سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
https://keramatzade.com

10 روش ایجاد انگیزه در کارمندان


سؤال. یک مدیر چگونه می تواند بر انگیزش افراد تأثیر مثبت داشته باشد و یا ایجاد انگیزه نماید؟

پاسخ: مدیران با شناخت نیازها و نوع انگیزه ها و به کارگیری به موقع آنها، می توانند انگیزه کارکنان خود را ارتقا بخشند، و چنانچه اداره و سازمان دچار رخوت و سستی شده آن را به طرف نمایند.

 

تعدادی از مهم ترین راه های ایجاد انگیزه در کارکنان یک سازمان از این قرار است:

 

  1. ایجاد مسئولیت و تعهد کارمندان به جای اطاعت محض:

برخی افراد به خاطر ایمان و هدف مند بودن، خود را مسئول و پاسخگو می دانند. و این بستر مناسبی برای مدیران است که با توجیه صحیح و آموزش متناسب با شغل، و سپس با سپردن مسئولیت و اختیار، انگیزه آنان را افزایش دهند.

 

این نوع انگیزه این باور را در انسان تقویت می کند که هر کس باید در پیشگاه عدل الهی پاسخگوی رفتار و گفتار خویش باشد. «لَا یسْئَلُ عَمَّا یفْعَلُ وَ هُمْ یسْئَلُونَ» (انبیاء: 23) از کارهای خداوند سؤال نمی شود ولی انسان ها مورد سؤال قرار می گیرند.

روزی فرا می رسدکه هرکس باید نسبت به تصمیمات، اوامر و نواهی و تمامی کارهایی که انجام داده پاسخ دهد. انسانی که به این باور رسیده کمتر دچار خطا می شود و از انجام مسئولیت شانه خالی نمی کند.


 

  1. عدم سخت گیری نسبت به کارمندان و زیر دستان:

مدیران باید توجه داشته باشند که روح انسان فوق العاده لطیف است و به سرعت عکس العمل نشان می دهد. اگر انسان در کاری بر روح خودش فشار بیاورد-تا چه برسد به روح دیگران ـ عکس العملی که ایجاد می کند گریز و فرار است.

برخی مدیران گمان می کنند با سخت گیری به کارمندان زودتر به مقصد می رسند، ولی آنان هیچ گاه به مقصد نمی رسند. روح آدمی اگر تحت فشار قرار گیرد مثل مرکبی است که زخم برداشته باشد، از راه می ماند و دیگر قدم از قدم بر نمی دارد. خشونت ها و ملامت ها و سخت گیری ها از این قبیل است. [i]

پیامبر اکرم ? به معاذ بن جبل که به ماموریت یمن اعزام می شد فرمود:

«بَشِّر وَ لاتُنفِّر، یسِّرِْ وَ لاتُعَسِّر». [ii]

بشارت بده و نفرت ایجاد نکن. آسان بگیر و سخت نگیر.

مدیر کاردان نه سخت گیر است و نه تندرو. او به جای سخت گیری برای انجام کار بیشتر، به انجام صحیح و درست کارها می اندیشد و به زیردستانش فرصت می دهد تا با تمرکز و اتقان کارها را پیش ببرند.

 


 

  1. ایجاد امنیت شغلی کارمندان :

کارکنانی که از شغل خود راضی اند و احساس امنیت شغلی دارند، با انگیزش درونی انجام وظیفه می کنند. لذا نباید کاری کرد که احساس نگرانی و ناامیدی و ناامنی شغلی در آنان پدید آید.

امیرمؤمنان وقتی مالک اشتر را به جای محمدبن ابی بکر به مصر اعزام کرد، احساس کرد محمد ناراحت شده و ممکن است انگیزه او ضعیف شود، برای جلب اعتماد و رفع نگرانی در نامه ای به وی نوشت: به من گزارش شده که در رابطه با گماردن اشتر به جای تو آزرده شده ای. مطمئن باش که این جابه جایی نه به دلیل کم کاری تو بوده و نه برای واداشتن تو به تلاش بیشتر. اگر ولایت مصر را از تو گرفتم، ولایت جای دیگر را به تو سپردم که سنگینی اش کمتر و در عین حال برایت خوشایندتر است. [iii]


 

  1. جلب اعتماد کارمندان :

مدیران باید به گونه ای سخن بگویند و عمل کنند که کارکنان به آنان اعتماد نمایند. اگر روابط مدیران و کارکنان بر اساس دوستی و رفاقت و صمیمت و نه دستور دهی باشد، محیط کار لذت بخش تر و اعتماد بیشتر خواهد شد.

افراد مستقیم و غیرمستقیم باید در جریان مسائلی که به آنان مربوط می شود قرار گیرند تا شبهات و ابهامات آنان ـ که دشمن انگیزه است ـ از میان برود. لذا مدیران باید زمان مناسبی را برای پاسخ گویی در نظر گیرند و قبل از بروز شایعات، افراد را در جریان امور قرار داده و شفاف سازی کنند.


 

  1. مهیا کردن زمینة موفقیت و پیشرفت کارمندان :

دستیابی به اهداف شغلی و پیشرفت در مهارت شغلی از انگیزش های مهّم به شمار می آید. مدیران باید با ایجاد آموزش های مهارتی، زمینه های موفقیت را تقویت کنند و بی تفاوت از کنار آن عبور نکنند.

 

امیرمؤمنان? به مالک اشتر فرمود:

«فَإِنَّ کثْرَةَ الذِّکرِ لِحُسْنِ [فِعَالِهِمْ] أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ». [iv]

کارهای مهمی که [زیردستان] انجام داده اند برشمار، زیرا یادآوری کارهای ارزشمند آنان، شجاعان را بر می انگیزاند و ترسوها را به تلاش وا می دارد.


 

  1. ایجاد رضایت  کارمندان و علاقمندی به شغل:

مشاغل لذت بخش و متناسب با خواسته و رضایت افراد، سبب انگیزش در آنان می شود. مدیران باید به این مسأله توجه کنند و تا آنجا که ممکن است مسئولیت های افراد را متناسب با علاقمندی آنان انتخاب نمایند.[v] انسانی که با اکراه و اجبار به انجام کاری وادار می شود کم انگیزه و یا بی انگیزه شده و کارایی اش پایین می آید.

 

امیرمؤمنان? فرمود:

«فَإِنَّ اَلْمُتَکارِهَ مَغِیبُهُ خَیرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ»

انسانی که به اجبار و اکراه وادار به عملی شود نبودش بهتر از وجودش می باشد. [vi]

البته اگر کار و مأموریتی زمین مانده از این قاعده مستثنی است.

 

برای رضایتمندی از عمل سه شرط لازم است:

 

الف. افراد آنچه را که انجام می دهند دوست داشته باشند و به کارشان عشق بورزند.

ب. از اهمیت و کارکرد وظایفشان با خبر باشند.

ج. ازنظر خود و سایرین کار خوب انجام دهند. [vii]


 

  1. فراهم ساختن محیطی آرام برای کارمندان :

 برخی مشاغل مانند پژوهش، نیازمند محیطی آرام و بی سر وصداست. به مثابه ماهیگری می ماند که فقط در دریای آرام می تواند ماهی بگیرد. اگر دریا طوفانی و ناآرام باشد نه تنها قادر به گرفتن ماهی نیست که قایق و تور ماهیگیرش نیز در خطر است. از این رو، گاهی محیط کار، سیستم کاری و تشکیلات، مانند: دور بودن، پر سروصدا بودن محیط، مسئله گرمایش و سرمایش یا محدودیت های سازمانی باعث از بین رفتن انگیزه در برخی کارکنان می شود. مدیران باید به این مسأله توجه داشته باشند و با تدبیر عمل کنند.


 

  1. توجه به مدیریت هدایتی و نه استبدادی:

برخی از مدیریت ها استبدادی است. شیوة مدیریت استبدادی، شیوة مدیریت فرعونی است. چون اطاعت و فرمانبری ها از روی ترس انجام می گیرد، نه از روی میل و رضایتمندی.

 

قرآن کریم در مورد فرعون می فرماید:

«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوه» (زخرف: 54)

پس او قومش را سبک شمرد و آنان(از روی ترس) از او اطاعت کردند.

مدیران مستبد موفقیتی نخواهند داشت و در طولانی مدت مورد تنفر کارمندان قرار خواهند گرفت.

 

رسول خدا? فرمود:

«شَرُّ النّاسِ یومَ القیامَةِ الذّینَ یکرَمُونَ اتّقاءَ شَرِّهِم»[viii]

بدترین مردم در روز قیامت کسانی اند که به جهت در امان ماندن از شرّشان مورد احترام قرار می گیرند.

نگاه مدیران خوب و متعهد به کارمندان، نگاه ابزاری نیست، بلکه نگاه به کرامت انسانی است. مدیران موفق به کارمندان بها داده و آنان را در تصمیم گیری ها دخالت می دهند.

امروزه سازمان ها برای بهره برداری بهینه از توانایی های کارکنان، متوجّه شده اند که شیوه«دستوردهی ـ نظارت» فاقد کارکرد است، لذا از آن فاصله گرفته به سمت«توصیه ـ توافق و تشویق» روی آورده اند. کارفرمایان با این تغییر متوجّه شده اند که پرداخت پاداش در برابر کار خوب افراد، بسیار اثربخش تر از تهدید آنها به تنبیه و توبیخ به خاطر کارهای بد است.[ix] اعلام رضایت از کارکنان بهترین تشویق و ایجاد انگیزش است.

 

کارمندان متعهد، از کار، کم نمی گذارند، و منافع خود را بر منافع سازمان ترجیح نمی دهند.

 

کارمندان مطیع و نه متعهد، کارکنان با انگیزه ای نیستند. آنان تا وقتی تحت نظارتند فعالیت می کنند و آنچه را فرمان می گیرند انجام می دهند، تا ازتنبیه وسرزنش دور بمانند. ولی همین که خودرا تحت نظارت نبینند به کمترین ضرورت اکتفا می کنند و دیگر ابتکاری نخواهند داشت و راه حلی برای مشکلات، پیشنهاد نخواهند داد. دغدغه ای ندارند؛ چون اینان راه ورسم اطاعت و نه تعهد را آموخته اند. اطاعت منهای تعهد یعنی تسلیم در برابر خواسته ما فوق چه به آن اعتقاد داشته باشد وچه اعتقاد نداشته باشد.


 

  1. احترام گذاشتن به کارمندان:

هر انسانی برای خود شخصیتی دارد و برای هویت خویش ارزش قائل است. احترام گذاشتن به شخصیت افراد، احساس هویت و شخصیت را در آنان زنده می کند و انگیزه آنان را بالا می برد و موجب می شود متقابلاً برای مدیران و اجرای دستورات آنان احترام قائل شوند.

یک مدیر خوب و شایسته با افراد زیر دستش با تواضع و احترام رفتار می کند و برای آنان شخصیت قائل است و همین امر انگیزة کاری آنان را بالا می برد.

امیرمؤمنان? به مالک می نویسد:

«وَ أَشْعِرْ قَلْبَک الرَّحْمَةَ لِلرَّعِیةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَکونَنَّ عَلَیهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَک فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَک فِی الْخَلْق»[x]

مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چون حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دسته اند، دسته ای برادر دینی تو و دسته دیگر همانند تو در آفرینش اند.

مهر و محبت واحترام رسول خدا? به مسلمانان موجب شده بود که آنان پروانه وار بر گرد وجودش بچرخند و برای اجرای دستوراتش بر هم سبقت گیرند.

 

امیرمؤمنان? فرمود:

«من تألّف النّاس أحبّوه»[xi]

کسی که با مردم رفتاری خوب داشته باشد، او را دوست دارند.

در پرتو محبت است که خارها گل می شود و انسان های ناآرام خوب می گردند.

درس معلم ار بود زمزمه محبتی                  جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را.

آری، محبت دل ها را به خود جذب می کند و موجب قوام و پایداری مدیریت می گردد.

 


 

  1. صداقت نسبت به کارمندان :

 یک مدیر موفق در گفتار و رفتارش صداقت دارد، به کارمندان دروغ نمی گوید و از سیاسی کاری اجتناب می ورزد. صداقت و یکرنگی خواست فطرت و خرد آدمی است که در مقابل دورویی قرار دارد.

امیرمؤمنان? فرمود: به پاس نعمت هایی که خداوند به انسان بخشیده به بندگان خدا و برادرش نزدیک تر شود و بر صمیمیت و همدلی خویش بیفزاید.[xii]

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط احمدرضا کرامت 96/9/4:: 5:34 عصر     |     () نظر