماس بگیرند و از پیشرفتهایتان بپرسند. اگر هدف مشترکی دارید میتوانید در دیدارهای منظم هفتگی، با هم صحبت و یکدیگر را تشویق کنید.
برنامههای بسیاری برای حمایت و کمک به پیگری عادتهای جدید وجود دارند. مثل Stickk که توسط دانشگاه ییل (Yale) تولید شده است. این برنامه امکان تعریف هدف و معرفی فردی را به عنوان راهنما یا ناظر فراهم میکند. با جستجو در اینترنت ابزارهای مشابه را خواهید یافت.
مثال:
مونا دربارهی هدفش با یکی از همکاران خود صحبت میکند و او قبول میکند تا در ساعتهای مشخصی در روز با مونا به زبان فرانسه صحبت کند. مونا از اینکه یک حامی دارد نیرو میگیرد و همچنین فرصتی برای تمرین آموختههایش پیدا میکند. در مقابل، مونا به همکار خود برای دستیابی به هدفش که یادگیری زبان انگلیسی است کمک میکند.
منبع : https://keramatzade.com/What-good-habits-have-we-got-to-reach-everything-
کلمات کلیدی:
آگاهی تجاری، یا شم کسب و کار میتواند تفاوت بسیاری در مسیر شغلی شما به وجود آورد، چه در آغاز کار باشید و چه حرفهای و باتجربه باشید. باآگاهی تجاری میتوانید تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات بگیرید. بدون این مهارت، تصمیماتتان ناشیانه خواهد بود و افراد به سرعت اطمینانشان را نسبت به شما از دست میدهند. در این مقاله دربارهی چیستی آگاهی تجاری بحث میکنیم و خواهیم دید که چگونه میتوانید آن را در حرفهتان توسعه دهید.
فرهنگ انگلیسی کسبوکار کمبریج آگاهی تجاری را اینطور تعریف میکند: «دانش چگونگی درآمدزایی کسبوکارها، خواستههای مشتریان و مشکلات موجود در حوزهای از کسبوکار.» به عبارت دیگر، آگاهی تجاری به معنی درک نیازهای شرکت به منظور سودآور بودن، موفق بودن و خدماترسانی خوب به مشتریان است. با داشتن آگاهی تجاری، از ارزشهای اصلی، بزرگترین رقبا، ذیالنفعان کلیدی و چالشهای تجاری فعلی سازمان خود اطلاع پیدا میکنید. همچنین نقاط قوت و ضعف سازمان را میدانید و میتوانید از این اطلاعات برای تصمیمگیریهای عاقلانه استفاده کنید.
بسیاری از شرکتها آگاهی تجاری را به عنوان شرطی کلیدی در استخدامهای بالقوه میپندارند. افرادی که زمانی را برای درک چگونگی عملکرد و سودآوری سازمان صرف میکنند و اینکه چگونه صنعت به طور کلی عمل میکند، افرادی هستند که دارای سطح بالایی از انگیزه، علاقه و تمرکز بر سود و زیان هستند. این آگاهی به افراد استخدامی جدید کمک میکند تا از همان ابتدا کار خود را با شور و اشتیاق شروع کرده و تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند.
آگاهی تجاری میتواند عملکرد شما در نقش فعلی را هم بهبود ببخشد. وقتی صنعتی که در آن مشغول هستید را درک کنید و بدانید که چگونه نقشتان به رقابت کردن سازمان کمک میکند، تصمیمات بهتری میگیرید، مدیریت ریسک کارآمدتری خواهید داشت، قیمتهای خوبی از عرضهکنندگان میگیرید، اعتبار خود به عنوان کارشناس را تقویت میکنید و احتمال ترفیعتان را بالا میبرید. همچنین بیشتر قادر خواهید بود نیازهای مشتریانتان را برآورده کنید.
فارغ از اینکه در چه نقش یا صنعتی مشغول هستید، آگاهی تجاری سودمند است. حتی متخصصان در سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی نیز از آگاهی تجاری سود خواهند برد. در واقع، آگاهی تجاری میتواند مزیتی کلیدی و شخصی برای زمانی باشد که میخواهید در این بخشها پیشرفت کنید.
به خاطر داشته باشید که ایجاد آگاهی تجاری کار میبرد. شما نمیتوانید یک شبه درک عمیقی به وجود آورید؛ و این کار باید به بخشی از حرفهایگری مداوم شما بدل شود. هدفتان یادگیری در مورد سازمان، بازار و صنعت است.
درک سازمان
بنیان آگاهی تجاری در ایجاد درک عمیقی از سازمان نهفته است از جمله اینکه سازمان چگونه کار میکند، چگونه پول در میآورد و بیشتر از همه به چه چیزی اهمیت میدهد. ابزارها و منابع بسیاری وجود دارند که به شما کمک میکنند تا این اطلاعات را به دست آورید.
ابتدا گزارش سالانهی سازمان را دانلود کنید و به دقت آن را بخوانید. رهبران سازمان میگویند چه چیزی درباره کسبوکار مهم است و نحوهی کار آن چگونه است؟ از چه شاخصهایی برای نشان دادن این مسئله استفاده میکنند؟ سپس به نتایج مالی نگاه کنید. آیا کسبوکار سودآور است و منبع درآمد و محل خرج این درآمد کجاست؟ این کار حوزههایی کلیدی را برجسته میکند که باید مورد توجه قرار گیرند.
سپس مأموریت و بیانیههای سازمان، ارزشهای اصلی، حوزههای کلیدی حاصل و اهداف آن را مورد تحلیل قرار دهید. سازمان چگونه باعث به وجود آمدن این موارد میشود؟ برای درک عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فنی مؤثر بر سازمان و راهبرد بلندمدت آن، تحلیل PEST را انجام دهید. سپس به شایستگیهای کلیدی که سازمان خواستار آنهاست نگاهی بیندازید. برای سهیم شدن در این موارد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
سرانجام، با دقت نقش خود را بررسی کنید. چگونه برای سازمانتان ارزشافزایی میکنید یا چگونه باید ارزشافزایی کنید؟ چه کاری انجام میدهید که بر این اهداف تأثیرگذار باشد و زندگی را برای مشتریانتان بهتر کند؟ (اگر مطمئن نیستید، تحلیل زنجیره ارزش را انجام دهید تا مشخص شود که چه فعالیتهایی بیشترین ارزش را برای مشتریانتان به وجود میآورند.)
منابع و تأمینکنندگان را بشناسید
هر سازمانی برای آنکه عملکرد مؤثری داشته باشد به منابع و تأمینکنندگانی نیاز دارد و استفادهی مؤثر از منابع و دستیابی به بهترین قیمت برای کالاها و خدمات مهم است.
ابتدا به منظور درک اهمیت نسبی منابع فعلی سازمانتان، تلاش کنید پی ببرید به کدام یک از این منابع نیاز بسیاری خواهید داشت و اینکه آیا دسترسی به این منابع به موفقیت سازمانتان کمک میکند یا مانع موفقیت آن میشود.
سپس هزینهی این منابع را بررسی کنید. آیا سازمانتان خرید استراتژیک میکند؟ آیا از بهترین قیمتها مطلع است؟ و آیا به اندازهی کافی برای مذاکره قیمتها و قراردادها تلاش میکند؟
آیا عرضهکنندگان خدمات و پشتیبانی لازم را در اختیار شما میگذارند؟ تأمینکننده های خود را ارزیابی کنید و مطمئن شوید که سطح مناسبی از خدمات را در اختیارتان میگذارند.
مشتریان و رقبا را درک کنید
برای درک سازمانتان باید در مورد مشتریان و رقبا نیز اطلاع داشته باشید. ابتدا فهرستی از رقبای خود تهیه کنید. نقاط قوت و ضعف آنها کدامند؟ عملکرد آنها در مقایسه با سازمان شما چگونه است؟
سپس تحلیل SWOT را انجام دهید. وضعیت سازمان شما نسبت به رقبا چگونه است؟ بزرگترین نقاط قوت و ضعفش چیست؟ آیا رقبا از این نقاط ضعف استفاده میکنند؟ و آیا نقطه قوتی پیدا کردهاید که سازمان شما از آن بیبهره باشد؟
حالا به بازار هدف سازمانتان نگاه کنید. این افراد که هستند؟ به چه چیزی اهمیت میدهند؟ سازمان شما چگونه تقسیمبندی بازار را انجام میدهد، یا بازاری کاملا جدید را به وجود میآورد؟ و این اطلاعات چه چیزی دربارهی نحوهی کارتان به شما میگوید؟
بهروز بودن در صنعت، بخشی از ایجاد آگاهی تجاری است. کار خود را با اشتراک در مجلات تجاری و صنعتی، فصلنامهها، وبلاگها، اخبار، گزارشهای مالی و وبسایتها آغاز کرده و زمانی را صرف خواندن آنها کنید.
از طریق اشتراک نشریات یا وبسایتهای تجاری هم میتوانید در پیشرفتهای کلی کسبوکار بهروز بمانید. یا برنامهی خبری معروفی دربارهی کسبوکار را نگاه کنید که نه تنها اخبار را گزارش میدهد، بلکه تحلیلی عینی از معنی اخبار را هم ارائه میکند. این به شما کمک میکند تا رویدادها و گرایشهای فعلی را عمیقتر درک کنید و به معنی این رویدادها برای صنعت یا بخش خود پی ببرید.
سازمانهای تجاری و شبکههای حرفهای، منابع خوبی از اطلاعات مربوط به رویدادهای صنعتی هستند. برای مثال میتوانید از طریق لینکدین با سایر متخصصان صنعت خود ارتباط برقرار کنید. این شبکهی اجتماعی دارای هزاران گروه اینترنتی صنعتی هم هست که میتوانید برای گسترش شبکهی حرفهایتان، به آنها بپیوندید، در بحثها شرکت کنید و در مورد گرایشهای جدید، بیشتر یاد بگیرید.
توجه:
به خاطر داشته باشید که یکی از مزایای ایجاد آگاهی تجاری این است که به شما کمک میکند تا دیدگاههای قوی و مستحکمی را شکل دهید که توسط عوامل، تأثیرات و گرایشهای پیرامونتان به وجود آمدهاند. هنگامی که اطلاعات خود را از منابع قابل اطمینان و عینی یا از متخصصانی که به آنها اعتماد دارید به دست میآورید، میتوانید مطمئن شوید که قضاوتتان معقولانه است.
پروژهها را ارزیابی و اولویتبندی کنید
بخش دیگرِ ایجاد آگاهی تجاری، یادگیریِ ارزیابی و اولویت بندی پروژههاست تا قبل از پیشنهاد دادن ایدههایتان، مطمئن شوید که ایدههای خوبی هستند. در ضمن باید پروژههایی را در اولویت قرار دهید که متناسب با راهبرد سازمانتان هستند و اینکه آنها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که ایدههایی عملی هستند.
برای اینکه بفهمید آیا پروژهها به لحاظ مالی برای سازمانتان سودآورند یا خیر، تحلیل هزینه-فایده را انجام داده و از ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی برای تصمیم در مورد سرمایهگذاری در پروژهها استفاده کنید. (در جایی که اقتضا میکند از همکاران بخش مالی خود برای اطمینان از صحت محاسباتتان درخواست کمک کنید.)
منبع : https://keramatzade.com/What-is-commercial-awareness-
کلمات کلیدی:
آگاهی تجاری، یا شم کسب و کار میتواند تفاوت بسیاری در مسیر شغلی شما به وجود آورد، چه در آغاز کار باشید و چه حرفهای و باتجربه باشید. باآگاهی تجاری میتوانید تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات بگیرید. بدون این مهارت، تصمیماتتان ناشیانه خواهد بود و افراد به سرعت اطمینانشان را نسبت به شما از دست میدهند. در این مقاله دربارهی چیستی آگاهی تجاری بحث میکنیم و خواهیم دید که چگونه میتوانید آن را در حرفهتان توسعه دهید.
فرهنگ انگلیسی کسبوکار کمبریج آگاهی تجاری را اینطور تعریف میکند: «دانش چگونگی درآمدزایی کسبوکارها، خواستههای مشتریان و مشکلات موجود در حوزهای از کسبوکار.» به عبارت دیگر، آگاهی تجاری به معنی درک نیازهای شرکت به منظور سودآور بودن، موفق بودن و خدماترسانی خوب به مشتریان است. با داشتن آگاهی تجاری، از ارزشهای اصلی، بزرگترین رقبا، ذیالنفعان کلیدی و چالشهای تجاری فعلی سازمان خود اطلاع پیدا میکنید. همچنین نقاط قوت و ضعف سازمان را میدانید و میتوانید از این اطلاعات برای تصمیمگیریهای عاقلانه استفاده کنید.
بسیاری از شرکتها آگاهی تجاری را به عنوان شرطی کلیدی در استخدامهای بالقوه میپندارند. افرادی که زمانی را برای درک چگونگی عملکرد و سودآوری سازمان صرف میکنند و اینکه چگونه صنعت به طور کلی عمل میکند، افرادی هستند که دارای سطح بالایی از انگیزه، علاقه و تمرکز بر سود و زیان هستند. این آگاهی به افراد استخدامی جدید کمک میکند تا از همان ابتدا کار خود را با شور و اشتیاق شروع کرده و تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند.
آگاهی تجاری میتواند عملکرد شما در نقش فعلی را هم بهبود ببخشد. وقتی صنعتی که در آن مشغول هستید را درک کنید و بدانید که چگونه نقشتان به رقابت کردن سازمان کمک میکند، تصمیمات بهتری میگیرید، مدیریت ریسک کارآمدتری خواهید داشت، قیمتهای خوبی از عرضهکنندگان میگیرید، اعتبار خود به عنوان کارشناس را تقویت میکنید و احتمال ترفیعتان را بالا میبرید. همچنین بیشتر قادر خواهید بود نیازهای مشتریانتان را برآورده کنید.
فارغ از اینکه در چه نقش یا صنعتی مشغول هستید، آگاهی تجاری سودمند است. حتی متخصصان در سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی نیز از آگاهی تجاری سود خواهند برد. در واقع، آگاهی تجاری میتواند مزیتی کلیدی و شخصی برای زمانی باشد که میخواهید در این بخشها پیشرفت کنید.
به خاطر داشته باشید که ایجاد آگاهی تجاری کار میبرد. شما نمیتوانید یک شبه درک عمیقی به وجود آورید؛ و این کار باید به بخشی از حرفهایگری مداوم شما بدل شود. هدفتان یادگیری در مورد سازمان، بازار و صنعت است.
درک سازمان
بنیان آگاهی تجاری در ایجاد درک عمیقی از سازمان نهفته است از جمله اینکه سازمان چگونه کار میکند، چگونه پول در میآورد و بیشتر از همه به چه چیزی اهمیت میدهد. ابزارها و منابع بسیاری وجود دارند که به شما کمک میکنند تا این اطلاعات را به دست آورید.
ابتدا گزارش سالانهی سازمان را دانلود کنید و به دقت آن را بخوانید. رهبران سازمان میگویند چه چیزی درباره کسبوکار مهم است و نحوهی کار آن چگونه است؟ از چه شاخصهایی برای نشان دادن این مسئله استفاده میکنند؟ سپس به نتایج مالی نگاه کنید. آیا کسبوکار سودآور است و منبع درآمد و محل خرج این درآمد کجاست؟ این کار حوزههایی کلیدی را برجسته میکند که باید مورد توجه قرار گیرند.
سپس مأموریت و بیانیههای سازمان، ارزشهای اصلی، حوزههای کلیدی حاصل و اهداف آن را مورد تحلیل قرار دهید. سازمان چگونه باعث به وجود آمدن این موارد میشود؟ برای درک عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فنی مؤثر بر سازمان و راهبرد بلندمدت آن، تحلیل PEST را انجام دهید. سپس به شایستگیهای کلیدی که سازمان خواستار آنهاست نگاهی بیندازید. برای سهیم شدن در این موارد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
سرانجام، با دقت نقش خود را بررسی کنید. چگونه برای سازمانتان ارزشافزایی میکنید یا چگونه باید ارزشافزایی کنید؟ چه کاری انجام میدهید که بر این اهداف تأثیرگذار باشد و زندگی را برای مشتریانتان بهتر کند؟ (اگر مطمئن نیستید، تحلیل زنجیره ارزش را انجام دهید تا مشخص شود که چه فعالیتهایی بیشترین ارزش را برای مشتریانتان به وجود میآورند.)
منابع و تأمینکنندگان را بشناسید
هر سازمانی برای آنکه عملکرد مؤثری داشته باشد به منابع و تأمینکنندگانی نیاز دارد و استفادهی مؤثر از منابع و دستیابی به بهترین قیمت برای کالاها و خدمات مهم است.
ابتدا به منظور درک اهمیت نسبی منابع فعلی سازمانتان، تلاش کنید پی ببرید به کدام یک از این منابع نیاز بسیاری خواهید داشت و اینکه آیا دسترسی به این منابع به موفقیت سازمانتان کمک میکند یا مانع موفقیت آن میشود.
سپس هزینهی این منابع را بررسی کنید. آیا سازمانتان خرید استراتژیک میکند؟ آیا از بهترین قیمتها مطلع است؟ و آیا به اندازهی کافی برای مذاکره قیمتها و قراردادها تلاش میکند؟
آیا عرضهکنندگان خدمات و پشتیبانی لازم را در اختیار شما میگذارند؟ تأمینکننده های خود را ارزیابی کنید و مطمئن شوید که سطح مناسبی از خدمات را در اختیارتان میگذارند.
مشتریان و رقبا را درک کنید
برای درک سازمانتان باید در مورد مشتریان و رقبا نیز اطلاع داشته باشید. ابتدا فهرستی از رقبای خود تهیه کنید. نقاط قوت و ضعف آنها کدامند؟ عملکرد آنها در مقایسه با سازمان شما چگونه است؟
سپس تحلیل SWOT را انجام دهید. وضعیت سازمان شما نسبت به رقبا چگونه است؟ بزرگترین نقاط قوت و ضعفش چیست؟ آیا رقبا از این نقاط ضعف استفاده میکنند؟ و آیا نقطه قوتی پیدا کردهاید که سازمان شما از آن بیبهره باشد؟
حالا به بازار هدف سازمانتان نگاه کنید. این افراد که هستند؟ به چه چیزی اهمیت میدهند؟ سازمان شما چگونه تقسیمبندی بازار را انجام میدهد، یا بازاری کاملا جدید را به وجود میآورد؟ و این اطلاعات چه چیزی دربارهی نحوهی کارتان به شما میگوید؟
بهروز بودن در صنعت، بخشی از ایجاد آگاهی تجاری است. کار خود را با اشتراک در مجلات تجاری و صنعتی، فصلنامهها، وبلاگها، اخبار، گزارشهای مالی و وبسایتها آغاز کرده و زمانی را صرف خواندن آنها کنید.
از طریق اشتراک نشریات یا وبسایتهای تجاری هم میتوانید در پیشرفتهای کلی کسبوکار بهروز بمانید. یا برنامهی خبری معروفی دربارهی کسبوکار را نگاه کنید که نه تنها اخبار را گزارش میدهد، بلکه تحلیلی عینی از معنی اخبار را هم ارائه میکند. این به شما کمک میکند تا رویدادها و گرایشهای فعلی را عمیقتر درک کنید و به معنی این رویدادها برای صنعت یا بخش خود پی ببرید.
سازمانهای تجاری و شبکههای حرفهای، منابع خوبی از اطلاعات مربوط به رویدادهای صنعتی هستند. برای مثال میتوانید از طریق لینکدین با سایر متخصصان صنعت خود ارتباط برقرار کنید. این شبکهی اجتماعی دارای هزاران گروه اینترنتی صنعتی هم هست که میتوانید برای گسترش شبکهی حرفهایتان، به آنها بپیوندید، در بحثها شرکت کنید و در مورد گرایشهای جدید، بیشتر یاد بگیرید.
توجه:
به خاطر داشته باشید که یکی از مزایای ایجاد آگاهی تجاری این است که به شما کمک میکند تا دیدگاههای قوی و مستحکمی را شکل دهید که توسط عوامل، تأثیرات و گرایشهای پیرامونتان به وجود آمدهاند. هنگامی که اطلاعات خود را از منابع قابل اطمینان و عینی یا از متخصصانی که به آنها اعتماد دارید به دست میآورید، میتوانید مطمئن شوید که قضاوتتان معقولانه است.
پروژهها را ارزیابی و اولویتبندی کنید
بخش دیگرِ ایجاد آگاهی تجاری، یادگیریِ ارزیابی و اولویت بندی پروژههاست تا قبل از پیشنهاد دادن ایدههایتان، مطمئن شوید که ایدههای خوبی هستند. در ضمن باید پروژههایی را در اولویت قرار دهید که متناسب با راهبرد سازمانتان هستند و اینکه آنها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که ایدههایی عملی هستند.
برای اینکه بفهمید آیا پروژهها به لحاظ مالی برای سازمانتان سودآورند یا خیر، تحلیل هزینه-فایده را انجام داده و از ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی برای تصمیم در مورد سرمایهگذاری در پروژهها استفاده کنید. (در جایی که اقتضا میکند از همکاران بخش مالی خود برای اطمینان از صحت محاسباتتان درخواست کمک کنید.)
منبع : https://keramatzade.com/What-is-commercial-awareness-
کلمات کلیدی:
آگاهی تجاری، یا شم کسب و کار میتواند تفاوت بسیاری در مسیر شغلی شما به وجود آورد، چه در آغاز کار باشید و چه حرفهای و باتجربه باشید. باآگاهی تجاری میتوانید تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات بگیرید. بدون این مهارت، تصمیماتتان ناشیانه خواهد بود و افراد به سرعت اطمینانشان را نسبت به شما از دست میدهند. در این مقاله دربارهی چیستی آگاهی تجاری بحث میکنیم و خواهیم دید که چگونه میتوانید آن را در حرفهتان توسعه دهید.
فرهنگ انگلیسی کسبوکار کمبریج آگاهی تجاری را اینطور تعریف میکند: «دانش چگونگی درآمدزایی کسبوکارها، خواستههای مشتریان و مشکلات موجود در حوزهای از کسبوکار.» به عبارت دیگر، آگاهی تجاری به معنی درک نیازهای شرکت به منظور سودآور بودن، موفق بودن و خدماترسانی خوب به مشتریان است. با داشتن آگاهی تجاری، از ارزشهای اصلی، بزرگترین رقبا، ذیالنفعان کلیدی و چالشهای تجاری فعلی سازمان خود اطلاع پیدا میکنید. همچنین نقاط قوت و ضعف سازمان را میدانید و میتوانید از این اطلاعات برای تصمیمگیریهای عاقلانه استفاده کنید.
بسیاری از شرکتها آگاهی تجاری را به عنوان شرطی کلیدی در استخدامهای بالقوه میپندارند. افرادی که زمانی را برای درک چگونگی عملکرد و سودآوری سازمان صرف میکنند و اینکه چگونه صنعت به طور کلی عمل میکند، افرادی هستند که دارای سطح بالایی از انگیزه، علاقه و تمرکز بر سود و زیان هستند. این آگاهی به افراد استخدامی جدید کمک میکند تا از همان ابتدا کار خود را با شور و اشتیاق شروع کرده و تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند.
آگاهی تجاری میتواند عملکرد شما در نقش فعلی را هم بهبود ببخشد. وقتی صنعتی که در آن مشغول هستید را درک کنید و بدانید که چگونه نقشتان به رقابت کردن سازمان کمک میکند، تصمیمات بهتری میگیرید، مدیریت ریسک کارآمدتری خواهید داشت، قیمتهای خوبی از عرضهکنندگان میگیرید، اعتبار خود به عنوان کارشناس را تقویت میکنید و احتمال ترفیعتان را بالا میبرید. همچنین بیشتر قادر خواهید بود نیازهای مشتریانتان را برآورده کنید.
فارغ از اینکه در چه نقش یا صنعتی مشغول هستید، آگاهی تجاری سودمند است. حتی متخصصان در سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی نیز از آگاهی تجاری سود خواهند برد. در واقع، آگاهی تجاری میتواند مزیتی کلیدی و شخصی برای زمانی باشد که میخواهید در این بخشها پیشرفت کنید.
به خاطر داشته باشید که ایجاد آگاهی تجاری کار میبرد. شما نمیتوانید یک شبه درک عمیقی به وجود آورید؛ و این کار باید به بخشی از حرفهایگری مداوم شما بدل شود. هدفتان یادگیری در مورد سازمان، بازار و صنعت است.
درک سازمان
بنیان آگاهی تجاری در ایجاد درک عمیقی از سازمان نهفته است از جمله اینکه سازمان چگونه کار میکند، چگونه پول در میآورد و بیشتر از همه به چه چیزی اهمیت میدهد. ابزارها و منابع بسیاری وجود دارند که به شما کمک میکنند تا این اطلاعات را به دست آورید.
ابتدا گزارش سالانهی سازمان را دانلود کنید و به دقت آن را بخوانید. رهبران سازمان میگویند چه چیزی درباره کسبوکار مهم است و نحوهی کار آن چگونه است؟ از چه شاخصهایی برای نشان دادن این مسئله استفاده میکنند؟ سپس به نتایج مالی نگاه کنید. آیا کسبوکار سودآور است و منبع درآمد و محل خرج این درآمد کجاست؟ این کار حوزههایی کلیدی را برجسته میکند که باید مورد توجه قرار گیرند.
سپس مأموریت و بیانیههای سازمان، ارزشهای اصلی، حوزههای کلیدی حاصل و اهداف آن را مورد تحلیل قرار دهید. سازمان چگونه باعث به وجود آمدن این موارد میشود؟ برای درک عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فنی مؤثر بر سازمان و راهبرد بلندمدت آن، تحلیل PEST را انجام دهید. سپس به شایستگیهای کلیدی که سازمان خواستار آنهاست نگاهی بیندازید. برای سهیم شدن در این موارد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
سرانجام، با دقت نقش خود را بررسی کنید. چگونه برای سازمانتان ارزشافزایی میکنید یا چگونه باید ارزشافزایی کنید؟ چه کاری انجام میدهید که بر این اهداف تأثیرگذار باشد و زندگی را برای مشتریانتان بهتر کند؟ (اگر مطمئن نیستید، تحلیل زنجیره ارزش را انجام دهید تا مشخص شود که چه فعالیتهایی بیشترین ارزش را برای مشتریانتان به وجود میآورند.)
منابع و تأمینکنندگان را بشناسید
هر سازمانی برای آنکه عملکرد مؤثری داشته باشد به منابع و تأمینکنندگانی نیاز دارد و استفادهی مؤثر از منابع و دستیابی به بهترین قیمت برای کالاها و خدمات مهم است.
ابتدا به منظور درک اهمیت نسبی منابع فعلی سازمانتان، تلاش کنید پی ببرید به کدام یک از این منابع نیاز بسیاری خواهید داشت و اینکه آیا دسترسی به این منابع به موفقیت سازمانتان کمک میکند یا مانع موفقیت آن میشود.
سپس هزینهی این منابع را بررسی کنید. آیا سازمانتان خرید استراتژیک میکند؟ آیا از بهترین قیمتها مطلع است؟ و آیا به اندازهی کافی برای مذاکره قیمتها و قراردادها تلاش میکند؟
آیا عرضهکنندگان خدمات و پشتیبانی لازم را در اختیار شما میگذارند؟ تأمینکننده های خود را ارزیابی کنید و مطمئن شوید که سطح مناسبی از خدمات را در اختیارتان میگذارند.
مشتریان و رقبا را درک کنید
برای درک سازمانتان باید در مورد مشتریان و رقبا نیز اطلاع داشته باشید. ابتدا فهرستی از رقبای خود تهیه کنید. نقاط قوت و ضعف آنها کدامند؟ عملکرد آنها در مقایسه با سازمان شما چگونه است؟
سپس تحلیل SWOT را انجام دهید. وضعیت سازمان شما نسبت به رقبا چگونه است؟ بزرگترین نقاط قوت و ضعفش چیست؟ آیا رقبا از این نقاط ضعف استفاده میکنند؟ و آیا نقطه قوتی پیدا کردهاید که سازمان شما از آن بیبهره باشد؟
حالا به بازار هدف سازمانتان نگاه کنید. این افراد که هستند؟ به چه چیزی اهمیت میدهند؟ سازمان شما چگونه تقسیمبندی بازار را انجام میدهد، یا بازاری کاملا جدید را به وجود میآورد؟ و این اطلاعات چه چیزی دربارهی نحوهی کارتان به شما میگوید؟
بهروز بودن در صنعت، بخشی از ایجاد آگاهی تجاری است. کار خود را با اشتراک در مجلات تجاری و صنعتی، فصلنامهها، وبلاگها، اخبار، گزارشهای مالی و وبسایتها آغاز کرده و زمانی را صرف خواندن آنها کنید.
از طریق اشتراک نشریات یا وبسایتهای تجاری هم میتوانید در پیشرفتهای کلی کسبوکار بهروز بمانید. یا برنامهی خبری معروفی دربارهی کسبوکار را نگاه کنید که نه تنها اخبار را گزارش میدهد، بلکه تحلیلی عینی از معنی اخبار را هم ارائه میکند. این به شما کمک میکند تا رویدادها و گرایشهای فعلی را عمیقتر درک کنید و به معنی این رویدادها برای صنعت یا بخش خود پی ببرید.
سازمانهای تجاری و شبکههای حرفهای، منابع خوبی از اطلاعات مربوط به رویدادهای صنعتی هستند. برای مثال میتوانید از طریق لینکدین با سایر متخصصان صنعت خود ارتباط برقرار کنید. این شبکهی اجتماعی دارای هزاران گروه اینترنتی صنعتی هم هست که میتوانید برای گسترش شبکهی حرفهایتان، به آنها بپیوندید، در بحثها شرکت کنید و در مورد گرایشهای جدید، بیشتر یاد بگیرید.
توجه:
به خاطر داشته باشید که یکی از مزایای ایجاد آگاهی تجاری این است که به شما کمک میکند تا دیدگاههای قوی و مستحکمی را شکل دهید که توسط عوامل، تأثیرات و گرایشهای پیرامونتان به وجود آمدهاند. هنگامی که اطلاعات خود را از منابع قابل اطمینان و عینی یا از متخصصانی که به آنها اعتماد دارید به دست میآورید، میتوانید مطمئن شوید که قضاوتتان معقولانه است.
پروژهها را ارزیابی و اولویتبندی کنید
بخش دیگرِ ایجاد آگاهی تجاری، یادگیریِ ارزیابی و اولویت بندی پروژههاست تا قبل از پیشنهاد دادن ایدههایتان، مطمئن شوید که ایدههای خوبی هستند. در ضمن باید پروژههایی را در اولویت قرار دهید که متناسب با راهبرد سازمانتان هستند و اینکه آنها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که ایدههایی عملی هستند.
برای اینکه بفهمید آیا پروژهها به لحاظ مالی برای سازمانتان سودآورند یا خیر، تحلیل هزینه-فایده را انجام داده و از ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی برای تصمیم در مورد سرمایهگذاری در پروژهها استفاده کنید. (در جایی که اقتضا میکند از همکاران بخش مالی خود برای اطمینان از صحت محاسباتتان درخواست کمک کنید.)
منبع : https://keramatzade.com/What-is-commercial-awareness-
کلمات کلیدی:
آگاهی تجاری، یا شم کسب و کار میتواند تفاوت بسیاری در مسیر شغلی شما به وجود آورد، چه در آغاز کار باشید و چه حرفهای و باتجربه باشید. باآگاهی تجاری میتوانید تصمیمات منطقی و مبتنی بر اطلاعات بگیرید. بدون این مهارت، تصمیماتتان ناشیانه خواهد بود و افراد به سرعت اطمینانشان را نسبت به شما از دست میدهند. در این مقاله دربارهی چیستی آگاهی تجاری بحث میکنیم و خواهیم دید که چگونه میتوانید آن را در حرفهتان توسعه دهید.
فرهنگ انگلیسی کسبوکار کمبریج آگاهی تجاری را اینطور تعریف میکند: «دانش چگونگی درآمدزایی کسبوکارها، خواستههای مشتریان و مشکلات موجود در حوزهای از کسبوکار.» به عبارت دیگر، آگاهی تجاری به معنی درک نیازهای شرکت به منظور سودآور بودن، موفق بودن و خدماترسانی خوب به مشتریان است. با داشتن آگاهی تجاری، از ارزشهای اصلی، بزرگترین رقبا، ذیالنفعان کلیدی و چالشهای تجاری فعلی سازمان خود اطلاع پیدا میکنید. همچنین نقاط قوت و ضعف سازمان را میدانید و میتوانید از این اطلاعات برای تصمیمگیریهای عاقلانه استفاده کنید.
بسیاری از شرکتها آگاهی تجاری را به عنوان شرطی کلیدی در استخدامهای بالقوه میپندارند. افرادی که زمانی را برای درک چگونگی عملکرد و سودآوری سازمان صرف میکنند و اینکه چگونه صنعت به طور کلی عمل میکند، افرادی هستند که دارای سطح بالایی از انگیزه، علاقه و تمرکز بر سود و زیان هستند. این آگاهی به افراد استخدامی جدید کمک میکند تا از همان ابتدا کار خود را با شور و اشتیاق شروع کرده و تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند.
آگاهی تجاری میتواند عملکرد شما در نقش فعلی را هم بهبود ببخشد. وقتی صنعتی که در آن مشغول هستید را درک کنید و بدانید که چگونه نقشتان به رقابت کردن سازمان کمک میکند، تصمیمات بهتری میگیرید، مدیریت ریسک کارآمدتری خواهید داشت، قیمتهای خوبی از عرضهکنندگان میگیرید، اعتبار خود به عنوان کارشناس را تقویت میکنید و احتمال ترفیعتان را بالا میبرید. همچنین بیشتر قادر خواهید بود نیازهای مشتریانتان را برآورده کنید.
فارغ از اینکه در چه نقش یا صنعتی مشغول هستید، آگاهی تجاری سودمند است. حتی متخصصان در سازمانهای غیرانتفاعی و دولتی نیز از آگاهی تجاری سود خواهند برد. در واقع، آگاهی تجاری میتواند مزیتی کلیدی و شخصی برای زمانی باشد که میخواهید در این بخشها پیشرفت کنید.
به خاطر داشته باشید که ایجاد آگاهی تجاری کار میبرد. شما نمیتوانید یک شبه درک عمیقی به وجود آورید؛ و این کار باید به بخشی از حرفهایگری مداوم شما بدل شود. هدفتان یادگیری در مورد سازمان، بازار و صنعت است.
درک سازمان
بنیان آگاهی تجاری در ایجاد درک عمیقی از سازمان نهفته است از جمله اینکه سازمان چگونه کار میکند، چگونه پول در میآورد و بیشتر از همه به چه چیزی اهمیت میدهد. ابزارها و منابع بسیاری وجود دارند که به شما کمک میکنند تا این اطلاعات را به دست آورید.
ابتدا گزارش سالانهی سازمان را دانلود کنید و به دقت آن را بخوانید. رهبران سازمان میگویند چه چیزی درباره کسبوکار مهم است و نحوهی کار آن چگونه است؟ از چه شاخصهایی برای نشان دادن این مسئله استفاده میکنند؟ سپس به نتایج مالی نگاه کنید. آیا کسبوکار سودآور است و منبع درآمد و محل خرج این درآمد کجاست؟ این کار حوزههایی کلیدی را برجسته میکند که باید مورد توجه قرار گیرند.
سپس مأموریت و بیانیههای سازمان، ارزشهای اصلی، حوزههای کلیدی حاصل و اهداف آن را مورد تحلیل قرار دهید. سازمان چگونه باعث به وجود آمدن این موارد میشود؟ برای درک عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و فنی مؤثر بر سازمان و راهبرد بلندمدت آن، تحلیل PEST را انجام دهید. سپس به شایستگیهای کلیدی که سازمان خواستار آنهاست نگاهی بیندازید. برای سهیم شدن در این موارد چه کاری میتوانید انجام دهید؟
سرانجام، با دقت نقش خود را بررسی کنید. چگونه برای سازمانتان ارزشافزایی میکنید یا چگونه باید ارزشافزایی کنید؟ چه کاری انجام میدهید که بر این اهداف تأثیرگذار باشد و زندگی را برای مشتریانتان بهتر کند؟ (اگر مطمئن نیستید، تحلیل زنجیره ارزش را انجام دهید تا مشخص شود که چه فعالیتهایی بیشترین ارزش را برای مشتریانتان به وجود میآورند.)
منابع و تأمینکنندگان را بشناسید
هر سازمانی برای آنکه عملکرد مؤثری داشته باشد به منابع و تأمینکنندگانی نیاز دارد و استفادهی مؤثر از منابع و دستیابی به بهترین قیمت برای کالاها و خدمات مهم است.
ابتدا به منظور درک اهمیت نسبی منابع فعلی سازمانتان، تلاش کنید پی ببرید به کدام یک از این منابع نیاز بسیاری خواهید داشت و اینکه آیا دسترسی به این منابع به موفقیت سازمانتان کمک میکند یا مانع موفقیت آن میشود.
سپس هزینهی این منابع را بررسی کنید. آیا سازمانتان خرید استراتژیک میکند؟ آیا از بهترین قیمتها مطلع است؟ و آیا به اندازهی کافی برای مذاکره قیمتها و قراردادها تلاش میکند؟
آیا عرضهکنندگان خدمات و پشتیبانی لازم را در اختیار شما میگذارند؟ تأمینکننده های خود را ارزیابی کنید و مطمئن شوید که سطح مناسبی از خدمات را در اختیارتان میگذارند.
مشتریان و رقبا را درک کنید
برای درک سازمانتان باید در مورد مشتریان و رقبا نیز اطلاع داشته باشید. ابتدا فهرستی از رقبای خود تهیه کنید. نقاط قوت و ضعف آنها کدامند؟ عملکرد آنها در مقایسه با سازمان شما چگونه است؟
سپس تحلیل SWOT را انجام دهید. وضعیت سازمان شما نسبت به رقبا چگونه است؟ بزرگترین نقاط قوت و ضعفش چیست؟ آیا رقبا از این نقاط ضعف استفاده میکنند؟ و آیا نقطه قوتی پیدا کردهاید که سازمان شما از آن بیبهره باشد؟
حالا به بازار هدف سازمانتان نگاه کنید. این افراد که هستند؟ به چه چیزی اهمیت میدهند؟ سازمان شما چگونه تقسیمبندی بازار را انجام میدهد، یا بازاری کاملا جدید را به وجود میآورد؟ و این اطلاعات چه چیزی دربارهی نحوهی کارتان به شما میگوید؟
بهروز بودن در صنعت، بخشی از ایجاد آگاهی تجاری است. کار خود را با اشتراک در مجلات تجاری و صنعتی، فصلنامهها، وبلاگها، اخبار، گزارشهای مالی و وبسایتها آغاز کرده و زمانی را صرف خواندن آنها کنید.
از طریق اشتراک نشریات یا وبسایتهای تجاری هم میتوانید در پیشرفتهای کلی کسبوکار بهروز بمانید. یا برنامهی خبری معروفی دربارهی کسبوکار را نگاه کنید که نه تنها اخبار را گزارش میدهد، بلکه تحلیلی عینی از معنی اخبار را هم ارائه میکند. این به شما کمک میکند تا رویدادها و گرایشهای فعلی را عمیقتر درک کنید و به معنی این رویدادها برای صنعت یا بخش خود پی ببرید.
سازمانهای تجاری و شبکههای حرفهای، منابع خوبی از اطلاعات مربوط به رویدادهای صنعتی هستند. برای مثال میتوانید از طریق لینکدین با سایر متخصصان صنعت خود ارتباط برقرار کنید. این شبکهی اجتماعی دارای هزاران گروه اینترنتی صنعتی هم هست که میتوانید برای گسترش شبکهی حرفهایتان، به آنها بپیوندید، در بحثها شرکت کنید و در مورد گرایشهای جدید، بیشتر یاد بگیرید.
توجه:
به خاطر داشته باشید که یکی از مزایای ایجاد آگاهی تجاری این است که به شما کمک میکند تا دیدگاههای قوی و مستحکمی را شکل دهید که توسط عوامل، تأثیرات و گرایشهای پیرامونتان به وجود آمدهاند. هنگامی که اطلاعات خود را از منابع قابل اطمینان و عینی یا از متخصصانی که به آنها اعتماد دارید به دست میآورید، میتوانید مطمئن شوید که قضاوتتان معقولانه است.
پروژهها را ارزیابی و اولویتبندی کنید
بخش دیگرِ ایجاد آگاهی تجاری، یادگیریِ ارزیابی و اولویت بندی پروژههاست تا قبل از پیشنهاد دادن ایدههایتان، مطمئن شوید که ایدههای خوبی هستند. در ضمن باید پروژههایی را در اولویت قرار دهید که متناسب با راهبرد سازمانتان هستند و اینکه آنها را بررسی کنید تا مطمئن شوید که ایدههایی عملی هستند.
برای اینکه بفهمید آیا پروژهها به لحاظ مالی برای سازمانتان سودآورند یا خیر، تحلیل هزینه-فایده را انجام داده و از ارزش خالص فعلی و نرخ بازده داخلی برای تصمیم در مورد سرمایهگذاری در پروژهها استفاده کنید. (در جایی که اقتضا میکند از همکاران بخش مالی خود برای اطمینان از صحت محاسباتتان درخواست کمک کنید.)
منبع : https://keramatzade.com/What-is-commercial-awareness-
کلمات کلیدی: