چرا با وجود قدرت نامحدود و بسیار عظیم درونی انسان، درصد کمی از افراد از نعمت خوشبختی، سلامتی،شادکامی، آرامش، ثروت و … بهره مند هستند؟
چرا گروه بسیار کثیری از افراد جوامع، این همه احساس یاس، ناکامی، عدم موفقیت، بیماری و … کرده و در نظرشان هیچ چاره و راهی برای حل مشکلاتشان وجود ندارد؟ و اصولا در موفقیت ، شادکامی و خوشبختی انسانها ، عواملی چون ‹‹ ثروت››،‹‹ملیت و نژاد››، ‹‹سطح تحصیلات››،‹‹جنسیت››،‹‹مذهب››،‹‹ضریب هوشی›› و … چه نقشی بازی کرده و چقدر موثرند؟
آیا شایسته ترین و باهوش ترین انسانها لزوما آدم های موفقی به حساب می آ یند یا نه؟ در نهایت ‹‹ هدف ›› چه نقشی در زندگی انسان بازی میکند؟
نتایج حاصله ار اطلاعات و آمارهای به دست آمده در کشورهای مختلف و جوامع متعدد، نشان می دهد که تعیین اهداف شفاف، معین و پایدار، مهم ترین عامل موفقیت انسانها به حساب می آید. در حدود 3 درصد افراد مختلف جوامع، دارای اهداف مشخص ، پایدار و شفاف هستند، و برای رسیدن به اهداف خود، برنامه ریزی مشخص و دقیق داشته و مصمم هستند که با تلاش و سخت کوشی فراوان با مداومت در پایداری و مقاومت در برابر مشکلات، به موفقیتهای شایان توجه، برسند.
97 درصد بقیه افراد هر جامعه ، دارای افکار، اهداف، رویاها و آرزوهای پراکنده، مبهم، غیر شفاف،و ناپیوسته بوده و همجنین فاقد برنامه ریزی دقیق و عملی برای رسیدن به اهداف پراکنده و مبهم خود هستند. در یک بررسی دقیق 20 ساله دانشگاهی، نتایج حاصله نشان میدهد که راندمان حاصله از عملکرد گروه 3 درصدی در تمامی موارد و موضوعات بررسی شده، از مجموع عملکرد 97 درصدی ، بیشتر بوده است.
به علاوه همین افراد 3 درصدی، خیلی بیشتر از تک تک افراد 97 درصدی، از توانمندی درونی خود استفاده مینموده اند. افراد 3 درصدی هدفمند، در مقایسه با 97 درصدی غیر هدفمند، از احساس رضایت ، خوشبختی، خوشبینی، سلامت جسمی و روحی بسیار بالایی برخوردار بوده اند… افراد این گروه از نیروی تجسم و تصور خود، بیشتر بهره برداری کرده و میل و اشتیاق فراوان به آنچه میخواستند، داشته و میدانستند که به کجا میروند و فکر میکردند که، همه مشکلات و مسائل دنیا قابل حل هستند، و با این تفکر، به جنگ مشکلات و نارسایی ها میرفتند و بر آنها، غلبه میکردند.
اینان از قدرت تصمیم گیری سریع و به موقع برخوردار بوده اند و با شکار لحظه ها و موقعیتها و اندیشیدن به پیروزی ، فرصتها را به دانایی، توانایی، ثروت و خوشبختی بیشتر، تبدیل میکردند…اینان بر اندیشه و تفکر خود حاکم بوده و از قدرت ذهنی و توانمندی های درونی خود، خیلی بیشتر از دیگران استفاده میکردند.
اینان شکست و عدم موفقیت را فقط به عنوان تجربه جدید، قبول داشتند و نتایج مثبتی را از آن برداشت میکردند، حتی در بدترین شرایط هم، امید بهموفقیت و پیروزی را از دست نمیداند.جالب است که بدانیم که افراد موفق و هدفمند 3 در صدی، از ظرفیت و هوش خاص و خیلی بالا هم برخوردار نبودند.
با توجه به مراتب بالا، تلاش پشتکار مداوم در جهت رسیدن به اهداف، مهمترین عامل تشکیل دهنده کیفیت زندگی است.
هدف گذاری به مثابه ترسیم جاده ای برای آینده است . تلاشی ارزشمند است که معطوف به هدف باشد، تلاش بی هدف پرتاب تیر در تاریکی است یکی از موانع بسیار مهم موفقیت و کامیابی ، ناتوانی افراد و سازمانها در تدوین اهداف می باشد . آنهایی که رویایی در ذهن و هدفی بر روی کاغذ نداشته باشند مقصدشان ناکجا آباد خواهد بود .
یکی از مهارت هایی که مدیران و کارکنان باید در خود تقویت نمایند ، مهارت هدف گذاری است.اهداف کلی ، کیفی و مبهم قابلیت اندازه گیری و اثر بخشی نخواهد داشت .
مقاله مرتبط:هدف گذاری سازمانی
اهداف از ماموریت ها و چشم اندازها نشئت می گیرند و بستگی به جواب سه سئوال ذیل دارد :
* در حال حاضر ،کجا هستیم ؟
* به کجا می خواهیم برویم ؟
* برای رسیدن به هدف چه باید بکنیم؟
برای هدف گذاری اطلاع ازماموریت ها چشم انداز و وظایف سازمان ها لازم و ضروری است . اهداف باید در تحقق ماموریت و وظایف سازمانی باشد .
وقتی که اهداف مشخص شدند برای چگونگی رسیدن به اهداف باید طرح ها و برنامه هایی تدوین گردیده ولیست کلیه فعالیت هایی که منجر به تحقق اهداف می شوند را مشخص نمود و پس از اجرای برنامه ها و فعالیتها باید نتایج و دستاوردها با اهداف مقایسه شوند تا اصلاحات لازم در اهداف ، برنامه ها و فعالیت ها به عمل آید .
موجب انگیزش شدن به این معنا است که هدف انتخابی برای شما مهم باشد و ارزش قابل توجهی برای دستیابی به آن وجود داشته باشد. اگر علاقه ای به نتیجه آن نداشته باشید یا ارتباطی با آینده شما نداشته باشند، احتمال سعی و تلاش برای دستیابی به آن برای شما کم است.
در غیر این صورت اهداف بسیار زیادی که مرتبط با شما و آینده شما است انتخاب می کنید و درنهایت زمان لازم برای رسیدگی به آن در اختیار ندارید و ازآنجایی که برای دستیابی به اهداف نیاز به تمرکز دارید، پس شانس موفقیت شما در رابطه با آن کاهش می یابد که در ادامه پیامدهای روانی دیگری هم برای شما ایجاد می کند.
مقاله مرتبط: تکنیک های مدیریت زمان در زندگی
عمل فیزیکی نوشتن یک هدف بر روی کاغذ موجب واقعی و ملموس شدن آن می شود. به عبارتی شما دیگر هیچ عذر و بهانه ای برای فراموش کردن آن ندارید. سعی کنید در زمان نوشتن یک هدف بجای استفاده از فعل "دوست دارم? یا ? شاید? از فعل "خواهم? استفاده کنید. مثلا "امسال هزینه های عملیاتی خودم را 10 درصد کاهش می دهم? و نه اینکه "دوست دارم امسال هزینه های عملیاتی خودم را 10 درصد کاهش دهم.?
پس از نوشتن اهداف ، انسان نسبت به آنها تعهد پیدا میکند. بدینگونه که با نوشتن اهداف و تعیین جزئیات آنها و تکرار آنها در ذهن ، ایمان به آن اهداف در ذهن ما به وجود آمده و با ایمان آوردن به اهداف خود در ما نیروی درونی و انگیزه جهت رسیدن به آن ایجاد میشود "تواناییهای یک فرد بی هدف همچون قدرت بمب اتم در دست یک کودک بی اطلاع می باشد"
مقاله مرتبط: موفقیت چیست؟
1- اهداف باید با بیشترین جزئیات و مشخصات نوشته شود.
2- زمانبندی و تعیین اهداف به کوتاه مدت و بلند مدت: با این کار هنگام رسیدن به اهداف کوتاه مدت احساس میکنیم که مسیر طی شده درست است و انگیزه و انرژی ادامه مسیر افزایش پیدا میکند.
3- قانون 50-50 در نوشتن اهداف رعایت شود (نه آنقدر کوچک و بی ارزش و نه آنقدر بزرگ و دست نیافتنی)
4- سعی کنیم که در اهداف خود ، دیگران را نیز سهیم کنیم. مثلا به کسی صد در صد قول دهیم که تا 6 ماه دیگر برای او ماشین و یا وسیله خاصی را تهیه خواهیم کرد. ادیسون قبل از هر اختراع قول آن را در یک زمان مشخص به مردم می داد.
نکته: هنگام نوشتن اهداف باید روی آنها تمرکز و فوکوس کرد و از پرداختن به مسائل غیر مرتبط پرهیز کنیم.
فواید دیگری از نوشتن اهداف :
به خودتان اجازه دهید آرزوهای بزرگ داشته باشید و ریسک های بزرگ انجام دهید. اگر می دانستید موفقیت تضمین شده است، به دنبال چه چیزی می رفتید؟ اگر می توانستید توضیحی از شخصیت و نقش تان در زندگی بنویسید و این می توانست هر نوشته ای باشد، برای خودتان چه عواملی را یادداشت می کردید؟ آرزوهای پنهان شما چیست؟ چه کارهایی را همیشه می خواسته اید انجام دهید، داشته باشید و تجربه کنید، ولی از انجام آنها خیلی ترسیده اید؟
هدف بزرگ و جسورانه شما چیست؟ چیزی که حتی فکرکردن به آن باعث می شود زندگی تان شیرین تر به نظر آید؟
اگر انتظارات کوچک داشته باشید، نتایج کوچک هم خواهید گرفت.
« خطر بزرگ برای ما این نیست که اهداف ما خیلی بزرگ هستند و آن ها را از دست می دهیم، بلکه این است که اهداف مان خیلی کوچک هستند و ما به آن ها می رسیم.»
کلمات کلیدی:
چشم زخم گونه ای از بدخواهی است به گونه ای که در بسیاری از فرهنگ ها این عقیده وجود دارد که فرد شور چشم می تواند عامل بدشانسی یا صدمه به دیگرانی که با مورد نفرت یا دشمنی اویند گردد. این عمل چشم زدن یا نظر زدن نامیده می شود و در مقابله با آن طلسم هایی ابداع شده است که نظرقربانی خوانده می شوند. این اصطلاح اشاره بر این دارد که صدمات و بداقبالی های وارده از طریق نگاه دشمنانه یا بدخواهانه به دیگران وارد می گردد.
خداوند در قرآن می فرماید:«وَ إِنْ یَکادُ الَّذینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»[1]
و کافران چون قرآن را شنیدند نزدیک بود که تو را با چشمان خود به سر درآورند و میگویند که او دیوانه است.
بسیاری از مردم معتقدند در بعضی از چشمها اثر مخصوصی است که وقتی از روی اعجاب به چیزی بنگرند ممکن است آن را از بین ببرد، یا درهم بشکند، و اگر انسان است بیمار یا دیوانه کند.
این مساله از نظر عقلی امر محالی نیست، چه اینکه بسیاری از دانشمندان امروز معتقدند در بعضی از چشم ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته شده که کارایی زیادی دارد، حتی با تمرین و ممارست میتوان آن را پرورش داد، خواب مغناطیسی از طریق همین نیروی مغناطیسی چشمها است. بسیاری نقل میکنند که با چشم خود، افرادی را دیده اند که دارای این نیروی مرموز چشم بوده اند، و افراد یا حیوانات یا اشیایی را از طریق چشم زدن از کار انداخته اند.
لذا نه تنها نباید اصراری در انکار این امور داشت باید امکان وجود آن را از نظر عقل و علم پذیرفت. در روایات اسلامی نیز تعبیرات مختلفی دیده میشود که وجود چنین امری را اجمالا تایید میکند.
در حدیثی میخوانیم که" اسماء بنت عمیس" خدمت پیامبر (ص) عرض کرد: گاه به فرزندان جعفر چشم میزنند، آیا" رقیه" ای برای آنها بگیرم (منظور از" رقیه" دعاهایی است که مینویسند و افراد برای جلوگیری از چشم زخم با خود نگه میدارند و آن را تعویذ نیز میگویند).
مقاله مرتبط: ترجمه 31 نهج البلاغه
پیامبر (ص) فرمود: نعم، فلو کان شیء یسبق القدر لسبقه العین " آری، مانعی ندارد، اگر چیزی میتوانست بر قضا و قدر پیشی گیرد چشم زدن بود"!
و در حدیث دیگری آمده است که امیر مؤمنان (ع) فرمود: پیامبر برای امام حسن و امام حسین" رقیه" گرفت، و این دعا را خواند: اعیذکما بکلمات التامة و اسماء اللَّه الحسنی کلها عامة، من شر السامة و الهامة، و من شر کل عین لامة، و من شر حاسد اذا حسد "شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی، و هر چشم بد، و حسود آن گاه که حسد ورزد میسپارم، سپس پیامبر (ص) نگاهی به ما کرد و فرمود:" این چنین حضرت ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود"
در نهج البلاغه نیز آمده است: العین حق و الرقی حق "چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است" ذکر این نکته لازم است که هیچ مانعی ندارد این دعاها و توسل ها به فرمان خداوند جلو تاثیر نیروی مرموز مغناطیسی چشم ها را بگیرد همانگونه که دعاها در بسیاری از عوامل مخرب دیگر اثر میگذارد و آنها را به فرمان خدا خنثی میکند.
اما علاوه بر دعا در دفع آن موارد دیگری نیز ذکر شده همانطور که در صحیفه رضا: تا امام ششم (ع) فرمود: صله ارحام و خلق خوش فزونی در عمرها است. و نیز در کافی: به سندش تا امام باقر (ع) که صله ارحام اعمال را پاک کند و بلا را دفع کند و اموال را افزاید، و عمر را دراز کند، و روزی را فراوان سازد، و دوستی در خاندان اندازد. و نیز حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: باز داشتن خود را از بدی، و دوری از شرور به منزله صدقه است (صدقه بر طبق اخبار باعث طول عمر و دفع آفات و بلیات و سبب برکت مال و وسعت رزق و دیگر آثار است، ترک شر و دوری از بدیها و دیگر معاصی مانند صدقه است در ثمرات مذکوره و غیر آن ثمرات از فوائد صدقه دادن، و خلاصه سبب آسایش خود و مردم است)
مقاله مرتبط: قوانین موفقیت از دیدگاه اسلام و قرآن
ساده ترین دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که پیغمبر(صلی الله علیه وآله) این سوره ها را برای امام حسن و امام حسین به عنوان تعویذ قرائت می کرد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود است :اگر کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار بگویید:ماشاء الله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. در برخی روایات گفته می شود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.
البته نباید از این امر غافل شد که زیاده گویی ها در این مسئله بسیار است. در بین توده مردم برخی از این مباحث با خرافات عجین و موجب شده برخی اصل آن را هم انکار کنند.
اسفند دود کردن و استفاده از مهره های آبی برای دور کردن چشم زخم مبنای روایی ندارد، موضوعاتی است که توسط مردم به بحث اضافه شده است. همان طور که در احادیث و روایات آمده اصل تأثیر دعا برای دفع چشم زخم قابل انکار نیست، اما باز کردن دکانی برای نوشتن دعا و ادعای دعانویسی به هیچ وجه قابل قبول نیست، میدان دادن به این افراد نیز گناه محسوب می شود.
از دیگر روش هایی که قرآن در همین آیه بدان اشاره می کند پرهیز از کسانی است که دارای این قدرت هستند و نیز استفاده از شیوه هایی است که زمینه های چشم زخم را فراهم نمی آورد. ظاهر نشدن در برابر شور چشمان یکی از این راه هاست.
مقاله مرتبط: روش قران در روان درمانی
باور به چشم زخم و اینکه در یک جمع یک نفر چشمش شور است، هنوز هم بر اساس باور به فرهنگ قدیم در بین افراد وجود دارد.: در مراکز علمی و آکادمی بر اساس تحقیقات انجام شده به هیچ عنوان چشم زخم به رسمیت شمرده نمیشود. به طورکلی این امر غیرعلمی است و روانشناسان و پزشکان نیز اعتقادی به این قضیه ندارند.
توجه مردم به چشم زخم دلیلی بر صحت و سقم این قضیه نیست. در طول تاریخ مردم جوامع بر عوامل گوناگونی معتقد بوده و هستند، اما هنوز درستی این قضیه به اثبات نرسیده است. این روانشناس درباره وجود انرژی در بین برخی افراد و انتقال آن به دیگران میگوید: در اصل این امور ریشه در خرافات دارد، اما مطالعه این امر صرفا از بعد روانشناسی از این بخش ارزشمند است که بتوان تاثیر باورهای نادرست قدیمی روی رفتار و روابط اجتماعی را مورد بررسی قرار داد.
معمولا در بین گروههای عدیده محدودی با عنوان افراد چشم شور شناسایی میشوند و در موقعیتهای مختلف سعی در دوری از آنها میشود یا به اشکال مختلف چشمزخمی آنها کنترل میشود. این امر برای افراد میتواند مضراتی همچون هراس از جامعه را به همراه داشته باشد.
برای مثال در گذشته افراد معروف به چشم شور در بین گروهها همیشه مورد اتهام و برخوردهای توهینآمیز قرار میگرفتند و دیگران نیز با به آتش کشیدن مقداری از پارچه لباسشان سعی در خنثی کردن تاثیر چشم زخم بودند. این امر با توهم به این قضیه که با به آتش کشیدن مقداری از لباس فرد تاثیر چشم زخم نیز از بین میرود انجام میشد.
باور به چشم زخم میتواند برای گروههای خاص نتایج نامطلوبی به همراه داشته باشد، آن هم به این دلیل که این افراد به جای یافتن علت واقعی بیماری و دیگر مشکلات از حل مساله عاجز میمانند. بنابراین از لحاظ علمی هیچ اعتقادی به چشم زخم وجود ندارد و باید هر فرد تحصیل کرده با این باور مبارزه کند و اجازه بروز دیگر مشکلات ناشی از این باور غلط را ندهد.
او درباره وجود انرژی در بین برخی افراد میگوید: انرژیها بیشتر در ذهن افراد وجود دارد. برای مثال در مراودات روزمره با مواجه شدن با فردی با چهرهای عبوس خواهید گفت که آن فرد انرژی منفی دارد؛ پس با این تفاسیر هر یک از برداشتها به تجربه و نگرش افراد در ارتباط با دیگران مربوط میشود و پایه علمی ندارد.
کلمات کلیدی:
خودباوری ، اعتماد به نفس یا هرنام دیگری که برای پذیرش از خود، به صورت مثبت بگذاریم نمی توان از اهمیت آن غافل ماند البته نباید خودباوری را با حالاتی مانند خودپسندی یا غرور یکی دانست و به طور قطع تفاوتهای چشمگیری میان این موارد موجود است خودباوری را از یک سو می توان در آموزه های مذهبی، آیات، روایات و کلام معصومین یافت که بر آن تاکید بسیاری شده است به گونه ای که حتی بسیاری از روشنفکران مذهبی بر این باورند که جهان غرب معانی و مفاهیمی از قبیل اعتماد به نفس را از اسلام گرفته است.
از طرف دیگر نیز خودباوری یکی از مفاهیم کلیدی و موکدی در علم روانشناسی به حساب می آید و اهمیت آن به حدی است که تمام رفتار و اعمال انسان بسته به آن بوده و حتی در ترسیم آینده، نیز تاثیر قابل توجهی دارد.
خودباوری چیست و چرا به آن نیاز داریم؟
اگر امروز می بینیم دختران و پسران جوان با لباس ها یا آرایش های عجیب و غریب در جامعه حضور دارند ، یکی از دلایل عمده آن همین عدمخودباوری است. در این مقاله ، به تعریف خودباوری و نقش و اهمیت و جایگاه آن در زندگی فرد می پردازیم. خودباوری بحثی بسیار قابل توجه و فراگیر است که باید مورد توجه همه - اعم از زن و مرد و در هر سن و موقعیتی- قرار گیرد چرا که خودباوری و قضاوت از خود ، قوی ترین احساسی است که بر لحظه لحظه زندگی ما تاثیرگذار خواهد بود که متاسفانه در جوامع امروزی مورد بی توجهی و غفلت قرار گرفته است -مانند زمانی که دررفتار دیگران بدنبال دریافت نگرش از خود و ارزیابی خود هستیم ، یا حتی سوءاستفاده های تبلیغاتی مانند استفاده از القای این عنوان برای فروش بیشتر محصولات آرایشی و... ، که همه نشات گرفته از عدم خودباوری است. اگر امروز می بینیم دختران و پسران جوان با لباس ها یا آرایش های عجیب و غریب در جامعه حضور دارند ، یکی از دلایل عمده آن همین عدم خودباوری است.
در این مقاله ، به تعریف خودباوری و نقش و اهمیت و جایگاه آن در زندگی فرد می پردازیم.
مقاله مرتبط: اعتماد به نفس چیست؟
ممکن است از عشق خانواده ، همسر و فرزندان خود برخوردار باشیم و در عین حال ، خود را دوست نداشته باشیم و به خود عشق نورزیم. ممکن است مورد تحسین دیگران باشیم ولی خود را بی ارزش بپنداریم. ممکن است تصویری از اعتماد به نفس از خود به دیگران نشان دهیم ، درحالیکه پنهانی احساسی از عدم شایستگی ، وجود ما را به لرزه درآورد.
ممکن است بتوانیم انتظارات دیگران را برآورده کنیم ولی برای رفع نیازهای خود ناتوان باشیم و همیشه با وجود همه افتخاراتمان ، احساس ناکامی داشته باشیم. ممکن است مورد ستایش خیلی ها باشیم ولی هر روز صبح با ناامیدی و احساس پوچی از خواب بیدار شویم. متاسفانه باید بگوییم بعضی از افراد مشهور که هواداران زیادی هم دارند ، حتی یک روز را هم بدون مصرف مواد مخدر نمی توانند بگذرانند !خودباوری موفقیت بدون دستیابی بهخودباوری ، احساسی شیاد گونه و مضطربانه بدنبال خواهد داشت که هر آن در انتظار رسوایی است.
تمجید و ستایش دیگران در ما خودباوری ایجاد نمی کند. تحصیل علم ، ازدواج ، پدر ومادر شدن ، دارایی ، کمک کردن به دیگران ، موفقیت های جنسی ، و تحسین حیرت انگیز دیگران نیز هیچکدام قادر نیستند در ما خودباوری ایجاد کنند! ممکن است بطور موقت باعث شوند از خود احساس بهتری داشته باشیم ، یا در موقعیت هایی احساس راحتی بیشتری کنیم ؛ اما راحتی خیال ، خودباوری نیست.
مقاله مرتبط: اعتماد به نفس کاذب چیست؟
برای رسیدن به این هدف از 2 وجه بیرونی و درونی میتوان این موضوع را تحت بررسی قرارداد که در این مورد وجه درونی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است.
اگر بخواهیم از بعد درونی به این موضوع نگاه کنیم باید روند افکار و احساساتمان را تغییر دهیم. فردی موفق است که واقعبین باشد و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرد. برای مثال اگر در جایی مرتکب اشتباه شد آن را قبول کند و در جهت اصلاح آن برآید. چنین شخصی خود را باور دارد و این دلیل موفقیت او است.
وقتی دچار تردید میشوید یک لحظه بایستید و گوش کنید. به آن صدای کوچک منفی در درونتان توجه کنید و ببینید این صدا واقعا صدای کیست؟ صدای والدینتان؟ صدای بچههای زورگوی مدرسه؟ مجموعهای از صداهای متنوع زیاد، مربوط به زمانها و اشخاص مختلف؟ یک چیز مسلم است: این صدای خودانتقادگر درونی در اصل صدای شما نیست. ممکن است خودش را طوری جا زده باشد که فکر کنید هست، ولی این صدا واقعا مربوط به شما نیست.
به خودتان بگویید: این صدای من نیست! بعد آن را به چالش بکشید و به تدریج سعی کنید کاملا آن را نادیده بگیرید.
اشتباهاتت را بپذیر
فردی که تواناییهای خود را باور نداشته باشد به دستاوردهایی که آرزویش را دارد نمیرسد. چنین شخصی واقعبین نیست و به همین دلیل مسئولیت خطاهای خود را نمیپذیرد چون فکر می کند اگر اشتباهات را گردن بگیرد باعث بروز نوعی درد و رنج ذهنی و روانی در خود میشود. به همین دلیل این گروه از افراد ترجیح میدهند برای فرار از واقعیت، دیگران و شرایط بیرونی را تنها دلیل اشتباهاتشان معرفی و با این کار خود را از فشار روانی خلاص کنند.
قدرت های برتر خود را تقویت کنید
قدرتهای فراطبیعی قهرمانهای مشهور را در نظر بگیرید و قبل از این که روزتان را شروع کنید آنها را برای خودتان بنویسید. این قدرتها ممکن است هر چیزی باشند، مثلا سرعت فوقالعاده، توانایی بالا رفتن از دیوار، پرواز کردن، دیدِ اشعهی ایکسی…یا هر چیزی که به ذهنتان رسید. دارید از خودتان میپرسید چرا این کار را به شما پیشنهاد میکنم؟ دلیلش این است که «مجهز کردن» ذهنتان با فکر کردن به این ویژگیهای مثبت واقعا میتواند در رفتارتان مؤثر باشد.
علاوه بر این قدرتهای فوقالعاده، همهی ویژگیهای مثبتی را که به ذهنتان میرسد بنویسد. نه فقط آنهایی که در خودتان میبینید، بلکه هر ویژگیای که به نظرتان مثبت است.
مقاله مرتبط: با این 7راه بمب اعتماد به نفس شوید
اهداف بلندپروازانه داشته باشید.
ممکن است به نظر خیلی کلیشه ای برسد اما به دنبال شغلی که همیشه آرزویش را داشته اید باشید، مهارت سخت و دشواری را بیاموزید که همیشه به دلیل سخت بودن از یادگیری آن صرف نظر کرده اید. حتی اگر در دستیابی به دوردست ترین هدف خود ناکام شوید ، از این تلاش خود قطعا نتایج مثبت بسیاری خواهید گرفت.
یک تصویر قوی ازخودتان بسازید
صرفِ متقاعد کردنِ خودتان به اینکه میتوانید کاری را انجام بدهید برای رسیدن به خودباوری کافی نیست. خودباوریِ حقیقی زمانی به دست میآید که به تدریج بتوانید به درجهای برسید که خودتان را در حال آرامش اجتماعی ببینید؛ در حالی که کاری را که میخواهید شروع کردهاید، کتابی که را میخواستید نوشتهاید و یا هر چیز دیگری را که لازم بوده باور داشته باشید انجام دادهاید و همان آدمی شدهاید که میخواستید.
این عادت را برای خودتان به وجود بیاورید که هر روز چند دقیقه بنشینید و چشمهایتان را ببندید و خودتان را ببینید که با قاطعیت، آرامش و قدرت رفتار میکنید. این تمرین تصویرسازی قوی به این معنی است که شما میتوانید از خودتان یاد بگیرید که چطور اعتماد بهنفس و خودباوری داشته باشید، و طوری عمل کنید که شانس موفقیتتان به حداکثر برسد. تصور کنید دارید خودتان را در تلویزیون میبینید. بعد آن «شما»یی که در تلویزیون است یادتان میدهد که چطور با خودباوری عمل کنید. خواهید دید که هر چه بیشتر این تمرین را تکرار کنید، بیشتر شبیه آن آدمی میشوید که در صفحهی تلویزیون میبینید.
کلمات کلیدی:
هر چیزی روی زمین می بینی، از آن خدای درون توست. پس آنچه را داری و به آن نیاز نداری را ببخش. مال تمام دنیا هر جای دنیا که باشد، از آن خدای توست و برای هر کسی که خرج شود، در واقع در راه خدای توست که خرج می شود.
وقتی دارایی اضافی ات را می بخشی، با انبوهی و فراوانی و برکت چند برابر به سمت تو باز می گردد. پیامبران و مردان بزرگ خدا از تمام این قوانین آگاه بودند که آن چنان سخاوتمند و بخشنده بودند. کل دنیا از آن الوهیت درون توست و در نهایت به روح تو می رسد. تمام آنچه هست، از آن الوهیتدرون توست. هر چه از ازل بوده، مال خدای درون تو بوده و هر چه تا ابد باشد، متعلق به او خواهد بود.
موهبت ها و هدایای بی نظیر زندگی ات را با عزیزانت و با تمام انسان ها تقسیم کن تا آن ها هر روز بیشتر و عظیم تر شوند. با بخشش مالت، صد برابر هر چه را بخشیده ای، دریافت می کنی. با بخشش قسمتی از آن چه داری، دریچه های عظیم سیل آسای نعمت و ثروت بی کران را باز می کنی و هزارها برابر آنچه بخشیده ای، از آسمان ثروت و دولت و شکوه و خوشبختی بر سرت می بارد.
کائنات همواره در پی آن است که خوبی های تو را جبران کند و آن ها را، چندین برابر به سمت تو بازگرداند. کائنات دستور یاری و کمک تو و جبران چند برابر نیکی های تو را از ازل خدا گرفته است. همه چیز به سمت خودت بر می گردد.
هنگامی که با زندگی و آدم هایش مهربان باشی، به دستور خدا طبیعت، عمق مهربانی خود را تقدیم تو می کند. هنگامی که می بخشی،به دستور او، عالم و آدم برای تو، بخشایشگر و سخاوتمند می شوند. هنگامی که دوستشان داری، آنان دیوانه وار در عشقت می سوزند و هنگامی که به آن ها کمک می کنی، تمامی آن ها، مشتاقانه خدمتگزار تو میشوند.
با بخشش به هماهنگی کامل با نیروی خیر الهی درونت می رسی و انرژی الهی درونت را به جوشش در می آوری. با بخشش و فعال کردن نیروهای کیهانی درونت، باعث می شوی رویدادها تغییر کنند.
مقاله مرتبط:تکنیک های تغییر باور ذهنی
با عفو و عشق، نیروهای تو، رویدادها را در چنگال می گیرد و آن ها را قدرتمندانه به سمتی بر می گرداند که تو می خواهی. قدرت بخشش تو، اتفاقات را احاطه می کند و آن ها را تبدیل به دلخواه تو می کند. نیروی بخشش تو، دنیا را می چرخاند و همه وضعیت ها را تبدیل به وضعیتی می کند که تو به آن عشق می ورزی و همه اتفاقات و اوضاع وشرایط در برابر برتری وقدرت سخاوت تو سر تسلیم فرود می آورند.
نیروی عفو، همه انسان ها را تغییر می دهد و آن ها را به گونه ای وارد زندگی ات می کند که سبب رشد و تعالی و خدمت به تو شوند و تمام این نیروها، از قدرت الهی درون خودت سرچشمه می گیرند. او معمار غول پیکر کائنات است.
با بخشش و محبت، اوضاع را تغییر می دهی و موقعیت شرایط را عوض می کنی و اوضاع و شرایط و اتفاقات دلخواه و درست و به جاکه هماهنگ با عشق توست، را به سمت خود می کشانی. وقتی تمام اتفاقات را ببخشی، از آن پس اتفاقاتی را وارد زندگی ات می کنی که مطابق با عشق و علاقه و خواست توست.
هر چه بیشتر به همه چیز عشق بورزی، نیروهای الهی درونت شرایطی را پدید می آورد که همه چیز و همه کس، عشق و علاقه و دلخواه های تو را به نمایش بگذارد و همه چیز همان گونه شود که خواست توست و همه اتفاقات و شرایط خواسته های تو را متجلی کند و دنیا با شادمانی و تسلیم در برابر تو به تو پاسخ دهد.
عشق الهی و بخشش بزرگوارانه تو انسان فرشته صفت زیبا و عروس شادمانی کائنات، همه اوضاع و شرایط را تصحیح می کند و به بهترین و کامل ترین شکل در می آورد و تو همواره شاهد نتایج دلخواه و جالب توجه و رضایت بخش خواهی بود و همه این ایده آل ها و زیبایی ها، با عشق ورزیدن به همه کس و همه چیز و همه جا و همه اتفاقات و رهایی از همه ، به راحتی خود به خود وارد زندگی تو، شاهزاده زیبا روی عالم می شود و به این شکل، بر کامیابی و خوشبختی و سعادت و شادکامی خود، می افزایی. با عشق و بخشایش، تو خود تبدیل به نیروی خدای درونت می شوی و همه ناممکن ها به خواست او، خود را تسلیم تو می کنند و خود را تحویل تو می دهند.
بخشش و رحمانیت تو، تمام مسائل زندگی و ناممکن ها را آب می کند و در زمین فرو می برد و سطح زندگی تو صاف و هموار و صیقلی مانند آینیه ای پاک، و شیرین و خوش و دوست داشتنی می شود.
جریان تمام کمک ها و بخشش ها و محبت هایت در آیینه کائنات چند برابر می شود و همیشه بلا استثناء به خودت باز می گردد. هر اندازه بیشتر ببخشی و احساس رضایت و شادمانی و بزرگ ناشی از بخشش را احساس کنی، رویا هات را به خودت نزدیک تر کرده ای .احساس عشق به همه دنیا و به همه کس مهم ترین اقدامی است که برای رسیدن به اهدافت می توانی انجام دهی و سریع ترین راهی است که تو را به خواسته هایت می رساند.
مقاله مرتبط: اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه
بخشش به اشخاص راهی است برای تو، تا خدا نیروهای عظیمش را در کائنات جاری کند و زندگی ات را نور و فروز و زیبایی و عطری خوش ببخشد. مقصد بخشش، خود تو هستی. فرقی ندارد آن چه می بخشی، مال و جنس است یا خوش رویی و خوش خویی. فقط ببخش که خدا هزار بار برابرش را به شکل عزّت و دوستان زیاد و مال زیاد به تو باز می گرداند.
انرژی بخشش از مبدأ شخصی به مقصد خانه خودت روان می شود. در واقع کسی که از بخشش چندین برابر عایدش می شود، تو هستی . عظیم ترین منبع نیروی جهان، در توست که با بخشش ظاهر می شود.
زندگی هنگامی جاری می شود که ببخشی و با دیگران تقسیم کنی.شجاع باش و در راه ایمان به خدا، ببخش. خدا به شجاعت های تو پاداشهایی بسیار عظیم تر از آن چه تصور کنی، می بخشد. خداوند بر صفت بخشندگی بسیار اصرار و تأکید ورزیده است. چون فقط وقتی ببخشی، به خوشبختی می رسی.
"قدرتی متعالی و نیرویی حاکم وجود دارد که بر این جهان بیحد و مرز حکومت میکند. و شما بخشی از این قدرت هستید."
راز اول:
تمامی آنچه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت میکند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه میتوانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایهی اصلی شخصیت و رفتارهای اوست. بهعبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانهای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشانمیدهد که چه کارهایی از ما ساخته است و چه کارهایی از ما ساخته نیست.
انسانها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود میسازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیتها را میسازد و موفقیتها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود میگردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعهی باورهای ما در فضای زندگی است.
راز سوم:
هدف زندگانی، آن است که تمام تواناییهای بالقوهی خود را بهعنوان یک انسان خودشکوفا بشناسیم و آنها را شکوفا کنیم و بهترین خویشتن خویش را از خود ظاهر کنیم و به بیشترین رشد و شکوفایی برسیم.
کلمات کلیدی:
آیا می دانید باورهایمان ، احساساتمان را میسازند احساساتمان ، طرز اندیشه و نگرش ما به این دنیا را شکل میدهند ... و طرز فکرمان ، رفتار و عملکرد ما را میسازند .... پس در نتیجه رفتار ما نتیجه مستقیم باور ما از خودمان و زندگی میباشد .
رفتارهای ما هرطور که باشند نتیجه باورمان از خودمان به عبارتی تصویر ذهنی از خودمان میباشد
ما با باورهای خود ، دنیا را تماشا می کنیم نه با چشمهایمان
به راستی باور چیست؟ چرا کسانی که باورهای مخربی را در ذهن خود پرورش میدهند همیشه منتظر شکست هستند و در نهایت هم خود را شکست خورده مییابند.
اگر بدانید که باور چیست؟ و باورهای محدودکننده و مخرب چه بلایی میتوانند سر انسان بیاورند هرگز باورهای مخرب را در ذهنتان پرورش نخواهید داد.
باور را می توان به گونه ای دیگر نیز تعریف کرد.
مثلاً شما باور دارید که اگر صبح از خواب بیدار شوید و آسمان ابری نباشد، خورشید را در آسمان خواهید دید.دیدن خورشید در آسمان یک باور است. یا اینکه باور دارید که وقتی که روز به پایان رسید شب فرار میرسد.اگر فکر میکنید که برای موفق شدن باید کارهای سخت انجام دهید به این معنی است که شما باور دارید که انجام کارهای سخت منجر به موفقیت میشود.
اگر فکر میکنید که میتوانید کاری را با موفقیت انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور دارید و باقدرت برای انجام آن کار اقدام میکنید؛ و یا برعکس اگر فکر میکنید که نمیتوانید کاری را انجام دهید پس شما به توانایی خودتان باور ندارید.
مقاله مرتبط:اسرار قدرت ذهن ناخودآگاه
باور چیست؟
باور یعنی اینکه به بودن و یا نبودن چیزی یا به انجام شدن و یا نشدن کاری اعتقاددارید. پس اگر بخواهیم در یک جمله باور را تعریف کنیم میتوانیم بگوییم:
باورهای هر انسان به او میگویند که او چگونه انسانی است.
مثلاً اگر شما باور دارید که انسان شجاعی هستید پس در واقعیت هم کارهایتان را بهصورت شجاعانه انجام میدهید.
مقاله مرتبط:آرامش و آگاهی در زندگی
باورهای بنیادی ما در سنین پایین تر در حدود 2 الی 5 سالگی ساخته شده اند و باورهای دیگرمان در سنین بالاتر نیز تحت تاثیر این باورهای بنیادی شکل گرفته اند. اگر باورهایتان را تغییر دهید طرز نگرشتان به این دنیا و هستی عوض شده و اتوماتیک وار رفتار و شخصیت کاملا متفاوتی نسبت به حالت قبل را خواهید داشت.
من شخصا اعتقاد دارم که همه مسایل هستی باید ریشه ای حل شوند. درختی را در نظر بگیرید که ریشه اش را کرمهای آفت زا تخریب کرده اند در این صورت شاخه ها و حتی تنه آن نیز معیوب و منهدم خواهد شد. آیا راه ترمیم آن درخت ، اصلاح شاخه ها و سمپاشی سطحی روی پوسته آن میباشد؟ البته که خیر ، برای ترمیم و اصلاح آن باید راهی برای ترمیم ریشه آن جویاشد چراکه اصلاح سطحی و ترمیم پوسته آن موقتی بوده و چون ریشه معیوب است پس از گذشت چند روز دوباره همان نتیجه معیوب بر روی شاخه ها و پوسته آن نمایان خواهد شد.
اگر میخواهید زندگیتان تغییر کند و رفتار و شخصیت متفاوتی داشته باشید باید ریشه سالم و تمیزی داشته باشید و آن ریشه چیزی نیست جز باورهایتان...
جالب این است که باورهای منفی و مخربی که انسان دارد در حقیقت متعلق به وجود او نیست آن باورها در کودکی او برنامه ریزی شده اند و به صورت یک پیش گویی خودکامبخش در او نمایان میشود و سبب میشود که او احساس بدی به خود داشته در نتیجه رفتار و شخصیت منفی و کیفیت زندگی ناخوشایندی را به سرببرد و به یک انسان عوضی تبدیل شود.
از همین اکنون تصمیم بگیرید تا زندگی خود را به نحو احسن در جهت مثبت و دلخواه خودتان هدایت کنید و رویاهایتان را به حقیقت بپیوندید.
جالب این است که شما قادرید که باورهایتان را تغییر دهید و این کار مشکلی نیست همانطورکه من با تغییر باورهایم ، زندگیم را برای همیشه (نه موقتی) تغییر دادم و همیشگی بودن آن به این علت است که ریشه را ترمیم کردم نه شاخه ها را.
اکثر مردم فکر میکنند که تغییر باورها کار سختی است و تنها از عهده افرادی که آموزشهای سطح بالا دیده اند برمی آید در حالی که شما انسانید و انسان دارای اختیار و اراده میباشد پس غیرممکن وجود ندارد...
با تکنیکهایی ساده و راهگشا نحوه تغییر زندگیتان و در نتیجه زنده کردن رویاهایتان را به شما خواهم آموخت. همان آموخته هایی که من نیز از مطالعه کتابهای خودبهسازی فراگرفته ام. و کار من تنها جمع بندی تکنیکها و آموخته ها و برداشت هایم پیرامون این کتابها و انتقال صادقانه آن به شما دوستان قدرتمندم میباشد.
پس با هم می رویم تا نرم افزاری مثبت برروی مغزتان طراحی و نصب کنیم.
مقاله مرتبط:رازهای قدرت درون
– رهاشدگی ـ من ارزش دوست داشته شدن دارم. میتوانم راههایی برای تقسیم خودم با دیگران پیدا کنم.
– غرور ـ من میتوانم از اطرافیانم چیزهای زیادی یاد بگیرم. همه آدمها خوبیهایی دارند.
– نقص ـ من همانطور که هستم کاملم. میتوانم انتخاب کنم که خودم را همانطور که هستم دوست داشته باشم.
– حقارت ـ من فردی خوب و باارزشم. میتوانم کمکهای زیادی به دنیا بکنم.
– طردشدگی ـ من فردی جذاب و جالبم. آدمها از شناختن من لذت خواهند برد.
– شرم ـ میتوانم با خودم آرام و مهربان باشم. میتوانم بهترینها را برای خودم بخواهم.
در ریشه همه این باورهای درونی، فقدان پذیرش و یک حس قوی عدم ارتباط است. این عدم ارتباط میتواند از خودمان، با دیگران، ذات معنویمان یا ترکیبی از اینها باشد. اینها دو هدف قوی برای تغییر این باورهای اصلی هستند: باید بتوانم خودم و دنیای اطرافم را عمیقتر بپذیرم. باید بتوانم ارتباطم را با خودم و دنیای اطرافم عمیق تر کنم.
کلمات کلیدی: