اضافه کنید. برای افزایش اعتماد به نفس باید عادتهایی جدید کسب کنیم
اعتماد به نفس در زنان، تأثیر زیادی در لذت بردن از زندگی دارد. کسانی که اعتماد به نفس دارند از زندگی خود راضیاند. به طور ناخود آگاه دیگران را تحت تأثیر قرار میدهند. اگر میخواهید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، باید عاداتی جدید به رفتارهای خود اضافه کنید. برای افزایش اعتماد به نفس در زنان باید عادتهایی جدید کسب کنیم. یکی از این عادات مفید تغییر در استفاده از زبان بدن است. همیشه بایستید و با دیگران ارتباط چشمیبرقرار کنید. سعی کنید همیشه راحت باشید. در این مقاله مخاطب ما زنان هستند. به هر دلیلی اگر احساس میکنید در تصمیمگیریها و یا رفتارهایتان اعتماد به نفس کافی ندارید، سبک زندگیتان را تغییر دهید؛ شروع به تغییر در سبک زندگیتان کنید. شما میتوانید با افزایش قدرت خطرپذیریتان، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
اگر میخواهید با اعتماد به نفس بهنظر بیایید، محکم و صاف بایستید و شانههایتان را افتاده نگیرید. خمیده و بیانرژی راه نروید. سرتان را بالا بگیرید. وقتی راه میروید، پاهایتان را به هم نزدیک کنید و قدمهای محکم و منظم بردارید.
افراد دارای اعتماد به نفس، شور و هیجان درونی بیشتری را در گفتگوهایشان با دیگران از خود بروز میدهند. اگر شما میخواهید فردی با اعتماد به نفس بالا جلوه کنید، باید در هنگام صحبت با دیگران ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنید. وقتی با دیگران حرف میزنید، در چشمهایشان نگاه کنید. ارتباط چشمی را در هر دو حالت، زمانی که دیگران صحبت میکنند و زمانی که خودتان متکلم هستید، داشتهباشید. در زمانی که با دیگران صحبت میکنید با تلفن خود بازی نکنید. حواستان صد درصد به فرد مقابل باشد.
وقتی از دستان خود در صحبت کردن کمک میگیرید، ناخودآگاه احساس اشتیاق و هیجان شما به دیگران نیز منتقل میشود. البته زیادهروی نکنید. استفاده افراطی از حرکات بدن مثل دستها میتواند اعصاب مخاطب را خرد کند. روانشناسان معتقدند وقتی با کسی صحبت میکنید، حرکات دستها به طوری که کف دست قابل مشاهده باشد، اعتماد افراد را بیشتر جلب میکند. دست خود را در هنگام حرفزدن پنهان نکنید. البته بدانید دست به سینه ایستادن هم زیاد جذاب نیست.
حتما بخوانید: 13 رفتار مخرب برای ادم های با اعتماد به نفس بالا
شاید عجیب به نظر برسد، اما افرادی که نقصها و ایرادات خود را بهتر میپذیرند و به آنها اعتراف میکنند، افرادی با اعتماد به نفس بیشتری به نظر میرسند. هیچ کس کامل نیست، پس چرا سعی میکنیم با ماسک، مشکلات و نواقص خود را بپوشانیم؟ در عوض سعی کنیم آنها را بپذیرید و درصدد رفعشان برآییم. اگر خود را همانطور که هستیم، بپذیریم نیاز به مخفیکاری کمتر میشود. با خودمان کنار میآییم.
افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، برای اشتباههای خود دلیلتراشی میکنند و سعی دارند روی آنها سرپوش بگذارند. باید پذیرفت که همه اشتباه میکنند. نکته مهم این است که مسئولیت آنچه انجام دادهایم را بپذیریم، چه کارهای درست و چه اشتباه؛ این کار باعث میشود شما برای اطرافیانتان با اعتماد به نفس بیشتری جلوه کنید. به یاد داشته باشید شما تنها فردی هستید که میتوانید اتفاقات زندگی خود را بسازید. شما میتوانید از این قدرت برای هدایت زندگی خود به سمت بهتر یا بدترشدن استفاده کنید. وقتی اشتباه خود را بپذیرید، دفعهی بعد آن را تکرار نمیکنید. این نکته ساده باعثموفقیت و کامیابی در زندگی میشود.
اعتماد به نفس در زنان ،نگرانی را برای خود تعریف کنید
خیلی از مواقع اضطراب و نگرانی ما به این خاطر است که چشمانداز دقیقی از آنچه رخ خواهد داد، در اختیار نداریم. مثلا خود را از سخنرانیکردن میترسانیم و با افکار مغشوش، وحشت خود را از این کار بیشتر میکنیم. اما کافی است از خود بپرسیم: «چرا نگران هستم؟» یا «نگرانی من به چه علت است؟». با تعریفکردن دلایل خود از نگرانی، درمییابید که نهایتا چه اتفاقی میافتد؟ متوجه میشوید که در بیشتر موارد اصلا دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. مثلا به خودتان بگویید اگر به مهمانی بروم و هیچکسی را در آنجا نشناسم چه اتفاقی میافتد؟ در ادامه باید برای نگرانی خود، دلیلی منطقی بیاورید. در پاسخ به نگرانی خود بپرسید: «در این موقعیت چه میشود؟». با این کار به افزایش اعتماد به نفس خود کمک کنید.
اعتماد به نفس در زنان ،از به کاربردن عبارات خاص در هنگام صحبتکردن بپرهیزید
شیوه حرفزدن تأثیر زیادی در اعتماد به نفس در زنان دارد. افراد خجالتی، کمرو و کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، در هنگام حرفزدن مدام تردید دارند و از عباراتی استفاده میکنند که نشانهی عدم قطعیت و اطمینان است. مثلا با وجود اینکه بهطور کامل در خصوص موضوعی اطلاعات دارند و به آن واقفاند، میگویند «شک دارم»، «نمیدانم»، «شاید» و… . کلماتی مانند «فقط» در هنگام صحبتکردن ضروری نیست؛ این کلمه در هنگام صحبت، شما را عصبی جلوه میدهد. همچنین سعی نکنید صحبتتان را با سوأل به پایان برسانید. این کار حس عصبیبودن شما را به دیگران منتقل میکند و اعتماد به نفستان را پایین نشان میدهد.
اعتماد به نفس در زنان ،سبک زندگیتان را عوض کنید
برای افزایش اعتماد به نفس در زنان باید دقیقا بدانید که قرار است چه کاری انجام دهید و به کجا برسید. نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی شناسایی کنید و تلاش کنید با تمرکز، گام به گام مواردی را که نیاز به بهبود دارند، تغییر و توسعه دهید. برای خود بازهی زمانی تعیین کنید، مثلا بگویید تا آخر تابستان باید رانندگی یاد بگیرم و برای رسیدن به اهدافتان تمام تلاش خود را به کار بگیرید. حتی قدمهای کوچک هم بسیار مفید خواهند بود. موفقیت در هر قدم باعث افزایش اعتماد به نفس شما میشود.
اعتماد به نفس در زنان ،الگو داشته باشید
کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، الگوی مناسبی برای تغییر هستند. در رفتارشان دقیق شوید و از آنها الگو بگیرید. سعی کنید عادات و حالات آنها را بشناسید. خودتان را به این افراد نزدیک کنید و از آنها مشورت بگیرید. معاشرت با چنین افرادی تأثیرات بسیار مثبتی در جهت افزایش اعتماد به نفس در زنان میگذارد.
به خودتان اهمیت بدهید
سلامتی و آرامش شما از هر چیز دیگری مهمتر است. گاهی اوقات افراد اهمیتدادن به خود را با خودخواهی یکسان میدانند. این تصور بسیار اشتباهی است، حتی برای کمک به دیگران، اول از هر چیز باید خودتان را قوی و شایسته تربیت کنید. برای خودتان ارزش قائل باشید و در طول روز زمانی را به ورزش اختصاص دهید. خواب کافی، تغذیهی سالم و تفریح را فراموش نکنید.
اعتماد به نفس در زنان ،ورزش کنید
ورزش کردن منظم، مزیتهای بسیار زیادی را به همراه دارد. ورزشکردن علاوه بر اینکه اندام شما را زیبا میکند، انرژی و شادابی شما را نیز دوچندان کرده و باعث میشود شما نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید. فردی که ورزش میکند، علاوه بر داشتن اندامی متناسب، روحیه ای شاد نیز خواهد داشت.
اعتماد به نفس در زنان ،تجربههای جدید کسب کنید
از منطقه امن خود خارج شوید. اگر در زندگی به دنبال تغییر و موفقیت بیشتری هستید، باید کمی خطر کنید. با هر قدمی که برای خارج شدن از منطقه امنتان انجام میدهید، اعتماد به نفستان بیشتر و بیشتر میشود. میتوانید از کارهای ساده شروع کنید. مثلا تنهایی به رستوران بروید، دوست جدیدی در پارک یا باشگاه ورزشی پیدا کنید. تفریحات تازه برای خود دست و پا کنید. شروع کنید و از هیچکس و هیچ چیز نترسید. کتاب بخوانید. اخبار را دنبال کنید و در جریان اوضاع در جامعه باشید.
منبع : wikihow
* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشترین بودن، مشهوربودن، محبوب ترین بودن، سریع ترین بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترین بودن، خوش لباس ترین بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
4,767 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
اضافه کنید. برای افزایش اعتماد به نفس باید عادتهایی جدید کسب کنیم
اعتماد به نفس در زنان، تأثیر زیادی در لذت بردن از زندگی دارد. کسانی که اعتماد به نفس دارند از زندگی خود راضیاند. به طور ناخود آگاه دیگران را تحت تأثیر قرار میدهند. اگر میخواهید اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، باید عاداتی جدید به رفتارهای خود اضافه کنید. برای افزایش اعتماد به نفس در زنان باید عادتهایی جدید کسب کنیم. یکی از این عادات مفید تغییر در استفاده از زبان بدن است. همیشه بایستید و با دیگران ارتباط چشمیبرقرار کنید. سعی کنید همیشه راحت باشید. در این مقاله مخاطب ما زنان هستند. به هر دلیلی اگر احساس میکنید در تصمیمگیریها و یا رفتارهایتان اعتماد به نفس کافی ندارید، سبک زندگیتان را تغییر دهید؛ شروع به تغییر در سبک زندگیتان کنید. شما میتوانید با افزایش قدرت خطرپذیریتان، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
اگر میخواهید با اعتماد به نفس بهنظر بیایید، محکم و صاف بایستید و شانههایتان را افتاده نگیرید. خمیده و بیانرژی راه نروید. سرتان را بالا بگیرید. وقتی راه میروید، پاهایتان را به هم نزدیک کنید و قدمهای محکم و منظم بردارید.
افراد دارای اعتماد به نفس، شور و هیجان درونی بیشتری را در گفتگوهایشان با دیگران از خود بروز میدهند. اگر شما میخواهید فردی با اعتماد به نفس بالا جلوه کنید، باید در هنگام صحبت با دیگران ارتباط چشمی خود را با او حفظ کنید. وقتی با دیگران حرف میزنید، در چشمهایشان نگاه کنید. ارتباط چشمی را در هر دو حالت، زمانی که دیگران صحبت میکنند و زمانی که خودتان متکلم هستید، داشتهباشید. در زمانی که با دیگران صحبت میکنید با تلفن خود بازی نکنید. حواستان صد درصد به فرد مقابل باشد.
وقتی از دستان خود در صحبت کردن کمک میگیرید، ناخودآگاه احساس اشتیاق و هیجان شما به دیگران نیز منتقل میشود. البته زیادهروی نکنید. استفاده افراطی از حرکات بدن مثل دستها میتواند اعصاب مخاطب را خرد کند. روانشناسان معتقدند وقتی با کسی صحبت میکنید، حرکات دستها به طوری که کف دست قابل مشاهده باشد، اعتماد افراد را بیشتر جلب میکند. دست خود را در هنگام حرفزدن پنهان نکنید. البته بدانید دست به سینه ایستادن هم زیاد جذاب نیست.
حتما بخوانید: 13 رفتار مخرب برای ادم های با اعتماد به نفس بالا
شاید عجیب به نظر برسد، اما افرادی که نقصها و ایرادات خود را بهتر میپذیرند و به آنها اعتراف میکنند، افرادی با اعتماد به نفس بیشتری به نظر میرسند. هیچ کس کامل نیست، پس چرا سعی میکنیم با ماسک، مشکلات و نواقص خود را بپوشانیم؟ در عوض سعی کنیم آنها را بپذیرید و درصدد رفعشان برآییم. اگر خود را همانطور که هستیم، بپذیریم نیاز به مخفیکاری کمتر میشود. با خودمان کنار میآییم.
افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، برای اشتباههای خود دلیلتراشی میکنند و سعی دارند روی آنها سرپوش بگذارند. باید پذیرفت که همه اشتباه میکنند. نکته مهم این است که مسئولیت آنچه انجام دادهایم را بپذیریم، چه کارهای درست و چه اشتباه؛ این کار باعث میشود شما برای اطرافیانتان با اعتماد به نفس بیشتری جلوه کنید. به یاد داشته باشید شما تنها فردی هستید که میتوانید اتفاقات زندگی خود را بسازید. شما میتوانید از این قدرت برای هدایت زندگی خود به سمت بهتر یا بدترشدن استفاده کنید. وقتی اشتباه خود را بپذیرید، دفعهی بعد آن را تکرار نمیکنید. این نکته ساده باعثموفقیت و کامیابی در زندگی میشود.
اعتماد به نفس در زنان ،نگرانی را برای خود تعریف کنید
خیلی از مواقع اضطراب و نگرانی ما به این خاطر است که چشمانداز دقیقی از آنچه رخ خواهد داد، در اختیار نداریم. مثلا خود را از سخنرانیکردن میترسانیم و با افکار مغشوش، وحشت خود را از این کار بیشتر میکنیم. اما کافی است از خود بپرسیم: «چرا نگران هستم؟» یا «نگرانی من به چه علت است؟». با تعریفکردن دلایل خود از نگرانی، درمییابید که نهایتا چه اتفاقی میافتد؟ متوجه میشوید که در بیشتر موارد اصلا دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. مثلا به خودتان بگویید اگر به مهمانی بروم و هیچکسی را در آنجا نشناسم چه اتفاقی میافتد؟ در ادامه باید برای نگرانی خود، دلیلی منطقی بیاورید. در پاسخ به نگرانی خود بپرسید: «در این موقعیت چه میشود؟». با این کار به افزایش اعتماد به نفس خود کمک کنید.
اعتماد به نفس در زنان ،از به کاربردن عبارات خاص در هنگام صحبتکردن بپرهیزید
شیوه حرفزدن تأثیر زیادی در اعتماد به نفس در زنان دارد. افراد خجالتی، کمرو و کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، در هنگام حرفزدن مدام تردید دارند و از عباراتی استفاده میکنند که نشانهی عدم قطعیت و اطمینان است. مثلا با وجود اینکه بهطور کامل در خصوص موضوعی اطلاعات دارند و به آن واقفاند، میگویند «شک دارم»، «نمیدانم»، «شاید» و… . کلماتی مانند «فقط» در هنگام صحبتکردن ضروری نیست؛ این کلمه در هنگام صحبت، شما را عصبی جلوه میدهد. همچنین سعی نکنید صحبتتان را با سوأل به پایان برسانید. این کار حس عصبیبودن شما را به دیگران منتقل میکند و اعتماد به نفستان را پایین نشان میدهد.
اعتماد به نفس در زنان ،سبک زندگیتان را عوض کنید
برای افزایش اعتماد به نفس در زنان باید دقیقا بدانید که قرار است چه کاری انجام دهید و به کجا برسید. نقاط ضعف و قوت خود را به خوبی شناسایی کنید و تلاش کنید با تمرکز، گام به گام مواردی را که نیاز به بهبود دارند، تغییر و توسعه دهید. برای خود بازهی زمانی تعیین کنید، مثلا بگویید تا آخر تابستان باید رانندگی یاد بگیرم و برای رسیدن به اهدافتان تمام تلاش خود را به کار بگیرید. حتی قدمهای کوچک هم بسیار مفید خواهند بود. موفقیت در هر قدم باعث افزایش اعتماد به نفس شما میشود.
اعتماد به نفس در زنان ،الگو داشته باشید
کسانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، الگوی مناسبی برای تغییر هستند. در رفتارشان دقیق شوید و از آنها الگو بگیرید. سعی کنید عادات و حالات آنها را بشناسید. خودتان را به این افراد نزدیک کنید و از آنها مشورت بگیرید. معاشرت با چنین افرادی تأثیرات بسیار مثبتی در جهت افزایش اعتماد به نفس در زنان میگذارد.
به خودتان اهمیت بدهید
سلامتی و آرامش شما از هر چیز دیگری مهمتر است. گاهی اوقات افراد اهمیتدادن به خود را با خودخواهی یکسان میدانند. این تصور بسیار اشتباهی است، حتی برای کمک به دیگران، اول از هر چیز باید خودتان را قوی و شایسته تربیت کنید. برای خودتان ارزش قائل باشید و در طول روز زمانی را به ورزش اختصاص دهید. خواب کافی، تغذیهی سالم و تفریح را فراموش نکنید.
اعتماد به نفس در زنان ،ورزش کنید
ورزش کردن منظم، مزیتهای بسیار زیادی را به همراه دارد. ورزشکردن علاوه بر اینکه اندام شما را زیبا میکند، انرژی و شادابی شما را نیز دوچندان کرده و باعث میشود شما نسبت به خودتان احساس بهتری داشته باشید. فردی که ورزش میکند، علاوه بر داشتن اندامی متناسب، روحیه ای شاد نیز خواهد داشت.
اعتماد به نفس در زنان ،تجربههای جدید کسب کنید
از منطقه امن خود خارج شوید. اگر در زندگی به دنبال تغییر و موفقیت بیشتری هستید، باید کمی خطر کنید. با هر قدمی که برای خارج شدن از منطقه امنتان انجام میدهید، اعتماد به نفستان بیشتر و بیشتر میشود. میتوانید از کارهای ساده شروع کنید. مثلا تنهایی به رستوران بروید، دوست جدیدی در پارک یا باشگاه ورزشی پیدا کنید. تفریحات تازه برای خود دست و پا کنید. شروع کنید و از هیچکس و هیچ چیز نترسید. کتاب بخوانید. اخبار را دنبال کنید و در جریان اوضاع در جامعه باشید.
منبع : wikihow
* آگاه باشید که ارزش شما به عنوان یک انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیرکترین و باهوشترین بودن، مشهوربودن، محبوب ترین بودن، سریع ترین بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع ترین بودن، خوش لباس ترین بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
4,767 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
فقط یک بار در زندگی بیفتد، بلکه فرایندی است که در تمام طول زندگیتان ادامه دارد
حتما بخوانید: چگونه می توانیم در هر شرایطی ذهن ارام داشته باشیم؟
اگر شما هم از جملهی افرادی هستید که مانند علی، از جایگاه شغلیتان راضی نبوده و مشتاق تغییر هستید اما راهی به جلو پیدا نمیکنید، ناامید نشوید. در این مقاله، ما قصد داریم یک قدم به عقب برداریم تا موقعیت فعلی شما را ارزیابی کرده و یک استراتژی برای حرکت به جلو انتخاب کنیم. همچنین چند توصیهی عملی هم برایتان داریم تا مطمئن شویم که اقدامات شما در «اینجا و در زمان حال» کمک میکنند تا به اهداف بلند مدت خود برسید.
حتما بخوانید: چرا هر کس باید در این شرایط دو تخصص کار داشته باشد؟
مدیریت مسیر شغلی به این معناست که مطمئن شوید جایگاه شغلی که دارید هم رضایت فعلیتان را برآورده میکند و هم اهداف بلندمدتتان را در برمیگیرد. این اتفاقی نیست که فقط یک بار در زندگی بیفتد، بلکه فرایندی است که در تمام طول زندگیتان ادامه دارد. بنابراین قبل از اینکه مشکلی پیش بیاید و بعد به فکر راه چاره بیفتید، باید دست به کار شوید. آن وقت بهترین شانس ممکن برای مشخص کردن اهداف و مسیر شغلی مناسب را دارید.
فکر میکنید چقدر بر سرنوشتتان کنترل دارید؟ اگر جوابتان هیچ است، پس به احتمال زیاد در دریای زندگی سرگردان هستید و منتظرید بالاخره روزی کشتیتان به گل بنشیند، این میتواند بسیار خطرناک و ترسناک باشد.
ممکن است فکر کنید که وظیفهی بعدیتان این است که اهداف واقعیتان را پیدا کنید، خصوصا اگر مدتی است که سردرگم هستید. اما فکر کردن به آینده ممکن است ترسناک به نظر برسد: انواع بیمها و امیدها به ذهن شما هجوم میآورند و اجازه نمیدهند از زاویهی درستی به موضوع نگاه کنید. بهتر است در مرحلهی بعدی چیزهای بیشتری دربارهی خودتان یاد بگیرید.
تمام این تمرینها برای این است که بیطرف و منطقی قضاوت کنید، تا بتوانید کسی باشید که بیشتر از همه خودتان را میشناسد. قرار نیست خودتان را سرزنش کنید! پس بهترینِِ خود را کشف کنید و از یادداشت کردن نقاط مثبتتان شروع کنید. فایدهی این کار این است که به شما ثابت میکند همین حالا هم نقاط قوتی دارید. سپس، به سبک تفکر و نوع شخصیتتان نگاهی بیندازید. ممکن است در آنها نشانههایی از اینکه چرا از موقعیت کنونی راضی نیستید و چه چیزهایی میتوانند برایتان مناسب باشند، پیدا کنید.
در آخر ماتریس SWOT با رویکرد شغلی، ابزاری ساده ولی موثر است که به شما این امکان را میدهد فراتر از نقاط قوت و ضعفتان، به فرصتها و تهدیدهایی که در درون و محیط بیرونتان وجود دارند، نگاهی بیندازید. بعد از اینکه مطمئن شدید نقاط قوتتان در کجا قرار گرفتهاند، میتوانید برای استفادهی بهینه از آنها برنامه ریزی کنید. همچنین، اگر نقاط ضعف خود را بشناسید، میتوانید تصمیم بگیرید کدام قسمتها نیاز به بهتر شدن دارند. این میتواند شروع یک ماجراجویی در توسعه فردی و تغییر به جهت مثبت باشد.
یافتن مسیر شغلی به آسانی تطبیق یک شغل به یک نقطهی قوت نیست. گاهی تواناییها و نقاط قوتمان با چیزهایی که به ما انگیزه میدهند تطابق ندارند. ممکن است درک این موضوع برای افراد دیگر مشکل باشد. به هر حال اگر ما در یک زمینه توانایی داریم، چرا نباید بخواهیم آن کار را به عنوان شغلمان انجام دهیم؟ اما فقط این شما هستید که میدانید آیا ایفای یک نقش برایتان کسلکننده یا معذب کننده است یا نه. در این راه لنگرهای مسیر شغلیِ شِین (Schein) کمکتان می کند تا دلیل کسل کننده بودن نقشتان را متوجه شوید. در این لنگرگاههای مسیر شغلی، فاکتورهایی مانند اختیارعمل و استقلال، امنیت و ثبات، خلاقیت در کارآفرینی و میزان از خود گذشتگی برای رسیدن به هدف، بررسی میشوند.
شک نکنید ارزشهایتان نیز میتواند با نیروی خارقالعادهای شما را به سمت بعضی مشاغل بکشانند یا از آنها دور کنند. بنابراین به تمام چیزهایی که دربارهی خودتان کشف کردهاید بادقت و سختگیرانه نگاه کنید و به خودتان اجازه دهید تا در مورد فرصتهای تازه رویاپردازی کنید و بعد از آن اهداف قابل لمس تعیین کنید. برخلاف افرادی که برای سال جدید تصمیماتی میگیرند، بدون اینکه هیچ برنامهای برای رسیدن به آنها و امیدی به موفقیت داشته باشند، رفتار و برنامه ریزی کنید. ممکن است برای حرکت به جلو بیش از حد مشتاق باشید، ولی باید با برنامهریزی واقعگرایانه، بهترین شانس را به خود برای رسیدن به اهدافتان بدهید. برای خودتان ماموریت و چشم انداز تعریف کنید و آنها را همواره در ذهنتان داشته باشید، تا همیشه در سختیها و دشواریهایی که در طول مسیر شغلی با آنها مواجه میشوید، بتوانید تمرکز کرده و با انگیزه بمانید.
رویاها میتوانند برای ما الهام بخش باشند تا جسور و خلاق باشیم، به همین دلیل است که میخواهیم آنها را پرورش دهیم. اما ممکن است باعث شوند که از موقعیت فعلیمان راضی نباشیم. بنابراین، اکنون اولویت شما این است که تمایلتان به تغییرِ مثبت را هدایت کرده و از چشمانداز جدید و بزرگتر خود برای تغییر جایگاهی که در حال حاضر در آن قرار دارید استفاده کنید. این میتواند سکوی پرتابی برای آیندهی بهتری باشد که برای خود در نظر گرفتهاید.
بعد از تمامی تحقیقات و تفکر، حالا باید خیلی بهتر بدانید از شغلتان چه میخواهید و چه چیزی برای ارائه دارید. بنابراین ابتکار عمل را به دست گرفته و با استفاده از یافتن مهارت در شغلتان وظیفهای که در حال حاضر بر عهده دارید را بهگونهای تغییر دهید که راضیتان کند.
به خاطر داشته باشید که هدف رسیدن به یک راه حل بُردبُرد برای خود، تیم و شرکتتان است، و نه شکافی خودخواهانه که در نهایت باعث نابودی کسبوکار شود. پس مراقب باشید که مسئولیتهای اصلیتان را فراموش نکنید و همیشه مراقب تاثیرات گستردهتری که تغییرات شما بر روی همکارانتان دارند باشید، اما در عین حال کنشگرا و جسور باشید. در آخر، اینکه به چه شکل با وظایفتان برخورد کنید، به اندازهی کارهایی که انجام میدهید بر روی سطح رضایت شغلی شما تاثیر دارد.
همینطور که شغلتان برایتان جالبتر میشود و انرژی بیشتری برای پیشرفت خود و وظایف شغلیتان میگذارید، ممکن است به سادگی تعادل در زندگی را فراموش کنید. اما در چنین مواقع پُر چالشی، رابطهها، رژیم غذایی، خواب و داشتن سرگرمی مناسب از همیشه اهمیت بیشتری پیدا میکنند. آنها باعث میشوند همانطور که به سمت هدفتان پیش میروید، سالمتر و خوشحالتر شده و بهرهوری بالاتری داشته باشید.
شما حالا واقعا دارید به سمت جلو حرکت میکنید، اما این مهم است که دیگران نیز دستاوردهای شما را بشناسند. اگر این اتفاق نیفتد، احتمالا زمانی که نوبت به ترفیع و پاداش میرسد، عقب میمانید. مراقب باشید تا از استراتژیهای مناسب و حرفهای برای مورد توجه بودن و دیده شدن استفاده کنید. سپس، همینطور که جایگاه و ارزش شما برای شرکت بالاتر میرود و بیشتر در معرض توجه قرار میگیرید، زمان آن فرا میرسد تا دربارهی افزایش حقوقو دیگر مزایا نیز صحبت کنید.
برای اینکه موفقیتتان ادامه پیدا کند، باید همواره در «بازی نفر اول» باشید. باید زمان بگذارید و تلاش کنید تا در زمینهی کاریتان تبدیل به دانای کل شوید (فردی که همه برای کمک یا اطلاعات به او مراجعه میکنند)، اما در عین حال باید حواستان به اتفاقهایی که در خارج از قلمروتان میافتد نیز باشد. به طور اخص اینکه بدانید مهارتهای نوظهوری که برای آیندهی شغلیتان مفید هستند کدامند؟
گوش به زنگ فرصتهای پیشرفت باشید، مثلا ممکن است به خاطر اینکه موقعیتتان را تقویت کردهاید خبرهایی راجع به مشاغل جدید در سازمان بشنوید. اما تصور نکنید که قرار است یکی از این مشاغل به دست شما بیفتد. صبور باشید و با تلاش و کوشش به تحقیقات ادامه دهید و با کارِ سخت انگیزهتان را بالا نگه دارید. باید خودتان را برای یک بازی طولانی مدت آماده کنید.
وقتی به هدف برسید، چه میکنید؟
چگونه میفهمید که دیگر کافی است؟ چه زمانی به هدف رسیدهاید؟ ممکن است متوجه شوید هدفی که در ابتدا به نظرتان خیلی دور میآمد، حالا در دسترستان قرار گرفته است. پس عجله کنید و هدف دیگری برای خود تعیین کنید! هرگز اجازه ندهید دوباره بی هدف و سرگردان شوید.
این بدین معنی نیست که همیشه باید مشتاق یک جایگاه بالاتر، جسورانهتر یا پر درآمد تر باشید. ممکن است دیدگاهتان به مرور زمان تغییر کند و هدف بعدیتان جایگاهی با مسئولیت بیشتر و یا تاثیرگذاری وسیعتر به جامعه مربوط شود، تا بدینگونه بتوانید از دیگر جنبههای زندگی که برایتان مهم هست، نیز لذت ببرید. اساسیترین هدف این است که نباید مثل «علی» در آن قطار، سردرگم و ناراحت از اینکه ممکن است چه اتفاقی بیفتد گیر کنید. پس کنترل را به دست بگیرید!
منبع : thefabricator
هر چه بیشتر روی استعدادهایتان کار کنید، مشارکت بیشتری نیز با دنیا خواهید داشت و از رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست میآید، بیشتر لذت میبرید.
106 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
فقط یک بار در زندگی بیفتد، بلکه فرایندی است که در تمام طول زندگیتان ادامه دارد
حتما بخوانید: چگونه می توانیم در هر شرایطی ذهن ارام داشته باشیم؟
اگر شما هم از جملهی افرادی هستید که مانند علی، از جایگاه شغلیتان راضی نبوده و مشتاق تغییر هستید اما راهی به جلو پیدا نمیکنید، ناامید نشوید. در این مقاله، ما قصد داریم یک قدم به عقب برداریم تا موقعیت فعلی شما را ارزیابی کرده و یک استراتژی برای حرکت به جلو انتخاب کنیم. همچنین چند توصیهی عملی هم برایتان داریم تا مطمئن شویم که اقدامات شما در «اینجا و در زمان حال» کمک میکنند تا به اهداف بلند مدت خود برسید.
حتما بخوانید: چرا هر کس باید در این شرایط دو تخصص کار داشته باشد؟
مدیریت مسیر شغلی به این معناست که مطمئن شوید جایگاه شغلی که دارید هم رضایت فعلیتان را برآورده میکند و هم اهداف بلندمدتتان را در برمیگیرد. این اتفاقی نیست که فقط یک بار در زندگی بیفتد، بلکه فرایندی است که در تمام طول زندگیتان ادامه دارد. بنابراین قبل از اینکه مشکلی پیش بیاید و بعد به فکر راه چاره بیفتید، باید دست به کار شوید. آن وقت بهترین شانس ممکن برای مشخص کردن اهداف و مسیر شغلی مناسب را دارید.
فکر میکنید چقدر بر سرنوشتتان کنترل دارید؟ اگر جوابتان هیچ است، پس به احتمال زیاد در دریای زندگی سرگردان هستید و منتظرید بالاخره روزی کشتیتان به گل بنشیند، این میتواند بسیار خطرناک و ترسناک باشد.
ممکن است فکر کنید که وظیفهی بعدیتان این است که اهداف واقعیتان را پیدا کنید، خصوصا اگر مدتی است که سردرگم هستید. اما فکر کردن به آینده ممکن است ترسناک به نظر برسد: انواع بیمها و امیدها به ذهن شما هجوم میآورند و اجازه نمیدهند از زاویهی درستی به موضوع نگاه کنید. بهتر است در مرحلهی بعدی چیزهای بیشتری دربارهی خودتان یاد بگیرید.
تمام این تمرینها برای این است که بیطرف و منطقی قضاوت کنید، تا بتوانید کسی باشید که بیشتر از همه خودتان را میشناسد. قرار نیست خودتان را سرزنش کنید! پس بهترینِِ خود را کشف کنید و از یادداشت کردن نقاط مثبتتان شروع کنید. فایدهی این کار این است که به شما ثابت میکند همین حالا هم نقاط قوتی دارید. سپس، به سبک تفکر و نوع شخصیتتان نگاهی بیندازید. ممکن است در آنها نشانههایی از اینکه چرا از موقعیت کنونی راضی نیستید و چه چیزهایی میتوانند برایتان مناسب باشند، پیدا کنید.
در آخر ماتریس SWOT با رویکرد شغلی، ابزاری ساده ولی موثر است که به شما این امکان را میدهد فراتر از نقاط قوت و ضعفتان، به فرصتها و تهدیدهایی که در درون و محیط بیرونتان وجود دارند، نگاهی بیندازید. بعد از اینکه مطمئن شدید نقاط قوتتان در کجا قرار گرفتهاند، میتوانید برای استفادهی بهینه از آنها برنامه ریزی کنید. همچنین، اگر نقاط ضعف خود را بشناسید، میتوانید تصمیم بگیرید کدام قسمتها نیاز به بهتر شدن دارند. این میتواند شروع یک ماجراجویی در توسعه فردی و تغییر به جهت مثبت باشد.
یافتن مسیر شغلی به آسانی تطبیق یک شغل به یک نقطهی قوت نیست. گاهی تواناییها و نقاط قوتمان با چیزهایی که به ما انگیزه میدهند تطابق ندارند. ممکن است درک این موضوع برای افراد دیگر مشکل باشد. به هر حال اگر ما در یک زمینه توانایی داریم، چرا نباید بخواهیم آن کار را به عنوان شغلمان انجام دهیم؟ اما فقط این شما هستید که میدانید آیا ایفای یک نقش برایتان کسلکننده یا معذب کننده است یا نه. در این راه لنگرهای مسیر شغلیِ شِین (Schein) کمکتان می کند تا دلیل کسل کننده بودن نقشتان را متوجه شوید. در این لنگرگاههای مسیر شغلی، فاکتورهایی مانند اختیارعمل و استقلال، امنیت و ثبات، خلاقیت در کارآفرینی و میزان از خود گذشتگی برای رسیدن به هدف، بررسی میشوند.
شک نکنید ارزشهایتان نیز میتواند با نیروی خارقالعادهای شما را به سمت بعضی مشاغل بکشانند یا از آنها دور کنند. بنابراین به تمام چیزهایی که دربارهی خودتان کشف کردهاید بادقت و سختگیرانه نگاه کنید و به خودتان اجازه دهید تا در مورد فرصتهای تازه رویاپردازی کنید و بعد از آن اهداف قابل لمس تعیین کنید. برخلاف افرادی که برای سال جدید تصمیماتی میگیرند، بدون اینکه هیچ برنامهای برای رسیدن به آنها و امیدی به موفقیت داشته باشند، رفتار و برنامه ریزی کنید. ممکن است برای حرکت به جلو بیش از حد مشتاق باشید، ولی باید با برنامهریزی واقعگرایانه، بهترین شانس را به خود برای رسیدن به اهدافتان بدهید. برای خودتان ماموریت و چشم انداز تعریف کنید و آنها را همواره در ذهنتان داشته باشید، تا همیشه در سختیها و دشواریهایی که در طول مسیر شغلی با آنها مواجه میشوید، بتوانید تمرکز کرده و با انگیزه بمانید.
رویاها میتوانند برای ما الهام بخش باشند تا جسور و خلاق باشیم، به همین دلیل است که میخواهیم آنها را پرورش دهیم. اما ممکن است باعث شوند که از موقعیت فعلیمان راضی نباشیم. بنابراین، اکنون اولویت شما این است که تمایلتان به تغییرِ مثبت را هدایت کرده و از چشمانداز جدید و بزرگتر خود برای تغییر جایگاهی که در حال حاضر در آن قرار دارید استفاده کنید. این میتواند سکوی پرتابی برای آیندهی بهتری باشد که برای خود در نظر گرفتهاید.
بعد از تمامی تحقیقات و تفکر، حالا باید خیلی بهتر بدانید از شغلتان چه میخواهید و چه چیزی برای ارائه دارید. بنابراین ابتکار عمل را به دست گرفته و با استفاده از یافتن مهارت در شغلتان وظیفهای که در حال حاضر بر عهده دارید را بهگونهای تغییر دهید که راضیتان کند.
به خاطر داشته باشید که هدف رسیدن به یک راه حل بُردبُرد برای خود، تیم و شرکتتان است، و نه شکافی خودخواهانه که در نهایت باعث نابودی کسبوکار شود. پس مراقب باشید که مسئولیتهای اصلیتان را فراموش نکنید و همیشه مراقب تاثیرات گستردهتری که تغییرات شما بر روی همکارانتان دارند باشید، اما در عین حال کنشگرا و جسور باشید. در آخر، اینکه به چه شکل با وظایفتان برخورد کنید، به اندازهی کارهایی که انجام میدهید بر روی سطح رضایت شغلی شما تاثیر دارد.
همینطور که شغلتان برایتان جالبتر میشود و انرژی بیشتری برای پیشرفت خود و وظایف شغلیتان میگذارید، ممکن است به سادگی تعادل در زندگی را فراموش کنید. اما در چنین مواقع پُر چالشی، رابطهها، رژیم غذایی، خواب و داشتن سرگرمی مناسب از همیشه اهمیت بیشتری پیدا میکنند. آنها باعث میشوند همانطور که به سمت هدفتان پیش میروید، سالمتر و خوشحالتر شده و بهرهوری بالاتری داشته باشید.
شما حالا واقعا دارید به سمت جلو حرکت میکنید، اما این مهم است که دیگران نیز دستاوردهای شما را بشناسند. اگر این اتفاق نیفتد، احتمالا زمانی که نوبت به ترفیع و پاداش میرسد، عقب میمانید. مراقب باشید تا از استراتژیهای مناسب و حرفهای برای مورد توجه بودن و دیده شدن استفاده کنید. سپس، همینطور که جایگاه و ارزش شما برای شرکت بالاتر میرود و بیشتر در معرض توجه قرار میگیرید، زمان آن فرا میرسد تا دربارهی افزایش حقوقو دیگر مزایا نیز صحبت کنید.
برای اینکه موفقیتتان ادامه پیدا کند، باید همواره در «بازی نفر اول» باشید. باید زمان بگذارید و تلاش کنید تا در زمینهی کاریتان تبدیل به دانای کل شوید (فردی که همه برای کمک یا اطلاعات به او مراجعه میکنند)، اما در عین حال باید حواستان به اتفاقهایی که در خارج از قلمروتان میافتد نیز باشد. به طور اخص اینکه بدانید مهارتهای نوظهوری که برای آیندهی شغلیتان مفید هستند کدامند؟
گوش به زنگ فرصتهای پیشرفت باشید، مثلا ممکن است به خاطر اینکه موقعیتتان را تقویت کردهاید خبرهایی راجع به مشاغل جدید در سازمان بشنوید. اما تصور نکنید که قرار است یکی از این مشاغل به دست شما بیفتد. صبور باشید و با تلاش و کوشش به تحقیقات ادامه دهید و با کارِ سخت انگیزهتان را بالا نگه دارید. باید خودتان را برای یک بازی طولانی مدت آماده کنید.
وقتی به هدف برسید، چه میکنید؟
چگونه میفهمید که دیگر کافی است؟ چه زمانی به هدف رسیدهاید؟ ممکن است متوجه شوید هدفی که در ابتدا به نظرتان خیلی دور میآمد، حالا در دسترستان قرار گرفته است. پس عجله کنید و هدف دیگری برای خود تعیین کنید! هرگز اجازه ندهید دوباره بی هدف و سرگردان شوید.
این بدین معنی نیست که همیشه باید مشتاق یک جایگاه بالاتر، جسورانهتر یا پر درآمد تر باشید. ممکن است دیدگاهتان به مرور زمان تغییر کند و هدف بعدیتان جایگاهی با مسئولیت بیشتر و یا تاثیرگذاری وسیعتر به جامعه مربوط شود، تا بدینگونه بتوانید از دیگر جنبههای زندگی که برایتان مهم هست، نیز لذت ببرید. اساسیترین هدف این است که نباید مثل «علی» در آن قطار، سردرگم و ناراحت از اینکه ممکن است چه اتفاقی بیفتد گیر کنید. پس کنترل را به دست بگیرید!
منبع : thefabricator
هر چه بیشتر روی استعدادهایتان کار کنید، مشارکت بیشتری نیز با دنیا خواهید داشت و از رضایت شغلی و شخصی که به همراه آن به دست میآید، بیشتر لذت میبرید.
106 بازدیدمطالعه بیشتر ...کلمات کلیدی:
مدیریت کنید
شاید شما هم لحظات پر از فشار و استرسِ درگیری با رئیس، همکار یا ارباب رجوع را تجربه کرده باشید. لحظاتی که انگار ارتباط میان مغز و زبان، آنقدرها که باید خوب برقرار نمیشود و جملات و کلماتی که باید درست به هدف بزنند، از دهان خارج نمیشوند. سایان بیلوک (Sian Beilock)، رئیس کالج برنارد و نویسندهی کتاب «خفگی»، علت عدم حضور ذهن درهنگام بحث کردن را نگرانی و فشار شدیدی میداند که به مغز وارد میشود. اما نحوه برخورد درست در محیط کار در شرایط دشوار چگونه باید باشد و موفقیت در محیط کار چگونه بدست میآید؟ از آنجا که موقعیتهای سخت در محیط کار برای همه ما پیش آمده، شما میتوانید با به خاطر سپردن چند عبارت کلیدی، اوضاع را در موقعیتهای دشوار محیط کار به بهترین شکل مدیریتکنید. در این مقاله به بررسی 7 موقعیت دشوار در محیط کار و نحوه مدیریت آنها خواهیم پرداخت.
خانم «الف» مدیر ارشد عملیات در یک شرکت خدماتی با زمینهی کاری برگزاری تشریفات است. «الف» از توانایی خوبی در تفکر استراتژیک برخوردار است. ایدهی هوشمندانهی او از سوی مدیران ارشد رد میشود و مورد استقبال قرار نمیگیرد. اما کمی بعد، آقای «ب» که مدیر بخش IT است، ایدهی خانم «الف» را به زبانی دیگر و با ادبیات خودش مطرح میکند. این بار، همه از ایده استقبال میکنند و همه چیز به نام آقای «ب» تمام میشود.
پیش آمدن چنین موقعیتهایی در محیط کار بعید نیست؛ یعنی ایدهی شما کاملا رد میشود و چند روز یا حتی چند دقیقه بعد، پس از طرح ایده از سوی شما، یکی دیگر از همکاران یا مدیران، ایده را با زبان خود مطرح میکند و اتفاقا مورد قبول هم واقع میشود.
در این موقعیت، چه باید گفت؟ پاسخ چیست؟
پاسخ: «خیلی ممنون که ایدهی من را به سمع و نظر دیگران رساندید.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر عبارت پیشنهادی بالا را با خونسردی بگویید، اثرگذاری زیادی خواهد داشت؛ زیرا:
با این شیوه اعتراض خود را در لفافه و بدون بیاحترامی مطرح میکنید.
چنین برخوردی به شما اجازه میدهد تا ایدهی خود را مجددا و بدون بیاحترامی و توهین مطرح کنید.
ابراز چنین واکنشی از سوی شما بهویژه هنگامی که مخاطبتان یک مدیر است، شما را در موضع قدرت قرار میدهد.
اگر درمقابل حضار از این جملهی کاربردی استفاده کنید، احتمال اینکه دوباره ایده را به نام خود دربیاورید بیشتر میشود، زیرا میتوانید پیشنهادات یا شفافسازیهایی داشته باشید که ایده را تأثیرگذارتر میکند.
در مثالی که عنوان شد، خانم «الف» میتواند بگوید:
آقای «ب»، ممنون بابت اینکه ایدهی من را دوباره مطرح کردید. پیشنهادات دیگری هم وجود دارد که میتوانم به ایده اولیه اضافه کنم. در جلسات بعدی حتما به آنها اشاره خواهم کرد و میتوانیم دربارهی پیشنهادات تکمیلی، وارد جزئیات بیشتری شویم.
با چنین رفتاری، همهی توجهها دوباره به خانم «الف» معطوف میشود و همه بهعنوان مغز متفکر این ایده به او نگاه خواهند کرد.
حتما بخوانید: چگونه صحبت کنیم که دیگران به ما اعتماد کنند؟
خانم «ج» پزشک است. او در بیمارستانی مشغول به فعالیت است. چهارشنبهها ساعت 4 بعدازظهر، جلسهای در بیمارستان برگزار میشود. خانم «ج» هم در جلسه شرکت میکند. اگر این خانم، ساعت 5 به منزل بازگردد، بهراحتی میتواند امور مربوط به فرزندانش را مدیریت و پرستار بچههایش را نیز مرخص کند. اما این بار یکی از مدیران از خانم «ج» میخواهد که کمی بیشتر صبر کند تا جلسه به پایان برسد. در این وضعیت، خانم دکتر دچار چالش میشود. زیرا از یک سو باید خودش را به بچهها برساند و پرستار را مرخص کند (چون پرستار بچهها هم خودش فرزندانی دارد که در مهد کودک هستند و با پایان زمان کاری مهد، باید به سراغ آنها برود) و از سوی دیگر اگر جلسه را ترک کند در نظر سایر همکاران، اخلاق کاری او زیر سؤال میرود.
بعضی از موقعیتها بسیار حساس هستند. مثلا گاهی لازم است تا به سراغ والدین پیر خود بروید و از آنها مراقبت کنید. گاهی پای فرزندان درمیان است و باید به سراغشان بروید یا دوستی را برای رفتن نزد پزشک همراهی کنید و غیره. این موقعیتها، بهویژه زمانی که افراد به کمک عاطفی شما نیاز دارند، موقعیتهای حساسی هستند که حتما باید به آنها رسیدگی شود. اما واقعیت این است که اگر بخواهید برای انجام این کارها، محل کار خود را ترک کنید، هر چقدر هم که محیط کارتان صمیمانه باشد، باز هم مشکلات و دلخوریهایی پیش خواهد آمد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در چنین موقعیتی باید از این عبارت کمک گرفت: «خیلی ببخشید… من کار خیلی واجبی دارم که باید به آن رسیدگی کنم.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر به رئیس یا همکارتان بگویید که اضطراری در کار است و حتما باید بروید، موقعیت بهخوبی مدیریت خواهد شد. این عبارت کاربردی است، زیرا:
تلویحا و محترمانه به لزوم رسیدگی به موقعیتی اضطراری اشاره کردهاید؛ موقعیتی که دربارهاش توضیح ندادهاید اما مشخص است که موقعیتی مهم است.
توضیح ندادن دربارهی کار اضطراریتان باعث میشود مرزهایی برای خود تعیین کنید که تجاوز همکاران و رئیس به آن، بهمنزلهی مزاحمت خواهد بود.
لزوم توضیح دادن دربارهی وضعیت و موقعیتتان ازمیان برداشته میشود.
در مثالی که مطرح شد، خانم «ج» باید چنین برخوردی داشته باشد:
خانم «ج» باید وسایل خود را جمع کند و ضمن عذرخواهی اعلام کند که کار واجب دیگری دارد که حتما باید به آن بپردازد. اگر یکی از همکاران در این میان، کنجکاوی به خرج داد و مثلا گفت: «خیلی هم عالی… خیر باشه…برنامهای مهمانی چیزی در کاره؟»، خانم «ج» باید در پاسخ بگوید که خیر، برنامهای مهم و از پیشتعیینشده دارم که حتما باید به آن رسیدگی کنم. درواقع با این کار، مانع از ادامهی کنجکاوی همکارش خواهد شد.
آقایان «پ» و «د»، با کمک هم وبسایتی را راهاندازی کردهاند که کار تولید محتوا آن با «پ» و کار طراحی و راهاندازی وبسایت هم برعهدهی «د» است. «پ» میداند که کار «د» به زمان بیشتری نیاز دارد و درنتیجه برای همراهی با او و تقدیر از زحماتش، گاهی با انجام کارهایی سعی میکند تا احترام و تشکر خود را ابراز کند. مثلا برای «د»، ناهار میبرد، با انجام ماساژ سعی میکند به التیام درد مزمن کمر همکارش کمک کند یا با هدیههایی او را غافلگیر نماید. اما یک روز، آقای «د» به دوست و همکارش میگوید که قصد تغییر روند کار و حرفه را دارد. در این موقعیت، آقای «پ» سکوت میکند اما «د» که احساس میکند نادیده گرفته شده است، تکرار میکند: «دربارهی تصمیمم هیچ نظری نداری؟»، «پ» با بیادبی میگوید: «دربارهی چی نظری ندارم؟ چی میگی؟» در این حالت است که آقای «د» بهخاطر بیتوجهی و بیملاحظگی دوستش، رنجیدهخاطر میشود. با وجود تمام محبتهایی که آقای «پ» در رابطهی همکاری و دوستیشان به خرج میدهد اما آقای «د» گاهی اوقات حس میکند که همکارش آنطور که باید و شاید به حرفهایش توجه نمیکند. «پ» هم تمام کارها و محبتهایی که تا کنون کرده است را زیر سؤال میبرد و میگوید: «حیف آن همه کاری که تاکنون برایت کردهام.»
در این موقعیتها، همکار یا دوست ارزشمندی که همیشه به شما خوبی کرده است، رابطهتان را تخریب میکند و باعث ایجاد ناامیدی، ترس و گناه در شما میشود. شاید واکنش چنین دوست و همکاری قابلدرک باشد اما برخورد گستاخانهاش با شما توجیهپذیر نیست.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیت، آقای «د» باید از این عبارت استفاده کند: «گلایهی من از کارهایی که برایم کردهای نیست و قدردان محبتهای تو هستم. اما از نوع برخورد فعلی تو دلگیر شدهام.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر عبارت پیشنهادی بدون هیچگونه التهاب احساسی گفته شود، اثرات خوبی ایجاد میکند و از شدت آزردگی میکاهد. زیرا:
مشخص میکند که علت دلخوری دقیقا در کجای رابطه شکل گرفته است و از اختلاط موضوعات مختلف موجود در رابطه و همکاری جلوگیری میکند. یعنی مستقیما به مشکل و دلخوری پیشآمده اشاره میکند و اینگونه مانع ایجاد جنجال و ابهام در رابطه میشود.
خیلی واضح و سریع مشخص میکند که دلخوری آقای «د» بابت چه موضوعی است و از رابطهای علت و معلولی برای بیان دلخوری استفاده میکند. بهعبارت دقیقتر، آقای «د» ناراحتی خود را معلول از برخورد و واکنش تند همکارش در آن لحظه عنوان میکند.
این عبارت و چنین واکنشی از سوی آقای «د» باعث ایجاد فرصتی برای حل موضوع بهشکلی دوسویه و با همکاری هر دو دوست میشود.
در مثال مطرحشده، آقای «د» باید نفسی عمیق بکشد و بگوید: «من قدردان زحمات تو در کار و دوستیمان هستم اما از برخورد فعلی تو دلگیر شدهام.» درواقع مشکل خیلی شفاف مشخص میشود. یعنی «د» با نشان دادن قدردانی نسبت به زحمات و محبتهای سابق دوستش از او میخواهد تا دربارهی تصمیم جدیدش اظهارنظر کند و با او همراه باشد. این نوع برخورد باعث میشود تا «پ» متوجه ناراحتی همکارش بشود و زمانی که «د» برای صحبت ومشورت نزد او میآید، ملاحظه و توجه بیشتری به خرج بدهد.
حتما بخوانید: طریقه برنامه ریزی روزانه ایده آل به چه صورت می باشد؟
آقای «ه» به خانم «ن» پیامی میدهد و پیشنهاد خود را دربارهی اصلاح و بهبود وضعیت بخش خدمات مشتریان با او درمیان میگذارد. شرکت از خانم «ن» درخواست کرده است تا با آقای «ه» بیشتر همکاری کند. اما بهنظر خانم «ن»، همکار مورد نظر چندان قابلاعتماد نیست.
«نه» گفتن در محیط کار کمی دشوار است. بهویژه، زمانی که میخواهید خود را فردی سختکوش و همراه با تیم کاری نشان بدهید. در بیشتر مواقع، موافقت کردن در محیط کار باعث میشود که راحتتر باشید. حتی اگر این موافقت علیرغم میل باطنیتان باشد، با کمک آن میتوانید دیگران را از خودتان راضی نگه دارید و از دردسرها دوری کنید.
در این موقعیت چه باید گفت؟
برای اینکه خانم «ن» راحتتر موقعیت را مدیریت کند، این جمله مفید واقع میشود: «پیشنهادتان میتواند شروع خوبی باشد.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
استفاده از لحنی توأم با انعطافپذیری و اشتیاق به شما فرصتی میدهد تا از همکاری با فردی که دوست ندارید اجتناب کنید؛ پس ضمن اینکه برخورد بد و ناراحتکنندهای نخواهید داشت، شهرت و اعتبارتان را نیز حفظ خواهید کرد:
برای شروع میتوانید، پیشنهاد مطرحشده را تغییر بدهید و اصلاح کنید. از آنجا که بهطور قطع آن را نپذیرفتهاید، بنابراین جای اظهار نظر برای خودتان باقی گذاشتهاید.
شما با این کار همکارتان را آزرده نمیکنید، زیرا جواب شما مانند «نه» تند و گستاخانه نیست و از آنجا که برنامهای قطعی نچیدهاید، تعهدی هم برای شما ایجاد نمیشود.
این پاسخ به شما کمک میکند تا درخواست و پیشنهاد همکارتان را به روش خودتان تغییر بدهید و آن را در مسیری پیش ببرید که تمایل دارید. یعنی لزوما کار و پیشنهادی را که دوست ندارید، انجام نخواهید داد.
شما با این جمله، همکارتان را طرد نمیکنید، بلکه فضایی برای مذاکره و ابتکارعمل بیشتر در همکاری فراهم میسازید.
در این مثال، خانم «ن» میتواند چنین پاسخی به آقای «ه» بدهد:
«ممنون از پیشنهاد شما. پیشنهادتان میتواند شروع خوبی باشد. من و تیمم حتما روی جمعآوری اطلاعات کار میکنیم و بعد دربارهی روشهای دیگر با هم صحبت خواهیم کرد.»
حتما بخوانید: علائم و علت افتادگی مثانه چیست؟ و روشهای درمان
خانم «ش» و خانم «م» با هم در کارخانه شکلاتسازی همکار هستند. «ش» مسئول خرید و «م» مدیر شرکت است. این دو با هم رابطهی بسیار خوبی دارند. اما متأسفانه سایر همکاران از «م» خواستهاند تا به «ش» درمورد بوی بد دهانش تذکر بدهد. زیرا وضعیت بوی بد دهان او برای همهی کارکنان غیرقابل تحمل و ناراحتکننده است.
در چنین موقعیتهایی هرچقدر هم که در ابراز نقد و تذکر، حسن نیت به خرج بدهید، باز هم طرف مقابل به لاک دفاعی فرو میرود و وضعیتی ایجاد میکند که احساس کنید شاید اصلاح مشکل ارزش تخریب رابطه و موقعیت ایجادشده را نداشته باشد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیتهای دشوار میتوانید از تکنیک همدردی استفاده کنید. مثلا بگویید: «میخوام چیزی رو بهت بگم که قبلا به خودم و دربارهی خودم بهم گفتن.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
اگر آرام و صمیمی وارد مکالمه با دوستتان بشوید و با لحنی دوستانه دربارهی مشکلی که دارد با او حرف بزنید، قطعا از دشواری این لحظات کاسته خواهد شد و اوضاع سریعتر سر و سامان پیدا خواهد کرد. زیرا:
این جمله به طرف مقابل فرصت میدهد تا خود را برای شنیدن موضوعی آماده کند که کمی ناخوشانید است.
با شریک کردن خود در چنین تجربهای، امکان تذکر دادن سادهتر میشود و فرد متوجه اهمیت پذیرش انتقادات خواهد شد.
با بیان اینکه خود شما هم قبلا چنین تذکری گرفتهاید، با طرف مقابل در یک تیم قرار میگیرید و همدرد میشوید.
با استفاده از این جمله، موقعیت را از حالت بیاحترامی به حالت نگرانی و همراهی درمیآورید.
در این مثال، خانم «م» باید به دوست خود بگوید:
«ش» تا حالا متوجه شدی که وقتی با تو صحبت میکنم، کمی عقب میایستم؟ فکر میکنم علت این هست که تو هم مشکلی مشابه مشکل من در گذشته داری. من نفسم بوی نامطبوعی میداد و وقتی اطرافیان این نکته را مطرح کردند، متوجه شدم که باید اوضاع را پیگیری کنم. حالا برای سلامتی تو هم نگرانم. شاید مشکلت از کمآبی بدن باشد. در هر حال بهتر است آن را پیگیری کنی.
در پایان هم، خانم «م» بستهای قرص نعنا به دوستش میدهد و با اینکه «ش» کمی شرمنده شده است، موضوع با آرامش و بهخوبی حل خواهد شد.
موقعیت ششم
زمانی که مجبور هستید به تصمیمی که به نظرتان اشتباه است، اعتراض کنید
خانم «ف» یکی از شرکا و مدیر بخش مهم تحقیقاتی در شرکتی دارویی است. تیم کاری او تقریبا تنها تیم تحقیقاتی شرکت است که اعضای آن چینی وزن هستند. براساس تغییراتی که در طراحی شرکت صورت گرفته است، بنا شده است تا برخی از تیمها به زیرزمین که وضعیت چندان خوبی ندارد، منتقل شوند. خانم «ف» در جریان این موضوع نیست و هیچکس دربارهی این تصمیم با او صحبتی نکرده است و بدون هیچ اطلاع قبلی از او و تیمش خواسته میشود که نقل مکان کنند.
گاهی اوقات، وقتی از چیزی ناراحت میشویم، بررسی کردن موضوع و اندیشیدن درمورد آن کمی سخت و نگرانکننده میشود و هرچه موضوع را بیشتر تحلیل کنید و وارد جزئیات آن شوید، وضع پیچیدهتر خواهد شد.
در این موقعیت چه باید گفت؟
در این موقعیت میتوان گفت: «من ترجیح میدهم که مکان فعلی را ترک نکنم.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
چنین جملهای باعث میشود که ضمن حفظ شفافیت و صراحت در کلام، نقطهنظر خود را دربارهی تصمیم اخذشده اعلام کنید. زیرا:
بهوضوح خواستهی خود را مطرح میکنید و نشان میدهید که خواستهی شما چیست.
با این جمله بهجای اینکه لحنی شبیه امر و نهی داشته باشید، عبارتی بهشکل پیشنهاد مطرح میکنید.
میزان حساسیت و اهمیت موضوع را برای خود به طرف مقابل نشان میدهید.
به دیگران ثابت میکنید که پیگیری این موضوع تا رسیدن به نتیجه برایتان مهم است.
در این مثال خانم «ف» میتواند به مدیریت مراجعه کند و به او بگوید از آنجا که نقل مکان بدون اطلاع قبلی و هماهنگی صورت گرفته است، لازم دیده است تا نقطهنظرات خود را در این رابطه مطرح کند. او میتواند از این جمله بهره ببرد: «علت انتقال تیم ما به زیرزمین برای من کاملا مشخص نیست. من میخواهم که تیممان در مکان سابق خود بماند. درواقع ترجیح میدهم که همینجا بمانیم.» با این صحبتها، مدیریت قطعا به موضوع رسیدگی خواهد کرد.
موقعیت هفتم
همکار زن و مرد در محیط کار
زمانی که باید موضوع مهمی را با جدیت پیگیری کنید
حتما بخوانید: خواص سیر برای مو چیست؟ و طرز تهیه ماسک سیر برای تقویت مو چگونه است؟
خانم «ک»، مهندس شرکتی معروف است. او برای شرکت در یک مراسم کاری، راهی شهر دیگری شده است. او بعد از اتمام مراسم به هتل بازمیگردد تا با مدیرش دیدار کند. مدیر در این دیدار به او میگوید که علت این سفر، ابراز علاقه به خانم «ک» و گذراندن وقت با او بوده است. «ک» این موضوع را به بخش منابع انسانی منتقل میکند. کارمند بخش منابع انسانی به «ک» میگوید که مدیرش یکی از مهرههای اصلی شرکت است و شاید او دچار سوءتفاهم یا سوءبرداشت شده است.
وقتی پای مسائل عاطفی یا جنسی در محیط کار به میان میآید، مدیریت اوضاع در بخش منابع انسانی کمی دشوار میشود. اگر به چنین موضوعاتی اعتراض شود، آن هم در ارتباط با افراد کلیدی و مهم سازمان، امکان دارد که فرصتهای پیشرفت و ارتقای شغلی از فرد معترض گرفته یا با او برخورد نامناسبی شود.
در این موقعیت چه باید گفت؟
خانم «ک» میتواند از این عبارت کمک بگیرد: «عدم پیگیری صحیح شما به من انگیزه بیشتری برای پیگیری میدهد.»
چرا چنین برخوردی، نتیجهی مثبتی به همراه دارد؟
این جملهی قاطع با لحنی خونسرد به مدیر و فرد خاطی نشان میدهد که شما با او همراهی نمیکنید و این موضوع را پیگیری خواهید کرد. اثرگذاری این جمله به دلایل زیر است:
شما نشان میدهید که خواهان پیگیری موضوع هستید و تا رسیدگی به آن از سوی مراجع مختلف، کوتاه نمیآیید.
رویکرد و نظرتان دربارهی اتفاقی که افتاده است، کاملا مشخص میشود.
نشان میدهید که خواهان برخورد با فرد خاطی (رئیس یا هر شخص دیگر) هستید و معتقدید که او باید منتظر عواقب کار ناشایست خود باشد. ضمن اینکه عواقب این پیگیری نباید متوجه موقعیت شغلی شما شود و آزارتان بدهد.
شما را در مسیر پیگیری رسیدگی به اعتراضتان قویتر میکند و هیچ نقطه ضعفی برایتان ایجاد نخواهد کرد.
در این مثال هم، خانم «ک» نباید تحت تأثیر حرف منابع انسانی قرار بگیرد و بهخاطر نفوذی که رئیس در شرکت دارد، از شکایت و اعتراض خود منصرف شود. «ک» باید به بخش منابع انسانی مراجعه کند و قاطعانه از آنها بخواهد که به شکایتش رسیدگی کنند. او باید به کارمند منابع انسانی چنین جملهای بگوید: «این رفتار شما به من انگیزهی پیگیری بیشتر میدهد.» بخش منابع انسانی بهخاطر نفوذ رئیس تمایل زیادی به پیگیری این داستان ندارد و معتقد است که چنین اختلافی به ضرر «ک» تمام میشود. در این موقعیت، «ک» نباید کوتاه بیاید و باید موضوع را از مجاری دیگر پیگیری کند.
منبع : hbr
دانلود PDF مقاله : چگونه در محیط کار با شرایط نامناسب روبرو بشویم بر آن غلبه کنیم؟
کلمات کلیدی: