وقتی میگوییم تبلیغات یک صنعت است، طبیعتاً انتظار داریم تمام آنچه در مورد صنایع مطرح میشود و مورد توجه قرار میگیرد، در مورد تبلیغات هم مصداق داشته باشد.
به عبارتی باید بتوانیم از دیوارهای ورود به صنعت تبلیغات حرف بزنیم.از میزان تمرکز در صنعت تبلیغات صحبت کنیم.ساختار صنعت تبلیغات را بررسی کنیم و به طور خلاصه، مانند هر صنعت دیگری، آن را مشاهده، درک و تحلیل کنیم.
الف. فردی را توصیف کنید که بیشترین احتمال را دارد به محصول شما نیاز داشته باشد یا آن را بخواهد.
ب. چرا باید خواهان خرید محصول شما باشد؟
پ. وقتی انگیزه را بدانید میتوانید محصولتان برای پایه مشتری درست هدفگذاری کنید.
ت. نمیتوانید محصولی را قبل از تعریف و استقرار بفروشید.
توجه: یک شرکت دارویی یک داروی سرماخوردگی را کنار گذاشت، چرا که نمیتوانست خوابآلودگی ناشی از آن را کنترل کند. یک نفر دیگر آن را NyQuil نامید و به عنوان داروی سرماخوردگی هنگام خواب معرفی کرد. این دارو به پرفروشترین داروی سرماخوردگی بازار تبدیل شد. صرف این که محصولتان خوب است فروش آن را تضمین نمیکند. باید آن را به درستی تعریف کنید. و این کاری است که بازاریابی انجام میدهد.
تحت بایگانی با کمیسیون تنظیم مققرات پستی، نامههای مقصدهای بینالمللی از 1.15 دلار به 1.20 دلار میرسد. در حالی که کارتهای پستال از 34 سنت به 35 سنت میرسند.
ب. کارتهای پست حس فوریت را به مشتری القا میکند. شاید نامه تان را نخوانند اما پشت کارت پستال را میخوانند. ( شما 3 ثانیه وقت دارید پیامتان را برسانید. این متوسط زمانی است که افراد به یک تبلیغ نگاه میکنند.)
پ. با استفاده از یک کارت پستال همیشه جلوی چشم است. و علاوه بر فرد گیرندهی کارت پستال، سایر مشتریان بالقوه نیز آن را خواهند دید.
مرحله 1: به مشتریانی که تخصصتان را نمایش میدهند، یک فکت شیت رایگان ارائه دهید.
مرحله 2: این مشتریان را به فهرست پست خود اضافه کنید و غالبا به آنها نامه دهید.
الف. هزینههای تبلیغات را با یک شرکت دیگر شریک شوید.
ب. شراکت در هزینهها باعث میشود بتوانید تبلیغات بزرگتر و باکیفیتتری چاپ کنید.
پ. آیا میتوانید محصولتان را با محصول دیگری ترکیب کنید؟ (مثلا یک روغن موتور را همراه قیف ابداعی جدید خود بستهبندی کنید.)
الف. تحقیقات نشان میدهد یک پیام برای به خاطر سپرده شدن باید تکرار شود.
ب. به هر فرد چندین با نامه بفرستید.
پ. اگر تبلیغات میکنید، جایی آن را انجام دهید که بتوانید چندین بار دیگر هم آنجا تبلیغات انجام دهید.
الف. قبل از آن که تبلیغات پر هزینه انجام دهید، یک ایده جدید را با تلفن امتحان کنید.
ب. پاسخ حاصل از 100 تماس تلفنی به مثابه ارسال 1000 نامه است.
پ. شما نتایج سریعتری کسب خواهید کرد، هزینهی کمتری برایتان خواهد داشت و ورودی و بازخورد بهتری تولید خواهید کرد.
الف. رقبایتان قیمت را بالا بردهاند؟ شاید بهتر است شما هم همین کار را بکنید.
ب. قیمتهای بالاتر شما را از جمعیت جدا میکند و به نوعی کیفیت بهتر محصول شما را القا میکند، و آن را شایستهی یک قیمت بیشتر نشان میدهد. BMW با Yugos رقابت نمیکند.
پ. در این حوزه مراقب باشید. مشتری باید ارزش قیمت بالاتر را ببیند.
الف. آیا میتوانید محصول یا خدماتتان را با محیط زیست، المپیک، یا رقابتهای جهانی پیوند دهید؟
ب. به وسیلهی همکاری با گروههای شناخته شد، اعتبار ارزشمندی کسب کنید.
الف. از عکسهای خود و کارمندان تان برای تبلیغات استفاده کنید.
ب. نقل قولی از فردی که در تصویر حضور دارد صمیمت را منتقل کرده و باعث ایجاد اعتماد دیگران به شرکتتان میشود.
پ. وقتی در سمینارها و برنامهها از تصاویر استفاده شود، پاسخ به آنها به حد چشمگیری افزایش مییابد.
الف. حتما برای تبلیغات خودتان محدودیت زمانی بگذارید.
ب. مراقب تاریخهای انقضا باشید. (پیشنهاد ویژهتان چه روزی به پایان میرسد؟)
الف. برای محصولاتی که امنیت، ایمنی یا سلامت شخصی را افزایش میدهند، ترس میتواند یک ابزار تقویت کنندهی موثر در کسب وکار باشد.
ب. اگر الان محصول شما را نخرند، ضرر خواهند کرد. مثلا یک تخفیف یا یک هدیهی ویژه را از دست خواهند داد. ترس از دست دادن از انتظار بهدست آوردن قویتر است.
الف. به انتشارات محلی، نامههایی حاوی موضوعات مرتبط با کسب وکارتان بفرستید.
ب. محصول یا کسب وکارتان را به رویدادهای جدیدی که در صدر اخبار هستند پیوند بزنید.
پ. اگر نام شما و نام کسب وکارتان چاپ شده باشد احتمالا مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
ت. به عنوان متخصصی در حوزهی خود شناخته خواهید شد.
ث. شما این اطلاعات را به خاطر یک وبسایت اینترنتی یا یک تبلیغ محلی یا ملی در اختیار دارید.
الف. تبلیغاتی بخرید که ماهها طول بکشد، نه فقط چند دقیقه. (نشریات زرد محلی یا آنلاین)
ب. علائم مغناطیسی برای خودروها یا ونها بسازید. پشت اتومبیلتان را فراموش نکنید. علائمی را روی شیشه عقب و پشت کامیونها بچسبانید. بیشتر مشتریها با رانندگی کنار وسیلهی شما آدرس یا شماره تلفن را برنمیدارند. احتمال این کار پشت چراغ قرمز بیشتر است.
پ. از برچسبهای سپر یا تیشرتهایی با طرح زیرکانه استفاده کنید.
ت. اگر یک تبلیغ رنگ گرانقیمت را چاپ میکنید از مسئول آن بخواهید قیمت چاپخانه را نیز درج کند.
ث. بیرون بروشور را طوری طراحی کنید که ثابت بماند و در آینده فقط داخل آن را تغییر دهید. به این ترتیب میتوانید بروشورهای خالی را چاپ کنید و دم دست نگه دارید. سپس با تغییر پیامهای تبلیغاتیتان فقط داخل آنها را چاپ کنید.
ج. با چاپ تعداد زیادی در همان ابتدای کار، در هزینههای خود صرفهجویی خواهید کرد. بعدها نیز تنها با چاپ آن چه متناسب با تغییرات شرکتتان نیاز دارید، صرفهجویی بیشتری خواهید کرد. از بروشورهای قدیمی و از مد افتاده پرهیز کنید.
الف. حتما از مواد بستهبندی درجهی یک برای کارتهای تبلیغاتی، سربرگها، بروشورها و غیره استفاده کنید.
ب. رقبایتان از چه موادی برای تبلیغات استفاده میکنند؟
پ. اگر نمیتوانید از پس هزینهی بروشورهای 4 رنگ برآیید، از دو یا سه رنگ استفاده کنید. استفاده از رنگ پاسخ به آن را تا 26? افزایش میدهد.
ت. اگر نمیتوانید تبلیغات 2 رنگ چاپ کنید… از اسکرین استفاده کنید.
توجه: اسکرین نام دیگری است برای سایه (تاریکتر) یا تهرنگ (روشنتر). برای مثال: یک گل فروش برای حاشیههای بروشور گلهای قرمز و برای متن ان رنگ مشکی را انتخاب میکند. یعنی دو رنگ. رنگ صورتی 50? تهرنگ قرمز دارد، پس یک رنگ دیگر محسوب نمیشود. میتوانید تعدادی گل صورتی را هم به آن اضافه کنید و هزینهی اضافی اندکی برای آن بپردازید یا اصلا هزینهای برایتان نداشته باشد. به این ترتیب در ظاهر سه رنگ قرمز، صورتی و مشکی را دارید. با استفاده از رنگ خاکستری (ته رنگی از مشکی)، میتوانید
با هزینهی یک بروشور 2 رنگ، بروشوری 4 رنگ داشته باشید. گران به نظر میرسد در حالی که این طور نیست.
الف. از کارت ویزیتتان یک بروشور کوچک بسازید. اگر به نقشه یا اطلاعات دیگر نیاز دارید از پشت کارت استفاده کنید. وقتی خودتان نیستید کارتتان نمایندهی شماست.
ب. هزار کارت ویزیت 2 رنگ حدود 30 الی 60 دلار هزینه برمیدارد اما ارزشش را دارد.
پ. کارتهای رقبایتان چه شکلی است؟ چه پیامی به شما منتقل میکنند؟
ت. به شرکای کاری که ممکن است بتوانند کسب و کارتان را تبلیغ کنند، چندین کارت ویزیت بدهید. به هر کسی که ملاقات میکنید کارت بدهید، و در هر نامه (و حتی صورتحسابها) نیز کارت بگذارید.
توجه: جو گیرارد، فروشندهی اتومبیل معروف، عادت داشت در مسابقات فوتبال از صندلیهای قسمت بالایی یک مشت کارت ویزیت را مانند کاغذ رنگی به هوا بیندازد تا روی سر کسانی بیفتد که روی صندلیهای گرانقیمت پایین نشسته بودند. پشت هر کارت برای خرید هر ماشین در دوشنبهی بعدی، تخفیفی در نظر گرفته شده بود.
الف. با یک پیشنهاد ویژه از مشتریان خود تشکر کنید.
ب. از هر کسی که کسب وکارش را به شما ارجاع میدهد با یک کارت شخصیسازی شده، یک تماس تلفنی، یک تخفیف، گل، شام یا حتی یک حق کمیسیون تشکر کنید.
پ. از تامینکنندگان قابل اطمینانتان با یک نامه و افزایش سفارشات تشکر کنید.
ت. مردم مهربانی شما را به خاطر میآورند.
الف. فروشندگان؟ رانندگان؟ بله. آنها هم آنقدر اهمیت دارند که این سرمایهگذاری کوچک را انجام دهید.
ب. آنها از ارائهی کارت ویزیت به هر مشتری به خود میبالند.
پ. آنها از کارت ویزیت در خانواده و جمع دوستانشان استفاده میکنند و نام شما به مکانهای خیلی بیشتری خواهد رسید.
الف. آیا شرکتی وجود دارد که تحسیناش کنید؟ استراتژیهای بازاریابی ان را تحلیل کنید.
ب. استراتژیهایی را که به دردتان میخورد به کار بگیرید و بهبودشان دهید.
پ. از چیزهایی استفاده کنید که جواب میدهند. تبلیغات که شما را جذب کرده و توجهتان را جلب میکند جمعآوری کرده و آنها را با کسب و کار خودتان تطبیق دهید.
الف. مشتریان و دوستان را به کسب وکار یا فروشگاه خانگیتان دعوت کنید، از آنها پذیرایی کنید و نمایشگاه جالبی از محصول یا خدمات تان رابرنامهریزی کنید.
ب. خرید یا سفارش محصول را برای مشتریانتان آسان کنید. کارت اعتباری و چک را قبول کنید و فرمهای اعتباری طولانی و پیچیده را حذف کنید.
پ. صمیمی و خوش مشرب باشید. اگر شخصیتتان این طور نیست از یک دوست بخواهید پذیرای مهمانان باشد.
الف. کالای ویژه و مفیدی پیشنهاد کنید که ارزش نگهداری را داشته باشد و به عنوان یادآور کسب و کارتان عمل کند. یک نامه بازکن، لیوان ماگ قهوهخوری، گیره کاغذ و غیره. در نشریات زرد دنبال چیزهای تازه باشید.
الف. باید متعهد باشید. پول را به کار بگیرید و آن را به حال خود بگذارید. بذری بکارید که بعدها رشد کند.
ب. باید ثابت قدم باشید. چرا مکدونالد هر روز در هر شبکهای تبلیغات میکند؟ کسی در امریکا هست که اسم مک دونالد را نشنیده باشد. پیام بازاریابی باید مدام مورد تاکید قرار بگیرد. اگر مشتریهایتان اسم شما را نشنوند، شما را از یاد خواهند برد.
پ. باید اعتماد به نفس داشته باشید. بیشتر برنامههای بازاریابی برای تولید حتی حداقل نتایج، حداقل 60-90 روز طول میکشند. صبور باشید، تلاشهایتان در طولانیمدت جواب خواهد داد.
الف. صادقانه به مشتریانتان محصولات و خدمات مفیدی ارائه دهید که شما و مشتریانتان را خرسند کند.
ب. کاری را انجام دهید که عاشقش هستید و پول به دنبالش خواهد آمد.
الف. هر فصل تعدادی از این مشاوران (دوستان، خانواده، شرکای کاری که نطرات و قضاوتشان برای شما ارزشمند است) را در اتاقی گرد هم آورده و اجازه دهید تمام جنبههای کسب و کارتان را مورد انتقاد قرار دهند. تنها به بهای یک ناهار خوب این “هیات مشاوران” میتوانند نگرش متفاوتی به شما بدهند.
ب. نازک نارنجی نباشید، شاید به شما یا محصولتان سخت بگیرند اما هدف از این کار همین است. آنها میتوانند مشکلاتی را ببینند که شما نمیبینید. از طریق این تجارب است که رشد میکنید.
کلمات کلیدی:
ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روشها و نکات مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.
قانون موفقیت در زندگی و نیز قانون موفقیت در کسب و کار را میتوان اهدافی دانست که همه بهدنبال دستیابی به آنها هستند. اما راه یکتایی برای رسیدن به آنها وجود ندارد. قانون موفقیت واقعی با روشهای مختلفی بهدست میآید همانطور که مسیرهای مختلفی برای رسیدن به قله وجود دارد.
البته برای رسیدن به قانون موفقیت شرایط و روشهایی وجود دارد که در طول تاریخ، کاربردیبودن خود را ثابت کردهاند. اگر این روشها را دنبال کنید، رسیدن به قانون موفقیت تضمین بیشتری دارد. در ادامه تلاش خواهیم کرد تا به روشها و نکات مهم زندگی برای رسیدن به موفقیت اشاره کنیم.
این یک قانون موفقیت اساسی برای جذب است. در زندگی و کسب و کار هر نوع انرژیای که صرف کنید، دنیا هم همان را به شما برمیگرداند. دنیا به شما پاداش میدهد یا اینکه شما را مجازات خواهد کرد. شما نقطهی شروع قانون موفقیت یا شکستتان هستید، بنابراین باید بیشتر دقت کنید.
به آرزوها و کلامتان بیشتر توجه کنید. به اصول اخلاقی خود توجه کنید. به نحوهی رفتارتان با دیگران و نوع رفتارتان در انجام پروژهها دقت کنید. اگر از صمیم قلب و با صداقت رفتار کنید، عملکرد بهتری نیز خواهید داشت.
با داشتن انگیزه مناسب میتوانید به هر هدفی که مد نظرتان است برسید. شاید تمام تواناییها و مهارتهای ممکن را هم داشته باشید، اما اگر نسبتبه کاری که انجام میدهید اشتیاق نداشته باشید، بنابراین نمیتوانید کاری کنید که نتایج آن ماندگار باشد.
ممکن است بخواهید که شرایط خاصی حاکم شود تا تغییر مد نظرتان ایجاد شود اما این یک دام ذهنی است. اگر نتوانید به شرایطی فراتر از اوضاع کنونی خود نگاه کنید، هرگز به رشد نخواهید رسید. باید بدانید چه زمانی بپذیرید و همهچیز را رها کنید. یک مسیر جدید را انتخاب کنید و روی چیزهایی که توان تغییرش را دارید تمرکز کنید. یک مسیر جدید، فرصتهای جدیدی را خلق میکند.
با این طرز فکر احتمال موفقیت خود را پایینتر میآورید. اگر شکستها و ناامیدیهای خود را به گردن دیگران بیندازید و بگویید همه چیز از کنترل من خارج بود یا بدشانسی آوردم، خود را در مسیر شکست قرار دادهاید. مسیر موفقیت در توانایی شما و در مسئولیت پذیری قرار دارد.
اگر کاری که انجام میدهید بازگوکنندهی روحیات و رفتار شماست و باعث بهترشدن حال دیگران میشود، بیشتر ترغیب خواهید شد تا تلاش بکنید. این قدرت الهامبخشی همزمان با رشد شما میتواند قدرت بیشتری پیدا کند.
این قانون مربوطبه کاری که انجام میدهید یا داشتههایتان نیست. این قانون باید بخشی از روش زندگی کردنتان باشد. اگر این قانون را دنبال کنید و در ادامه تعهد شما نسبتبه آن کمتر شود، نرخ رشد موفقیتتان هم کمتر میشود. اما اگر با آن زندگی کنید و تبدیل به بخشی از زندگی و وجود شما شود، موفقیتی را تجربه خواهید کرد که پایدار خواهد شد. شما میتوانید هم در زندگی شخصی و هم در زندگی کاری موفق باشید.
اگر آدم جاهطلبی هستید، طبیعی است که هرچند وقت یک بار احساس شکست کنید. وقتی اهداف بزرگی در سر دارید و هنوز به حد مورد نظر خود دست نیافتهاید، گاه با چنین لحظات اجتنابناپذیری روبهرو خواهید شد که انتظاراتتان برآورده نمیشود. اگرچه خیلیها این حرف را قبول ندارند، اما در پسزمینهی ذهن هر کدام از ما، تملّک در دنیای مادی موفقیت به حساب میآید و هرکس از این مال و اموال و زر و زیور دنیا سهم بیشتری داشته باشد، موفقتر محسوب میشود! در این مقاله دربارهی 9 نشانهای میخوانید که میگویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.
5,624 بازدیدمطالعه بیشتر ...احمد حلت را میتوان چنین توصیف کرد: مردی که اشتیاق فراوان و تمامنشدنی دارد، مردی که هیچوقت او را نمیتوانید خونسرد ببینید، همیشه در حالی مشاهده میشود که لبخند میزند و باانرژی فراوانی صحبت و حرکت میکند.
179 بازدیدمطالعه بیشتر ...چگونه می توانیم شادی و شادمانی را به زندگی خود راه دهیم و احساس درماندگی و شکستخوردگی را از زندگیمان بیرون برانیم در این زمینه باید ذهن و روح خود را تقویت کنید شادی واقعی چگونه قابل دستیابی خواهد بود خواب خوب ،افزایش حس قدردانی و شکرگزاری،قدرت انتخاب کردن ،لذت بردن از موارد کوچک اما دوست داشتنی و بسیاری موارد دیگر می توانند به شما در احساس بهتر داشتن در زندگی کمک کنند .
3,785 بازدیدمطالعه بیشتر ...هنگامی که یاد می گیرید چگونه از ابزارهای قدرتمند و کاربردی مرتبط با قانون جاذبه استفاده کنید، می توانید زندگی و تفکر را با یک روش خوش بینانه تر شروع کنید که به طور خاص برای جذب حوادث و تجربیات مثبت تر طراحی شده است. هر آنچه که شما آرزو می کنید، هر چه در رویاهای خود و اهداف خود می بینید، قانون جاذبه می تواند درس های ارزشمندی را به شما یادآوری کند که شما را به جاه طلبی های خود برساند.
2,491 بازدیدمطالعه بیشتر ...شکست گریزناپذیر است!در همه حال و همه وقت و برای هر کسی رخ میدهد و بسته به نحوه واکنش ما در برابر آن میتواند تاثیر ناخوشایندی بر ما داشته باشد. شکست، مثل خیلی چیزهای دیگر، چیزیست که در طی سالها به آن خو گرفتهایم. برای برخی از مردم، شکست بخشی از فرآیند زندگی و عادتیست که در آنها ریشه دوانده و بدون طرز فکر صحیح، راه فراری برای خلاصی از آن نمییابند.بزرگترین نمونه از این دست وقتی که صحبت از شکست به میان میآید توماس ادیسون مخترع امریکاییست.
6,436 بازدیدمطالعه بیشتر ...شما میتوانید هر آن چیزی که برای موفقیت نیاز دارید را خودتان خلق کنید.عدهای تصور میکنند که لازمه موفق بودن، داشتن یک خانواده خوب و حمایتگر، ارث و میراث و ظاهری جذاب است. اما باید بگوییم که اینها چیزهایی نیستند که در اختیار ما و تحت کنترل ما باشند. ما باید با عزم و اراده و امکاناتی که در دست داریم، راههای رسیدن به موفقیت را برای خود هموار کنیم.
534 بازدیدمطالعه بیشتر ...بسیاری از کسب و کارها فرض می کنند که بازاریابی و فروش یکسان هستند، اما در واقع اینطورنیستند. بازاریابی در واقع شامل دو عنصر جداگانه است: تحقیق بازاریابی و استراتژی های بازاریابی .روش های بازاریابی منجر به فروش موفق می شود . فروش بدون تحقیقات بازاریابی و استراتژی های بازاریابی ممکن نیست به موفقیت مطلوب منجر شود. فروش همیشه نتیجه یک مفهوم بازاریابی با دقت استراتژیک است.
1,803 بازدیدمطالعه بیشتر ...موفقیت شخصی برای هر کسی که چهار کلید موفقیت را انجام می دهد، قابل دستیابی است و من اعتقاد دارم که زندگی خود را برای بهتر شدن تغییر دهید.
5,257 بازدیدمطالعه بیشتر ...اگر آدم جاهطلبی هستید، طبیعی است که هرچند وقت یک بار احساس شکست کنید. وقتی اهداف بزرگی در سر دارید و هنوز به حد مورد نظر خود دست نیافتهاید، گاه با چنین لحظات اجتنابناپذیری روبهرو خواهید شد که انتظاراتتان برآورده نمیشود. اگرچه خیلیها این حرف را قبول ندارند، اما در پسزمینهی ذهن هر کدام از ما، تملّک در دنیای مادی موفقیت به حساب میآید و هرکس از این مال و اموال و زر و زیور دنیا سهم بیشتری داشته باشد، موفقتر محسوب میشود! در این مقاله دربارهی 9 نشانهای میخوانید که میگویند شما آدم موفقی هستید، حتی اگر خودتان باور نداشته باشید.
5,624 بازدیدمطالعه بیشتر ...احمد حلت را میتوان چنین توصیف کرد: مردی که اشتیاق فراوان و تمامنشدنی دارد، مردی که هیچوقت او را نمیتوانید خونسرد ببینید، همیشه در حالی مشاهده میشود که لبخند میزند و باانرژی فراوانی صحبت و حرکت میکند.
179 بازدیدمطالعه بیشتر ...چگونه می توانیم شادی و شادمانی را به زندگی خود راه دهیم و احساس درماندگی و شکستخوردگی را از زندگیمان بیرون برانیم در این زمینه باید ذهن و روح خود را تقویت کنید شادی واقعی چگونه قابل دستیابی خواهد بود خواب خوب ،افزایش حس قدردانی و شکرگزاری،قدرت انتخاب کردن ،لذت بردن از موارد کوچک اما دوست داشتنی و بسیاری موارد دیگر می توانند به شما در احساس بهتر داشتن در زندگی کمک کنند .
3,785 بازدیدمطالعه بیشتر ...هنگامی که یاد می گیرید چگونه از ابزارهای قدرتمند و کاربردی مرتبط با قانون جاذبه استفاده کنید، می توانید زندگی و تفکر را با یک روش خوش بینانه تر شروع کنید که به طور خاص برای جذب حوادث و تجربیات مثبت تر طراحی شده است. هر آنچه که شما آرزو می کنید، هر چه در رویاهای خود و اهداف خود می بینید، قانون جاذبه می تواند درس های ارزشمندی را به شما یادآوری کند که شما را به جاه طلبی های خود برساند.
2,491 بازدیدمطالعه بیشتر ...شکست گریزناپذیر است!در همه حال و همه وقت و برای هر کسی رخ میدهد و بسته به نحوه واکنش ما در برابر آن میتواند تاثیر ناخوشایندی بر ما داشته باشد. شکست، مثل خیلی چیزهای دیگر، چیزیست که در طی سالها به آن خو گرفتهایم. برای برخی از مردم، شکست بخشی از فرآیند زندگی و عادتیست که در آنها ریشه دوانده و بدون طرز فکر صحیح، راه فراری برای خلاصی از آن نمییابند.بزرگترین نمونه از این دست وقتی که صحبت از شکست به میان میآید توماس ادیسون مخترع امریکاییست.
6,436 بازدیدمطالعه بیشتر ...شما میتوانید هر آن چیزی که برای موفقیت نیاز دارید را خودتان خلق کنید.عدهای تصور میکنند که لازمه موفق بودن، داشتن یک خانواده خوب و حمایتگر، ارث و میراث و ظاهری جذاب است. اما باید بگوییم که اینها چیزهایی نیستند که در اختیار ما و تحت کنترل ما باشند. ما باید با عزم و اراده و امکاناتی که در دست داریم، راههای رسیدن به موفقیت را برای خود هموار کنیم.
534 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
بهبود ببخشید؟
ما همیشه برای همکاران و همتایان خود داستان تعریف میکنیم و پشت این داستانها و ماجراها هدفی نهفته است. این هدف میتواند متقاعد کردن شنونده برای حمایت از پروژهی ما، توضیح دادن به یک همکار دربارهی چگونگی پیشرفتمان، یا الهام بخشیدن به تیمی باشد که با چالشی روبهرو است.
داستانگویی یک مهارت ضروری به حساب میآید، اما در زمینهی کسب و کار چه چیز یک داستان را جذاب میکند و شما چطور میتوانید توانایی خود را در گفتن داستان گویی متقاعد کننده بهبود ببخشید؟
این یعنی رهبرانی که میتوانند قصههای خوب خلق کنند و به اشتراک بگذارند نسبت به دیگران مزیت بسیاری قویتری دارند و خوشبختانه، همه توانایی تبدیل شدن به یک داستان گویی خوب را دارند.
به گفتهی جونا ساکس (Jonah Sachs)، مدیرعامل Free Range Studios و نویسندهی کتاب «پیروزی در جنگ داستانها» (Winning the Story Wars)، «مطمئنا داستانگویی را میتوان یاد داد و یاد گرفت.» در این مقاله راهکارهای بهرهگیری از داستان گویی برای کسب مزیت هر چه بیشتر را توضیح میدهیم.
در آغاز هر تمرین قصهگویی باید پرسید: مخاطبین من چه کسانی هستند و چه پیامی میخواهم با آنها به اشتراک بگذارم؟ هر تصمیمی که برای قصهتان میگیرید باید از این پرسشها سرچشمه بگیرد. ساکس میگوید رهبران باید از خود بپرسند «بذر اخلاقی که سعی دارم در ذهن تیم خود بکارم چیست؟» و «من چگونه میتوانم داستان را به یک تکجملهی متقاعد کننده تقلیل دهم؟»
برای مثال، اگر تیم شما به گونهای رفتار میکند که انگار با هیچ شکستی روبهرو نمیشود، شما میتوانید این پیام را به آنها منتقل کنید که شکست در حقیقت پدربزرگ موفقیت است. یا اگر سعی دارید رهبران ارشد را متقاعد کنید که ریسک حمایت از پروژهی شما را بپذیرند، باید این پیام را به آنها برسانید که بیشتر شرکتها با انتخاب گزینههای هوشمندانه رشد پیدا میکنند. ابتدا دربارهی پیام نهایی خود به نتیجه برسید سپس به این فکر کنید که چگونه آن را به بهترین شکل شرح دهید.
هر کدام میتواند یک نقطهی شروع احساسی و جذاب برای داستان شما باشد.» بعضیها شاید به بازگو کردن تجربیات شخصی در محیط کار راغب نباشند، اما حکایاتی که تشریحکنندهی راههای غلبه بر کشمکشها، شکستها و موانع باشند، دقیقا همان چیزی هستند که باعث بالا رفتن اعتبار و حس نزدیکی به مدیران میشود.
مورگان میگوید: «نکتهی مهم نشان دادن آسیبپذیریها است.»
به گفتهی مورگان تا جای امکان «باید تلاش کنید تا مخاطبین یا کارمندان را قهرمان نشان دهید.» این کار باعث میشود آنها درگیر قصه شوند و میل بیشتری برای پذیرفتن پیام شما داشته باشند. ساکس میگوید «یکی از دلایل اصلی گوش دادن ما به قصهها این است که باور عمیقتری به خود پیدا کنیم، اما وقتی داستانگو به بزرگنمایی خود بپردازد، مخاطب از داستان دست میکشد.» هر چه قدر بیشتر به تصمیمهای خود ارج بگذارید، مخاطب کمتر با شما و پیامتان ارتباط برقرار میکند.
رهبران با ذکاوت به کارمندانشان میگویند که راه پیش رو سخت خواهد بود، اما اگر با هم متحد باشیم و مقاومت کنیم، به نتیجهای باورنکردنی دست پیدا خواهیم کرد.» هر داستان خوشساختی که چنین شعارهایی در بطن خود داشته باشد، القاکنندهی مفاهیمی خواهد بود که به گفتهی ساکس باعث میشوند «شما دیگر نیاز نداشته باشید از دیگران تقاضای تغییر یا تلاش بکنید. کارمندان همگی شریک شما در تغییر میشوند چون میخواهند در این سفر پرماجرا نقشی داشته باشند.»
لزوما همهی داستانهای شما نباید یک حماسهی شگفتآور و مهیج باشند. بعضی از موفقترین و بهیادماندنیترین داستانها نسبتا ساده و سرراست هستند. به داستانتان جزئیات اضافی وارد نکنید، این کار پیام اصلی را در این جزئیات محو میکند. روی این اصل متمرکز باشید که تاثیر سادگی بسیار بالا است.
به گفتهی مورگان، یکی از بزرگترین اشتباهات در قصهگویی «تعریف کردن مشتی جزئیات غیرضروری است.» برای مثال، لازم نیست به مخاطب خود بگویید که این داستان چه روزی اتفاق افتاد یا چه کفشی پوشیده بودید. تنها زمانی به این جزئیات بپردازید که به پیشروی داستان به گونهای هنرمندانه کمک کنند.
اما همراه کردن مخاطب با جزئیاتِ به موقعی مثل احساستان، حالت صورتتان یا وضعیتتان در شروع به کار در یک سازمان بزرگ، با وجود اینکه شاید آنقدرها هم جذاب نباشد، اما میتواند شنوندگان شما را غرق در ماجرا کند و پیام اصلی را به آنها برساند.
به گفتهی مورگان، داستان گویی هنری است که نیازمند تلاش و تکرار مداوم است. با دوستان یا همکاران مورد اعتماد خود تمرین کنید و سعی کنید پیام خود را در قالب تاثیرگذارترین و کارآمدترین داستانِ ممکن ارائه دهید. به خاطر داشته باشید که فوائد این کار بسیار زیاد است. ساکس میگوید: «داستانها یک ابزار مُسری قوی هستند. به محض اینکه شما یک داستان جذاب تعریف میکنید، اولین چیزی که به ذهن مخاطب میرسد این است که این داستان را برای چه کسی تعریف کند.
بنابراین در سه دقیقهای که شما مفاهیم رهبری را به شکل یک قصه کد گذاری میکنید و غیرمستقیم به انتقال پیام میپردازید، با بازدهی روبهرو خواهید شد که دستیابی به آن ماهها یا شاید سالها به طول بیانجامد.»
بایدها:
مخاطب خود را در نظر داشته باشید. چارچوب و جزئیاتی را برای تعریف داستان انتخاب کنید که به خوبی در گوش شنونده طنینانداز شود.
پیام یا نکتهی اخلاقیای که میخواهید برسانید را مشخص کنید.
در تجربیات زندگی خود، به جستجوی چیزهای الهامبخش بپردازید.
نبایدها:
فکر نکنید که فقط شما میتوانید داستان بگویید. همهی ما برای خود ماجراهای بیادماندنی برای تعریف کردن داریم.
به خودتان نقش ستارهی اصلی قصه را ندهید.
جاش لینکنر (Josh Linkner)، مدیر عامل شرکت ePrize، شرکت تبلیغات تعاملی مستقر در دیترویت آمریکا، احساس میکرد که کارکنانش دارند به افرادی خودراضی و تنآسا تبدیل میشوند، چرا که شرکت او یک شبه به غول صنعت تبلیغات آنلاین تبدیل شده بود
به گفتهی او «در اواسط دههی 2000، ما هر ساله رشد 2 الی 3 برابری را تجربه کرده بودیم و من نگران این بودم که ما به جای کسب موفقیتهای جدید فقط به افتخارات گذشتهمان دل ببندیم و به نوعی خلاقیتمان از بین برود.»
لینکنر میگوید: «بزرگی معمولا در برابر سختی و مشقت به دست میآید، اما ما هیچ رقیبی پیش چشم خود نمیبینیم.»
بنابراین او یک غول قلابی برای خود درست کرد. در نشست عمومی شرکت، او بلند شد و اعلام کرد که آنها با یک رقیب جدید و به شدت نیرومند به اسم اسلیتر (Slither) مواجه شدهاند. او میگوید: «من به همه گفتم که آنها از ما بزرگتر، سریعتر و سودآورترند، جیب سرمایهگذارانشان پر از پول است و عملکرد فوقالعادهای دارند و با سرعتی باورنکردنی نوآوری میکنند.»
داستان با صدای پوزخند حضار در گوشه و کنار سالن آغاز شد (مشخص بود که این موضوع به کلی یک حقّه است)، اما فکر وجود چنین شرکتی به سرعت در فرهنگ شرکت ePrize رسوخ کرد. مدیران با پخش اخبار قلابی از درآمد باورنکردنی Slither در چهار ماه اول سال یا تزریق سرمایهی هنگفت، به داستان وجود چنین شرکتی دامن میزدند. این کار باعث شد تا کلیهی کارکنان شرکت به فکر پیشی گرفتن از این رقیب خیالی بیفتند.
لینکنر میگوید: «این کار الهامبخش خلاقیت در جلسات طوفان ذهنی شد، ما از Slither به عنوان یک عامل شکست استفاده کردیم. به جای اینکه بگوییم، خب بچهها، ما باید زمان تولید را کاهش بدهیم. چطور این کار را بکنیم؟، میگفتیم شرکت Slither چرخهی تولید خود را 2 روز کاهش داده است. به نظر شما چطور این کار را کرده است؟ در نتیجه تخته پر از ایده و نظر میشد.»
وینس مولینارو (Vince Molinaro)، مدیرعامل بخش شیوههای رهبری در شرکت Knightsbrige Human Capital Solutions، بزرگترین شرکت مشاورهی منابع انسانی در کانادا، به مشتریان خود میگوید که او دقیقا میداند از چه زمانی توانست مسیر شغلی خود را تعیین کند. به عنوان اولین شغلِ بیرون از دانشگاه، او با سازمانی همکاری میکرد که به افراد نیازمند کمک میکرد تا بتوانند دوباره روی پای خود بایستند.
وینس ماموریت سازمان را دوست داشت، اما به نظر او فضای سازمان الهامبخش نبود. او میگوید: «همه کارشان را از سر اجبار و بدون اشتیاق انجام میدادند و من با خودم فکر میکردم که آیا این درست است و کار کردن واقعا در دنیای واقعی این شکلی است؟»
یکی از مدیران ارشد سازمان به اسم زینتا (Zinta) احساس میکرد که وینس میخواهد تاثیری مثبت بر سازمان بگذارد پس از او خواست تا همکاران همفکر خودش را در قالب یک کمیته گرد هم بیاورد تا محیط کاری را به فضایی مثبتتر تبدیل کنند. آنها شروع به اِعمال تغییرات نامحسوسی در سازمان کردند و در نتیجهی این تغییرات نگرش کارکنان بهبود پیدا کرد. او میگوید: «من آنجا بود که متوجه شدم چگونه یک مدیر میتواند فرهنگ محیط را تغییر دهد.»
بعد از این ماجرا، زینتا به سرطان شدید ریه مبتلا شد. در نبود او، فرهنگ اداره به شرایط سابقش بازگشت. وینس در ملاقات زینتا در بیمارستان با او دربارهی این اتفاقات ناامیدکننده صحبت کرد.
زینتا وینس را با اعترافش شگفتزده کرد: از آنجا که او اصلا سیگاری نبوده است و هیچ سابقهی سرطانی در خانوادهی او وجود نداشته است، به نظر او، علت این بیماری مستقیما تحت تاثیر کنار آمدن با یک محیط کاری مسموم برای مدت طولانی بوده است.
مدت کوتاهی پس از این دیدار، زینتا نامهای برای وینس نوشت و به او گفت که وینس با یکی از مهمترین تصمیمها در طول زندگی خود مواجه خواهد شد. وینس یا باید اجازه میداد تا این نگرش منفی دیگران بر رفتارش تاثیر بگذارد یا اهدافی حرفهای که الهامبخش موفقیت خواهند بود را دنبال کند. به گفتهی وینس «زینتا هنگام نیاز سراغ من میآمد. او برای من یک مربی بود حتی با این وجود که نیازی نبود چنین نقشی را برای من ایفا کند.»
دو هفته بعد، زینتا درگذشت. اما آن نامه زندگی وینس را تغییر داد و او را تشویق کرد شغلش را ترک کند و کسب و کار مشاورهی خود را راه بیندازد تا به دیگران کمک کند رهبران بهتری باشند. او میگوید «من شاهد فرهنگ و فضایی بودهام که یک رهبر بزرگ میتواند خلق کند و برای 25 سال گذشته همیشه در تلاش بودهام تا از آن تقلید کنم.» وینس هنوز نامهی زینتا را نگه داشته است.
وقتی وینس برای نخستین بار داستان گویی و داستان را برای مشتریان خود تعریف کرد، آنها متعجب شده بودند. او میگوید: «ارتباطی که آنها با من برقرار کردند شگفتانگیز بود، به طوری که چیزی ورای ارتباطات مستقیم و مرسوم بود. این ماجرا آنها را به فکر داستانهای خودشان و رهبرانی که بر آنها تاثیرگذار بودند فرو برد. در مورد من، زینتا یک رهبر فوقالعاده بود. گاهی اوقات شما از رهبران بد درسهای خیلی زیادی میگیرید.»
به گفتهی او در هر موردی، قدرت شما از به اشتراک گذاشتن داستان با افراد تحت رهبریتان حاصل میشود و در نتیجه آنها به خوبی میتوانند بفهمند که موجب انگیزه و اشتیاق در شما میشود.»
کلمات کلیدی:
مهمترین شخص که خودتان هستید برای عشق ورزیدن شروع میکنیم.
انواع مختلفی از عشق ورزیدن وجود دارند، از عشق به خود گرفته تا عشق رومانتیک. در ادامه به نکات و توصیههایی اشاره میکنیم که چگونگی عشق ورزیدن را به شما آموزش میدهد. ابتدا از مهمترین شخص که خودتان هستید برای عشق ورزیدن شروع میکنیم.
– قدر خود را بدانید و به خودتان اهمیت دهید. عشق ورزیدن به خود را در اولویت بگذارید.
– نگرش مثبتی را در پیش بگیرید و کارهایی انجام دهید که شما را خوشحال میکند.
– به یک رابطه متعهد باشید و از نزدیکی احساسی و فیزیکی هراسی نداشته باشید.
– از روابط گذشتهتان درس بگیرید و آنها را برای موقعیتهای آینده به کار گیرید.
– سعی کنید اختلافها را از بین ببرید و نقاط مثبت و منفی را باهم سازگار کنید.
قبل از آن که کسی را دوست داشته باشید، لازم است اول خودتان را دوست داشته باشید. یاد بگیرید عاشق خود باشید، یعنی ضعفهایتان را بپذیرید و آنها را درک میکنید. شما ویژگیهایی بسیاری دارید که مختص خودتان است. یاد بگیرید قدر خودتان و هر آنچه برای نشان دادن دارید را بدانید.
– اگر در عشق ورزیدن به خود دچار مشکل هستید ابتدا سخت تلاش کنید که شخصیتتان را بسازید. با پذیرفتن گذشتهتان و پا گذاشتن به مسیر پیش رو اعتماد به نفستان را تقویت کنید. شاید فکر کنید با کارهایی که در گذشته انجام دادهاید لیاقت دوست داشته شدن را ندارید، یا احساس کنید برای دوست داشتنی بودن زیادی مسئلهدار هستید. حقیقت ندارد، اتفاقاتی که برایتان رخ دادهاند را قبول کنید و خودتان را ببخشید و به جلو حرکت کنید.
اگر میبینید همیشه مراقب دیگران هستید و یا فرزندانی دارید، کار سختی پیش رو دارید. به خاطر داشته باشید همان اندازه که مراقب خودتان هستید توانایی شما برای مراقبت از دیگران نیز بیشتر میشود.
– خودتان را در اولویت آخر نگذارید، بلکه کارهایی انجام دهید که نشان میدهد به خودتان اهمیت میدهید. خودتان را به یک ماساژ یا حمام مهمان کنید. هر روز کاری خاصی را فقط برای خودتان انجام دهید.
– این شامل حفظ مرزها و نه گفتن نیز میشود. اگر به آرامش نیاز دارید، به بیرون رفتن با دوستانتان نه بگویید.
افراد حقشناس از سلامتی بهتری برخوردارند و سطح بالاتری از شادی را از خود نشان میدهند. برای قدردانی از چیزهای که اطرافتان را احاطه کردهاند و مهمتر از همه برای آن کسی که هستید، راههایی پیدا کنید.
– به ویژگیهای که درباره خودتان دوست دارید فکر کنید. شاید بسیار مهربان، بخشنده یا شنونده خوبی باشید. شاید به آسانی مهارتهای جدید را یاد بگیرید. شاید نقاشیهای زیبایی
خلق می-کنید یا همانند یک حرفهای سیمکشی برق را انجام میدهید. لحظهای تمرکز کنید و سپاسگزار باشید.
حتی اگر شرایط بر وفق مراد نیست چیز مثبتی پیدا کنید، چه کوچک و چه بزرگ. داشتن یک نگرش مثبت فواید زیادی برای سلامتی جسم و روح دارد از جمله پریشانی و اضطراب کمتر و طول عمر بیشتر. وقتی افکار منفی در ذهنتان شکل میگیرد، بخصوص در مورد خودتان، آنها را به افکار مثبتتبدیل کنید.
– با خودتان مثبت حرف بزنید تا افکار منفیتان به افکاری مثبت تبدیل شوند.
– با افکارتان در مورد موقعیتهای جدید مبارزه کنید. به جای اینکه بگویید من همه چیز را خراب میکنم، من احمق هستم! بگویید: افتخار میکنم که کار جدیدی را امتحان کردم و از پس آن بر میآیم.
– اگر فکر میکنید من در ملاقات با آدمها خیلی بد عمل میکنم، به جای آن بگویید خیلی مایلم که مهارتهای اجتماعی جدید را یاد بگیرم و با افرادی از جنس خودم ملاقات کنم و میدانم که در پیدا کردن دوست موفق خواهم بود.
شاد بودن بخشی از ابراز عشق ورزیدن به خودتان است. با انجام کارهای که باعث میشود احساس خوبی داشته باشید، برای خود شادی ایجاد کنید. کارهایی انجام دهید که موجب میشوند جسم، ذهن، عواطف و روحتان احساس خوبی داشته باشد. شادی تا حد زیادی به تلاش شما برای ساختن یک زندگی مثبت بستگی دارد.
– میتوانید به مراقبه، یوگا، نقاشی یا طراحی، کایاک سواری، کوهنوردی، و مویتای بپردازید یا در بحثهای پر هیجان مشارکت کنید. به چیزی که خنده را بر لبانتان میآورد فکر کنید و بلافاصله آن را انجام دهید.
بخش مهمی از مراقبت شخصی این است که مدت زمانی را به تنهایی بگذرانید. اگر فرزندانی دارید یا اتاقتان مشترک است، کار سختی خواهد بود، اما اختصاص دادن زمانی به خود بسیار مهم است. تنهایی به شما کمک میکند آرامش داشته باشید، مشکلات را کنار بگذارید، ذهن خود را دوباره راهاندازی کنید و خودتان را کشف کنید. از این که مدت زمانی را به تنهایی سپری میکنید احساس گناه نکنید. با این کار میتوانید با در اولویت گذاشتن شادی خود، روابطتان را بهبود ببخشید و به خودتان اجازه دهید از نو تازه شوید.
– نکته مهم آن است که توجه کنید تنها بودن به معنای سر زدن به رسانههای اجتماعی نیست. سعی کنید کارهای انجام دهید که زندگی شما را غنی میکند و به شما احساس خوبی میدهد مثل پیاده روی یا خاطره نویسی.
– اگر در تلاش هستید مدت زمانی را به تنهایی سپری کنید قبل از دیگر افراد بیدار شوید یا وقت نهار را تنها باشید. از شریک خود بخواهید یک ساعت در هفته از فرزندانتان مراقبت کند تا بتوانید از منزل بیرون رفته و زمانی را در تنهایی سپری کنید.
بعضی از افراد باور دارند که خوشبختی و عشق ورزیدن را فقط در یک رابطه میتوانند تجربه کنند یا یک رابطه ناموفق باز بهتر از رابطه نداشتن است. ادامه دادن رابطهای که به درستی پیش نمیرود یعنی احترام نگذاشتن به خود یا شریک زندگیتان.
خلوت کردن با تنها بودن فرق دارد، و ارزش آن را ندارد که بخاطر احساس کامل شدن در برابر فشارهای اجتماعی تسلیم شوید.
– اگر ناراحت هستید یا بخاطر مجرد بودن بیحوصله هستید، از موقعیتتان نهایت استفاده را بکنید. فرصتهایی را دنبال کنید که انجام دادنش با شریکتان یا خوانواده مشکل است. به سفر بروید، دوستان صمیمی بهدست آورید، و از آزادی همیشگی خود لذت ببرید.
برای رابطهتان تلاش کنید و برای بهبود آن سخت کار کنید. در مورد اهداف رابطهتان و این که به کجا میرود، با صراحت با شریکتان صحبت کنید. اگر فقط به رابطهای کوتاه مدت علاقهمند هستید، صادق باشید. اگر چشمتان دنبال رابطهای جدی و طولانی مدت است، صادق باشید. هیچ مشکلی با این دو نوع عشق ورزیدن وجود ندارد، اما باید مطمئن شوید شریکتان هم به همان نوع عشقی پایبند است که شما پایبند هستید.
– به آن فرد و رابطه متعهد باشید. کاری کنید که شریکتان احساس خاص بودن کند و در جهت بهبود این رابطه تلاش کنید.
کلمه صمیمیت اغلب با رابطه جنسی در ارتباط است، اما صمیمیت عاطفی بخش عمدهای از رابطه عاشقانه است. صمیمیت عاطفی یعنی به خودتان اجازه دهید، در کنار شریکتان احساس آسیبپذیری کنید و آن را بیان کنید. اجتناب از آسیبپذیری میتواند مانند عقب نشینی، حمله، یا تهمت زدن باشد. برعکس صمیمیت میتواند مانند در میان گذاشتن ترسها، ناراحتی، و ناامیدیتان با شریکتان باشد.
احساسات یا شرایطی که قبلا خطرناک احساس میشدند الان در یک رابطه صمیمی بخاطر آسیبپذیری و اعتمادی که پیشرفت کرده است، بیخطرتر احساس میشوند.
– وقتی احساس آسیبپذیری میکنید ( مثل تجربه ترس، غم و اندوه، شرم یا لطمه خوردن)، یک لحظه مکث کنید. هر احساسی را که پدیدار میشود قبول کنید و از آن خودداری نکنید؛ آن را حس کنید. با خود احساس همدردی کنید و با ملایمت با آن برخورد کنید.
– لحظههای آسیبپذیری تان را در میان بگذارید و به شریکتان اجازه دهید از شما حمایت کند.
اگر نگران هستید جذابیت اولیه و عشقتان در حال کمرنگ شدن باشد، بدانید که عشق همانند امواج اتفاق میافتد. بعضی اوقات به شدت احساس میکنید که عاشق فردی شدهاید و سایر اوقات حس میکنید عشق کمتری به شریکتان دارید یا او حس کمتری به شما دارد. فروکش کردن احساساتتان به معنای آن نیست که این وضعیت برای همیشه ادامه پیدا میکند. زندگی به صورت چرخهای اتفاق میافتد و کاملا عادی است که عشقتان بالا و پایینهایی را تجربه کند.
– چیزهای زیادی باعث به وجود آمدن پستی و بلندیهایی در عشق ورزیدن میشوند، مثل بچه دار شدن و افزایش سن. میتوانید از پس آنها بربیایید.
لازم نیست شما عشق ورزیدن را در رابطهتان کنترل کنید، به شریکتان اجازه دهید به شما ابراز عشق کند. پذیرش عشق در بعضی از افراد باعث ایجاد احساس آسیبپذیری میشود زیرا مستلزم رها کردن کنترل است. شاید حالا احساس کنید مدیون هستید، اما بیخیال آن شوید و از تجربه پذیرش عشق لذت ببرید. در عشق بدهی وجود ندارد و چندین برابر میشود.
لازم نیست این لمس کردن جنسی باشد، اما یک آغوش گرم و طولانی یا گرفتن دست شریکتان، راهی برای برقراری ارتباط است. عشق ورزیدن خود را با شروع و حفظ تماس جسمانی به شریکتان ابراز کنید. مهربانی راهی برای نشان دادن توجه، قدردانی، و سایر احساسات مثبت و نزدیککننده است.
– به کمک مهربانی میتوانید علاقهتان را به شریکتان نشان دهید و احساس کنید دوست داشتنی هستید.
بعضی اوقات راهی که با آن با شریک خود ارتباط برقرار میکنید غیرقابل تفسیر است، اما قدردانی همیشه قابل فهم است. با سپاسگزاری از شریکتان از او قدردانی کنید. از شریک خود تشکر کنید تا نشان دهید به تلاشهای او در رابطهتان توجه میکنید. به خاطر کارهایی که شریکتان انجام میدهد و صفاتی که محبوبتان دارد سپاسگزار باشید.
هدف کلی زندگی با افرادی که دوستشان دارید دست و پنجه نرم کردن با چالشهای زندگی به کمک یکدیگر است.
باهم به دنبال راه چاره باشید، مشکلات را حل کنید و در مواقع سختی همدیگر را تسلی ببخشید. نمیتوانیم به تنهای از پس همه مشکلات برآییم، ما قادر نیستیم همه چیز را بدانیم…اما خیلیها به کمک یکدیگر و با معجزه عشق ورزیدن از پس هر مشکلی برمیآیند.
توقع نداشته باشید فردی را که دوست دارید یا حتی خودتان کامل و بینقص باشید زیرا فقط باعث انتظارات واهی و باورنکردنی میشود. هیچ یک از شما قادر نخواهید بود با این استانداردها زندگی کنید و در آخر هر دو شما در معرض آسیب و ناامیدی قرار خواهید گرفت. به خود و شریکتان سخت نگیرید، و انتظار وقوع اشتباهات را هم داشته باشید.
بله، اتفاقات بد ممکن است در رابطهتان رخ دهد. ممکن است حرف اشتباهی بزنید یا شریکتان احساسات شما را جریحهدار کند. این اتفاقها میافتد. وقتی مشکلی پیش میآید (حتی وقتی اینها مشکلات زندگیتان است) مهمترین بخش درس گرفتن از مشکلات و پیشروی به جلو است. سعی کنید از موقعیتهای منفی بیشترین بهره را ببرید، و با رشد و کسب تجربه آنها را به چیزهایی مثبت تبدیل کنید. صادقانه سعی کنید دیدگاه مخاطبتان را در مورد هر بحث جدی در نظر بگیرید.
– اگر اشتباه کردهاید، معذرت بخواهید و اشتباه خود را گردن بگیرید. روابط خوب نارضایتیها را برطرف میکند و جو را عوض میکند.
هنگامی که کسی می گوید: "شما خودخواه هستید"، هیچ شکی نیست که شما فقط مورد انتقاد قرار گرفته اید. پیام منتقد شما روشن است: شما بیش از حد توجه خود را به خواسته ها، نیازها و رفاه خود گذاشته اید، و توجهی به دیگران به اندازه کافی ندارید.
کلمات کلیدی:
تعیین هدف و دستیابی به آن کمک میکند
تعداد زیادی از بازیها هدفگرا هستند و این ویژگی میتواند به کودکان یاد بدهد که چگونه میتوان یک هدف تعیین کرد و در عین حال آنها را از طریق تسلط بر مهارتهای مورد نیاز و با استراتژیک شدن برای رسیدن به هدف تعیینشده بیشتر تحریک میکند.
علاوه بر این، کودکان میتوانند از حس رضایت و پاداشهایی که همراه با اهداف کوچک است، لذت ببرند. این امر به نوبهی خود، به افزایش اعتماد به نفس در آنها کمک میکند. کودکان میتوانند یاد بگیرند که تعیین اهداف مناسب میتواند به آنها کمک کند تا در بازیهای بسیار بیشتری هم در دنیای بازیها و هم در زندگی واقعی پیروز شوند.
معلمان در حال توسعهی تکنیکهای جدید هستند تا به این ترتیب کلاسهای خستهکننده را جذابتر کنند. بسیاری از مردم معتقدند که با تبدیل رویکردهای سنتی آموزش به استراتژیهای خلاقانه و نوآورانه، کودکان بیشتر یاد میگیرند و سپس توانایی درک و جذب اطلاعات پیچیدهتر را توسعه میدهند. امروزه بازیهای آنلاین پر هستند از حقایق جالب، به همین دلیل بچهها در حین اینکه به شدت سرگرم میشوند، کلی هم چیز یاد میگیرند.
بازیهای کامپیوتری و سایر بازیها میتوانند برای بچهها سرگرمکننده و بدون خطر باشند، البته اگر والدینشان آنها را راهنمایی کند که یک بازیمناسب را انتخاب کنند، نظرات دیگر والدین را بخوانند و با آنها صحبت کنند و بعد تصمیم بگیرند که فرزندانشان چه مقدار و چه زمانی میتوانند این بازیهای آنلاین را انجام دهند. بازی کردن بازیهای آنلاین در حد اعتدال میتواند برای گذراندن زمان و یادگیری اطلاعات جدید سرگرم کننده باشد.
بدانید و هم از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.
ممکن است شما درباره فواید بازی چیزهای کمی شنیده باشید اما، انواع بازیهای آموزشی از جمله بازی با کارت، بازیهای تختهای، پازلهای تعاملی و همچنین بازیهای ویدئویی وجود دارند که واقعا برای کودکان و بزرگسالان مفید هستند. اکثر بچهها و بزرگسالان از چالش این بازیها لذت میبرند و روند انجام بازی در واقع میتواند بازی کننده ها را هوشمندتر و تواناتر کند. علاوه بر این، بازیها همچنین میتوانند مردم را در عین حال که از بازی لذت میبرند، به هم نزدیکتر کنند.
در این مقاله، میخواهیم برخی از فواید بازی را برای بچهها و بزرگسالان به طور دقیق نشان بدهیم، بنابراین در این مقاله با ما باشید تا هم برخی حقایق جالب مرتبط با سبک زندگی را بدانید و هم از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان و بزرگسالان مطلع شوید.
هرچند پدر و مادرها، بیشتر روی خطرات احتمالی بازیها تمرکز دارند تا مزایای بالقوهی آنها، اما برخی از این بازیها بخش مهمی از دوران کودکی مدرن هستند. در صورتی که بدانید چه چیزی را باید دنبال کنید، بازیها میتوانند یک ابزار موثر برای کمک به بچهها جهت یاد گرفتن مهارتهای زندگی باشند. این بازیها میتوانند به والدین برای انتخاب بازی مناسب کمک کنند، به آموزگاران کمک میکنند که روشهای آموزشی خود را افزایش دهند و به توسعهدهندگان بازیها کمک میکنند تا بازیهای آموزشی ارائه دهند.
علاوه بر این، بازیهای ویدئویی پیشرفته و همچنین بازیهای الکترونیکی نیز بر بهبود تمرکز بصری و هماهنگی دست و چشم اثر میگذارند. مطابق با یک تحقیق، بازیهای ویدیویی عملی میتوانند به طور موثر مهارتهای حرکتی را بهبود دهند!
توسعهی مهارتهای حرکتی به عنوان یکی از بهترین مزایای بازی برای بچهها شناخته شدهاست، بنابراین این مورد را هرگز فراموش نکنید!
مطالعات نشان میدهند که بسیاری از بازیهای آموزشی، به خصوص بازیهای تختهای، در بهبود تمرکز کودکان تاثیر مثبت دارند و به طور همزمان مدت زمان تمرکز آنها را افزایش میدهند. کودکانی که به راحتی میتوانند خسته شوند و ممکن است بدون رسیدن به نتیجه فعالیتها را متوقف کنند، احتمالا به دلیل امکان پاداش گرفتن و پیشرفت، مدت زمان بیش تری را به بازی میپردازند. علاوه بر این، چسبیدن به یک بازی میتواند به کودکان کمک کند تا بلوغ و صبر را توسعه دهند.
برای موفقیت در بازیهای تختهای و فعالیتهای ریاضی نیز، تکرار و حفظ کردن ضروری است. بچههایی که این بازیهای آموزشی را انجام اغلب مزایای انجام این مهارتها را میآموزند. بسیاری از امتحانات و آزمونها در هر کلاس، فرمتهای شبیه به همان فرمتهایی دارند که در بازیهای مسابقهای و بازیهای تختهای هم وجود دارد. بچهها میتوانند با تسلط بر این فرمتها و سیستمها در بازی، نمرههای بالاتری بگیرند.
بازیهای مختلفی وجود دارد که بر ذهن کودکان تمرکز دارند. آنها اغلب بازیهای “منطقی” نامیده میشوند. بر اساس یک مطالعه، این بازیها میتوانند مفاهیم علت و معلول را به کودکان آموزش بدهند، به بهبود ریاضیات و مهارتهای محاسبات آنها کمک کنند؛ و حتی میتوانند هوش کودکانرا تقریبا دو برابر کنند.
این در واقع یکی از مزایای شگفتانگیز بازی برای کودکان است که والدین باید یاد بگیرند و از آن استفاده کنند تا هوش و ذکاوت فرزندانشان را افزایش دهند.
بعضی از بازیهای آموزشی که میتوانند خلاقیت را تشویق کنند، مانند کرانیوم و پیکشنری، کودکان را تحت فشار قرار میدهد تا روشهای غیرمعمول توضیح را در نظر بگیرند و خارج از عرف فکر کنند. گسترش و شناخت خلاقیت از طریق این بازیها همچنین میتواند به کودکان کمک کند که خود پذیری و عزت نفس را بهبود دهند. و این بازیها میتوانند ارتباط بین فعالیت و شخصیت را القا کنند.
بازیها میتوانند به رشد مغز بچهها کمک کنند. هنگامی که آنها در حال بازی هستند، باید جستجو کنند، مذاکره کنند، برنامهریزی کنند و سپس راههای مختلفی را برای پیشرفت امتحان کنند. بسیاری از بازیهای جدید حل مسئله و برنامهریزی را شامل میشوند.
فرایندی که طی آن کودکان مجبورند شخصیتشان را به دلخواه خود بسازند و سطح جدید بازیشان را بهبود دهند، همچنین به تقویت خود بیانی خلاقانه در آنها کمک میکند، و درک آنها را از ساختار و قوانین بازی و رویکردهای جدید برجسته کردن علائق و شخصیتها افزایش میدهد.
علاوه بر این، بازیهای ویدئویی نیازی به داشتن برچسب “آموزشی” ندارند برای اینکه به کودکان کمک کنند تا استفاده از استراتژیها، تصمیمگیری، پیشبینی عواقب و همچنین بیان شخصیت خود را یاد بگیرند.
در مقایسه با والدین، اکثر کودکان کم سن و سال این بازیها را فعالیت اجتماعی میدانند نه فقط یک فعالیت انفرادی. انجام بازیهای ویدئویی محیطی برای بچههای کوچک ایجاد میکند که به راحتی دوست پیدا کنند، و سبب میشود که بیرون بروند و از همراهی با دوستان خود لذت ببرند.
در برخی مطالعات، پسرها تمایل زیادی برای بازی با دوستان خود داشتند، خواه بازی آنلاین یا در یک فضای مشترک. علاوه بر این، پسران جوان گفتند که این بازیها مجالی برای گفتگو با دوستانشان است. یک پسر گفت که دوستاناش بیشتر دربارهی بازیها صحبت میکنند. سایر مطالعات نشان میدهند بچههایی که دارای توانایی متوسطی برای یادگیری هستند، دلیلشان برای انجام دادن بازیها پیدا کردن دوست است.
حتی بچههایی که اهل بازی هستند و با بچههای دیگر از کشورهای دیگر بازی میکنند، میتوانند از به اشتراک گذاشتن تجربیات با دوستانشان و انجام نوبتی بازی سود ببرند. آنها میتوانند در مورد آدمها و فرهنگهای دیگر یاد بگیرند و دوستی آنلاین آنها میتواند برای توسعه اجتماعی آینده آنها مفید باشد.
محتوای برخی از بازیهای خاص میتواند کودکان را به خواندن و تحقیق بیشتر تشویق کند. برخی از بازیهای ویدئویی مانند تمدن، عصر اساطیر و عصر فرمانروایان میتوانند نسبت به تاریخ، فرهنگهای باستانی، جغرافیا و روابط بین الملل در کودکان ایجاد علاقه کنند، به ویژه اگر والدین آنها نسبت به این فرصتها هوشیار هستند.
هنگامی که کودکان این بازیها را انجام میدهند، میتوانند مقدار زیادی از زبان و محتوایی پیچیده را پیدا کنند که همین به عنوان یک زمینهی آمادهسازی برای یادگیری یک حوزهی عمیق و پیچیده در آینده عمل میکند.
به علاوه، این بازیها اغلب به کودکان در طراحی نقشه یا محتویات دیگر کمک میکند، در نتیجه در حین لذت بردن از سرگرمی، به آنها فرصتی هم برای کسب مهارت فنی و خلاقانه میدهد.
تعداد زیادی از بازیها هدفگرا هستند و این ویژگی میتواند به کودکان یاد بدهد که چگونه میتوان یک هدف تعیین کرد و در عین حال آنها را از طریق تسلط بر مهارتهای مورد نیاز و با استراتژیک شدن برای رسیدن به هدف تعیینشده بیشتر تحریک میکند.
علاوه بر این، کودکان میتوانند از حس رضایت و پاداشهایی که همراه با اهداف کوچک است، لذت ببرند. این امر به نوبهی خود، به افزایش اعتماد به نفس در آنها کمک میکند. کودکان میتوانند یاد بگیرند که تعیین اهداف مناسب میتواند به آنها کمک کند تا در بازیهای بسیار بیشتری هم در دنیای بازیها و هم در زندگی واقعی پیروز شوند.
معلمان در حال توسعهی تکنیکهای جدید هستند تا به این ترتیب کلاسهای خستهکننده را جذابتر کنند. بسیاری از مردم معتقدند که با تبدیل رویکردهای سنتی آموزش به استراتژیهای خلاقانه و نوآورانه، کودکان بیشتر یاد میگیرند و سپس توانایی درک و جذب اطلاعات پیچیدهتر را توسعه میدهند. امروزه بازیهای آنلاین پر هستند از حقایق جالب، به همین دلیل بچهها در حین اینکه به شدت سرگرم میشوند، کلی هم چیز یاد میگیرند.
بازیهای کامپیوتری و سایر بازیها میتوانند برای بچهها سرگرمکننده و بدون خطر باشند، البته اگر والدینشان آنها را راهنمایی کند که یک بازیمناسب را انتخاب کنند، نظرات دیگر والدین را بخوانند و با آنها صحبت کنند و بعد تصمیم بگیرند که فرزندانشان چه مقدار و چه زمانی میتوانند این بازیهای آنلاین را انجام دهند. بازی کردن بازیهای آنلاین در حد اعتدال میتواند برای گذراندن زمان و یادگیری اطلاعات جدید سرگرم کننده باشد.
کلمات کلیدی: