سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس دانشش را افزود ولی زهدش را نیفزود، جز دوری از خدا نیفزوده است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
https://keramatzade.com

رازهای  قانون جذب که با آن به موفقیت می رسید


قانون جاذبه چیست؟

قانون جاذبه را در این صورت می توان درک کرد که "مثل جذب" می شود. آنچه این بدان معنی است این است که آیا ما آن را می فهمیم یا نه، ما مسئول تأثیرات مثبت و منفی در زندگی مان هستیم. بخش مهمی از قانون جاذبه درک این موضوع است که که تمرکز شما می تواند تأثیر شدیدی بر آنچه که به شما می رسد، تاثیر بگذارد.

اگر روزهایتان را در مورد گذشته و یا ترس از آینده می گذرانید، انرژی و اتفاقات منفی بیشتری خواهید داشت، اما اگر در هر تجربه ای به دنبال پوشش بهتر آن باشید، به زودی شروع به مشاهده اتفاقات مثبت در اطرافتان خواهید بود. . بنابراین، قانون جاذبه، شما را تشویق می کند که از آزادی برای کنترل آینده خود مطلع شوید و آن را به نحوی که انتخاب می کنید، کنترل کنید.

هنگامی که یاد می گیرید چگونه از ابزارهای قدرتمند و کاربردی مرتبط با قانون جاذبه استفاده کنید، می توانید زندگی و تفکر را با یک روش خوش بینانه تر شروع کنید که به طور خاص برای جذب حوادث و تجربیات مثبت تر طراحی شده است. هر آنچه که شما آرزو می کنید، هر چه در رویاهای خود و اهداف خود می بینید، قانون جاذبه می تواند درس های ارزشمندی را به شما یادآوری کند که شما را به جاه طلبی های خود برساند.


 

چگونه از قانون جاذبه استفاده کنید

هنگامی که ما فرصت های شگفت انگیز زندگی که به ما ارائه می دهد را درک کنیم، می توانیم بفهمیم که ما هنرمندان هستیم. ما تصاویری از زندگی در نظر گرفته شده خود را ایجاد می کنیم و سپس انتخاب ها را انجام می دهیم و اقداماتی را انجام می دهیم که به آنچه که پیش بینی می کنیم را درک می کنیم.

پس اگر تصویر را دوست نداشتی؟تغییر دهید!
زندگی یک بوم خالی است که به شما امکان خلق تصویر مورد علاقه خود را می دهد.

 

قانون جاذبه واقعا ساده است. جلب نمیشود همه قوانین طبیعت کاملا کامل هستند و قانون جاذبه استثنا نیست. مهم نیست که چه چیزی را دنبال می کنید یا زندگی می کنید و یا می توانید در آن زندگی کنید، اگر بتوانید روی یک ایده نگه دارید و خود را در ذهن خود ببینید، می توانید آن را به دست بیاورید.

در اینجا فقط چند منطقه در زندگی شما وجود دارد که می توانید با استفاده از قانون جاذبه بهبود یابید.


1. عشق و روابط آشکار با قانون جاذبه

بسیاری از مردم آرزوی ملاقات با عشق زندگی خود را دارند. اما آیا قانون جاذبه میتواند به زندگی شما کمک کند؟

پاسخ کوتاه؟ بله

 

جذب عشق


بسیاری از قوانین جذاب و تکنیک های تمرینی وجود دارد که می تواند اعتماد شما را افزایش دهد به این ترتیب، با استفاده از قانون جاذبه، همسر واقعی خود را جذب می کند.



2. جذب پول و ثروت با استفاده از قانون جاذبه

"همیشه به یاد داشته باشید، پول بنده است؛ شما استاد هستید. "

 

جذب ثروت با قانون جذب

 

یکی دیگر از اهداف مشترک در سراسر جهان، ثروتمندی است. 
متأسفانه بسیاری از ما روابطی با ایده ثروت داشته ایم . این قطعا حاشیه ای از حرص و وحشت است. برای جذب پول، ما باید این الگوهای تفکر منفی را حذف کنیم. جنبه کلیدی قانون جذب این ایده است که افکار مثبت را افزایش دهیم. بنابراین، می توانید یاد بگیرید چگونه با استفاده از ابزار و تکنیک های تجسم به راحتی بتوانید عادات پولی را به راحتی بکار ببرید.


 

3. بهبود سلامت روحی و جسمی شما

"سلامتی از بدن فیزیکی ما چیزی فراتر است. سلامتی این نیست که ما تنها چیزی نیست که ما در بدنمان قرار داده یا از آن خارج شویم، بلکه در مورد احساسات و احساسات ما به لحاظ معنوی است. "
کاترین هورست

 

سلامتی با قانون جذب


با تمرینهای مشغول کار، تعهدات به دوستان و خانواده و زندگی روزمره عمومی، ما گاهی اوقات از سلامت شخصی خود مراقبت می کنیم. در حالی که استفاده از قانون جاذبه نمی تواند صرفا یک رژیم غذایی سالم، ورزش و بازبینی های منظم پزشکی را جایگزین کند، می تواند طیف وسیعی از مزایای سلامت روان، روحانی و جسمی شما را ارتقا دهد.

تمرین مغز خود را برای دیدن افکارمثبت خود تقویت کنید. و این در همه چیز اجازه می دهد تا برای رشد ذهنی و شادی، که به نوبه خود می تواند سلامت جسمی شما را بهبود بخشد. به 

طور مشابه، مصرف وقت برای مراقبت از خود می تواند به مبارزه با طیف وسیعی از بیماری های روانی کمک کند.


 

4-افزایش اعتماد به نفس و مبارزه با اضطراب

سلامت روان می تواند بر سلامت جسمانی و سلامتی شما تاثیر بگذارد. بنابراین، هر زمان که بخواهید، باید هر سطح استرس را کاهش دهید. علاوه بر این، قانون جاذبه بر این ایده اعتماد به نفس و ایمان به جهان تمرکز دارد. برای استفاده از قانون جاذبه به طور موثر باید خودتان را از همه احساسات تردید دور کنید.


مراحل  رسیدن به قانون جذب
    
1- شما اتفاقات خوب یا بد را براساس تفکراتتان تجربه می کنید:

"کسی که همیشه در مورد بیماری صحبت می کند، بیمار می شود و کسی که به طور مداوم در مورد رفاه صحبت کند، در رفاه و آسایش به سر خواهد برد." استر و جری هیکس در این کتاب اشاره می کنند که "شما همه ی این ها را براساس تفکرات تان جذب می کنید." با تمرکز بر روی چیزی، باعث می شوید آن مسئله برایتان اتفاق افتد.



2- شما با فکر کردن به چیزی آن را به سمت خود جذب می کنید، حتی اگر آن را نخواهید:

بر اساس این کتاب "شما با فکر کردن به چیزی از طریق قانون جذب، آن را بزرگ و بزرگتر و قویترخواهید کرد." بنابراین سعی کنید افکار خود را مثبت نگه دارید.



3- هر چه بیشتر بر روی مسئله ای تمرکز کنید، قویتر می گردد:

 

 

مورد مذکور این قابلیت را به شما می دهد که حقیقت زندگی خود را با افکارتان ساخته و مسائلی که دوست داشته تجربه کنید، روزی به آنان دست خواهید یافت. شما با نگرانی های خود باعث می شوید اتفاقات بدی برایتان رخ دهد.



4- بهتر است به احساسات خود اعتماد کنید تا آن که بیش از حد به تصمیماتتان فکر کنید:

به بیان دیگر: به ندای قلب خود گوش فرا دهید. به جای فکر بیش از حد به انتخابهایتان اجازه دهید احساساتتان،  شما را به سمت درست هدایت کند. با این کار زندگی رضایتمندانه تری را تجربه خواهید کرد.



5- شما با تفکر مثبت خود می توانید باعث گردید اتفاقات خوب با سرعت بیشتری برایتان رقم خورد:

برادران هیکس در این کتاب می نویسند: "خواستن و تمایل" شامل تمرکز به یک موضوع آن هم به صورت کاملأ مثبت می باشد. وقتی که به موضوعی با دقت نظر کامل به گونه ای مثبت می نگرید، آن مسئله بسرعت برایتان به وقوع خواهد پیوست . . . شک نکنید."



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/7/14:: 5:24 عصر     |     () نظر

ثروتمند شدن از دیدگاه قرآن


خداوند حب مال و ثروت را فطری می داند (آل عمران: چهارده) و اصولاً همین میل غریزی است که انسان را به تلاش راغب می سازد.

خداوند زمینه های کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده ) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است. قرآن ثروتمندانی همچون حضرت سلیمان(علیه السلام) (سبا: 12-13)، داوود(علیه السلام) (سبأ: 10-11) و ذوالقرنین (کهف: 95 و 98) که مال را نعمت الهی دانسته و با دلبستگی به خدا (و نه مال) ثروت را در راه خدمت به دین خدا به کار بسته اند را در مقابل قارون (قصص: 79)، فرعون (یونس: هشتاد و هشت)، ولیدبن مغیره (قلم: 12-15 و مدثر: دوازده) و ابی لهب (مسد: 1-2) و به طور کلی مترفان، ملأ و مستکبران که عشق بیش ازحد به مال موجب سقوط آنان شده قرار می دهد.


 نگرش گروه اول آن است که مال، رحمت (کهف: نود و هشت) و فضل الهی است و گروه دوم از جمله قارون ثروت را دستاورد (دانش) خود دانسته اند (قصص: هفتاد و نه) و اصل امانت و نیز مبدأ و معاد را فراموش نموده و به شادخواری و التذاذ حیوانی مست شده اند.

قرآن هر دو نگرش را در قالب مثال زیبایی از دو باغ پر ثمر که مالک اولی آن را نعمت خدا می دانست و دیگری منکر اراده ی الهی شده و باغ وی نابود شد بیان می کند.

 ثروت معیار ارزش نیست (اسراء: 90-93؛ زخرف: 51-53؛ بقره: 247؛ سبأ: سی و هفت و کهف: بیست و هشت) همان طور که فقر ضد ارزش نیست.قرآن ثروت و غنای همراه با اتراف به معنی خودکامگی در مستهلک کردن مال و بطر به معنی طغیان گری به وسیله ی ثروت (اسراء: شانزده و انبیاء: 11-16) را نکوهش کرده و ثروت را زمینه ی طغیان دانسته است.«کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی». (علق:6 -7)

اصولاً ثروتمندان دنیاپرست حامیان و همدستان اصلی طاغوت هایی همچون فرعون و نمرود بوده اند.



رشد اقتصادی از دیدگاه قرآن

انسان جانشین خدا در زمین است (بقره: سی) و از طرف او مأمور به حمل امانت الهی است. خداوند از انسان خواسته تا به آبادی و عمران امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد:«والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب». (هود: شصت ویک)

 

ثروت از دیدگاه اسلام


آبادی و عمران زمین موجب افزایش رفاه انسان ها و موجب رشد اقتصادی می شود. رشد اقتصای در اسلام فریضه و عبادت است. و البته هدف از رشد، خودِ انسان است. انسان موضوع و محور رشد اقتصادی است و از رهگذر ابتلا و عمل، درجات افراد تعیین شده و برای پاسخگویی در محضر الهی آماده می شوند.

رشد اقتصادی در اسلام همه جانبه است و عمارت بلاد و استصلاح اهل همزمان در خدمت معرفت و تقرب الی الله است. نیز این رشد متوازن است. هدف نه تنها افزایش تولید بکله عدالت در توزیع است. افراد قطع نظر از جنسیت و دین باید به حد کفایت سطحی از زندگی شرافتمندانه به حسب زمان و مکان را در ا ختیار داشته باشند.


اصل تضمین روزی و حق معاش

خداوند روزی تمامی جنبندگان روی زمین را تضمین نموده است:
«وما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین». (هود: شش)

خداوند مبادی کسب روزی را نشان داده و خزاین روزی دست او است و او اندازه روزی همه را می داند:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم». (حجر: 19-21)

 

 

ثروت از دیدگاه قران


نیز رزق را به اراده ی خود فراوان و یا اندک می سازد:الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر». (رعد: بیست و شش) و البته به وفور لازمه های زندگی را در اختیار انسان قرار داده است:
«والله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم...و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها».(ابراهیم: 32-34)هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا». (بقره: بیست و نه)ن

طلب ما تقسیم آنها را در زندگی از جهان زندگی می کنند و برخی از آنها بیش از برخی از درجه بالا به هر Schr دیگر ی A »(آج: C و د).« را رواسی از بالا و نوار ک آنها و به عنوان رزق و روزی در چهار روز است که آیا پرسشگران »(جدا: د).

احدی حق ندارد از ترس فقر، فرزندان خود را بکشد. امید به رزاقیت الهی و توکل به او لازم و ملزوم تلاش مستمر انسان است (اسراء: سی و شش و انعام: صد و پنجاه و یک)


خداوند بخش زیادی از ثروت های طبیعی چون دریاها، رودخانه ها، کوه ها، جنگل ها، دشت ها و بیابان ها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهی های دریاها و رودخانه ها، درختان جنگلی، علف های بیابان و... را از دایره ی مالکیت خصوصی خارج کرده و همه ی افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامی تشخیص می دهد و در استفاده و بهره برداری از آن ها یکسان دانسته است.

لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مأمور می شوند غنایم و ثروت های عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود:«ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین وابن السبیل کی لا یکون دوله بین الاغیناء منکم». (حشر: هفت)


رزق مقدر الهی به میزان مشیت او است و چنانچه رزق بیش از مقدار لازم باشد زمینه ی بغی فراهم می شود:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر». (شوری: بیست و هفت)


خداوند رزق گروهی را بر گروه دیگری برتری داده است (نحل: هفتاد و یک)

خداوند با گرسنگی و کاهش ثروت انسان ها را آزمایش می کند:
«ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین».(بقره: صد و پنجاه و پنج)

البته وسعت مال لزوماً مرادف عنایت و اقبال خداوند نیست بلکه بعضاً در جهت امهال کفار است:
«فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (طه: صد و سی و یک و توبه: پنجاه و پنج)



ثروت و دارایی در باورهای رایج بین مردم و نقد آن‌ها

در باور برخی از انسان‌ها ثروت دارای ویژگی‌های زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هر یک از آن‌ها پاسخ مناسبی می‌دهد. پاسخ‌های اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه می‌دهند.



باورهای رایج بین مردم را می‌توان در موارد زیر دسته بندی کرد:

 

1. معیار ارزش و برتری فردی و اجتماعی

عده ای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالب‌تر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان می‌دهند. برای نمونه قرآنی آن می‌توان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایسته‌تر می‌دانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛

پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ یعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.


پس انداز، سرمایه گذاری و تولید

تولید عنصر اساسی در طلب روزی است. هدف از تولید، رشد و ثروت جامعه برای رفاه بیشتر و جهت دهی جامعه به قرب الهی است. عوامل تولید و منابع معیشت انسان فراوان است و همگی مسخر انسان است. تولید، ابتغای فضل الهی و جلب رزق و عطای او است. نیز تولید موجب آبادانی می گردد (هود: شصت وهفت). انسان ها موظف به اعداد قوای تولید و سرمایه گذاری تا سرحد استطاعت شده اند تا با ایجاد و قدرت بازدارندگی زمینه ی استقلال و عزت امت اسلامی فراهم گردد.(انفاق: شصت)

قرآن در آیات بسیاری منابع و عوامل مسخر انسان برای پردازش و برخورداری را تصریح نموده است: زمین حاصل خیز، معادن و فلزات، آب، جنگل ها و مراتع، میوه ها و گیاهان، باد؛ چهارپایان و... همگی اشاراتی است به این که مردم با استفاده از این مواهب الهی اقدام به فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و تنعم از نعم الهی نموده و از فضل و عطای او برای ابتغای دارالآخره استفاده نمایند. قرآن، هم تولید کشاورزی از قبیل زراعت و دامپروری و صید و همتولید صنعتی از قبیل تولید زره کشتی سدسازی... را متعرض گشته است.


نیز به نیروی انسانی و اهمیت آن، کار و روابط کارگر و کارفرما و انواع قرادادهای مشروع پرداخته است.
قرآن بر تدبیر ذوالقرنین در ساخت سد بین دو کوه و منع افساد یأجوج و مأجوج (کهف: 94-97) و نیز درایت حضرت یوسف در مقابله با خشک سالی و اهمیت پس انداز، قناعت و صرفه جویی تأکید می کند. (یوسف: 47-49)
قرآن ضمن آیه ی «ولا توتوا السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیهاو اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا».(نساء: پنج)
اشاره می کند امور زندگی سفها باید از منافع مال تأمین گردد و نه از اصل سرمایه. این امر بر اهمیت سرمایه گذاری و ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/7/14:: 5:24 عصر     |     () نظر

ثروتمند شدن از دیدگاه قرآن


خداوند حب مال و ثروت را فطری می داند (آل عمران: چهارده) و اصولاً همین میل غریزی است که انسان را به تلاش راغب می سازد.

خداوند زمینه های کسب ثروت را فراهم نموده (ملک: پانزده ) و کسب ثروت را ذاتاً مذموم ندانسته است. قرآن ثروتمندانی همچون حضرت سلیمان(علیه السلام) (سبا: 12-13)، داوود(علیه السلام) (سبأ: 10-11) و ذوالقرنین (کهف: 95 و 98) که مال را نعمت الهی دانسته و با دلبستگی به خدا (و نه مال) ثروت را در راه خدمت به دین خدا به کار بسته اند را در مقابل قارون (قصص: 79)، فرعون (یونس: هشتاد و هشت)، ولیدبن مغیره (قلم: 12-15 و مدثر: دوازده) و ابی لهب (مسد: 1-2) و به طور کلی مترفان، ملأ و مستکبران که عشق بیش ازحد به مال موجب سقوط آنان شده قرار می دهد.


 نگرش گروه اول آن است که مال، رحمت (کهف: نود و هشت) و فضل الهی است و گروه دوم از جمله قارون ثروت را دستاورد (دانش) خود دانسته اند (قصص: هفتاد و نه) و اصل امانت و نیز مبدأ و معاد را فراموش نموده و به شادخواری و التذاذ حیوانی مست شده اند.

قرآن هر دو نگرش را در قالب مثال زیبایی از دو باغ پر ثمر که مالک اولی آن را نعمت خدا می دانست و دیگری منکر اراده ی الهی شده و باغ وی نابود شد بیان می کند.

 ثروت معیار ارزش نیست (اسراء: 90-93؛ زخرف: 51-53؛ بقره: 247؛ سبأ: سی و هفت و کهف: بیست و هشت) همان طور که فقر ضد ارزش نیست.قرآن ثروت و غنای همراه با اتراف به معنی خودکامگی در مستهلک کردن مال و بطر به معنی طغیان گری به وسیله ی ثروت (اسراء: شانزده و انبیاء: 11-16) را نکوهش کرده و ثروت را زمینه ی طغیان دانسته است.«کلا ان الانسان لیطغی ان راه استغنی». (علق:6 -7)

اصولاً ثروتمندان دنیاپرست حامیان و همدستان اصلی طاغوت هایی همچون فرعون و نمرود بوده اند.



رشد اقتصادی از دیدگاه قرآن

انسان جانشین خدا در زمین است (بقره: سی) و از طرف او مأمور به حمل امانت الهی است. خداوند از انسان خواسته تا به آبادی و عمران امانتی که به او سپرده شده یعنی زمین و مظاهر آن بپردازد:«والی ثمود اخاهم صالحا قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها فاستغفروه ثم توبوا الیه ان ربی قریب مجیب». (هود: شصت ویک)

 

ثروت از دیدگاه اسلام


آبادی و عمران زمین موجب افزایش رفاه انسان ها و موجب رشد اقتصادی می شود. رشد اقتصای در اسلام فریضه و عبادت است. و البته هدف از رشد، خودِ انسان است. انسان موضوع و محور رشد اقتصادی است و از رهگذر ابتلا و عمل، درجات افراد تعیین شده و برای پاسخگویی در محضر الهی آماده می شوند.

رشد اقتصادی در اسلام همه جانبه است و عمارت بلاد و استصلاح اهل همزمان در خدمت معرفت و تقرب الی الله است. نیز این رشد متوازن است. هدف نه تنها افزایش تولید بکله عدالت در توزیع است. افراد قطع نظر از جنسیت و دین باید به حد کفایت سطحی از زندگی شرافتمندانه به حسب زمان و مکان را در ا ختیار داشته باشند.


اصل تضمین روزی و حق معاش

خداوند روزی تمامی جنبندگان روی زمین را تضمین نموده است:
«وما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین». (هود: شش)

خداوند مبادی کسب روزی را نشان داده و خزاین روزی دست او است و او اندازه روزی همه را می داند:
«والارض مددناها و القینا فیها رواسی و انبتنا فیها من کل شیء موزون و جعلنا لکم فیها معایش و من لستم له برازقین و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم». (حجر: 19-21)

 

 

ثروت از دیدگاه قران


نیز رزق را به اراده ی خود فراوان و یا اندک می سازد:الله یبسط الرزق لمن یشاء و یقدر». (رعد: بیست و شش) و البته به وفور لازمه های زندگی را در اختیار انسان قرار داده است:
«والله الذی خلق السماوات و الارض و انزل من السماء ماء فاخرج به من الثمرات رزقا لکم...و آتاکم من کل ما سالتموه و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها».(ابراهیم: 32-34)هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا». (بقره: بیست و نه)ن

طلب ما تقسیم آنها را در زندگی از جهان زندگی می کنند و برخی از آنها بیش از برخی از درجه بالا به هر Schr دیگر ی A »(آج: C و د).« را رواسی از بالا و نوار ک آنها و به عنوان رزق و روزی در چهار روز است که آیا پرسشگران »(جدا: د).

احدی حق ندارد از ترس فقر، فرزندان خود را بکشد. امید به رزاقیت الهی و توکل به او لازم و ملزوم تلاش مستمر انسان است (اسراء: سی و شش و انعام: صد و پنجاه و یک)


خداوند بخش زیادی از ثروت های طبیعی چون دریاها، رودخانه ها، کوه ها، جنگل ها، دشت ها و بیابان ها، معادن، حیوانات بیابانی، ماهی های دریاها و رودخانه ها، درختان جنگلی، علف های بیابان و... را از دایره ی مالکیت خصوصی خارج کرده و همه ی افراد را با رعایت مصالح اجتماعی که دولت اسلامی تشخیص می دهد و در استفاده و بهره برداری از آن ها یکسان دانسته است.

لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مأمور می شوند غنایم و ثروت های عمومی را بین همه توزیع کنند تا ثروت در دست اغنیا متمرکز نشود:«ما افاء الله علی رسوله من اهل القری فلله و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین وابن السبیل کی لا یکون دوله بین الاغیناء منکم». (حشر: هفت)


رزق مقدر الهی به میزان مشیت او است و چنانچه رزق بیش از مقدار لازم باشد زمینه ی بغی فراهم می شود:«ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشاء انه بعباده خبیر بصیر». (شوری: بیست و هفت)


خداوند رزق گروهی را بر گروه دیگری برتری داده است (نحل: هفتاد و یک)

خداوند با گرسنگی و کاهش ثروت انسان ها را آزمایش می کند:
«ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین».(بقره: صد و پنجاه و پنج)

البته وسعت مال لزوماً مرادف عنایت و اقبال خداوند نیست بلکه بعضاً در جهت امهال کفار است:
«فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیاه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون». (طه: صد و سی و یک و توبه: پنجاه و پنج)



ثروت و دارایی در باورهای رایج بین مردم و نقد آن‌ها

در باور برخی از انسان‌ها ثروت دارای ویژگی‌های زیر است که قرآن کریم ضمن طرح آنها به عنوان باورهای نادرست و البته رایج، به هر یک از آن‌ها پاسخ مناسبی می‌دهد. پاسخ‌های اختصاصی قرآن در هر بخش به ضمیمه معارفی که گویای حقیقت مادی و معنوی مال و ثروت است؛ پاسخ کاملی را به این طیف از باورها ارائه می‌دهند.



باورهای رایج بین مردم را می‌توان در موارد زیر دسته بندی کرد:

 

1. معیار ارزش و برتری فردی و اجتماعی

عده ای ثروت و دارایی با معیار برتری فردی و اجتماعی نسبت به دیگر افراد تلقی کرده و جالب‌تر اینکه طرفهای مقابل هم بر اساس همین اندیشه غلط رفتاری بر اساس این باور از خود نشان می‌دهند. برای نمونه قرآنی آن می‌توان به آیه 247 سوره بقره اشاره کرد که در آن، ثروتمندان جامعه به دلیل داشتن ثروت بیشتر خود را برای رهبری شایسته‌تر می‌دانستند. نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ(247- بقره)؛

پاسخ خداوند در ادامه آیه این چنین است: قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ یعنی برای هر کاری ملاکهای خاص خودش لازم است و در موضوع رهبری و مدیریت جامعه ثروت و دارایی فرد ملاک نیست.


پس انداز، سرمایه گذاری و تولید

تولید عنصر اساسی در طلب روزی است. هدف از تولید، رشد و ثروت جامعه برای رفاه بیشتر و جهت دهی جامعه به قرب الهی است. عوامل تولید و منابع معیشت انسان فراوان است و همگی مسخر انسان است. تولید، ابتغای فضل الهی و جلب رزق و عطای او است. نیز تولید موجب آبادانی می گردد (هود: شصت وهفت). انسان ها موظف به اعداد قوای تولید و سرمایه گذاری تا سرحد استطاعت شده اند تا با ایجاد و قدرت بازدارندگی زمینه ی استقلال و عزت امت اسلامی فراهم گردد.(انفاق: شصت)

قرآن در آیات بسیاری منابع و عوامل مسخر انسان برای پردازش و برخورداری را تصریح نموده است: زمین حاصل خیز، معادن و فلزات، آب، جنگل ها و مراتع، میوه ها و گیاهان، باد؛ چهارپایان و... همگی اشاراتی است به این که مردم با استفاده از این مواهب الهی اقدام به فرآوری و ایجاد ارزش افزوده و تنعم از نعم الهی نموده و از فضل و عطای او برای ابتغای دارالآخره استفاده نمایند. قرآن، هم تولید کشاورزی از قبیل زراعت و دامپروری و صید و همتولید صنعتی از قبیل تولید زره کشتی سدسازی... را متعرض گشته است.


نیز به نیروی انسانی و اهمیت آن، کار و روابط کارگر و کارفرما و انواع قرادادهای مشروع پرداخته است.
قرآن بر تدبیر ذوالقرنین در ساخت سد بین دو کوه و منع افساد یأجوج و مأجوج (کهف: 94-97) و نیز درایت حضرت یوسف در مقابله با خشک سالی و اهمیت پس انداز، قناعت و صرفه جویی تأکید می کند. (یوسف: 47-49)
قرآن ضمن آیه ی «ولا توتوا السفهاء الموالکم التی جعل الله لکم قیاما و ارزقوهم فیهاو اکسوهم و قولوا لهم قولا معروفا».(نساء: پنج)
اشاره می کند امور زندگی سفها باید از منافع مال تأمین گردد و نه از اصل سرمایه. این امر بر اهمیت سرمایه گذاری و ایجاد ارزش افزوده تأکید دارد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/7/14:: 5:24 عصر     |     () نظر


چگونه با تغییر باورهای خود ثروتمند شویم؟

 

چرا بعضی از مردم به راحتی می‌توانند، درآمد بسیار زیادی داشته باشند اما بعضی از مردم هرچه تلاش می‌کنند کمتر نتیجه می‌گیرند؟

چرا بعضی‌ها حتی اگر تمام دارایی‌شان را نیز بگیریم باز هم در مدت کمی به سطح درآمد بسیار بالایی می‌رسند؟

چرا برخی به هر کاری دست می‌زنند از آن می‌توانند کسب درآمد و تولید ثروت کنند، اما بقیه مردم این‌طور نیستند و خیلی وقت‌ها شکست می‌خورند. طوری که بعضی تا آخر عمر نمی‌توانند خوب زندگی کنند؟

چرا بیشتر کسانی که ناگهان به ثروتی دست پیدا می‌کنند (مانند برندگان جایزه‌ها یا بعضی وارثان) حداکثر بعد از چند سال زندگی عادی قبل خود را دارند و یک سوم آنها ورشکست می‌شوند؟


در حالی که یک ثروتمند می‌تواند چنین ادعایی کنند:

“شما می‌توانید مرا در هر شهر هم زبان دنیا بگذارید، تمام ارتباطاتم را بگیرید، تمام پولم را بگیرید، از من بخواهید در صنعتی کاملا متفاوت از آنچه اکنون در آن هستم، فعالیت کنم و من صد درصد اطمینان دارم که در عرض 12 تا 24 ماه میلیونر خواهم شد.”


بعد از چندین ماه تحقیق و بررسی و چندین سال مطالعه‌ی قبلی و مشاوره دادن، می‌خواهم چیزی بگویم و ادعایی بکنم:

من بر این باورم که اگر تمام ثروت جهان را بگیرید و به طور مساوی بین مردم جهان تقسیم کنید، در عرض کمتر از ده سال و حتی شاید 5 سال،ثروتمندان دوباره ثروتمند خواهند شد و بقیه هم به حال خود باز می‌گردند.

 
 
اما پاسخ این سوالات چیست؟

 

جواب بسیار ساده است. ذهن ثروتمندان برای جذب ثروت برنامه‌ریزی شده است. این ذهن برنامه‌ریزی شده هر جا هم که قرار بگیرد، باز ثروت را جذب خواهد کرد و هیچ محدودیتی را قبول نخواهد کرد.
ذهن ثروتمندان را باورهایی شکل داده است که باعث می‌شود، به طور ناخودآگاه و گاها خودآگاه فرد ثروتمند رفتارهایی را از خود بروز دهد که منتهی به جذب ثروت و فراوانی شود.

 

این یک اصل ثابت شده است: 
«زندگی انسان را باورها و نوع اندیشه‌های او شکل می‌دهند.»

هر چقدر ذهن شما و باورهایی که ضمیرناخودآگاه‌تان را شکل می‌دهند باورهای ثروت آفرین‌تری باشند، قدرت شما در تولید ثروت بیشتر خواهد بود.

 

نوع تفکر و ساختار ضمیر ناخودآگاه افراد عادی به گونه‌ای است که اساسا منجر به تولید ثروت نمی‌شود، حتی اگر شب و روز هم تلاش کنند. در حالی که بعضی از ثروتمندان روزانه حتی به اندازه‌ی یک روز کاری هم فعالیت نمی‌کنند ولی چون باورهایی دارند که ضمیرناخودآگاه‌شان را ثروتمند طراحی کرده است، به راحتی تولید ثروت می‌کنند.
ذهن ثروتمندان بر پایه‌ای استوار شده است که اساسا تولید کننده‌ی فرصت‌هایی پولساز است.



باورهای محدودکننده‌ی ثروت چه باورهایی هستند؟

بسیاری از ما درباره‌ی ثروت باورهایی محدود کننده داریم. باورهایی که اصلا اجازه نمی‌دهند ما به ثروتمند بودن بیاندیشیم. باورهایی که باعث می‌شوند حتی هنگامی که می‌خواهیم به سوی ثروت حرکت کنیم اجازه‌ی حرکت به ما را نمی‌دهند. ما این باورها را داریم و همان طور فکر می‌کنیم.

تعداد بسیار زیادی از این محدودیت‌ها درست نیستند و ما می‌توانیم با اراده خودمان این محدودیت‌های فکری را برداریم. تا زمانی که با این محدودیت‌ها فکر می‌کنیم، تولید ثروت‌مان هم محدود است. چون آن افکار همان نتایج را در پی دارند. باید به گونه‌ای جدید فکر کنیم تا نتایج جدیدی هم بگیریم.

باورها و افکار قدرت زیادی دارند. افکار ما احساساتمان را می سازند. احساسات، رفتار ما را رقم می‌زنند و رفتار ما نتایج را به وجود می‌آورد. این مکانیسمِ خلق هر چیزی در زندگی ماست. هر فرآیند خلاقه‌ای از افکار و باورها آغاز می‌شود. نتایجی که در زندگی به‌دست آورده‌ایم در واقع نمایانگر افکار و باورهای غالب در ذهن ماست. پس برای تغییر نتایج باید باورهایی را که علت آن نتایج بوده‌اند تغییر دهیم.برخی باورها به پول و ثروت سرشار منتهی می‌شوند و برخی دیگر به بی‌پولی و فقر.

تی. هارو اکر در کتاب «اسرار ذهن ثروتمند» هفده باوری را که بین فقرا و ثروتمندان تمایز ایجاد می‌کند مطرح کرده است. این نوشته یک مقایسه میان آدم‌های فقیر و ثروتمند نیست بلکه فقط به مقایس? باورهایی که منجر به فقر یا ثروت می‌شود، می‌پردازد. زمانی درجایی دو جمله قابل تامل در مورد فقر و فقرا خوانده بودم:

 

فقرا را دوست بدار اما از فقر بیزار باش.


بهترین کاری که برای فقرا می‌توانید بکنید این است که سعی کنید یکی از آنها نباشید.


 

باورهای ثروتمند شدن چیست؟؟

این باورها ممکن است ساده به نظر برسند اما وقتی در ذهن ناخودآگاه ما تثبیت شوند قدرت معجزه‌آسایی پیدا می‌کنند. باهم این باورها را مرور می‌کنیم:

1-آدم‌های ثروتمند معتقدند: من، زندگی خویش را خودم می‌سازم.
آدم های فقیر معتقدند: زندگی برای من تصادفی پیش می‌آید.

اگر طالب به‌دست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مسئله که عنان زندگی و به‌ویژه فرمان وضعیت مالی زندگی در دستان خود شما قرار دارد، خیلی مهم است. آیا به این مسئله دقت کرده‌اید که معمولاً این آدم‌های فقیر و بی‌پول هستند که بخت خود را در قرعه‌کشی‌ها می‌آزمایند؟ آن‌ها در واقع به این اعتقاددارند که پول از طریق شانس و افتادن قرعه به نامشان به آن‌ها می‌رسد.


 

2-آدم‌های ثروتمند با پول، باهدف برنده شدن بازی می‌کنند.
آدم‌های فقیر با پول، باهدف بازنده نشدن بازی می‌کنند.

اولین هدف بیشتر آدم‌ها از بازی با پول به‌جای به وجود آوردن ثروت و برکت، زنده ماندن و امنیت خاطر است. هدف آدم‌هایی که به معنای واقعیثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیروبرکت زیاد است، نه به مقدار کم، بلکه مقدار زیادی از پول، ثروت و برکت.


3-آدم‌های ثروتمند متعهد به ثروتمند شدن هستند.
آدم‌های فقیر آرزومند ثروتمند شدن هستند.


4-ثروتمندان بزرگ می‌اندیشند.
فقرا محدود می‌اندیشند.

بیشتر مردم در بازی زندگی، بازی کوچک را انتخاب می‌کنند. چرا؟ اول به خاطر ترس. آن‌ها شکست را با مرگ برابر می‌بینند و حتی از موفقیت بیشتر، گریزانند. دوم اینکه آن‌ها به خاطر احساس کوچکی که می‌کنند، بازی کوچک را انتخاب می‌کنند. آن‌ها احساس بی‌لیاقتی می‌کنند و این احساس را در خود ندارند که به‌اندازه کافی خوب و مهم هستند، تا تفاوتی واقعی را در زندگی خود و دیگران ایجاد کنند.

زندگی کوتاه‌تر از آن است که کوچک باشیم. دیزرائیلی


5-آدم‌های ثروتمند بر روی فرصت‌ها تمرکز می‌کنند.
آدم‌های فقیر بر روی موانع تمرکز می‌کنند.


6-آدم‌های ثروتمند، آدم‌های ثروتمند و موفق را ستایش می‌کنند.
آدم‌های فقیر، از آدم‌های ثروتمند بیزار و متنفرند.

اجازه بدهید واضح بگویم: نود و هشت درصد از مردان و زنان ثروتمند، انسان‌های شریفی هستند و به همین دلیل است که ثروتمند هستند. به همین دلیل است که آن‌ها به پول اعتماد دارند و به همین دلیل است که آن‌ها شرکت‌‌‌های بزرگی را تشکیل داده و زمینه اشتغال هزاران نفر را فراهم کرده‌اند.پول قدرت می‌آورد و شما باید آن را به‌دست آورید! باید. چون اگر آدم خوبی باشید، با داشتن آن، کارهای خوب بیشتری می‌توانید انجام دهید.


7-آدم‌های ثروتمند با آدم های مثبت و موفق معاشرت می‌کنند.
آدم‌های فقیر با آدم‌های منفی و یا شکست‌خورده معاشرت می‌کنند.

افراد موفق به افراد موفق دیگر نگاه می‌کنند، تا در خودشان ایجاد انگیزه کنند. آدم‌های ثروتمند از اینکه دیگران در موفقیت پیش‌قدم شده‌اند خوشحال‌اند، چون می‌توانند اکنون 
و بر اساس تجارب آن‌ها، طرحی را برای خود بریزند که دستیابی آن‌ها را به موفقیت آسان‌تر می‌نماید.


8-آدم‌های ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود و ارزش‌هایشان هستند.
آدم‌های فقیر اشتیاقی به تبلیغ ندارند.

تنفر از تبلیغ کردن یکی از بزرگ‌ترین موانع بر سر راه موفقیت است. افرادی که در رابطه با تبلیغ کردن از خودشان مشکل‌دارند، معمولاً ورشکسته هستند. اگر مردم از کالا، خدمات یا توانایی‌های شما بی‌خبر باشند طبیعی است که سراغ شما نخواهند آمد.


9-آدم‌های ثروتمند از مشکلات خودشان بزرگ‌تر هستند.
آدم‌های فقیر از مشکلات خود کوچک‌تر هستند.

اگر در زندگی مشکل بزرگی دارید، معنی آن این است که شما شخص کوچکی هستید. دنیای بیرون شما دقیقاً انعکاسی از دنیای درون شماست. اگر می‌خواهید که تغییری همیشگی در خود بدهید دست از تمرکز کردن روی انداز? مشکل برداشته و به‌جای آن تمرکز کردن روی اندازه خودتان را شروع کنید! بزرگی شما به انداز? بزرگی رویاهای شماست.

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/7/14:: 5:23 عصر     |     () نظر


چگونه  هدف گذاری کنیم در زندگی

 چرا با وجود قدرت نامحدود و بسیار عظیم درونی انسان، درصد کمی از افراد از نعمت خوشبختی، سلامتی،شادکامی، آرامش، ثروت و … بهره مند هستند؟ 

چرا گروه بسیار کثیری از افراد جوامع، این همه احساس یاس، ناکامی، عدم موفقیت، بیماری و … کرده و در نظرشان هیچ چاره و راهی برای حل مشکلاتشان وجود ندارد؟ و اصولا در موفقیت ، شادکامی و خوشبختی انسانها ، عواملی چون ‹‹ ثروت››،‹‹ملیت و نژاد››، ‹‹سطح تحصیلات››،‹‹جنسیت››،‹‹مذهب››،‹‹ضریب هوشی›› و … چه نقشی بازی کرده و چقدر موثرند؟ 

آیا شایسته ترین و باهوش ترین انسانها لزوما آدم های موفقی به حساب می آ یند یا نه؟ در نهایت ‹‹ هدف ›› چه نقشی در زندگی انسان بازی میکند؟


 

نتایج حاصله ار اطلاعات و آمارهای به دست آمده در کشورهای مختلف و جوامع متعدد، نشان می دهد که تعیین اهداف شفاف، معین و پایدار، مهم ترین عامل موفقیت انسانها به حساب می آید. در حدود 3 درصد افراد مختلف جوامع، دارای اهداف مشخص ، پایدار و شفاف هستند، و برای رسیدن به اهداف خود، برنامه ریزی مشخص و دقیق داشته و مصمم هستند که با تلاش و سخت کوشی فراوان با مداومت در پایداری و مقاومت در برابر مشکلات، به موفقیتهای شایان توجه، برسند. 

97 درصد بقیه افراد هر جامعه ، دارای افکار، اهداف، رویاها و آرزوهای پراکنده، مبهم، غیر شفاف،و ناپیوسته بوده و همجنین فاقد برنامه ریزی دقیق و عملی برای رسیدن به اهداف پراکنده و مبهم خود هستند. در یک بررسی دقیق 20 ساله دانشگاهی، نتایج حاصله نشان میدهد که راندمان حاصله از عملکرد گروه 3 درصدی در تمامی موارد و موضوعات بررسی شده، از مجموع عملکرد 97 درصدی ، بیشتر بوده است. 


به علاوه همین افراد 3 درصدی، خیلی بیشتر از تک تک افراد 97 درصدی، از توانمندی درونی خود استفاده مینموده اند. افراد 3 درصدی هدفمند، در مقایسه با 97 درصدی غیر هدفمند، از احساس رضایت ، خوشبختی، خوشبینی، سلامت جسمی و روحی بسیار بالایی برخوردار بوده اند… افراد این گروه از نیروی تجسم و تصور خود، بیشتر بهره برداری کرده و میل و اشتیاق فراوان به آنچه میخواستند، داشته و میدانستند که به کجا میروند و فکر میکردند که، همه مشکلات و مسائل دنیا قابل حل هستند، و با این تفکر، به جنگ مشکلات و نارسایی ها میرفتند و بر آنها، غلبه میکردند. 

 

 

هدف گذاری در زندگی

اینان از قدرت تصمیم گیری سریع و به موقع برخوردار بوده اند و با شکار لحظه ها و موقعیتها و اندیشیدن به پیروزی ، فرصتها را به دانایی، توانایی، ثروت و خوشبختی بیشتر، تبدیل میکردند…اینان بر اندیشه و تفکر خود حاکم بوده و از قدرت ذهنی و توانمندی های درونی خود، خیلی بیشتر از دیگران استفاده میکردند. 

اینان شکست و عدم موفقیت را فقط به عنوان تجربه جدید، قبول داشتند و نتایج مثبتی را از آن برداشت میکردند، حتی در بدترین شرایط هم، امید بهموفقیت و پیروزی را از دست نمیداند.جالب است که بدانیم که افراد موفق و هدفمند 3 در صدی، از ظرفیت و هوش خاص و خیلی بالا هم برخوردار نبودند. 


با توجه به مراتب بالا، تلاش پشتکار مداوم در جهت رسیدن به اهداف، مهمترین عامل تشکیل دهنده کیفیت زندگی است. 

 

بزرگترین پاداشها به کسانی تعلق میگیرد که برای رسیدن به اهداف، دست از تلاش بی وقفه خود، برنداشته و وظایف و کارهای مربوطه را با عشق، شور و شوق و اشتیاق انجام میدهند و میدانند هیچ شاهکاری و هیچ عظمتی بدون هدف بزرگ و بدون عشق و علاقه شدید، بوجود نمی آید؛ بعلاوه، با مقاومت در برابر مشکلات، استعدادهای انسانی شکوفا شده، توانمندی هایش بیشتر میگردد.

 

اهمیت و ضرورت هدف گذاری

 

مهمترین عامل ، در کسب هر موفقیتی ، تدوین و مشخص کردن دقیق اهداف می باشد. هدف گذاری مهمترین عامل حرکت و خلق آینده است ، هدف ها هستند که مقصد و مسیر زندگی فردی و سازمانی را روشن می کنند.

 

هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است . تلاشی ارزشمند است که معطوف به هدف باشد، تلاش بی هدف پرتاب تیر در تاریکی است یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد و سازمانها در تدوین اهداف می باشد . آنهایی که رویایی در ذهن و هدفی بر روی کاغذ نداشته باشند مقصدشان ناکجا آباد خواهد بود .

یکی از مهارت هایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.اهداف کلی ، کیفی و مبهم قابلیت اندازه گیری و اثر بخشی نخواهد داشت .

 

 

مقاله مرتبط:هدف گذاری سازمانی

 

فرایند هدف گذاری :

اهداف از ماموریت ها و چشم اندازها نشئت می گیرند و بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد :


*  در حال حاضر ،کجا هستیم ؟
*  به کجا می خواهیم برویم ؟
* برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟


برای هدف گذاری اطلاع ازماموریت ها چشم انداز و وظایف سازمان ها لازم و ضروری است . اهداف باید در تحقق ماموریت و وظایف سازمانی باشد .

وقتی که اهداف مشخص شدند برای چگونگی رسیدن به اهداف باید طرح ها و برنامه هایی تدوین گردیده ولیست کلیه فعالیت هایی که منجر به تحقق اهداف می شوند را مشخص نمود و پس از اجرای برنامه ها و فعالیتها باید نتایج و دستاوردها با اهداف مقایسه شوند تا اصلاحات لازم در اهداف ، برنامه ها و فعالیت ها به عمل آید .


 

چگونه هدف گذاری کنیم؟"

1- اهدافی انتخاب کنید که موجب انگیزش برای شما شوند

موجب انگیزش شدن به این معنا است که هدف انتخابی برای شما مهم باشد و ارزش قابل توجهی برای دستیابی به آن وجود داشته باشد. اگر علاقه ای به نتیجه آن نداشته باشید یا ارتباطی با آینده شما نداشته باشند، احتمال سعی و تلاش برای دستیابی به آن برای شما کم است.

 

اهداف

 

در غیر این صورت اهداف بسیار زیادی که مرتبط با شما و آینده شما است انتخاب می کنید و درنهایت زمان لازم برای رسیدگی به آن در اختیار ندارید و ازآنجایی که برای دستیابی به اهداف نیاز به تمرکز دارید، پس شانس موفقیت شما در رابطه با آن کاهش می یابد که در ادامه پیامدهای روانی دیگری هم برای شما ایجاد می کند.

 

 

مقاله مرتبط: تکنیک های مدیریت زمان در زندگی

 

2- اهداف خود را بر روی کاغذ بنویسید

عمل فیزیکی نوشتن یک هدف بر روی کاغذ موجب واقعی و ملموس شدن آن می شود. به عبارتی شما دیگر هیچ عذر و بهانه ای برای فراموش کردن آن ندارید. سعی کنید در زمان نوشتن یک هدف بجای استفاده از فعل "دوست دارم? یا ? شاید? از فعل "خواهم? استفاده کنید. مثلا "امسال هزینه های عملیاتی خودم را 10 درصد کاهش می دهم? و نه اینکه "دوست دارم امسال هزینه های عملیاتی خودم را 10 درصد کاهش دهم.?

پس  از نوشتن اهداف ، انسان نسبت به آنها تعهد پیدا میکند. بدینگونه که با نوشتن اهداف و تعیین جزئیات آنها و تکرار آنها در ذهن ، ایمان به آن اهداف در ذهن ما به وجود آمده و با ایمان آوردن به اهداف خود در ما نیروی درونی و انگیزه جهت رسیدن به آن ایجاد میشود "تواناییهای یک فرد بی هدف همچون قدرت بمب اتم در دست یک کودک بی اطلاع می باشد" 

 

 

مقاله مرتبط: موفقیت چیست؟

 

قوانین نوشتن اهداف:


1- اهداف باید با بیشترین جزئیات و مشخصات نوشته شود.

2- زمانبندی و تعیین اهداف به کوتاه مدت و بلند مدت: با این کار هنگام رسیدن به اهداف کوتاه مدت احساس میکنیم که مسیر طی شده درست است و انگیزه و انرژی ادامه مسیر افزایش پیدا میکند.

3- قانون 50-50 در نوشتن اهداف رعایت شود (نه آنقدر کوچک و بی ارزش و نه آنقدر بزرگ و دست نیافتنی)

4- سعی کنیم که در اهداف خود ، دیگران را نیز سهیم کنیم.  مثلا به کسی صد در صد قول دهیم که تا 6 ماه دیگر برای او ماشین و یا وسیله خاصی را تهیه خواهیم کرد. ادیسون قبل از هر اختراع قول آن را در یک زمان مشخص به مردم می داد.

 

نکته: هنگام نوشتن اهداف باید روی آنها تمرکز و فوکوس کرد و از پرداختن به مسائل غیر مرتبط پرهیز کنیم.

فواید دیگری از نوشتن اهداف :

- اهداف به زندگی جهت میدهند .
- قابلیت زمانبندی پیدا می کند .
- هزینه رسیدن به آنها را میتوان تخمین زد .
- موانع احتمالی را میتوان حدس زد و برطرف کرد.
- بهترین مسیر برای رسیدن به هدف کشف میشود .
- نیرو و انگیزه درونی بسیار قوی جهت حرکت به سمت هدف در انسان ایجاد میشود.

 


 

3- بزرگ فکر کنید

به خودتان اجازه دهید آرزوهای بزرگ داشته باشید و ریسک های بزرگ انجام دهید. اگر می دانستید موفقیت تضمین شده است، به دنبال چه چیزی می رفتید؟ اگر می توانستید توضیحی از شخصیت و نقش تان در زندگی بنویسید و این می توانست هر نوشته ای باشد، برای خودتان چه عواملی را یادداشت می کردید؟ آرزوهای پنهان شما چیست؟ چه کارهایی را همیشه می خواسته اید انجام دهید، داشته باشید و تجربه کنید، ولی از انجام آنها خیلی ترسیده اید؟

هدف بزرگ و جسورانه شما چیست؟ چیزی که حتی فکرکردن به آن باعث می شود زندگی تان شیرین تر به نظر آید؟

اگر انتظارات کوچک داشته باشید، نتایج کوچک هم خواهید گرفت.

« خطر بزرگ برای ما این نیست که اهداف ما خیلی بزرگ هستند و آن ها را از دست می دهیم، بلکه این است که اهداف مان خیلی کوچک هستند و ما به آن ها می رسیم.»

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/7/14:: 5:21 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5